نقش اصلاحطلبی و برنامه اتمی در غیبت و ظهور امام زمان
اکبر گنجی - مهدی موعود، مطابق مدعا، ظهور خواهد کرد تا از تمام ستمگران تاریخ انتقام گیرد و عدل و داد را دامن گیر کند (این پرسشی گشوده است که چگونه می توان از طریق انتقام گرفتن از ستمگران- خصوصاً ستمگرانی که قرن ها است درگذشتهاند- به جای بخشیدن آنها عدل و داد را دامن گیر کرد).
آنان که این ایده را برساختند - اگر به روایات نگریسته شود - موجودی کاملاً مطابق با تصورات و تصدیقات و اسطوره های زمان خود پدید آوردند.
بر مبنای آن برساختهها، از زمان ظهور امام زمان هیچ کس- حتی خودش- جز خداوند اطلاع ندارد. اما وقتی بیاید، قدرتاش بر قدرت تمام ظالمان زمان سیطره خواهد یافت. اما آنان که این مدعا را برساختند، هیچ تصوری از دامنه توانایی دولتهای قدرتمند قرن بیست و یکم (سلاحهای اتمی، هواپیماهای بدون سرنشین، جنگهای ویروسی، و...) نداشتند. کما اینکه ما نیز اینک هیچ تصوری از تواناییهای دولتهای چند قرن آینده نداریم. امام دوازدهم آنان قرار است با شمشیر سر زمامداران ستمگر را از بدن جدا کند.
از همه مهمتر، خدایی که فرزند امام یازدهم را از دیدهها غایب کرد، دارای قدرت مطلق، علم مطلق و خیر مطلق است. این هم ذرهای از قدرت اوست که کودک پنج سالهای را بیش از ۱۰۰۰ سال زنده نگاه داشته است. در واقع قدرت مهدی موعود، ناشی از قدرت خداوند است.
ولی ایده برسازندگان، از جهات گوناگون پارادوکسیکال است. او غیب میشود تا ظالمان او را - مانند پدرانش - شهید نکنند؛ بگذریم از این که مدعای شهادت همه ائمه، مدعایی کاذب است که بعدها برساخته شده است. اگر او دارای آن همه قدرت و معجزه است، چگونه از پس سر زمامداران ستمگر کم شمار زمان خود که مهمترین سلاحشان شمشیر بوده، بر نمیآمده است؟ از این نیز بگذریم که قرآن وقوع معجزه توسط پیامبر را هم انکار کرده و وقتی از وی معجزه درخواست میکردند، آن حضرت پاسخ میداد که معجزهای ندارد و تنها تفاوتش با دیگران آن است که به او وحی می شود. مهدی موعود چگونه دولتهای ظالم فوق مدرن کنونی یا آینده را نابود خواهد کرد؟ مدعای ابطالناپذیر تجربی و نقدناپذیر فلسفی برای این پرسش هم توجیهی دارد: با قدرت مطلقه خداوند.
اگر چنین قدرتی پشت اوست، اگر او واسطه فیض است، اگر خداوند از طریق او در جهان اراده خود را به عمل میرساند، اگر مدیریت کل عالم هستی به او واگذار شده است، پس انسانهای زمینی- با همه سلاحهای فوق مدرنی که در اختیار دارند- چه نقشی در آمدن یا نیامدن او میتوانند داشته باشند؟ مگر قدرت آدمیان در برابر قدرت مطلقه خداوندی وزش نسیمی هم به شمار خواهد رفت؟
نه تنها قدرت گفتمانساز است، که گفتمان هم جهانساز است. فراموش نمیکنیم که «جهان ما زبان ماست». گفتمان امام زمان که برساخته شد، منافعی را برآورده میکرد و قشر و طبقهای را قدرتمند میساخت. فقیهان به نام امام زمان از مردم پول گرفته و به نام امام زمان بر آنها حکومت کردهاند. پس این گفتمان نیز منابع کمیاب قدرت/ثروت/معرفت/منزلت اجتماعی را در اختیار اقشار خاصی قرار میدهد.
اما بازی، بازی دوطرفه است. آدمیان این گفتمان را ساختهاند، این گفتمان جهانساز است، قدرتمندان نیز دائماً این گفتمان را به سود منافع خود مجدداً بازسازی میکنند.
علی سعیدی، نماینده آیتالله خامنهای در سپاه پاسداران میگوید: «در انتخابات باید درست به هدف زد و فردی را انتخاب نمود که دقیقا در راستای امام زمان حرکت کند نه این که نظام را به انفعال بکشاند... در دوران اصلاحطلبان ما رای دادیم و دقیقا دوره اصلاحطلبان، صدها سال ظهور امام زمان را به عقب انداخت.» باید پرسید آیا اصلاحطلبانی که قادر نیستند یک رسانه یا حزب داشته باشند، آنقدر قدرت داشتهاند که بر قدرت خداوند فائق آمده و ظهور امام زمان را صدها سال به تأخیر بیندازند؟
محمود احمدینژاد در رقابت با فقیهان، کوشیده است تا مستقیماً به امام زمان وصل شود. احمدینژاد و یارانش ادعا دارند که با امام زمان مستقیماً در ارتباط هستند و دستورات را از او میگیرند. در زمان اجرای طرح هدفمندسازی یارانهها بسیاری به او میگفتند اگر این طرح را اجرا کنی، شورشهای اجتماعی برپا خواهد شد. اما مشایی به او گفت آقا (امام زمان) فرمودهاند طرح را اجرا کن، هیچ شورشی پدید نخواهد آمد. احمدینژاد هم به همین دستور عمل کرد و چنان شد. بعد هم به مردم گفت که یارانهها پول امام زمان است.
احمدینژاد از این برساخته در موارد عدیده استفاده کرده و میکند. او در ۱۳/۹/۱۳۸۸ در تبیین علل تهاجم نظامی آمریکا به عراق گفت: «درست است که این مستکبران [آمریکا]، به دنبال نفت و ثروت این کشور [عراق] هستند، اما در زیر همه اینها یک استدلال برای خود دارند و بر اساس آن عمل میکنند. البته آن را در خبرها افشا نمیکنند. ما اسناد آن را به دست آوردیم که آنها معتقدند یکی از خاندان پیامبر اکرم در این نقطه ظهور کرده و ریشه همه ظالمان عالم را خواهد خشکاند. آنها همه این نقشهها را کشیدهاند که جلوی ظهور حضرت را بگیرند و میدانند ملت ایران زمینهساز این حادثه بوده و یاران این حکومت خواهد بود».
اسناد احمدینژاد از آن خودش باشد، اما او توضیح نمیدهد دولت آمریکا چگونه میتواند با اشغال عراق مانع ظهور امام زمان شود؟ آیا قدرت آمریکا از قدرت خداوند بیشتر است؟ آیا با ترک عراق توسط آمریکا، مانع ظهور بر طرف شد؟ اگر امام زمان از ترس نظامیان آمریکا همچنان در خفا به سر میبرد، پس او با دیگران چه فرقی دارد؟ مگر نیروهای طالبان و القاعده با نظامیان آمریکا نمیجنگند؟
سخنان علی سعیدی، نماینده آیت الله خامنهای در سپاه پاسداران-، تابعیت این برساخته از منافع را به خوبی نمایان میسازد. او در ۲۰/۱۰/۹۱ گفته است: «سبب ساز حکومت امام زمان یک حکومت شبیه حکومت امام زمان در حد محدود است که در واقع آن همین حکومت ولایت فقیه است...امام زمان امروز دنبال یار میگردد یاری که در صحنهها باشد و ایشان کسانی را میخواهد که چون براده آهن باشند و تحت فشار آمریکا از صحنه بیرون نروند... در انتخابات درست به هدف باید زد و فردی را انتخاب نمود که دقیقا در راستای امام زمان حرکت کند نه این که نظام را به انفعال بکشاند... در دوران اصلاحطلبان ما رای دادیم و دقیقا دوره اصلاحطلبان، صدها سال ظهور امام زمان را به عقب انداخت... تا زمانی که در منطقه خاورمیانه تحول به وجود نیاید امام زمان زمینه ظهورش فراهم نمیشود و با وجود صدام، حسنی مبارک، شاه اردن و عربستان آیا امام زمان ظهور میکنند و در واقع وظیفه ماست که جاده و مسیر را برای ظهور فراهم کنیم. امام زمان کاخ سفید را به لرزه در میآورد... تا در اروپا و آمریکا تحول به وجود نیاید زمینه ظهور امام زمان فراهم نمیشود... فکر میکنم وسیلهای که خداوند برای تحقق این پنج مرحله فراهم کرده است ملت ایران و رهبر ایران است».
مطابق این سخنان، ظهور امام زمان منوط به پنج مولفه است: الف- حکومت ولایت فقیه، ب- نیروهای آهنین، پ- رئیس جمهور مطیع رهبری، ت- سرنگونی رژیمهای حاکم بر منطقهی خاورمیانه و ث- تحول اروپا و آمریکا. به تعبیر دیگر، بسط قدرت فقیهان و سرنگونی رژیمهای منطقه و جهان، زمینه ظهور را فراهم میسازد. اما مگر قرار نبود که امام زمان بیاید و کار ستمگران را بسازد؟ اگر این کار را ما ایرانیان انجام دهیم، چه کاری برای امام زمان باقی خواهد ماند؟ اگر مدعا این است که همه مسائل و مشکلات عالم باید توسط شیعیان ایران حل و رفع شوند تا ایشان تشریف بیاورند، این مدعا به دستور دیگری تقلیل خواهد یافت:"بگیر و ببند و بده به دست من پهلوون!"
"عظمت طلبی اتمی" خامنهای هم به گفتمان امام زمان راه یافته است. برساختن سنت، دین، علم، هنر و فلسفه امری آنی و یکباره نیست؛ برساختن فرایندی دائمی است. اسلام و تشیع کنونی ایرانیان، همان نیست که توسط اعراب وارد ایران شد. بیجهت نبود که هانری کربن از "اسلام ایرانی" سخن میگفت. در ۳۳ سال گذشته، برساختن تشیع ادامه یافته است. به مسجد جمکران بنگرید که چه عظمتی یافته است که حضرت معصومه دیگر توان رقابت با آن را ندارد. اما امام زمان را هم باید اتمی کرد. به تعبیر دیگر، هستهای شدن امام زمان، رکن مهمی از "عظمت طلبی اتمی" خامنهای است.
اما نکته جالب و شگفتآوری در سخنان نماینده آیتالله خامنهای وجود دارد. مدعای علی سعیدی این است که «اصلاحطلبان در دوره هشت ساله خود- دقیقا - صدها سال ظهور امام زمان را عقب انداختند». آیا اصلاحطلبانی که قادر نیستند یک رسانه یا حزب داشته باشند، آنقدر قدرت داشتهاند که بر قدرت خداوند فائق آمده و ظهور امام زمان را صدها سال به تأخیر بیندازند؟
"عظمتطلبی اتمی" خامنهای هم به گفتمان امام زمان راه یافته است. برساختن سنت، دین، علم، هنر، فلسفه و...امری آنی و یکباره نیست؛ برساختن فرایندی دائمی است. اسلام و تشیع کنونی ایرانیان، همان نیست که توسط اعراب وارد ایران شد. ایرانیان اسلام و تشیع خاص خود را برساختند. بیجهت نبود که هانری کربن از "اسلام ایرانی" سخن میگفت. در ۳۳ سال گذشته، برساختن تشیع ادامه یافته است. به مسجد جمکران بنگرید که چه عظمتی یافته است که حضرت معصومه دیگر توان رقابت با آن را ندارد. اما امام زمان را هم باید اتمی کرد. به تعبیر دیگر، هستهای شدن امام زمان، رکن مهمی از "عظمتطلبی اتمی" آیتالله خامنهای است.
فاطمه کاشانی همسر مصطفی احمدی روشن- کارشناس هستهای ایران که ترور شد- در مصاحبهای به مناسبت سالگرد ترور او گفته است: «من میدانستم که کارهای سایت[نطنز] هیچ وقت تمامی نداشت؛ این چند سال آخر نمودار کاری ایشان صعودی بود. برخی مواقع آقا مصطفی را ۳ هفته میشد که پیدا نمیکردیم؛ شاید یک روز جمعه و کوتاه میتوانستیم ببینیمش. وقتی شکایت و گلایه میکردم، میگفت این کار را انجام بدهم، بیرون میآیم. دروغ هم نمیگفتند، آن کار را انجام میدادند، کاری دیگری بهشان پیشنهاد میشد و این سیستم ادامه داشت ولی وقتی دلنگرانی آقا[آیتالله خامنهای] را برای سایت میگفتند، برای بنده هم این دلنگرانی آقا مهم بود. وقتی میگفتند کارهایی که کردم را باید به سرانجام برسانم، قانع میشدم و یا این که یکبار پیش آیتالله خوشوقت رفته بودند و ازایشان پرسیده بودند که "ظهور چقدر نزدیک است"؛ آقای خوشوقت فرموده بودند "این بستگی به این دارد که شما در نطنز چه کار میکنید". یکبار که خیلی گلایه کردم، مصطفی فرمایشات آقای خوشوقت را گفت، من دیگر گلایه هم نکردم چون احساس میکردم اگر بخواهم جلویش را بگیرم، گویی که جلوی امام زمان ایستادم. نمیگویم این حرف قطعی است اما به نظرم مملکت باید اصلاح بشود تا مصلح بیاید».
بدین ترتیب، غنیسازی اورانیوم، زمینه ظهور امام زمان را فراهم میسازد. منتها آیتالله خوشوقت- یکی از صادر کنندگان حکم قتلهای زنجیرهای- نگفتهاند غنیسازی چند درصدی زمینهساز ظهور است؟ ۵ درصد؟ ۲۰ درصد؟ یا ۹۰ درصدی که خط قرمز نتانیاهو است؟
اگر جمهوری اسلامی رژیمی اصلاحپذیر بود و به اصلاحات بنیادین معطوف به "نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر" راه میداد، ایران و ایرانیان پایدار مانده و به کشوری قدرتمند و شایسته نامشان ارتقاء مییافتند. اما تداوم قدرت مطلقه مادامالعمر ولی فقیه، کوشش جهت سرنگونی رژیمهای سیاسی و هستهای سازی، ممکن است به تجاوز نظامی به ایران منتهی شود که پیامد آن کشته و زخمی و آواره شدن میلیونها ایرانی و تجزیهی ایران خواهد بود.
مگر قرار نبود که امام زمان بیاید و کار ستمگران را بسازد؟ اگر این کار را ما ایرانیان انجام دهیم، چه کاری برای امام زمان باقی خواهد ماند؟ اگر مدعا این است که همه مسائل و مشکلات عالم باید توسط شیعیان ایران حل و رفع شوند تا ایشان تشریف بیاورند، این مدعا به دستور دیگری تقلیل خواهد یافت:"بگیر و ببند و بده به دست من پهلوون! "
آیتالله خامنهای در سخنرانی نیمه شعبان ۳۰/۷/۱۳۸۱ همین مدعیات را بازگو کرده و گفته است: «مىشود نقشه سياسى دنيا را عوض كرد؛ مىشود با ظلم و مراكز قدرت ظالمانه درگير شد و در آينده نه فقط اين معنا امكانپذير است، بلكه حتمى است...جوانان و روشنفكران و عموم ملت ما با اعتقاد به ظهور مهدى اين اعتقاد راسخ را در دل خود پرورش مىدهند كه نظم ظالمانه جهانى، قابل زوال است و ابدى نيست؛ مىشود با آن مبارزه و در مقابل آن ايستادگى كرد...عدالتى كه ما در انتظار آن هستيم - عدالت حضرت مهدى عليهالسّلام كه مربوط به سطح جهان است - با موعظه و نصيحت به دست نمىآيد؛ يعنى مهدى موعودِ ملتها نمىآيد ستمگران عالم را نصيحت كند كه ظلم و زيادهطلبى و سلطهگرى و استثمار نكنند. با زبان نصيحت، عدالت در هيچ نقطه عالم مستقر نمىشود. استقرار عدالت، چه در سطح جهانى - آن طور كه آن وارث انبيا انجام خواهد داد - و چه در همه بخشهاى دنيا، احتياج به اين دارد كه مردمان عادل و انسانهاى صالح و عدالتطلب، قدرت را در دست داشته باشند و با زبان قدرت با زورگويان حرف بزنند. با كسانى كه سرمست قدرت ظالمانه هستند، نمىشود با زبان نصيحت حرف زد؛ با آنها بايد با زبان اقتدار صحبت كرد...سربازىِ منجى بزرگى كه مىخواهد با تمام مراكز قدرت و فساد بينالمللى مبارزه كند، احتياج به خودسازى و آگاهى و روشنبينى دارد...شنيدهايد، در گذشته كسانى كه منتظر بودند، سلاح خود را هميشه همراه داشتند...امروز اگر ما مىبينيم در هر نقطه دنيا ظلم و بىعدالتى و تبعيض و زورگويى وجود دارد، اينها همان چيزهايى است كه امام زمان براى مبارزه با آنها مىآيد. اگر ما سرباز امام زمانيم، بايد خود را براى مبارزه با اينها آماده كنيم».
مطابق روایات اسلامی، وقتی اصحاب فیل به فرماندهی ابرهه به قصد نابودی کعبه به مکه آمدند، ۲۰۰ شتر عبدالمطلب را غارت کردند. عبدالمطلب به ملاقات ابرهه رفت. ابرهه گفت: خواستهات چيست؟ عبدالمطلب گفت: سپاهيانت ۲۰۰ شتر از من ربودهاند. بگو تا بازگردانند. ابرهه شگفتزده پرسید: تصور مىكردم از من بخواهى خانهاى را كه آيين تو و پدران توست، ويران نكنم. عبدالمطلب گفت: من صاحب شتران خويشم و خانه، خود صاحبى دارد كه تو را از تعرض به آن باز خواهد داشت ( السيرة النبويه، ج۱، ص۵۰ـ۵۱; جامعالبيان، مج۱۵، ج۳۰، ص۳۸۹ـ۳۹۰). به روایت قرآن، خداوند کعبه را نجات داد و سپاه ابرهه را نابود کرد.
بر این مبنا، نجات ایران و ایرانیان وظیفه ما است. ظهور و عدم ظهور امام زمان را به صاحبش- خداوند- بسپارید که ما را در آن هیچ دخل و تصرفی نیست. براندازی خشونت بار "نقشه سیاسی دنیا"، "نظم ظالمانه جهانی"، "تمام مراکز قدرت و فساد بینالمللی" و "استکبار جهانی/آمریکا" را هم به امام زمان بسپارید که کاری برای انجام دادن داشته باشند.
در مقاله "جانشین امام زمان و دست انداختن امام زمان" نشان دادهایم که آیتالله خمینی این مدعیات را چندان جدی به شمار نمیآورد. اما حتی مرتضی مطهری که به وجود فرزند امام یازدهم باور داشت میگفت: «نه آقا! ما همچو چیزی نداریم که صد سال یا هزار سال یک بار یک نفر باید ظهور کند. فقط درباره یک نفر هست که آن هم در این سطح نیست، در سطح دیگری است، جنبه جهانی دارد، نه این که مخصوص به عالم شیعه باشد و آن، وجود مقدس حضرت حجت است. ایشان مربوط به همه عالماند. آنهائی که شنیده اید در منبرها میگویند میآید یک مشت شیعه را نجات دهد، یک مشت شیعه دروغ است. یک مشت شیعه که قالتاقترین مردم دنیا هستند امام زمان حامی اینها نیست». (مرتضی مطهری، ده گفتار، صص ۱۲۰- ۱۱۹)
اکنون یک "مشت شیعه که قالتاقترین مردم دنیا هستند" غلبه یافتهاند، با این نوع مدعیات مردم را فریب داده و بر آنند که ایران و ایرانیان را نابود سازند.
اگر شما با خدا حرف میزنید، انسانی مذهبی هستید. اما اگر خدا با شما حرف میزند، روانی هستید. دوریس ایگن
بین اسلام سنتی و نگرش توتالیتریستی از شیعه گری تفاوت اساسی وجود دارد.گرچه جنبش اسلامگرای توتالیتر از باور تاریخگرای اسلام شیعی سنتی استفاده می کند اما می توان انرا به استفاده جنبش تو تالیتر بلشویکی در روسیه ازنگرش تاریخگرای پیشرفت مدرنیستی در جامعه غرب شبیه دانست !
در هردو اینها تاریخ بدل به هدف تام جنبش می شود ! جنبش اسلامگرای تو تالیتر قبل از انقلاب و حکومت پس از ان نگرشی ایده لوژیک هستندکه هدف خود را در اختیار گرفتن کل جهان و تحقق تاریخی می داند که از پیش وعده داده شده است !
این تفاوت بسیار ژرف است در حالیکه نگرش شیعگری گروه های از مردم را جلب می کرد که با سنت پیوندی هستی شناسانه داشتند اما جنیش توتالیتر شیعگری خیل انبوهی از روشنفکران و جوانان بی ریشه را جذب کرد که در فرایندی اجتماعی همه وایستگی های سنتی خود را به از دست داده بودند و تنها خانه امن انان تاریخی در اینده بود که بدون تردید می امد و کل زندگی را به ماقبل و ما بعد ان تاریخ تبدیل می کرد!
بر همین بنیاد نگرش اسلامگرای سنتی بر اساس مصلحت شکل می گیرد اما در نگرش دولت اسلامگرای توتالیتر مصلحت نقشی بازی نمی کند چون مصلحت عقلی بنیاد جنبش را در هم می کوبد و به نیروی پشت محرک جنبش پایان می دهد!
"هرگاه جنبشی که هدف سازمانش بین المللی وپهنه ابده لوژیکش فراگیر و آرزوی سیاسی اش جهانی باشد قدرت را به دست بگیرد خود را در یک موقعیت آشکار تناقص آمیز می اندازد . ............ ایجاد حکومتی بر اساس مصلحت عمومی که هدف هر حکومت طبیعی است می تواند به انگیزه داخلی و خارجی جنبش پایان دهد که هردو این ها به یکسان برای جنبش توتالیتر مرگبار هستند!" هاناآرنت کتاب توتالیتریسم بخش توتالیتاریسم در راس قدرت !
باسلام. حاج اکبر اقا با عرض ارادت مکرر بنده هم بااین زبان الکن سعی میکردم همین را بگویم که اسلاف ما مثل شهید مطهری وشما شهید زنده میفرمائید !. این حکایت شیعه وسنی وعرب عجم وهندو و پارس ویهودی و مسیحی به چه منظوریست؟! وحالا نوبت خداوندان ونیمچه خدایان وهابی و سلفی و اخوان غیر مسلم مصری ومرسی رسیده تاکه خون مسلمین بریزند ودشمن شادو دوستان عزادارباشند. حال که تیغ تیز قلم در دست توست اول به حاکم فرزانه بفرما: که این ره که تو میروی به ترکستان است! وبعد به این خلق خوش نشین خارج نشین عرض نمائید که جنگ قبائل کرد وترک وعرب وبلوچ وفارس وگیلک وترکمن ولروبختیاری و... به نفع هیچ کس نیست! وما باید بعدها نعش عزیزانمان را بر دوش بکشیم همانطور که در مقابل چشمان ما درسوریه وعراق وافغانستان وپاکستان در حال اتفاق است.(ویراستاری وتصحیح املائی وانشائی به عهده شما باشد.)
این نوشته، اگر چه شک تحقیقی دارد، ولی در عمل به اعتقادات افراد معتقد به امام زمان برخورد میکند. معتقدان به امام زمان باید یک کاری بکنند.
حکومت صفويه نشان فعلي که ظهور و غيبت امام زمان و چاه جمکران و مديحه سرايي را برای ادامه حکومت فسادو چماق لازم ميداند ، آخر سر مانند آنها مملکت ورشکسته را تحويل بيگانگان خواهند داد.....
ارسال کردن دیدگاه جدید