خانه | گوی‌سياست

بازی آخرِ محمود

پنجشنبه, 1391-08-04 18:19
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
حمید مافی

حمید مافی − آیا احمدی‌نژاد تغییر کرده است؟ این سوالی است که این روز‌ها، بسیاری چه در حاکمیت و چه بیرون از حاکمیت از خود می‌پرسند. داخل حاکمیتی‌ها به این باور رسیده‌اند که او دیگر «فرزند گوش به فرمان ولایت نیست» و تغییر کرده است. خارج از حاکمیتی‌ها همه این‌ها را «خودنمایی» او می‌دانند در این شرایط بحرانی که تا زمان انتخابات مدت زیادی هم نمانده است.

 

هر دو درست می‌گویند، محمود احمدی‌نژاد نه آن رئیس دولتی است که از شهرداری تهران و با برنامه ریزی پیچیده سپاهیان به هیات دولت رسید و فرماندهان نظامی را در مقام‌های دولتی به کار گرفت و نه آنچه که‌‌‌ همان حکومتی‌ها می‌خواهند نشان دهند که به اردوگاه رقیب رفته و «فتنه‌گری» پیشه کرده، او‌‌‌ همان احمدی‌نژاد سابق است با‌‌‌ همان ادبیات و‌‌‌ همان دیدگاه‌ها، پوپولیستی تمام‌عیار و عوام‌فریب که برای رسیدن به خواسته‌اش از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کند. برای همین است که باید این را هم پذیرفت که او تغییری نکرده، تنها منافعش به خطر افتاده و بازی دیگری را آغاز کرده است.

 

موقعیت ویژه

 

احمدی‌نژاد هر قدر که در شش سال گذشته خوش شانس بود سال آخر به زمین سفت رسید. ‌‌‌ همان قطعنامه‌هایی که کاغذ پاره بود از نگاه رئیس دولت، بحران اقتصادی را تشدید و صدای اعتراض همگان را بلند‌تر کرد. رئیس دولت هم همه بحران‌های اقتصادی را نتیجه تحریم‌ها دانست و نارسایی‌های داخلی را به سایر نهاد‌ها نسبت داد که چشم ندارند دولت و موفقیت‌هایش را ببینند. او از خطوط قرمز‌ عبور کرد و از ضرورت مذاکره با امریکا سخن گفت و از نگاه مخالفان مذاکره، به «وادادگی» متهم شد.

 

احمدی‌نژاد هر قدر که در شش سال گذشته خوش شانس بود سال آخر به زمین سفت رسید. ‌‌‌ همان قطعنامه‌هایی که کاغذ پاره بود از نگاه رئیس دولت، بحران اقتصادی را تشدید و صدای اعتراض همگان را بلند‌تر کرد. او از خطوط قرمز‌ عبور کرد و از ضرورت مذاکره با امریکا سخن گفت و از نگاه مخالفان مذاکره، به «وادادگی» متهم شد.

هم‌زمان با این تنگنای بین‌المللی، در عرصه داخلی هم حلقه‌های ارتباطی او با بیت رهبری و سپاه ضعیف و ضعیف‌تر شد. فرماندهان سپاه که در دوران احمدی‌نژاد دست بالا در سیاست و اقتصاد را پیدا کردند، آرام آرام از او دل بریدند.‌‌ همان زمان که قهر ده روزه پیشه کرد و از اجرای حکم حکومتی سرباز زد، پای مشایی ایستاد و به شیوه خود، دیگران را متهم کرد، اعتبارش را از دست داد.

 

مجلس نشینان، تصمیم گرفتند که برگزاری انتخابات ریاست جمهوری را از دست دولت خارج کنند و به کمیته‌ای منتصب بسپارند. حالا هم می‌خواهند او را برای دومین بار به مجلس فرابخوانند تا پاسخ پرسش‌هایشان را بدهد. رئیس دولت برای افزایش یارانه‌های نقدی با کمبود منابع و سد نمایندگان روبرو شده و انتقاد‌ها از رئیس دولت شدت گرفته است. گروهی که پیش‌تر او را با چهره‌های تاریخی صدر اسلام مقایسه می‌کردند، این بار بر او خرده گرفتند که از مسیر ولایت خارج شده و به دامن فتنه و دشمن خزیده است.

 

پدیده احمدی‌نژاد

 

 «مردم با پدیده‌ای روبرو هستند که در چشمانشان نگاه می‌کند و به آن‌ها دروغ می‌گوید.»  این توصیف میرحسین موسوی -  سیاستمدار در حصر- بود از محمود احمدی‌نژاد. او این سال‌ها کم وارونه نمایی نکرده است؛ هر کجا که پای خودش گیر بوده، بازی را به زمین دیگری کشانده و با ابزار تهدید و افشاگری قطره‌ای کارش را پیش برده است. از مفاسد اقتصادی مدیرانش صحبت شده، پای برادر رئیس قوه قضائیه و پرونده زمین‌خواری را وسط کشیده، صحبت از اختلاس شده، نمایندگان مجلس را درگیر کرده، انتقاد از گرانی‌ها شدت گرفته، بازاریان نزدیک به موتلفه را نشان داده و از بدهکاری‌های دولت حرف زده شده، «برادران قاچاقچی» را معرفی کرده که اسکله غیرمجاز در اختیار دارند. همیشه پای منتقدان او چه در اردوگاه خودی‌ها و چه غیرخودی‌ها در میان بوده است.

 

او خود را وامدار هیچ جریان سیاسی نمی‌داند، سال ۸۴ این محافظه‌کاران بودند که از هراس رقیب به اردوگاه او پیوستند و چهار سال بعد همه تلاش خود را به کار گرفتند تا او در مقام خود باقی بماند. منتقدان درون جبهه‌ای احمدی‌نژاد اما باور دیگری دارند و معتقدند که اگر نبود برنامه‌ریزی‌های پیچیده آن‌ها، او هرگز در اینجایگاه نبود. حالا هم او را «سرکش» می‌خوانند که تغییر کرده است و باید تحملش کرد، اگر هم همین شیوه رفتاری را ادامه داد، مجلسی هست که نقشه آخر را عملیاتی کند.

 

بازی آخر محمود

 

پاسخ سرگشاده رئیس دولت به نامه خیلی محرمانه رئیس دستگاه قضایی، آنقدر مسئله‌ساز بوده که منتقدان درون جبهه‌ای و بیرون جبهه‌ای او، شگفت زده شوند.

 

او خود را وامدار هیچ جریان سیاسی نمی‌داند، سال ۸۴ این محافظه‌کاران بودند که از هراس رقیب به اردوگاه او پیوستند و چهار سال بعد همه تلاش خود را به کار گرفتند تا او در مقام خود باقی بماند. منتقدان درون جبهه‌ای احمدی‌نژاد اما باور دیگری دارند و معتقدند که اگر نبود برنامه‌ریزی‌های پیچیده آن‌ها، او هرگز در اینجایگاه نبود. حالا هم او را «سرکش» می‌خوانند که تغییر کرده است و باید تحملش کرد، اگر هم همین شیوه رفتاری را ادامه داد، مجلسی هست که نقشه آخر را عملیاتی کند. 

احمدی‌نژاد درست در روزهایی که مجلس تصمیم گرفته به خاطر کوتاهی‌های دولت در بازار ارز او را برای پاسخگویی فرا بخواند و چند وزیر در نوبت استیضاح قرار دارند،  بازی دیگری را شروع کرده است. او تصمیم گرفته که به زندان اوین برود و اصول معطل مانده قانون اساسی را اجرا کند. چه شده که او یک باره تصمیم گرفته برود جایی که گروهی از فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران و دانشجویان مخالف او دوران محکومیتشان را سپری می‌کنند؟

 

نگاه خوش بینانه این است که بپذیریم احمدی‌نژاد تغییر کرده و در سال آخر می‌خواهد کوتاهی‌هایش را جبران کند. تصمیم گرفته تا از حقوق ملت دفاع کند و وظیفه قانونی خود را انجام دهد. اما واقعیت این است که گذشته او و رفتارهایی که در این سال‌ها داشته، این نگاه را باورناپذیر می‎کند. او آنقدر قانون‌گریزی کرده و در گفتارش بر منتقدان شوریده که نتوان باور کرد نگران زندانیان است. مگر او نبود که مخالفانش را «بزغاله» و «خس و خاشاک» نامید؟ مگر او نبود که در مناظره‌های تلویزیونی، به حریم خصوصی رقبایش هم رحم نکرد؟ مگر در دولت او نبود که «خزان نهادهای مدنی» در ایران رسید و «ستاره‌ها بر شانه‌های دانشجویان» نشست؟

 

نگاه بدبینانه هم این است که این را نیز بازی درون حکومتی‌ها بخوانیم چون می‌خواهند نشان دهند که تحمل مخالف را در زیر چتر قانون اساسی دارند. در آستانه انتخابات و وضعیت بد اقتصادی نیاز دارند به این‌که افکار عمومی را منحرف کنند. برای انتخابات نیاز دارند به چهره‌ای که مخالف وضع موجود باشد و از همین حالا باید دست به کار شوند تا این مخالف متولد شود.

 

اما این نگاه هم با این متن و افشای بخشی از واقعیت‌ها ممکن نیست، راه‌های کم هزینه تری هم وجود دارد که افکار عمومی را به آن مشغول کرد و یک منتقد گوش به فرمان را آرام آرام پرورش داد. آن هم در شرایطی که رهبر جمهوری اسلامی در سفر خود به خراسان شمالی، بر ضرورت حفظ آرامش کشور تاکید کرده و حداد عادل در مجلس هم به استناد همین گفته‌ها، سوال از احمدی‌نژاد را مصلحت ندانسته است.

 

پس واقعیت و هدف بازی آخر رئیس دولت چیست؟

 

احمدی‌نژاد روزهای دشواری در پیش‌رو دارد، یکی از مشاورانش دوران محکومیت خود را می‌گذراند، پای معاون اولش در پرونده بیمه ایران گیر کرده، شریف ملک‌زاده به حکم حکومتی تبرئه و آزاد  شده است و مشائی همچنان عنصر مسئله‌دار و سرحلقه جریان انحرافی به شمار می‌رود. بازار ارز آشفته‌تر از هر زمان دیگری است و ریال سقوط بدی را تحربه کرده، دولت با انبوهی از پروژههای ناتمام روبرو است، برنامه رئیس دولت برای افزایش یارانه‌ها به مشکل برخورد کرده‌است.

 

آنگونه که روزنامه ایران به طنز نوشته، جریان احمدینژاد از این‌ ناراضی است که برخی از مخالفان او که جریان فتنه خوانده می‌شوند در زندان نیستند. اگر چه علی مطهری گفته است که رئیس دولت پیش از این نیز دو بار خواستار رفع حصر از مخالفان شده، اما او و همراهانش می‌دانند که زمین اصلاح‌طلبان، زمین بازی آنها نیست و همین چند ماه پیش، متهم شماره یک کهریزک با حمایت او صاحب پست دولتی شد. 

حال او در این شرایط به بازی دشواری دست زده که به باور اقتدارگرایان حاکم، «دشمن شاد کن» است و به باور رئیس دستگاه قضایی، ندیدن مصلحت‌های نظام و پافشاری بر یک خواسته باطل که مبنایی جز برداشت نادرست رئیس قوه مجریه از اختیارات قانونی خود ندارد.

 

اما او از این بازی به دنبال چیست؟ آیا می‌خواهد ثابت کند که رئیس دولت «تدارکاتچی نظام» نیست و پاسدار حقوق ملت و شهروندان است؟ یا تصمیم گرفته که با این نامه نگاری‌ها افکار عمومی را از واقعیت‌های موجود منحرف کند و بحرانی دیگر بیافریند تا در پس آن، ناکامی‌های دولت در سال اخیر پنهان بماند و نمایندگان مجلس به مصلحت، برنامه سوال از او را از دستور کار خارج کنند؟ یا می‌خواهد خود را از اتفاقات بعد از انتخابات ۸۸ تبرئه کند و در آستانه انتخابات سال بعد، جبههای دیگر برای یارگیری و جمعآوری آراء بدست آورد؟ آیا او امیدوار است که «آرای خاکستری» شهروندان را برای نامزد مورد حمایتش به دست آورد؟

 

آنگونه که روزنامه ایران به طنز نوشته، جریان احمدینژاد از این‌ ناراضی است که برخی از مخالفان او که جریان فتنه خوانده می‌شوند در زندان نیستند. اگر چه علی مطهری گفته است که رئیس دولت پیش از این نیز دو بار خواستار رفع حصر از مخالفان شده، اما او و همراهانش می‌دانند که زمین اصلاح‌طلبان، زمین بازی آنها نیست و همین چند ماه پیش، متهم شماره یک کهریزک با حمایت او صاحب پست دولتی شد.

 

احمدینژاد تا اینجای داستان، توجه افکار عمومی و رسانهها را به خود واختیارات رئیس قوه مجریه جلب کرده و از این راه به دنبال یافتن جایگاه سابق خود است. می‌خواهد تارهای ارتباطی خود با مرکز اصلی تصمیم‌گیری در نظام جمهوری اسلامی را تقویت کند و راهکار را در فشار و بازی دو سر برد دیده است. اگر موفق شود به زندان اوین برود که به خواسته خود رسیده و ثابت کرده که تدارکاتچی نظام نیست و اگر هم پایش به اوین نرسد، ممکن است که گزینه کناره گیری را در پیش بگیرد یا مجلس‌نشینان، تصمیم بگیرند که ادامه حضور او در قدرت به مصلحت نیست. آن وقت تئوری جذب حداکثری و دفع حداقلی نظام یک بار دیگر شکست می‌خورد و یک جریان دیگر هم از نظام و قدرت حاکم جدا خواهد شد. برای همین است که روح الله حسینیان توصیه می‌کند که نباید احمدینژاد را عصبانی کرد تا تصمیمهای خلاف مصلحت بگیرد. این نماینده مجلس، توصیه کرده است که نمایندگان احمدینژاد را تا چند ماه آینده تحمل کنند و نگذارند که او عاقبت ناخیر شود.

 

حال باید منتظر روزهای آینده ماند و دید، این بازی چگونه ادامه پیدا می‌‎کند.  آیا یک بار دیگر، عالی‌ترین مقام نظام جمهوری اسلامی به صورت مستقیم وارد میدان می‌‎شود تا این درگیری را خاتمه دهد؟ به نظر می‌‎رسد این خواسته رئیس دولت است، او که پیش‎تر در ماجرای وزارت اطلاعات و اسفندیار رحیم مشایی تا آنجا که توانسته در مقابل حکم حکومتی ایستاده، این بار قصد آن دارد که برای ادامه حیات سیاسی و سهم بردن از قدرت، حکم حکومتی بگیرد. این‌که در راه موفق می‌شود یا عاقبت نابخیر، سوالی است که برای یافتن پاسخ آن باید تا خرداد سال بعد منتظر ماند.

Share this
Share/Save/Bookmark

احمدی نژاد سعی‌ در خودی نشان دادن و اظهار وجود بعنوان یک فرد سیاسی در واپسین روزهای ریاست جمهوریش در رژیم ج.ا. را دارد، پس از سالها عروسک کوکی بودن و رفتارهای غیر عاقلانه شعاری در سیاست خارجی‌ و آبروریزی ملی‌ در انظار جهانی‌، میخواهد بعنوان سیاستمداری مستقل و مفید در سپهر سیاسی ایران، نقش یک زنده سیاسی تاثیر گذار را بازی کند لیکن خیلی‌‌ها او را یک مرده سیاسی ناکارا و ناتوان میبینند.او نماینده نسلی از مکتبی‌های فالانژیست مذهبی‌ در عصر انقلاب ۵۷ است که نظامی گرایی سپاهی را در ایران حاکم کرده اند و در روند تحولات جامعه و در این بازی قدرت قربانی خدعه و فریبی که خود روزی برای دیگران داشته اند، شده‌اند. بعنوان ریس جمهور حتا اجازه بازدید زندان‌هایش را هم ندارد ولی وسیله تبلیغاتی اسرائیلی‌ها میشود که احمدی نژاد میخواهد، اسرائیل را نابود کند و هولاکست را انکار !!؟ او خواسته یا ناخواسته ابزاری برای سلطه استعمار نو در منطقه و قوی شدن هژمونی شیخ‌ها و سعودی‌ها در خاومیانه شده است.

با سلام. در روایات امده که قوم یهود سالی یکبار بزی را در مراسم خاص انتخاب کرده واهل قبیله هر انچه که گناه ومعصیت داشته اند مینوشتند وبرگردن ان حیوان اویزان کرده واورا در بیابان رها میکردند با این نیت که هرچه کردیم تقصیر این بز بود!. واز روزبعدبهمان راه خلاف میرفتند!. البته بقول علمای اهل حوزه (در مثل مناقشه نیست!) . واین رئیس جمهور منتصب ماهم حکایت ان بز را دارد! او که حامل همه اسرار ومعصیتهای گنهکارن است در برهوت وحوش رها شده تا قربانی شود وهمه فریاد بر ارند:که تقصیر اوبود!. غافل از انکه این بز نه از ان بزهاست ! او که رم کرده و رو به بادیه اورده وهمگی با سنگ و چوب بدنبال او میشتابند تا قبل از انکه اسرار اتها برملا شود خونش بریزند ومعاصی خود را برگردن بزی دیگر بیاویزند. البته یکی مفاهیم ومعانی قربانی کردن حیوانات در روز عید سعید قربان هم ریشه در همین حکایت دارد.

کارهای احمدی‌نژاد من را به یاد ماه‌های آخر بنی‌صدر می‌اندازد. کارهایش شباهت‌های زیادی با بنی‌صدر پیدا کرده است. ولی‌ احمدی‌نژاد تا حالا نشان داده که از بنی‌صدر زبل تر است. شاید او هم یک سال دیگر برود پاریس و یک روزنامه اینترنتی راه بیاندازد.

جاي هردوي اينها احمدي و لاريجاني در زندان ميباشد چون هردو از عاملان سرکوب و شکنجه و اختلاس و و وضعيت اقتصادي هولناک کشور و مردم ميباشند.

"جمشید بسم‌الله" را ريس جمهور کنند تامشکل ارز هم حل شود؟!

احمدی نژاد یک حیوان به تمام معنا است و خامنه ای هم مهره ای می خواست تا اوضاع به ارامی بگذرد ولی از خدا مکر او را روشن و او را بر زمین زد تا بفهمد که اول و اخر یک کشور مردم هستند و باید به انها خدمت کرد نه با زبان تند و گستاخ ملاصفتان با انها برخورد کرد و انهم بدون داشتن یک ریال کارایی.
ننگ ابدی بر حامیان احمدی نژاد و خامنه ای
به یقین که اینان دنیاپرستان بی هدفی هستند
سلام بر وطن و سرزمین من ایران . هر روز و هر شب
و سلام بر مردمانش
من سیاسی نیستم و طرفدار هیچ حزب و گروهی نیستم . اما نمی توان در مقابل این ابلهان ادم فریب سکوت کرد.

آخه به عنوان یک رسانه و تحلیل گر، این جملات چیه می نویسید: « اگر موفق شود به زندان اوین برود که به خواسته خود رسیده و ثابت کرده که تدارکاتچی نظام نیست و اگر هم پایش به اوین نرسد، ممکن است که گزینه کناره گیری را در پیش بگیرد یا مجلس‌نشینان، تصمیم بگیرند که ادامه حضور او در قدرت به مصلحت نیست.» حالا درسته ایرانه، احمدی نژاده، جمهوری اسلامیه ولی به خاطر یه دیدار که کسی از قدرت استعفا نمیده یا مجلس وارد عمل نمیشه. ****

باز هم مینویسم موضوع استاد بنی‌صدر و احمدی‌نژاد تفاوت می‌کند. استاد تا وقتی‌ رئیس جمهور بود قبل از تجربه بود و به همین دلیل به خمینی بد نگفت. در حالی‌ که احمدی نژاد از سال ۱۳۸۹ تا حالا مراتب شاخه عوض می‌کند و به خامنه‌ای در گیر میشود. احمدی‌نژاد اول با وزیران درگیر شد، بد با سپاه در گیر شد، حالا هم با رئیس قوه مقننه. در حالی‌ که استاد وقتی‌ رئیس جمهور بود با متانت با همه آنها برخورد کرد. استاد هیچ وزیری را عوض نکرد، اگر چه همه وزیران را به ایشان تحمیل کرده بودند. بعد هم استاد با سپاه در گیر نشد، اگر چه می‌توانست قوی تر عمل کند. استاد و هیچ وقت با بهشتی‌ در صحنه درگیر نشد. چون استاد مثل احمدی‌نژاد نبود که دهانش را باز کند و حرف بی‌ معنی‌ بزند. استاد اول فکر میکرد و کم حرف میزد چون نمی‌خواست بی‌ گدار به آب بزند. در حالی‌ که احمدی‌نژاد اصلا نمیداند گدار چیست. همین طور بی‌ ترمز میرود.

عنوان این مقاله "بازی آخر محمود" است نه "بازی آخر بنی‌صدر". مقایسه کارهای این دو نفر فقط "صوری" است. می‌دانیم که منطق صوری را یونانی‌ها درست کردند تا بتوانند سفسطه کنند. مقایسه بنی‌صدر و احمدی نژاد هم برای سفسطه است.

بنی صدری اش که قطعا نمی توانند بکنند ولی بالقوه شهید که می تواند باشد!

شما فکر کنید در بلبشوی جمهوری اسلامی کدام رئیس جمهور در دوران قدرت بیشتر از همه با رهبر درگیر شد؟ محمود احمدی نژاد!در حالی که بنی صدر وقتی که با کمک اقا مسعود در فرانسه مقیم شد شروع به رجز خوانی برای خمینی کرد. حالا فکر کنید اگر محمود احمدی نژاد در پاریس مقیم شود چه کارها خواهد کرد.

واقع بنیی خیلی خوب است حتی به مقدار کم. این بازی اخر محمود احمدی نژاد نیست. حرکت های اخیر او ادامه برنامه های قبلی او است. از اول کار هیچ کس احمدی نژاد را جدی نگرفت و شاید این بهترین برگ برنده او بوده است. نحیف بودن او به کمکش امده است. او همیشه با چراغ خاموش وارد شده است. اولین شغل مهم احمدی نژاد فرمانداری شهر ماکو بود. اصلا شما می دانید ماکو چندمین شهر ایران است؟در حالی که اولین شغل مهم بنی صدر عضویت در شورای انقلاب بوده است. بعد ها که احمدی نژاد ترقی کرد استاندار اردبیل شد. اردبیل چندمین استان مهم ایران است؟ ولی او از ان جا پرید و شهردار تهران شد. اگر این نقطه های به ظاهر بی اهمیت را پشت سر هم بگذارید متوجه می شوید که احمدی نژاد انقدر ها که به نظر می رسد احمق نیست. درست عکس بنی صدر که انقدر ها که ادعا می کند هوشیار نیست.شما دو هفته قبل حتی تصورش می کردید که او این چنین با رئیس قوه قضایی درگیر شود؟ به هر صورت باید منتظر شد و حرکت های بعدی احمدی نژاد را دید.

اگر رئیس جمهور‌های قبلی‌، از بنی‌صدر تا خاتمی، یک دهم تهور احمدی نژاد را داشتند وضع بهتر میشد. هم آنها بعد از آن که از پست کنار رفتند غر غر کردند، این یکی‌ وقتی‌ سر کار است قال قال می‌کند.

بنی صدر جاه طلب است با مسعود هم که همسر دختر ١٦ ساله اش به دلایلی شد نساخت. او اهل تئوریست . در میدان عمل اهل کار گروهی نیست. اما احمدی نژاد اهل زد وبند است و پای یارانش میایستد و نارفیقان را هم بدجوری کنف میکند.چیزی که شاه و بنی صدر و رفسنجانی و خاتمی برعکسش بودند همه این آقایان پا بر گرده دوستانشان میگذاشتن تا خود بالا روند.نمونه های برخورد شاه با هویدا ،نصیری و برخورد رفسنجانی با کرباسچی و یا خاتمی با نوری و مهاجرانی و یا بنی صدر با رجوی بود که او را از جنگ خمینی نجات داد.

رئیس جمهورهای ایران همه دستپخت و ابزار رهبر بودند، از بنیصدر تا احمدی‌نژاد. همه تا وقتی‌ در کار بودند مدح رهبر را گفتند و بعد که از قدرت رفتند کر‌کری سر دادند که ما طرفدار آزادی بودیم. این آخری تجربه آن‌ها را دارد این داستان مقابله با رهبر را یک چند ماهی‌ زودتر شروع کرده است. باز هم به همت این آقا کوتوله.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما