ایران و آمریکا – آیا اوباما و رامنی با هم فرق میکنند؟
لیدا حسینینژاد − اقتصاد ایران این روزها با بحران سقوط روزافزون ارزش پول ملی مواجه شده است. برخی این بحران را عمدتا ناشی از سیاست ناکارآمد حکومت ایران و برخی آن را عمدتا معلول تحریمهای غرب علیه ایران میدانند. موضع رسمی تبلیغاتی مقامات جمهوری اسلامی این است که تحریمها را کماثر بخوانند.
از سوی دیگر در حالی که کمتر از یک ماه به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باقی مانده، نمایندگان کنگره ایالات متحده در پی گسترش تحریمهای اقتصادی این کشور علیه ایران هستند. تصویب این تحریمهای جدید به بعد از انتخابات آمریکا موکول خواهد شد.
● گفتوگو با مهدی خلجی
برای ارزیابی موقعیت جمهوری اسلامی با توجه به بحرانهای اقتصادی و انتخابات در پیشروی آمریکا با مهدی خلجی، تحلیلگر سیاسی و پژوهشگر ارشد در "موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک"، گفتوگو کردهام.
ارزیابی شما در مورد بحران اقتصادی که الان در ایران بهوجود آمده چیست؟ به نظر شما این بحران اقتصادی، رژیم را تنشزاتر میکند یا این که به سمت سازش میکشاند؟
مهدی خلجی: بحران اقتصادی کنونی آمیزهای است از سوء مدیریت و فساد، و فشارهای بینالمللی و تحریمهایی که برای برنامه هستهای ایران وضع شده علیه جمهوری اسلامی. تصور نمیکنم که مشکل فساد، مشکل سوء مدیریت و مشکل تحریمها در آینده نزدیک راهحلی پیدا کند، و واقعاً نمیتوانم بگویم که ایران تحت این فشار اقتصادی مصالحه خواهد کرد یا نه. اما این را میتوانم بگویم که اگر ایران مصالحه کند، آن وقت میتوانیم بگوییم که این فشارها مؤثر بوده. به دلیل این که ما نمونههایی داشتهایم از کشورهایی که فشارها و بحرانهای اقتصادی خیلی شدیدی داشتند، مثل کره شمالی که خیلی وضعشان بدتر از ایران بوده، اما تن به مصالحه ندادند.
با توجه به این که به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هم داریم نزدیک میشویم، از نظر شما این انتخابات در آمریکا در محاسبات حکومت ایران چه جایگاهی دارد؟
آیتالله خامنهای به درستی این تصور را دارد که پیش از انتخابات امکان مذاکره با آمریکا وجود ندارد، به دلیل این که رئیس جمهوری آمریکا پیش از انتخابات نه تصمیمی برای تغییر سیاست ایران خود دارد و نه میتواند با ایران معاملهای جدی کند. در نتیجه در آمریکا، در کاخ سفید هم همه چیز معلق است در زمینهی سیاست ایران و همه منتظرند ببینند انتخابات چه خواهد شد.
مهدی خلجی:
«راستش خیلی فرق نمیکند که آقای اوباما سر کار بیاید یا آقای رامنی. سیاست ایران در کاخ سفید چندان تغییر بنیادی نخواهد کرد و اگر ایران مصالحه نکند، چه آقای اوباما سر کار باشد چه آقای رامنی، تحریمهای بسیار شکنندهتری بر ایران تحمیل خواهد شد.
مسئلهی ایران امروزه در سیاست آمریکا مورد اجماع دو جناح است. یعنی هر دو جناح سیاسی در آمریکا، هر دو حزب، معتقد هستند که بههیچ وجه نباید به ایران اجازه داد که به توانایی هستهای دست پیدا کند. این عزم وجود دارد. تنها تفاوتی که هست، این که ممکن است جمهوریخواهان زودتر به این نتیجه برسند که ایرانیها قابل مذاکره نیستند و باید با برخورد نظامی، آنها را از دستیابی به توانایی هستهای بازداشت.»
در حقیقت آیتالله خامنهای، چون دموکراسی را در ایران دوست ندارد، خیلی خوشحال است که دشمنانش حکومتهای دموکراتیک هستند. به این مفهوم، برای جکومت ایران این انتخابات در آمریکا خیلی خوب است، چون همه چیز را به تعویق میاندازد و زمان بیشتری را به حکومت میدهد.
راستش خیلی فرق نمیکند که آقای اوباما سر کار بیاید یا آقای رامنی. سیاست ایران در کاخ سفید چندان تغییر بنیادی نخواهد کرد و اگر ایران مصالحه نکند، چه آقای اوباما سر کار باشد چه آقای رامنی، تحریمهای بسیار شکنندهتری بر ایران تحمیل خواهد شد. منتهی من تصورم براین است که اگر ایران به توانایی هستهای نزدیک نباشد، ناگزیر است که بههرحال بعد از انتخابات چه با آقای اوباما چه با آقای رامنی وارد مذاکرهای جدی شود.
آقای خامنهای و رهبران ایران این تصور را دارند که دموکراتها اصولاً در ظاهر و در ژست و در گفتار بسیار نرم هستند. اما در عمل اصولاً سیاستشان سختگیرانهتر بوده در رابطه با ایران. از زمان جیمی کارتر، اولین رئيس جمهوری که جمهوری اسلامی تجربه کرد تا زمان کلینتون، آخرین رئیس جمهوری دموکرات پیش از آقای اوباما و آقای اوباما هم بیسابقهترین تحریمها را علیه ایران وضع کرده است.
از آن طرف ایرانیها این تصور یا توهم را دارند که جمهوریخواهان در ظاهر ممکن است که خیلی سفت و سخت بگیرند و گفتار خیلی تند و تیزی داشته باشند، ولی در عمل بیشتر تمایل دارند به معامله کردن. همان طور که دولت ریگان تلاشهایی برای معامله با ایران کرد و تبادل اسلحه داشت و داستان مک فارلین تا حتی زمان دولت جورج بوش. دولت ایران، این تفاوت را بین دموکراتها و جمهوریخواهان میگذارد. اما واقعیت این است که مسئلهی ایران امروزه در سیاست آمریکا مورد اجماع دو جناح است. یعنی هر دو جناح سیاسی در آمریکا، هر دو حزب، معتقد هستند که بههیچ وجه نباید به ایران اجازه داد که به توانایی هستهای دست پیدا کند. این عزم وجود دارد. تنها تفاوتی که هست، این که ممکن است جمهوریخواهان زودتر به این نتیجه برسند که ایرانیها قابل مذاکره نیستند و باید با برخورد نظامی، آنها را از دستیابی به توانایی هستهای بازداشت.
سیاست اوباما در قبال ایران ادامه سیاست بوش است و اگر آقای رامنی هم انتخاب شود، سیاست آقای اوباما را تداوم خواهد داد. به این معنا که اگر به نقطهای برسیم که مشخص شود ایران به دستیابی سلاحهای هستهای یا به توانایی هستهای نزدیک است و تمایل به مصالحه ندارد، به نظر من چه آقای اوباما سر کار باشد چه آقای رامنی، به ایران حملهی نظامی خواهد شد. منتهی پیش از آن که ما واقعاً بفهمیم ایران میخواهد مصالحه کند یا اگر در کاخ سفید به این نتیجه برسند که ایران زمان درازی دارد تا به آن نقطهی خطرناک و بازگشتناپذیر برسد، چه آقای رامنی چه آقای اوباما سعی میکنند از سیاست دوگانه یعنی از یکسو تحریم و فشار و از سوی دیگر از مذاکره استفاده کنند. مذاکره و فشار سیاست ثابت دولت آمریکا در قبال ایران باقی خواهد ماند، مگر آن که ایران به آن نقطهی بازگشتناپذیر نزدیک شود. در آن نقطهی بازگشتناپذیر، هیچ فرق نمیکند یک دولت دموکرات سر کار باشد یا یک دولت جمهوریخواه. این عزم جزم در نخبگان سیاسی آمریکا وجود دارد که ایران را از دستیابی به توانایی نظامی هستهای بازدارند.
در نهایت دو حالت را در نظر میگیریم: حالت اول این است که رژیم ایران اعلام کند که میخواهد قاطعانه به قدرت نظامی اتمی تبدیل شود و حالت دیگر این که رژیم سمت سازش را انتخاب کند. ولی در هر دو حالت باید آیتالله خامنهای بهعنوان رهبر پا پیش گذارد و جام پر از «شهد» یا پر از «زهر» را سر بکشد. آیا به نظر شما در این حالت ما شاهد این هستیم که جمهوری اسلامی وارد مرحلهی تازهای از حیات خودش شده است که دیگر ولی فقیه نمیتواند خودش را پشت سر کارگزارانش پنهان کند؟
این روند که آقای خامنهای خودش از پشت صحنه پیش آمده و مسئولیت همه چیز را بهعهده گرفته است، از زمان انتخابات دور اول آقای احمدینژاد آشکار شد. یعنی آقای خامنهای با به حاشیه راندن نسل اول جمهوری اسلامی مثل آقایان رفسنجانی، کروبی، خاتمی و میرحسین موسوی در حقیقت خیالش راحت شد و اعتماد بهنفسی پیدا کرد که مسئولیت همه چیز را خودش رسماً بهعهده گیرد. بارها و بارها گفتهاند که اگر بنا بر مذاکره با آمریکا باشد، آقای خامنهای تصمیم میگیرد. اگر بنا بر تغییری در سیاست هستهای باشد، آقای خامنهای تصمیم میگیرد. حتی آقای خامنهای امروزه در زمینه سیاست کنترل جمعیت هم مسئولیت را خودش بهعهده میگیرد.
من فکر میکنم که این روند از مدتها پیش آغاز شده و ما از یک حکومت انقلابی به یک دیکتاتوری نظامی داریم نزدیک میشویم. چه قدر این دیکتاتوری نظامی موفق باشد یا نباشد، بحث دیگریست. اما رؤیای آقای خامنهای این است که جمهوری اسلامی را به یک دیکتاتوری نظامی بدل کند. به عبارت دیگر از این به بعد ما باید به آقای خامنهای بیشتر بهعنوان فرمانده کل قوای مسلح نگاه کنیم تا بهعنوان رهبر جمهوری اسلامی. یعنی تأکید و تکیهی ایشان بر بازوهای نظامی جمهوری اسلامیست که به شخص او قدرت میدهد و هویت جمهوری اسلامی را میسازد. اگر بازار است، اگر نهادهای مذهبی و یا نهادی سیاسی هستند، همه از قرارگاه نیروهای نظامی اداره میشوند. این باعث شده که در زمینهی هستهای هم همهی دنیا آقای خامنهای را مسئول میدانند و در زمینه مذاکره با آمریکا هم آقای خامنهای را مسئول میدانند. من فکر میکنم این رازیست که دیریست از پرده بیرون افتاده.
عکس:
اوباما و رامنی، مونتاژ
ایران در هردوصورت با مصالحه یا بی مصالحه خودرا کیش و مات کرده است. مشکل همانا بمب های کثیفی است که ایران میتواند همین الان هم بسازد و شاید هم تاکنون چندی تا از انها را اماده دارد. فقط کافی است یکی از همین برادران طالبانی وطنی یکی دو کیلو مواد رادیواکتیو 20 در صدی را با یکی دو کیلو مواد منفجره به کمر خود ببندد و لبیک رهبری را بگوید و انرا در شهری یا محلی پرجمعیت منفجر کند. هم خودش به بهشت میرود و هم وحشت را در میان مردم دنیا میپراکند.
به مین دلیل هم ایران حتی اگر مصالحه هم بکند مور باور و قبول غرب نخواهد افتاد. تقیه کردن و گول زدن دشمن یکی از ارکان ج.ا. است و غرب نمیتواند هرگز به این حکومت اعتماد کند. پس کم کم دارد به این نتیجه میرسد که تغییر حکومت تنها گزینه عملی است.
اگر سیاست خارجی آمریکا از سلطه ی اسراییل بیرون بیاید می شود روی مصالحه حساب کرد. در غیر این صورت نه دمکرات ها و نه جمهوری خواه ها از استقلال رای لازم برای بحران زدایی برخوردار نیستند. سطح شعور و آگاهی عمومی در آمریکا نیز آن چنان بالا نیست که بشود روی انتخاب نماینده از احزاب دیگر حساب کرد. خرده جنبش های اعتراضی داخل اسراییل هم که مانده است تا به جایی برسد و نظامیان را از صحنه حذف کند. واکنش مردم ایران در برابر جنگ های روانی و اقتصادی آمریکایی ها هم تا کنون چندان متفاوت از واکنش مردم شیلی و نیکاراگوئه در شرایط مشابه نبوده است. دولت ایران هم پایگاه مردمی خود را سال هاست از دست داده است و اصلا قابل مقایسه با دولت آلنده و ساندنیست ها نیست. آنچه می ماند اراده ی مردم ایران در تغییر سرنوشت خود است، چه دمکرات ها در آمریکا حاکم باشند و چه جمهوری خواه ها و چه هر حکومت اقتدارگرای دیگر.
سیاست بازم سیاست چیز کثیفی است که اتم در برابر ***سر تعظیم فرود میاورد .اما تا زمانیکه بنده و سایر عزیزان نخواهیم شعور سیاسی و دیدگاه های مان رو اپدیت کنیم نمیشه زندگی ایده الی رو بسازیم. البته اپدیت نه به این معنی که بشیم مثل اروپایی ها و امریکایی .ایران خودش فرهنگ غنی خودش رو داره باید خرافات و مذهب و ... رو از زندگی اجتمعای و سیاسی مان جدا کنیم و دنیا رو با دو تا چشم مصلح بنگریم و منافع عمومی و اعتبار این ملت ستم دیده و در عین حال منحصر به فرد رو مد نظر قرار بدهیم مطمعنا" روزگار متفاوتی خواهیم داشت .اما بارها در دیدگاهای خود بیان داشته ام که ما ملت پر استعدادی هستیم اما یکم تنبل .حدود بیش از 30 سال است که تحولی رو در مدیریت کشور دادیم فردی رو از مسند قدرت بیرون کردیم و فرد متفاوتی رو جایش قرار دادیم .اگر انقلاب در همه زمینه ها جلو میرفت ما در این مدت هم در زمینه علمی و هم در زمینه اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خیلی خیلی بالاتر بودیم. عدم مدیریت در کشور باعث شده نخبه گان از کشور خارج شوند و انچه که مانده در خانه هایشان بمانند.اگر اون نخبه ها در خارج از کشور دست به انقلابی دیگر میزدند می بایست ما حدود 7 میلیون متخصص در هر زمینه میداشتیم.اما عملا این چنین نیست و ان ور ابی ها هم راحت طلب شدند و منافع خاص خود رو دنبال کردند و کشور رو به حال خود رها کردند .. زاپنی ها و چینی ها در 30 سال پیش و یا یکم بیشتر چینی های امروزی و یا ژاپنی های امروزی نبودند .اما با مدیریت و کسب علم و تفکر عمیق و واقعی بدور از یکم خرافات کشور خود رو زبان زد همه مردم دنیا کردند .اما ما چی؟ ما هم زبان زد شدیم اما در بعدی دیگر .البته کشور های غربی نیز بی تاثیر نیستند در این قضایا .چرا که بعضی از این کشور ها دوست دارند ایران به شکل امروزی باشد چون انها نیز منافع خاص خود رو دنبال میکنند و...
ارسال کردن دیدگاه جدید