آمریکا، لیبی و ترکشهای حادثه خونین بنغازی
علی افشاری − حادثه تکان دهنده کشته شدن سفیر و سه کارمند سفارت آمریکا در بنغازی، اتفاقی بود که پیامدهای مهمی برای دو کشور لیبی و آمریکا دارد و همچنین از دشواریها و چالشهای کنونی لیبی نیز خبر میدهد.
از همان ابتدا هم معلوم بود که این حمله سازمان یافته نمیتواند ناشی از حضور خودجوش عدهای از افراد خشمگین از فیلم توهینآمیز به پیامبر اسلام باشد. تحقیقات تکمیلی نشان میدهد که حمله کنندگان قبل از ماجرای فیلم جنجالی برای حمله به کنسولگری امریکا در سالگرد یازدهم سپتامبر برنامه ریزی کرده بودند. ازدحام حدود ۲۰۰ نفر از معترضان در جلوی کنسولگری پوشش لازم برای اجرای برنامه آنها را فراهم کرد. مقامات حکومت لیبی ابتدا انگشت اتهام را به سمت طرفداران قذافی اشاره رفتند. اما چندی بعد محمد المقریف رئیس جمهور این کشور اطلاع داد که پس از بازداشت ۵۰ نفر از مظنونان به این اطلاعات رسیدهاند که حمله قطعا از قبل برنامه ریزی شده بوده و "خارجیها" آنها را اجرا کردهاند. وی آنها را مرتبط با القاعده معرفی کرد که هنوز معلوم نیست ارتباط تشکیلاتی مستقیم دارند یا گروهی مجزا و صرفا طرفدار هستند. بنا به ادعای وی، تروریستها از چند ماه پیش از چند مسیر مختلف و عمدتا از طریق کشورهای مالی و الجزایر وارد خاک لیبی شدهاند. (منبع)
حمله برنامهریزی شده
پیام ایمن الظواهری از رهبران القاعده یک روز قبل از حمله فوق منتشر شد. در این پیام وی به کشته شدن ابو یحیی اللیبی نفر دوم القاعده اشاره کرده بود که دو ماه پیش در پاکستان کشته شده بود. و سپس از مردم لیبی خواسته بود تا به اقدامی تلافی جویانه دست بزنند.
شاخه القاعده در یمن پس از انفجار به تجلیل از حرکت پرداخت، اما مستقیما مسئولیت کشته شدن سفیر امریکا در لیبی و دیگر کشته شدگان آمریکائی را بر عهده نگرفت. القاعده در پیامی دیگر از مسلمانان جهان و بخصوص ساکنین کشورهای غربی خواسته است تا به سفارتهای آمریکا حمله نمایند. این گروه جهادی با صدور بیانیهای اظهار داشت :"کشته شدن ابو یحیی اللیبی الهام بخش پسران عمر مختار در لیبی شد تا انتقام توهین کنندگان به پیامبر را بگیرند." (منبع)
بر خلاف گزارشهای اولیه که حاکی از کشته شدن ده نفر از نگهبانان لیبیایی بود، مصطفی عبدالشکور نخست وزیر این کشور اعلام کرد که در حادثه حمله به کنسولگری امریکا هیچ شهروند لیبی کشته نشده است. (منبع)
در رسانههای آمریکا این سؤال پیش کشیده میشود که آیا آمریکا در ازای کمکی که به انقلاب لیبی و سرنگونی قذافی کرد، امتیازاتی به لحاظ استراتژیک کسب کرده است یا نه؟ یا باز به مانند برخی تجارب گذشته منافع استراتژیک را قربانی فوائد تاکتیکی نموده است؟ اساسا رویکرد آمریکا به بهار عربی این کشور را آسیب پذیر کرده یا این اتفاقات عوارض موقتی است؟
رویداد پر هزینه لیبی، شوکی به آمریکا نیز وارد کرد تا دشواریهای بازسازی رابطه و تعیین جایگاه خود در فضای جدید کشورهای عربی را دریابد.
نوع تهاجم و آمادگی و میزان سلاحهای سنگینی که در اختیار حمله کنندگان بود روشن میسازد که آنها سازمان یافته بودند و گروهی غیر حرفهای نبودند. حمله در ساعت ۹ و ۳۰ دقیقه شب صورت گرفت. ابتدا گروه کوچکی از افراد مسلح جلوی کنسولگری جمع شدند. سپس معترضین عادی و غیر مسلح به جمع آنها پیوستند. اما ناگهان افراد سیاه پوشی که چهره خود را پوشانده بودند و پرچمهای سیاه داشتند در خود روهای مجهز به سلاحهای سنگین نظامی جلو کنسولگری ظاهر شده و افراد سیاهپوش پس از بالا رفتن از دیوار، وارد حیات کنسولگری شدند و نارنجک به سمت سفارت پرتاب کردند. بین آنها و مامورین حفاظت از کنسولگری درگیری مختصری در گرفت.. یکی از شاهدان صحنه میگوید آنها نگهبانها را کافر قلمداد کردند و با صدای الله اکبر به سمت آنها شلیک میکردند. محافظان مجروح شدند.
در حمله نخست یک نفر از پرسنل آمریکائی کشته میشود. اما نیروهای گارد لیبیایی و آمریکایی، که کریستوفر استیونز را پیدا نکرده بودند، بدون او ساختمان کنسولگری را ترک کردند و به خانه امن رفتند. اما این خانه نیز از سوی نیروهای مهاجم شناسایی شده بود و در حمله دوم دو نفر دیگر از مامورین آمریکایی کشته میشوند. سفیر امریکا بعدا توسط مردم عادی از محل انفجار بیرون آورده میشود و تا موقع رسیدن به بیمارستان زنده بوده ولی در آنجا میمیرد. پزشکان علت مرگ وی را خفگی ناشی از استنشاق دود انفجار عنوان کردهاند. (منبع)
دیگر سندی که فرضیه سازمان یافتگی قبلی این حرکت را تایید میکند، اشراف اطلاعاتی حمله کنندگان بوده است. مجموعه کنسولگری امریکا از چهار ساختمان یک طبقه در داخل محوطه بزرگی از باغها تشکیل شده است. مهاجمین مسلح همه ساختمانها را با راکت هدف قرار دادند اما حمله اصلی را متمرکز به ساختمانی کردند که سفیر آمریکا در آن حضور داشت، به گونهای که انگار میدانستند وی دقیقا در کجا قرار دارد. همچنین آنها محل خانه امن را نیز میدانستند. مقامات رسمی لیبی میگویند حمله کنندگان در داخل دستگاه امنیتی این کشور نفوذ کرده بودند.
البته گزارش دیگری میگوید که محافظان سفارت به این دلیل مقاومت نکردند و صحنه را زود ترک کردند که بخشی از آنها نیز به توهین به پیامبر معترض بودند و انگیزهای برای ایستادگی در برابر مهاجمان را نداشتند، در نتیجه پست خود را رها کردند. این گزارش مدعی است همکاری مستقیم و یا غیر مستقیم این گروه باعث شد تا تروریستها بتوانند وارد محوطه کنسولگری بشوند. (منبع)
روزنامه ایندپیندنت به نقل از دیپلماتهای ارشد آمریکائی فاش ساخت وزارت خارجه آمریکا دو روز قبل از حمله به سفارت هایش در لیبی و مصر اطلاعات معتبری دریافت کرده بود که سفارتهای امریکا ممکن است آماج حمله واقع شوند ولی این وزارتخانه هشداری به دیپلماتها نداده بود. سفیر آمریکا در لیبی به تازگی از سفری اروپایی به لیبی بازگشته بود. قبل از حضور وی در بنغازی، وضعیت امنیتی کنسولگری مناسب و ایمن اعلام شده بود. (منبع) اما کاخ سفید اعلام کرد هیچگونه گزارش اطلاعاتیای را که توصیه عملی مشخصی داشته باشد، قبل از حمله به سفارت لیبی دریافت نکرده است. (منبع)
بدینترتیب باور رو به رشدی وجود دارد که حمله خونین به کنسولگری آمریکا در بنغازی حملهای از قبل طراحی شده و سازمان یافته مرتبط با سالگرد یازدهم سپتامبر و با هدف انتقام گیری از دولت آمریکا بوده است. اگرچه اطلاعاتی که تا کنون موجود است هنوز به صورت قطعی این ادعا را ثابت نمیکند. یکی از سخنگویان کاخ سفید نیز مدعی شد هنوز مدرک قطعی در خصوص حمله از پیش برنامه ریزی شده وجود ندارد. (منبع)
وضعیت در لیبی
اما اهمیت اصلی این رویداد بحران آفرین تبعات آن است که تغییراتی انکار نا پذیر را در صحنه سیاسی لیبی و روابط آمریکا و لیبی ایجاد میکند.
پایه اصلی این اتفاق وجود مشکلات امنیتی و ضعف اقتدار دولت جدید لیبی است. خلاء قدرت مجال تحرک به گروههایی میدهد که هدف بی ثبات سازی لیبی را برای تحمیل موجودیت سیاسی خود دنبال میکنند. اگرچه تعداد نیروهایی که به اعتراض خشونت بار در برابر ساختمان نمایندگی سفارت آمریکا در بنغازی پرداختند اندک و از چند صد نفر تجاوز نمیکردند و در مقابل آن جمع به مراتب بیشتری از مردم لیبی به محکومیت توامان حمله خشونت بار به سفارت آمریکا و مرگ سفیر آمریکا و توهین به پیامبر پرداختند. اما نیروی تخریب کننده این گروه اقلیت کم نیست.
وضعیت لیبی پس از انقلاب اگرچه بهتر از انتظارات و پیشبینیها است ولی هنوز خلاء قدرت و عدم تثبیت نظام سیاسی جدید مشکل اصلی است. حمله تروریستی اخیر باعث شد تا وجود هرج و مرج و فعالیت گروههای مسلح غیر دولتی برجسته گردد. در حال حاضر یکی از خواستهای اصلی جامعه لیبی در محکومیت خشونت صورت گرفته بر علیه دیپلماتهای امریکایی خلع سلاح گروههای مسلحی است که در انقلاب و مبارزه بر علیه قذافی شرکت داشتند. هنوز ارتش و پلیس نتوانستهاند فضای نظامی و امنیتی را کاملا در اختیار بگیرند. برخی از این گروههای شبه نظامی در داخل نیروهای نظامی و امنیتی نیز نفوذ دارند. وضعیت بد اقتصادی و انتظارات سریع برای بهبود اوضاع نیز باعث میشود تا هر از چند گاهی اعتصابهایی به وقوع بپیوندد و زمینه را برای آشوب مساعد سازد. همچنین آتش نزاعهای قومی و مذهبی نیز برافروخته است. نیروهای مسلحی که در انقلاب شرکت داشتند هنوز نتوانستهاند در نظم جدید سیاسی کشور جذب شوند و شکاف بین انتظارات آنها و واقعیتهای صحنه جدید از عوامل اصلی تنش است که اجازه نداده دولت انتقالی اقتدارش را حاکم گرداند. آنها توقع دریافت امتیازات و نفوذ سیاسی دارند. عدم تحقق این انتظارات نقشی مهمی در تداوم بحران خلاء امنیت در لیبی دارد.
عاملی دیگری که در حمله به کنسولگری آمریکا در بنغازی موثر بود وضعیت خاص شهر بنغازی و حضور کم رنگ تر قانون و نظم در این منطقه است. وجود تنش بین نیروهای این منطقه و حکومت مرکزی بر سر خود مختاری فضا را برای آشوب مساعد نموده است.
اکثریت مردم لیبی مخالف برخوردهای خشونت آمیز با نمایندگان دولت امریکا هستند. گروههای مختلف و متعددی از جامعه لیبی و دولتمردان این کشور صریحا قتل سفیر آمریکا را به عنوان عملی غیر انسانی و نفرتانگیز محکوم کردند. مفتی ارشد لیبی شیخ صادق القریانی نیز با صدور فتوایی حمله و قتل دیپلماتهای امریکایی را ممنوع کرد و حادثه رخ داده را نیز تقبیح نمود. او بیان قاتلان دیپلماتهای آمریکایی را لعنت کرد و گفت طبق سیره پیامبر حمله به سفارتهای خارجی مجاز نیست. او به حدیثی از پیامبر استناد کرد کسانی که افراد خارجی که در بین مسلمانان به صلح زندگی مینمایند را میکشند، به بهشت نمیروند. او مردم لیبی را به اقدام علیه حرکتهای تروریستی و آشوب گرایانه دعوت کرد که هم باعث بد نامی اسلام میشود و هم دنیا را علیه لیبی بسیج میکند. او این حمله را در تداوم حملات، مجازاتهای خود سرانه و در گیریها در مناطق میستراتا، طرابلس و زیلتن و دیگر مناطق و بخصوص تخریب معابد مذهبی و امامزادهها در رجما و عجیلات برشمرد. (منبع)
بر مبنای برخی از گزارشها سفیر آمریکا فرد محبوبی در لیبی بوده و معمولا هر جا میرفته است مورد استقبال مردم قرار میگرفته است. جمعهای بزرگی از مردم لیبی و بخصوص بنغازی پی از مرگ وی به تسلیت و بزرگداشت کریستوفر استیونز پرداختند و به او لقب "دوست لیبی" دادند. (منبع)
گروههایی که سعی کردهاند دستاویزی از فیلم جنجالی برای بهبود موقعیت سیاسی خود در لیبی پیدا کنند، متنوع هستند. در یک دسته بندی کلی میتوان آنها را به دو دسته تقسیم نمود. نخست بقایای حکومت قذافی و قبایل متحد او که سعی میکنند تا با گسترش بی ثباتی وضعیت لیبی را به قبل از انقلاب نزدیک نمایند. آنها حضور منسجمی ندارند اما به شکل پراکنده فعالیتهایی را انجام میدهند. آنان در پی انتقام گیری از آمریکا نیز هستند که از دید آنان عامل اصلی سرنگونی حکومت قذافی است. اما در عین حال این نکته قابل توجه است که در شهر سیرت، زادگاه قذافی و کانون اصلی حامیان وی، اعتراض چشمگیری نسبت به فیلم "بیگناهی مسلمانان" روی نداد، امری که میتواند تایید کننده این انگاره باشد که طرفداران قذافی در حمله به نمایندگی آمریکا در بنغازی نقش نداشتهاند.
اما گروههای دیگری هستند که وزن بیشتری از هواداران قذافی دارند و هدف مشترک گسترش خشونت و بی ثباتی در لیبی را دنبال میکنند. گروههای اسلامگرای افراطی که در انتخابات اخیر لیبی شکست فاحشی خوردند اینک از گسترش ناامنی در لیبی حمایت میکنند. همچنین آنها خواهان افزایش تنش و درگیری با آمریکا هستند. خصومت با آمریکا از عناصر قوی ایدئولوژی و گفتمان آنها است.
مقامات دولت لیبی این گروهها را به القاعده منتسب میکنند. ولی گروهی که قبلا رسما با القاعده همکاری داشت به رهبری عبدالحکیم بالحاج در جریان انقلاب لیبی موضعش را تغییر داد و اینک با تشکیل حزب الوطن مبارزه سیاسی را دنبال میکند. گروههای کوچک تندرو بیشتر اهدافی شبیه القاعده را دنبال میکنند و یا با آنها همسو هستند تا اینکه ارتباط تشکیلاتی داشته باشند. البته سلفیها در لیبی به مانند دیگر کشورهای اسلامی میکوشند از این موضوع فرصتی برای خود بسازند. اما آن گونه که نتایج انتخابات لیبی نشان داد، اسلامگراهای افراطی وزن کمی در لیبی دارند و نمیتوانند معادلات سیاسی لیبی را تحت تاثیر قرار دهند. اما قدرت تخریی دارند.
البته در مواجهه با آمریکا کلا نیروهای اسلام گرا موضع مثبتی ندارند اما جریانهای معتدل مانند اخوان المسلمین سیاست خصومت نیز ندارد ولی خواهان جدایی لیبی از جریان همسو با آمریکا در عرصه بین المللی است. اما گرایش غالب در افکار عمومی در لیبی طرفداری از روابط خوب با غرب است.
اینک دولت جدید لیبی در وضعیت تعیین کنندهای قرار دارد اگر نتواند بر بحران ناامنی و اقتدار فائق شود مشروعیت آن متزلزل خواهد گشت. از این رو شاید دولت لیبی بتواند از این تهدید فرصتی برای خود بسازد تا با متحد کردن جامعه لیبی علیه خشونت و اعمال خود سرانه بتواند به خلاء قدرت پایان بخشیده و فرایند خلع سلاح گروهای مسلح را شتاب بخشد. از این زاویه چه بسا حمله شورای عالی امنیتی لیبی به تیپ شهدای میلانا و از بین بردن محل استقرار نفرات آن بتواند نقطه آغاز این حرکت باشد.
روز یکشنبه بعد از هشدارهای متعدد شورای عالی امنیت لیبی به این تیپ و تقاضا برای آزادی دو تن از اعضاء این شورا که این تیپ آنان را گروگان گرفته بود و پاسخ منفی محمد ورفلی رهبر این تیپ، فرماندهی شورا با تجهیزات سنگین نظامی به محل استقرار تیپ حمله کرد. بعد از آزادی گروگانها، نفرات زیادی از تیپ مزبور بازداشت شدند و ستاد آنها تخریب گشت. (منبع)
پرسشهای مطرح در آمریکا
در رسانههای آمریکا این سؤال پیش کشیده میشود که آیا آمریکا در ازای کمکی که به انقلاب لیبی و سرنگونی قذافی کرد، امتیازاتی به لحاظ استراتژیک کسب کرده است یا نه؟ یا باز به مانند برخی تجارب گذشته منافع استراتژیک را قربانی فوائد تاکتیکی نموده است؟ اساسا رویکرد آمریکا به بهار عربی این کشور را آسیب پذیر کرده یا این اتفاقات عوارض موقتی است؟
آنچه مهم است لزوم بازنگری در سیاستهای آمریکا برای پیدا کردن موقعیت مناسب در کشورهای اسلامی پس فروپاشی دیکتاتورها است. همچنین این موضوع به رقابتهای انتخاباتی آمریکا و شکاف بین دو حزب هم دامن زده است. برخی از جمهوری خواهان به ایراد از سیاست مصالحه جویی اوباما با جهان اسلام برخاستهاند و سرمایه گذاری وی را در این حوزه بیحاصل میدانند.
رویداد پر هزینه لیبی، شوکی به آمریکا نیز وارد کرد تا دشواریهای بازسازی رابطه و تعیین جایگاه خود در فضای جدید کشورهای عربی را دریابد. اما هر تغییری که در رابطه لیبی و آمریکا رخ دهد، بعید است منجر به تضعیف رابطه کنونی دو کشور شود. به احتمال زیاد نوع رابطه امنیتی و سیاسی تغییراتی محدود پیدا خواهد کرد. چالش دیگر پیش روی آمریکا حضور نظامی و امنیتی در لیبی است که خود میتواند روابط دو کشور را در درازمدت دچار مشکلات نماید. اسناد به سرقت رفته از کنسولگری آمریکا در بنغازی دیگر نگرانی آمریکا است که باید منتظر ماند دید که محتوی این اطلاعات چیست و افشای آنها چه پبامدهایی در بر دارد.
عکس:
کنسولگری آمریکا در بنغازی در حال سوختن
فرمول همیشگی؛ کار خارجیها بود(؟)!. رژیم فعلی لیبی هم کم کم دارد نشانه های دیکتاتوریش نشان میدهد! سرپوش گذاشتن بر جهل و خرافات و تعصب در لیبی را به گردن خارجیها میاندازد. القاعده هم که باشد بدست لیبیاییها شده! به هر حال اینها همه میگویند ما ملت عربیم! عربستانی و لیبیایی ندارد! هرچند قذافی جنایتکار و دیکتتور بود و قتل فجیع آن نشان توحش و بربریت لیبایایی های انقلابی داد.
ارسال کردن دیدگاه جدید