اگر محمد بود چه میکرد؟
امید صافی − عواقب پخش فیلم تبلیغاتی سراسر نفرت درباره پیامبر اسلام با نام "بیگناهی مسلمانان" به دنبال حمله به سفارت آمریکا در مصر و لیبی، همچنان در سراسر دنیا ادامه دارد. در توهینآمیز بودن این فیلم تردیدی نیست، چرا که در این فیلم پیامبر اسلام یک فرد زنباره، نادان، منحرف جنسی و همجنسگرا توصیف میشود (هرچند این مورد آخر خود نشانهای از همجنسگرا هراسی سازندگان است). همچنین، تردیدی نیست که کشتن چهار آمریکایی شامل سفیر آمریکا کریستوفر ایتیونز، با هر مقیاسی اقدامی ظالمانه و بربری است.
در اینجا ۱۲ نکته را در تلاش برای منطقی کردن بحث و دلهایی که بیش از حد لازم بالا گرفتهاند ذکر میکنم:
امید صافی، اسلام شناس، دانشگاه کارولینای شمالی:
«در موضوع حساسیتهای دینی، مسئله آزادی بیان موضوعیت ندارد. هر بار که موضوعی توهینآمیز نسبت به مسلمانان مطرح میشود، این وسوسه هم ایجاد میشود که این موضوع را به عنوان مسئله تقابل با آزادی بیان مطرح کنند و آن را در مقابل حساسیتهای دینی مسلمانان قرار دهند. این روش بیفایده یا به عبارتی کم فایده است. در واقع، اقداماتی نظیر فیلم "بیگناهی مسلمانان" را باید به عنوان آزادی بیان نفرتپراکن طبقهبندی کرد که در زمره فیلمهای ضدیهودی دهه ۱۹۳۰ میلادی قرار میگیرند.
موضوع آزادی بیان در مقابل حساسیتهای مذهبی موضوعیتی ندارد، چرا که به غلط، فرض بر این است که تنها مسلمانان حساسیت مذهبی دارند. مسلمانان، چه در جوامع آزادی مثل ترکیه و چه در جوامعی مانند ایران و عربستان که حکومتی سرکوبگر دارند، در فیلمسازی، کاریکاتورهای سیاسی و طنز سایقهای دیرین دارند. تعداد زیادی از روزنامهنگاران و طنزپردازان این کشورها، برای تلاش در زمینه آزادی بیان هزینه میپردازند. آنها هستند که واقعا شایسته مطرح شدناند، نه کسانی که محصولاتی با محتوای تبلغاتی و نفرتپراکن تولید میکنند.»
۱- در موضوع حساسیتهای دینی، مسئله آزادی بیان موضوعیت ندارد. هر بار که موضوعی توهینآمیز نسبت به مسلمانان مطرح میشود، این وسوسه هم ایجاد میشود که این موضوع را به عنوان مسئله تقابل با آزادی بیان مطرح کنند و آن را در مقابل حساسیتهای دینی مسلمانان قرار دهند. این روش بیفایده یا به عبارتی کم فایده است. در واقع، اقداماتی نظیر فیلم "بیگناهی مسلمانان" را باید به عنوان آزادی بیان نفرتپراکن طبقهبندی کرد که در زمره فیلمهای ضدیهودی دهه ۱۹۳۰ میلادی قرار میگیرند.
موضوع آزادی بیان در مقابل حساسیتهای مذهبی موضوعیتی ندارد، چرا که به غلط، فرض بر این است که تنها مسلمانان حساسیت مذهبی دارند. مسلمانان، چه در جوامع آزادی مثل ترکیه و چه در جوامعی مانند ایران و عربستان که حکومتی سرکوبگر دارند، در فیلمسازی، کاریکاتورهای سیاسی و طنز سایقهای دیرین دارند. تعداد زیادی از روزنامهنگاران و طنزپردازان این کشورها، برای تلاش در زمینه آزادی بیان هزینه میپردازند. آنها هستند که واقعا شایسته مطرح شدناند، نه کسانی که محصولاتی با محتوای تبلغاتی و نفرتپراکن تولید میکنند.
۲- القاعده پشت موضوع قتل سفیر است نه مردم لیبی. به عبارتی، سفیر آمریکا توسط القاعده کشته شده نه مردم لیبی و گروههای مذهبی. همزمانی با حادثه ۱۱ سپتامبر، این ایده را که القاعده این قتل را از قبل برنامهریزی کرده بود اعتبار بیشتری میبخشد. آیا این همه سلاح سنگین برای واکنش به توهین به پیامبر به سفارت آمریکا برده شده بود؟
۳- مقامات لیبی و رهبران دینی این حمله را محکوم کردهاند. رییس جمهور لیبی با بیانی روشن این حمله را محکوم کرده است. محمد مقریف، رییس کنگره ملی لیبی گفته است: "ما با استفاده از سرزمینمان برای انجام اعمال بزدلانه و انتقامجویانه مقابله میکنیم. این اقدام و حمله به یک مکان، نشانه پیروی شریعت خدا یا پیامبر او نیست. ما از آمریکا و تمام دنیا عذر میخواهیم. ما و دولت آمریکا در یک جبهه ایستادهایم؛ ما هر دو علیه بیقانونی هستیم."
۴- مردم لیبی علیه ترور سفیر آمریکا راهپیمایی کردهاند. این موضوع یکی از موضوعات مهمی است که تاکنون گزارشهای کافی از آن منشر نشده است. صدای مردم لیبی در رسانههای غربی شنیده نشده است و امیدوارم تصاویری که این موضوع را نشان میدهند به طریقی منتشر شوند. [...]
۵- تولیدکنندگان این فیلم تایید میکنند که اسلام ستیزند. سام باسیل، فردی که خود را سازنده این فیلم معرفی کرده، چهرهای مرموز و ساختگی است. سازنده این فیلم، هرکس که باشد، اکنون پنهان شده و به هدف خود برای شعلهور کردن آتش نفرت دست یافته است.
در گزارشهای وال استریت ژورنال و گاردین چنین آمده که گویا این فیلم توسط یک کارگزار معاملات ملکی اسرائیلی در کالیفرنیا ساخته شده و او دیدگاه خود را درباره اینکه اسلام مانند سرطان است، با این فیلم اعلام کرده. باسیل به آسوشیتدپرس گفته که پنج میلیون دلار از ۱۰۰ یهودی آمریکایی دریافت کرده است. دلایل محکمی وجود دارد که به همه جنبههای این داستان مشکوک باشیم. در حقیقت، اسناد کمک ۱۰۰ یهودی به فیلم از سوی تولیدکننده تا حدوی گمراهکننده است و او خواسته با استفاده از احساسات ضدیهودی خود را بپوشاند.
بی بی سی گزارش کرده تلاشهای خبرنگاران بی بی سی برای یافتن آقای باسیل به عنوان فیلمساز یا یک آژانس معاملات ملکی بیثمر مانده. در مورد سام باسیل، منبع اینترنتی هم وجود ندارد و تنها مورد، حساب کاربری او در یوتیوب است که برای آپلود کردن فیلم از آن استفاده شده. به علاوه، کسی به نام سام باسیل در میان افراد شناخته شده در حوزه معاملات املاک کالیفرنیا نیست.
آخرین گزارش آسوشیتدپرس میگوید که سام باسیل، هویت جعلی یک آمریکایی افراطی، به نام ناکولا باسلی ناکولا است که داستان بنگاه املاک اسرائیلی و فیلمش را از از خودش درآورده. باسیل هم میتواند تلفظی دیگر از نام وسط او باسلی باشد.
ناکولا یک هنرمند محکوم به اعدام است که به خاطر جرائم مالی به زندان رفته. او ۱۳ نام جعلی دارد که پی. جی. توباکو یکی از آنهاست.
همچنین، گزارشهایی وجود دارد که بر مبنای آنها این فیلمساز مرموز به "استیو کلین" که به نظر میرسد به تعدادی از گروههای اسلامهراس و گروههای شبه نظامی جناح راست و ضد مورمون، ضد مهاجران، ضدهمجسگرایی و و مخالف سیاستهای ضدکاتولیکی تعلق دارد، در رابطه است. او همچنین با شبکه مشابهی از اسلامهراسان مانند "روبرت اسپتسر" و "دانیل پایپز" که "آندرس برینگ بریویک"، تروریست نروژی را تحریک کردند، در ارتباط است.
کلین همچنین با گروه "کاویه" که توسط مرکز "سوترن پاورتی" ایجاد شده و یک گروه نفرتپراکن شناخته میشود وابسته است.
۶- سازنده این فیلم، هرکس که باشد- حق دارد محتوای تبلیغاتی خود را تولید کند، حتی اگر نفرتپراکن باشد. اما ما هم اجباری نداریم که رسانه در اختیار او قرار دهیم، یعنی چیزی را که او و افراطیان دیگر آرزویش را دارند. خود او اعتراف میکند که در تمام طول تابستان فیلم را یک سالن خالی سینما نمایش داده است. این یک کارزار حساب شده و دقیق برای جذب افراد کینهورز در جوامع با ایمان است.
۷- این کارگردان در تولید فیلم از حمایت "تری جونز" بسیار بهرهمند شده است؛ کسی که به طرز احمقانهای قرآن را در فلوریدا سوزاند و اوباما و ژنرال پتراوس درباره او گفتند که کارش عملی هتاکانه بوده و زندگی شهروندان آمریکایی را به خطر انداخته است.
۸- هرچند فیلم منتشر شده در یوتیوب، توسط عده زیادی از قبطیان رادیکال انتشار یافت و مطرح شد اما قبطیان که بومیان مسیحی مصر هستند تا این زمان روابط گستردهای با مسلمانان داشتهاند. اکثریت قبطیان از سقوط حسنی مبارک در بهار عرب حمایت کردهاند. شاخه اصلی سازمان قبطیان در مصر، این فیلم را محکوم کرده و گفته این فیلم بیانگر نظریات قبطیان نیست.
۹- سارمانها و گروههای مسلمانان آمریکایی، همه قتل سفیر آمریکا را محکوم کردهاند. شورای ارتباطات اسلامی آمریکا، جامعه اسلامی آمریکای شمالی و حلقه اسلامی شمالآمریکا از این جملهاند.
۱۰- واکنش خشونتآمیز به توهینهایی که به شان پیامبر میشود، شباهتی به رفتار پیامبر ندارد. ساده این که، این کاری نیست که پیامبر میکرد. پیامبر اسلام خود بسیار مورد تمسخر قرار میگرفت و حتی با سنگ به او حمله میکردند. همان طور که من در کتابم با عنوان "خاطرات محمد" نوشتهام، دشمنان پیامبر، حتی به کودکان پول میدادند تا او را سنگ بزنند، با این حال، پیامبر از توهین و مقابله با دشمنانش خودداری کرد، چرا که او بنا به تعریف قرآن "رحمة للعالمین" است.
علاوه بر این، قرآن استانداردهای اخلاقی را برای مواجهه و برخورد با شر تعیین کرده و دستور آن روشن است: "شر را با چیزی بهتر دفع کنید." اکنون زمانی است که مومنان، به هر چیز که اعتقاد دارند، حتی به اسلام، باید به عمق قلبشان رجوع کنند و اعتقادات خود را به معنای واقعی زندگی کنند و به عمل درآورند. همانطور که نمایشنامهنویس مسلمان، "وجاهت علی" میگوید: "با انتخاب خشونت به عنوان یک پاسخ ، حمله کنندگان به سفارت آمریک از قضا و به شکل غمانگیزی به میراث، روح و درایت پیامبرشان خیانت میکنند – پیامبری که وقتی به او توهین شد و مورد ضرب و شتم قرار گرفت، صبر و بخشش را برگزید. افراطگرایی، افراط گرایی بیشتر را ایجاد میکند. این تراژدی در لیبی خواهان تعادل و مصالحه هستند. صداهای خواهان آرامش، درک و صلح، باید اکنون بلند و شنیده شوند."
۱۱- تولیدکنندگان فیلم به بازیگران و عواملش درباره محتوای فیلم دروغ گفتهاند. گروه سازندگان فیلم، نمیدانستند که این فیلم ضد پیامبر اسلام است، تولیدکنندگان، پیامهای ضدپیامبر خود را بعدا در فیلم گنجاندهاند. به عبارت دیگر، دروغگویی درباره فیلم، تنها در زمینه انتشار نام تولیدکنندگان و سرمایهگذاران نیست، آنها حتی حتی بازیگران را فریب دادهاند. در این زمیه میتوانید به مصاحبه با بازیگران فیلم رجوع کنید.
۱۲- میتوانیم انتخاب کنیم که چطور پاسخ دهیم. این به ما بر میگردد که تصمیم بگیریم کدام راه را انتخاب کنیم. هر کدام ما میتوانیم راه افراطیون جامعه یهود را انتخاب کنیم که بر این فیلم سرمایهگذاری کردهاند، یا راه افراطیون مسیحی را که این فیلم را پخش کردهاند، یا راه افراطیون مسلمان را که با خشونت نسبت به فیلم واکنش نشان دادهاند.
یا اینکه به این فاجعهها به روش باراک اوباما واکنش نشان دهیم که در مراسم سالگرد ۱۱سپتامبر به یادمان آورد که تقدیر همه ما به هم گره خورده است. اوباما گفت ما و آنهایی وجود ندارد، تنها "ما" وجود دارد."
همان طور که دکتر کینگ یادآوری میکند، ما در یک شبکه گریزناپذیر از تقابل گرفتار شدهایم.
میتوانیم مثالهایی از این نوع تعهد اخلاقی در میان مسلمانان پیدا کنیم، کسانی مانند شهروندان شجاع لیبیایی که انسانیت، اندوه و احساسات قلبی خود را با مردم آمریکا به اشتراک گذاشتند. این تصاویر از مردم لیبی است که این نوشته را زیبایی و برکت میبخشد.
منبع: Religion News Service
عکسها: تظاهرات در لیبی علیه تروریسم افراطگرایان مذهبی
کاملا واضح و روشن است که تولید و انتشار این فیلم در این زمان کاملا هدف دار بوده و به خشونت و تقابل دامن میزند. انتشار و همزمان عکسالعمل در برابر این فیلم در این زمان آثار زیر را به دنبال خواهد داشت:
دیکتاتورها و جنگ طلبان از جبهههای ظاهراً مخالف با یکدیگر به وجود همدیگر نیاز دارند. وجود یک دیکتاتور و افراطی تنها در اثر وجود افراطی در جبهه مقابل معنی میابد. پس آنان علیرغم مخالفت با یکدیگر ، به همدیگر نیازمندند
- در اسرائیل، افکار عمومی را به نفع افراطیها تقویت خواهد کرد. این همزمان موقعیت جنگ طلبان و دیکتاتورها در جاهای دیگر جهان مانند خاور میانه را بهبود خواهد بخشید.
- توجه را از حکومتهای دیکتاتوری در منطقه خاور میانه و جنایت آنان منحرف میکند و به تقابل دینی دامن میزند. این تقابل دینی صد در صد به نفع ، دیکتاتوری است. ادامه دیکتاتوری در کشورهای منطقه خاور میانه ، موقعیت افراطیها در اسرائیل را تقویت میکند.
- هم تولید و انتشار این فیلم و هم عکسالعمل برخی مسلمانان در مقابل آن، در یک جهت عمل میکنند. و آن کمک به دیکتاتوری و جنگ طلبی است.
- تولید و انتشار این فیلم و عکسالعملهای برخی مسلمانان در مقابل آن ، باعث تضعیف دین به معنای عرفی و مفید آن خواهد گردید.
با کشتن سفير، عملا مورد ادعايي اين فيلم را تاييد کردند؟!.....
جمهوری اسلامی در اين تظاهرات و عربه کشيها اميدوار شد که جهان را بر عليه غرب تحريک کند تا دنيا مشکل سوريه و کشتار اسد را ناديده بگيرد و خوده جمهوری اسلامی مسئلۀ انرژی هسته ای را در مکان دوم قرار دهد! از آنجائی که اسرائيل هم خواستا از اين تظاهراتها استفاده کند و به دنيا نشان دهد مسلمان کيست و چقدر در خطر ميتواند باشد؛ همه در صدد هستند آب را از شمه خشک کنند، يعنی حمله به ايران!منظورشان آوردن جمهوری کفر و بی ايمان اسلاميست! اين جريان بر علی اين بی ايمانان تمام ميشود!
به دور از صداقت است که رفتار متسامح و متساهل محمد در دوره قبل از تاسیس جامعه اسلامی در مدینه را تعمیم دهیم و رفتار کاملا متفاوت محمد در دوره حکومت را زیرکانه ناگفته بگذاریم و (صرفا به عنوان یک مثال) از قتل زن شاعره ای که متهم به سب نبی شده بود و مورد تقدیر شخص محمد پیامبر اسلام قرار گرفت ذکری نکنیم. اگر سنت محمد را در تمامیتش در نظر بگیریم آن چه در لیبی مصر یمن یا کشورهای دیگر می گذرد تنها از این منظر (شاید) قابل انتقاد باشد که مسلمانان امروز در موضع قدرت نیستند و باید سنت محمد در مکه (و نه مدینه) را درپیش بگیرند و تسامح بورزند یا این که متهم را به اشتباه سفیر لیبی ( و یا روز گذشته کارکنان خارجی فرودگاه کابل) گرفته اند در حالی که متهم تهیه کننده فیلم ( یا کارگردان آن) است... متاسفانه نقد اساسی خشونت در چارچوب سنت اسلامی به نحو صادقانه ای ممکن نیست.
خوب شد!
جهان متمدن باید تکلیفشو با بربریت مشخص کنه.
این تقابل دیر یا زود بوجود میومد بنابراین هرچه زودتر بهتر.
« از منظر حقوقی، به «مقدسات» نمیتوان «توهین» کرد، چرا که «مقدسات» موجودیت مادی ندارد! به «اماکن مقدس»، به «انسانها» و به بنیادها میتوان «توهین» کرد، ولی توهین به «پیامبر» و «ادیان» امکانپذیر نیست، چرا که از یکسو «انسان مقدس» وجود خارجی ندارد، و از سوی دیگر پیامبر اسلام در قید حیات نیست. و تا آنجا که ما میدانیم ایشان در وصیتنامهشان اراذل را به عنوان وکیل مدافع معرفی نکردهاند. هر چند وصیتنامهای هم از آن حضرت برجا نمانده، شاید هم در موزههای لندن یا برلن محفوظ باشد. در هر حال آنچه اهمیت دارد تصویر محمد در ذهن مسلمان است، نه در ذهن غیرمسلمان و ضدمسلمان!»...افکار عمومی غرب میباید این دروغ بزرگ را باور کند که در کشورهای مسلماننشین، مطالبات ملتها فقط «معنوی» بوده!
از وبلاگ ناهید رکشان
یکشنبه، سپتامبر ۱۶، ۲۰۱۲
nahidroxan.blogspot.cpm
فیلم کاملا و بطور صددرصد بر پایه واقعیتهای تاریخی و تاریخنگاری ست. تمامش منطبق با همان چیزی ست که در تاریخ اسلام آمده و جری شدن مسلمانان هم از همین بابت است. حرفهای فیلم را تمامی روحانیون بر سر منبر و مناره گفته و می گویند. همین فیلم می توانست با اندکی تفاوت لوکیشن در قم و یا در بیت رهبری ساخته شده باشد٬ اما حالا در آمریکا ساخته شده. اگر در قم ساخته شده بود خوب بود اما دیگران حق ندارند. حالا نگکاه کنید به سند فیلم....
فیلم ابتدا با صحنه هایی از حمله مسلمانان سلفی به محله های مسیحی نشین مصر شروع می شود
محمد به نزد خدیجه می رود و از با نگاه به درون واژن خدیجه دخترش را میبیند. این روایت درکتاب صحیح بخاری نقل شده است
سپس محمد با الاغی روبه رو می شود که که او را اولین حیوان مسلمان می نامد که نامش جبار است!
به نقل از کتاب تاریخ طبری
محمد به یارانش دستور کشتن مردان قبایل غیر مسلمان و غنیمت گرفت زنانشان را می دهد. چیزی که به وضوح در قرآن و کتب تاریخی اسلامی درج شده است. سوره نساء و بقره
سپس با آوردن آیاتی زنان مختلف را برای خودش حلال میکند چیزی که در سوره احزاب شاهد آن هستیم
سپس با یک یهودی مجادله کرده واو را به خاطر عدم پذیرش اسلام به خارج از عربستان تبعید می کند که این روایت در کتاب صحیح مسلم نقل شده است
سپس در این فیلم ماجرای عایشه خردسال وازدواجش با محمد را به تصویر میکشد .
سپس به سراغ ماجرای ازدواج محمد با زینب زن پسر خوانده اشاره می کند که این ماجرای خنده دار تلخ به وضوح در قران آمده است
سپس در این فیلم پیر زنی شاعر را به نمایش می گذارد که به خاطر مخالفتش با اسلام به دستور پیامبر اسلام کشته می شود.
کتاب تاریخ طبری این ماجرا را به تفصیل یاد کرده است
سپس فیلم صحنه ی خطاب معروف پیامبر اسلام در سوره توبه را به تصویر کشیده که محمد می گوید یا مسلمان شوید یا کشته شوید!
در ادامه محمد به یارانش از غنایم جنگی میگوید و یارانش را به دستیابی آنها امیدوار میسازد که این دقیقا آیه قران است که بشتابید به سوی غنایمی که خدا برایتان آماده کرده!
در صحنه بعدی ماجرای کشتن قوم یهود را نشان می دهد که در آن محمد با کشتن یک مرد یهودی زنش به نام ریحانه را به غنیمت میگیرد. که ماجرای ریحانه در تاریخ اسلام بسیار معروف است
در صحنه آخر هم ماجرای سوره تحریم قرآن را عینا نمایش داده که در ان محمد وقتی که با کنیزش در خانه خلوت کرده ، زنانش حبصه و عایشه سر می رسند و مچ او را میگیرند
این فیلم نه تنها توهین نیست بلکه تماما به تصویر کشیدن داستانهای قرآن و کتب تاریخی اسلام است
ضرب المثل ایرانی: فحش بادهاست!، فحشهها باد میبرد، کتکها خر (نادان) میخورد!...
از زمانه کهن، در فرهنگ ایران و به تبع مسلمانان ایرانی، کاملا بر کم ارزش بودن توهین و اهانت تاکیدکرده که آن را به باد، تشبیهکرده است!
بر فرض اقدامات این چنینی را حتا توهین بگیریم، متاسفانه هیچ تناسبی میان واکنش یا مجازات در برابر جرم دیده نمیشود. بایست بدانید بسیاری از کسانی که اقدام به قتل انسانهای بیگناهی همچون دیپلماتهای آمریکایی کرده اند، از روی اعتقاد بدین کار ورزیدن! یعنی برای اینان توهین به پیامبرشان مجازاتش مرگ است! در جهانی که فرد جنایتکار نروژی را به خاطر 77 قتل، تنها 21 سال زندان مجازات میکند در جای دیگر افراد بیگناه را بجای فردی که توهینکرده، میکشند! البه این اقدام ناعادلانه- یعنی کشتن در برابر توهین- ریشه در همان دینی دارد که ادعای محدودیت آزادی بیان دارد!
توهین بدون شک عملی ناپسند و جنح (گناه) است و حتا شایسته مجازات برای آن، ولی کشتن انسان، عملی ناعادلانه و ضداخلاقی است!
دین و یا فرد باورمند به چنین دینی (مانند اسلام) که چنین به جان انسانها بیحرمتی میکند، شایسته آزادی تبلیغ نیست! چرا که مثل هر تبلیغ خشونتی، خود تهدیدی جدی علیه منافع بشریت میباشد!
دینی که برای خواندن آهنگ و نوشتن کتابی، حکم به مرگ یک انسان میدهد، چیزی جز خشونت- آن هم ناعادلانه ترین شکل-نیست. مرگ و کشتن اسنان، امری نیست که اما و اگر ندارد و تعبیر و تفسیربردار نیست، چرا عملی محض و واضح است در حالی توهین قابل تفسیر و تعبیرست، میشود در نزد برخی افراد توهین باشد و در نزد برخی دیگر نه! ولی کشتن غیر قابل قیاس با توهین است.
متاسفانه اکثر دولتها و مسلمانان در قبال کشتن انسانها بخصوص که بیکناه بودند سکوت کردندو حتا محکوم نکردند! حتا کشتن انسانهای توهینکننده نیز عملی غیر اخلاقی و ناعادلانه است.
اگر قرارست محدودیتی برای آزادی بیان باشد، میبایست جلوی تبلیغ - ایضا فعالیت دینکاران- دینهای خشونتباری همچون اسلام گرفته شود تا جان و مال و ناموس... مردم در امان باشد...
این فیلم جوابی است بسیار ارزنده به تمام آن فیلمهایی که مسلمانان برای توهین به یهودیها و دیگران ساخته اند و تمام کشتارهای و جنایتهایی که آنها در این کشورها برعلیه اقلیتها انجام میدهند. مثل همین کشتار و حمله و سوزاندن کلیساهای مسیحیها در مصر که اخبارش را همیشه در رسانه های می بینیم. مسلمانان از هر طریق ممکن به اقلیتهای ساکن کشورهایشان توهین میکنند و توهین به دیگران را حق مسلم خود میدانند و متاسفانه به علت ترس این اقلیتها از هر گونه اعتراض هیچگاه به فکرشان هم خطور نمیکند که این کارشان اشتباه است و انسانهای دیگر هم دوست ندارند که به عقاید مذهبیشان توهین شود. حالا هم که بالاخره یک مصری آمده است و یک جوابی به این توهینهای مسلمانان رسانه های چپگرایی که سالهاست از اسلامگرایان خاورمیانه دفاع کرده اند مثل گاردین مشغول دروغگویی و نسبت دادن این فیلم به یهودیها هستند زیرا سالهاست که تحریک مسلمانان به کشتار یهودیها و حمله به اسراییل جزو وظایف این رسانه هاست و جالب اینکه حتی نویسنده این مقاله نمیخواهد ببیند که این فیلم نه یک توهین به عقاید مسلمانان بلکه جوابی کاوشگرانه به معضل توهین و جنایات مسلمانان بر علیه اقلیتهای غیرمسلمان ساکن خاورمیانه است. متاسفانه سکوت در مقابل این توهینهای مسلمانان آنها را در جهل کامل نسبت به فرهنگ اشتباه شان و ادامه و تشدید این جنایتها شد و از حالا به بعد شاید مسلمانانی هم که به خاطر عقاید اسلامیشان در افغانستان دماغ دختربجه ها را میبرند و به روی آنها اسید میپاشند به فکرشان برسد که ریشه عقایدشان چندان هم درست نیست. و یا عمال حکومت ایران که تلویزیون ملی را سالهاس وسیله ای برای توهین به یهودیها کرده قبل از این رفتارهای توهین آمیز و فاشیستی اسلامی مجبور به کمی تامل و تفکر شوند. سوال این است که چرا گاردین اجازه نمیدهد کسی ازعقاید مسلمانان انتقاد کند؟ آنهم زمانی که آنها عقایدشان را وسیله ای برای جنایت کرده اند.
یک سوال از نویسنده این مقاله: مسلمانان در مصر بارها به مسیحیها حمله کرده وآها راکشته اند و غارت کرده اند. حتی کلیسای آنها را سوزانده اند. آیا این مسیحیها به محمد توهین کرده و جنایتی بر علیه مسلمانان انجام داده بودند که آنها این اعمال را انجام داده بودند؟ در ایران هم جهود کشی راه انداخته اند. آیا یهودیهای ساکن کشورهای ایران و بقیه کشورهای عربی به آنها توهین کرده بودند؟ فرهنگ کشتارو توهین به دیگران در بین مسلمانان رواج دارد و هیچ ربطی به رفتارهای دیگران ندارد. این داستان هم که یک زن یهودی روی سر محمد خاکستر میریخته یک تقیه و دروغ اسلامی است که شاید محمد تا حدی وجدانش در عذاب بوده که به قبایل یهودی حمله کرده و زمینهایشان را اشغال کرده و به زنانشان تجاوز کرده بودهو میخواسته خودش را آدم مظلومی جلوه دهد. در عمل که او نه تنها مظلوم نبوده بلکه بر علیه یهودیها جنایت هم کرده بوده.آیا اصلا امکان دارد که یک زن یهودی جرات کند بر سر یک مرد عرب آنهم در آن دوره و زمانه آشغال بریزد؟ امروزش هم اصلا دیدن مردان عرب و مسلمان آدم را *** میکند.
ادیان و سوء استفاده های شیاطین !
بسیار ساده است که توهین به ادیان مختلف را نتیجۀ دشمنی با آنها قلمداد کرد و با عکس العمل های دشمنانه هم به مقابله با توهین کنندگان پرداخت . ولی زمانیکه اینگونه توهین ها رسانه ای میشود و موجب رفتارهایی می گردد که میتواند عواقب خطرناکی همراه داشته باشد که نتایجش در کنترل دینداران نیست باید با تامل بیشتر به آن نگریست . اینگونه اهانتها نه به قصد اهانت بلکه به قصد ایجاد عکس العمل منتشر میشوند . و این از جمله رفتارهاییست که به اعمال شیطانی معروفند .
در کتاب مسلمانان به کرات اشاره به شیطان شده است . گویی صاحب قرآن از توانایی انسانها به ورود به اعمال شیطانی عمیقا آگاه بوده است و بهمین جهت کرارا مسلمانان را نسبت به ورود در قلمرو شیطان هشدار داده است . اعمال شیطانی هم شامل هر عملی است که به شخص و جامعه ضرر وارد کند .
یک شخص متدین خوب آنست که قدرت ادراک خوب و بد و تمیز دادن این دو از هم را داشته باشد . پس زمانی میتوانیم یک شخص را متدین مثلا به اسلام بدانیم که دارای سواد کافی و قدرت تحلیل و ارزیابی شرایط مختلف باشد تا ناخواسته مورد سوء استفاده شیاطین قرار نگیرد .
با این تعریف از شخص متدین ، میتوان گفت که در حال حاضر تعداد متدینین بسیار اندک اند و چنانچه هر موجود مضر برای شخص مثلا انواع میکربها و باکتریها را هم شیطان بنامیم متوجه خواهیم شد که جامعه امروزی هم هنوز از جامعه ای که مورد نظر آورندگان ادیان مانند محمد بوده است بسیار فاصله دارد . و در نتیجه پیوسته در قلمرو شیطان عمل می کنند و چه بسا خود شیطان مجسمند . و میتوان نتیجه گرفت که جوهره ادیان فعلی خالی از جوهره دین بانیان آنها هستند و بطور مثال مسلمانان پس از محمد به بیراهه رفته و بجای عمل در قلمرو الله در قلمرو شیطان عمل کردند .
علت اصلی شاید این باشد که بطور مثال محمد موفق نشد مسلمانان را خداشناس تربیت کند و پس از او به عادت دیرینه خود برگشتند و خدا پرستی را با بت پرستی مخلوط نمودند . و از آنجا که خداشناسی بسیار دشوارتر است از بت شناسی به همان بت های ساخته در ذهن خود اکتفا نموده و همان را هم به نسلهای بعد منتقل کردند و خدا شناسی مجددا تعطیل شد . حال هم می بینیم که حق طلبان که همان خداجویانند به راحتی تکفیر میشوند و خدا ناشناخته مانده است و آن شیطان است که بر مردم حکم میراند .
امثال محمد در آنزمان ها مجبور بودند خداپرستی را بجای بت پرستی معرفی کنند تا بجای سجده بر هرگونه بت بر آن سجده کنند که بسیار بزرگتر از تصورات آنان بود . و این کلمه پرستش در غیاب تعقل معمولا همراه است با تعصب و افراطی گری و دوری از تدبر و حقیقت جویی . نسل امروز را باید به خدا جویی دعوت کرد تا بدنبال حقیقت باشند و شناخت خوب از بد . اگر مردم جویای خدا یعنی آنچه موجب وجودشان و ضامن بقایشان و تامین کننده سعادتشان می باشد ، دیگر جایی برای تعصب و افراطی گری نمی ماند . در آنصورت سلمانرشدیها و کارکاتوریستها و فیلمسازان و غیره آلت بازی های شیطانی نخواهند شد و شیطانها هم عرصه عمل پیدا نخواهند کرد .
دین محمد باید نابود شود و یا جهان را نابود کند. یکی از این دو راه.
ما ازین نمایش در سه پرده ها دیگر حالمان بهم میخورد. در پرده اول توهینی به مسلمانا ن است. پرده دوم یکدسته از همان گروه تاتر البته با لباس ها ی تاتری که انواع ماسک ها و لباده ها و ریش ها را در بر میگیرد به تضاهرات و های و هوی می پردازند و ترقه در میکنند. در پرده سوم رزمناوها شروع به حرکت میکنند و اعلام جنگها توی بوق میروند.
تقصیر ما تماشگران است که در سالن نشسته ایم و آب نبات چوبی میمکیم. باید نمایش اینها را ترک کنیم و سالن را خالی بگذاریم.
با توجه به نظر کاربر مهمان در تاریخ چهارشنبه, 06/29/1391 - 19:29. که گفته اند:
«دین محمد باید نابود شود و یا جهان را نابود کند. یکی از این دو راه.»
پیشنهاد قابل تاملیست! ولی بعیدست عملی شود. شخصا پیشنهاد میکنم راه حل میانه-سومی- در پیش گرفته شود. به هر حال جوامع به افیون دین(ها) معتاد شده اند! و بعید به این راحتی بیخیال نشئجات ماوراطبیعه و بهشتهای آنچنانی... شوند! از طرفی ایدئولوژیهای انسانگرا مثل سویالیسم نیست توزرد از کار درآمده اند و به عبارتی دیگر جایگزین/آلترناتیوی برای معتادان افیون ادیان وجود ندارد و البته مفاهیم انسانی همچنان کلی و در عین حال جهان شمول و اخلاقی و وجدانی و خردمندانه است!
خردمندان جهان با کمک افراد معقولتر دینی بیایند مذاهب انسانی از همین ادیان خشونتزا برسازند و مثلا مشابه مذاهب فعلی هر دین، بازساخت جدیدی مانند مذهب اسلام انسانی، مذهب مسحیت انسانی، مذهب یهودیت انسانی، مذهب بودایی انسانی، مذهب هندوی انسانی، مذهب شینتوی انسانی بسازند. همان طور که ایدئولوژیها نیز شعباتی دارند مثلا یک سویال دمکرات با کمونیست فرق دارد!
بیاییم موارد ضدانسانی و ضداخلاقی ادیان پالایش کنیم و به قول معروف نه سیخ بسوزد و نه کباب! این وسط روحانیون و کاهنان نیز یک دفعه بیکار و بیمنفعت نشوند تا به خاطر منافعاشان مانع تراشی (خشونت و آدمکی و جنگ...) کنند!
بايدديد چرا با يک ويديو کليپ مشکوک در يوتيوب و يا يک کاريکاتور در روزنامه محلي، گروههای افراطی به آتش زدن و خرابی و ترور دست ميزنند و از آنطرف عراق 6 ميليون روزانه نفت صادر ميکند و جمهوري اسلامي نفتکش در دريا بدنبال فروش نفت ارزان ميباشند و ميلياردها دلار اسلحه در خاورميانه بفروش ميرود تا پول نفت برگردد؟!
چرا اين افراد براي احقاق حقوق اجتماعي و مالي وبشری خود به خيابانها نميريزند؟
سیرت النبی نخستین کتاب پس از پیامبر در ارتباط با زندگی اوست و شرح میکند که پیامبر چگونه دستور قتل مخالفان و توهین کننندگانش را صادر نموده اند ایشان اگر امروز بودند قطعا فرمان قتل این مرتدین را صادر میفرمودند
ارسال کردن دیدگاه جدید