نسخه قابل چاپ
گفتوگوی ایرج ادیب زاده با حسن منصور، استاد اقتصاد دانشکدهی عالی آمریکایی اقتصاد در پاریس
ایرج ادیب زاده − وزیر اطلاعات ایران میگوید: دشمن میخواهد گرانی و مشکلات کنونی را به گردن رهبر بیندازد. حیدر مصلحی که روز یکشنبه ۲۵ تیرماه ۱۳۹۱ (۱۵ ژوئیه) در قم سخن میراند، با اعتراف به بالا رفتن قیمت کالاها و مشکلاتی که وی آنها را جزئی توصیف کرد گفت: دشمن نقشه دارد که همه مشکلات از قبیل گرانی و معضلات جزیی را به گردن رهبر انقلاب بیندازد؛ آنها به دنبال تقدسزدایی از رهبر جمهوری اسلامی ایران هستند.
از سوی دیگر هاشمی رفسنجانی گفته است: تشکیل شورای فقهی برای مسائل عمدهی مدیریتی کشور یکی از ضروریات زمانه است.
● گفتوگو با حسن منصور
برای بررسی بیشتر این گفتهها از آقای دکتر حسن منصور استاد اقتصاد در دانشکدهی عالی آمریکایی اقتصاد در پاریس میپرسم:
دلایل بالا رفتن هر روزهی قیمت کلاهای اساسی مردم در ایران چیست و آیا ارتباطی به تحریمهای بینالمللی دارد یا ارتباط به ساختار کنونی حکومت و اقتصاد ایران؟
حسن منصور: قدر مسلم بالا رفتن سطح قیمتها در ایران به امر تحریمها ارتباطی ندارد. تحریم میتواند تشدیدش کند، ولی عوامل گرانی در داخل اقتصاد ایران در ساختار اقتصاد ایران است. از یکسو تولید داخلی کم میشود، به خاطر ورشکستگیهای پیاپی. در نتیجه کالا و خدماتی که عرضه میشود کم است. از سوی دیگر دولت فقط متوسل شده است به چاپ پول و ایجاد پول اعتباری. آن چیزی که خودشان افزایش نقدینگی میگویند. در نتیجه مقدار پول در گردش و موجود خیلی به تناسب بیشتر از مقدار کالاها و خدماتیست که در ایران وجود دارد. این علت اساسی بالا رفتن قیمتهاست.
حسن منصور
«این کار خود رهبر است که تمام جزییات امور سیاسی را در اختیار خود گرفته و به هیچ کس اجازه نمیدهد که بدون موافقت ایشان آب بخورد. در نتیجه این بسیار طبیعیست که هر چیزی در کشور رخ دهد، به حساب رهبر گذاشته شود.»
دوم اینکه توزیع در ایران که بیشتر از طریق واردات انجام میگیرد، در دست بیشتر مافیاهای وابسته به دولت است. در نتیجه آنها هم کالاها را گران عرضه میکنند. ولی تحریمها هنوز آثاری که باید روی گرانی بگذارند، میرود که بتدریج آشکارتر شود. آن وقتی که درآمد ارزی دولت کمتر شود و از وارد کردن کالاها ناتوان بماند. تاکنون دولت با دست باز توانسته آنچه میخواهد وارد کند، حتی به قیمت ورشکسته کردن صنایع داخلی. تولید کنندگان داخلی به قیمت ارزان کالاهای مشابهای که تولید کننده ایرانی تولید میکند، از خارج وارد میکنند. عمدتاً از چین و جاهای دیگر. در نتیجه هنوز این کمبودها مشخص نشده است. در نتیجه علت اساسی گرانی کمبود تولید داخلی و فزونی مقدار پول در گردش است.
با توجه به تحریمهای گسترده بینالمللی نفتی و بیمهای، صادرات نفت ایران در یکسال اخیر بهویژه کمبود چشمگیری پیدا کرده است. ارقام کمبود ارزی از این طریق هم متفاوت است. صادرات نفت ایران در حال حاضر به نظر شما در چه میزانیست و کاهش درآمد ایران چه قدر خواهد شد؟
صادرات نفت ایران الان باید در حدود یک میلیون بشکه در روز باشد که البته میرود که کاهش پیدا کند. کاهش درآمد سالانه از این رهگذر با قیمتهای جاری حدود ۴۰ـ ۳۰ میلیارد دلار از درآمد ایران افت خواهد کرد. وقتی این تحریمها که امروز دور جدیدش شروع شده است، تحریم نفتی، تحریم بیمهای، تحریم بانکی، این میرود که دست جمهوری اسلامی را از نظر کسب درآمد ببندد، علیرغم تمام کوششهایی که جمهوری اسلامی میکند برای این که بتواند دور بزند تحریمها را از طریق عوض کردن تانکرها، عوض کردن اسم تانکرها، از طریق این که خودش بیمه دولتی را به جای آن بیمهها عرضه کند و تمامی اینها. ولی باز هر کاری هم که انجام دهد، توان دور زدن کامل قطعاً وجود ندارد و در نتیجه ایران در چند ماه آینده صادرات نفتیاش زیر یک میلیون خواهد افتاد.
«قدر مسلم بالا رفتن سطح قیمتها در ایران به امر تحریمها ارتباطی ندارد. تحریم میتواند تشدیدش کند، ولی عوامل گرانی در داخل اقتصاد ایران در ساختار اقتصاد ایران است. از یکسو تولید داخلی کم میشود، به خاطر ورشکستگیهای پیاپی. در نتیجه کالا و خدماتی که عرضه میشود کم است. از سوی دیگر دولت فقط متوسل شده است به چاپ پول و ایجاد پول اعتباری. آن چیزی که خودشان افزایش نقدینگی میگویند. در نتیجه مقدار پول در گردش و موجود خیلی به تناسب بیشتر از مقدار کالاها و خدماتیست که در ایران وجود دارد. این علت اساسی بالا رفتن قیمتهاست.»
جدیترین تحریمهای کنونی در حال حاضر: تحریم نفتیست؟ تحریم بینالمللی بیمههاست؟ یا تحریم بانک مرکزی ایران؟
به نظر من جدیترین تحریمها، تحریم بانک مرکزی و نظام پولی ایران است. ولی برای کشوری که صادرات و وارداتش وابسته به نفت است، در اینجا قطعاً مسئلهی بیمه بسیار مهم است. بیمهها یک سازمان بسیار بغرنج و جاافتادهای در جهان دارند. بیش از۹۵درصد شرکتهای بیمه در لندن زیر چتر انجمن بیمهداران تانکرها هستند و اگر بیمهکننده عضو آنها نباشد، در بسیاری از بندرگاهها قابل قبول نیست. در نتیجه بیمهای که دولت ایران میکند، همه جا از اعتبار برخوردار نمیتواند باشد. از سوی دیگر بیمه کردن کار بسیار ریسکدار و پرهزینهای است. بهویژه اگر تصادفی رخ دهد و آبهای بینالمللی آلوده شود که در این صورت ترمیم هزینهی آن از امکانات دولت ایران بیرون خواهد بود. به این ترتیب دولت تن به ریسک بسیار بزرگی میدهد که میخواهد جای این شرکتهای بیمه را بگیرد که البته فقط در حواشی میتواند این کار را انجام دهد.
برمیگردیم به گفتههای وزیر اطلاعات حکومت اسلامی که گفته است دشمن میخواهد گناه همهی این مشکلات و بحرانها را به گردن رهبر بیندازد. بعدهم هاشمی رفسنجانی شورای فقهی را پیشنهاد کرده است. به نظر شما شورای فقهی یا فقها چه کاری میتوانند برای حل مشکلات کنونی ایران ارائه دهند؟
ملاحظه بفرمایید من بهعنوان اقتصاددان فقط میتوانم بگویم که در درجهی اول ما هیچ نفعی در این قضیه نداریم که تقصیرها سر رهبر خراب شود یا متوجه چه کسی باشد. مسئله این است که این کار خود رهبر است که تمام جزییات امور سیاسی را در اختیار خود گرفته و به هیچ کس اجازه نمیدهد که بدون موافقت ایشان آب بخورد. در نتیجه این بسیار طبیعیست که هر چیزی در کشور رخ دهد، به حساب رهبر گذاشته شود.
«جدیترین تحریمها، تحریم بانک مرکزی و نظام پولی ایران است. ولی برای کشوری که صادرات و وارداتش وابسته به نفت است، در اینجا قطعاً مسئلهی بیمه بسیار مهم است. بیمهها یک سازمان بسیار بغرنج و جاافتادهای در جهان دارند. بیش از۹۵درصد شرکتهای بیمه در لندن زیر چتر انجمن بیمهداران تانکرها هستند و اگر بیمهکننده عضو آنها نباشد، در بسیاری از بندرگاهها قابل قبول نیست. در نتیجه بیمهای که دولت ایران میکند، همه جا از اعتبار برخوردار نمیتواند باشد. از سوی دیگر بیمه کردن کار بسیار ریسکدار و پرهزینهای است. بهویژه اگر تصادفی رخ دهد و آبهای بینالمللی آلوده شود که در این صورت ترمیم هزینهی آن از امکانات دولت ایران بیرون خواهد بود. به این ترتیب دولت تن به ریسک بسیار بزرگی میدهد که میخواهد جای این شرکتهای بیمه را بگیرد که البته فقط در حواشی میتواند این کار را انجام دهد.»
ولی این که شورای فقهی تشکیل شود. مگر تاکنون ما شورای فقهی نداشتهایم؟ مگر شورای فقهی چهار چنگاش را نینداخته است روی بانک مرکزی؟ مگر شورای فقهی تاکنون مسبب اصلی ویرانی اقتصاد ایران نیست؟ مگر فقها از اقتصاد چه میفهمند؟ به این ترتیب اینها وقتی در گیرودار مخمصه قرار میگیرند، دوباره پناه میبرند به آن چیزی که خودش زاینده بیماری بوده. فقها از درک اقتصاد کنونی به طور کلی ناتوان است و شما هیچ فقیهی را نمیتوانید نشان دهید که اندکی اقتصاد بفهمد. ولو این که آقایان با سخاوت تمام فقها را در کرسیهای استادی دانشگاه هم نشاندهاند، ولی مضمونی که اینها از اقتصاد فهمیدهاند، قریب به صفر است.
آقای دکتر منصور پرسش کلیدی این است که جمهوری اسلامی با کنارآمدن احتمالی با آنچه جهان میخواهد، یعنی چشمپوشی از غنیسازی در مورد مسئلهی هستهای و به نوعی نوشیدن جام زهر، آیا میتواند مشکلات کنونی ایران را هم بر طرف کند؟
ببینید مسئلهی هستهای دوباره از دیدگاه مقامات بینالمللی، از دیدگاه کشورهای غربی مسئله است. برای ملت ایران عمده مسئلهی نداشتن حقوق انسانیست و روی این قضیه روز به روز آگاهتر و مصممتر میشود که کسانی را که حقوق انسانی را از او سلب کردهاند، اینها را برکنار کند. به این ترتیب اینها اگر با احتیاط برخورد میکردند، روی مسئلهی هستهای با غرب کنار میآمدند. ولی تاکنون این کار را نکردهاند و عملاً تاکتیکهایی را که جلو آوردهاند در همین آخرین راند مذاکراتشان نیز تاکتیکهای کهنه و ورشکستهای بوده که به نتیجه نتوانسته است برسد. به این ترتیب بقیه قضایا فقط این است که با حدس و گمان ببینیم چه کار خواهند کرد. ولی هر دولتی با تمام خشونتهای بهکار گرفته، کشورهای استبدادی، وقتی در مخمصه قرار میگیرند، معمولاً تخفیفهای چه بسا خانمان بر باد ده را میپذیرند.
فارغ از همه تفاتهای زمین تا آسمانی و خونخواری رهبری و بزدلی شاه٬ چه شباهت عجیبی بین این دو هست!!! در همین عکس نگاه کنید٬ نگاه ناصرالدین شاهی رهبری پلید را بر احمدینژاد نژاد محمدی! بعد بروید سراغ شاه. هر دوی آنها از همکاران تیزبین و خردمند و کارکشته می ترسند. شاه دل و قوه حتا نگاه کردن به مصدق خردمند را نداشت. خامنه ای احمق حتا چشم دیدن خاتمی بزدل را هم نداشت٬ برای همین مملکت ما همیشه در دستان ناپاک احمق ها بوده است و اینهمه نیست مگر به خاطر یک حماقت جمعی.
مرسی منصورجان خوب میگویی. و یک خبر در مسترابی در مسجدی در قم نوشته بودند به بیت رهبری خوش آمدید.
من یک دوست قدیمی هستم از قم
مصاحبه زیرکانه دو سه اشکال دارد که باید حضرت استادی انرا روشن کنند .
میفرمایند که حکومت ایران اسکناس چاپ کرده که بیش از حجم و گردش تولیدات است و ورشکستکی را بدنبال خود کشانده است . میدانیم دولت امریکا 50 بار بیشتر از حجم تولید وگردش مالی دلار ببازار سرازیر کرده است ولی امریکا ارزانترین کشور دنیاست . لطفا روشنگری بفرمائید.
سوا ل اقای ادیب زاده در مورد پیشنهاد شورای فقهی ربطی به استادی اخوند ها ندارد مرد زیرک بدنبال یکدست کردن فتاویست که ازان طریق بتواند جلو ایات عظام را بگیرد که جمعیت زیاد نکنند دستور قلع و قمع بیرحمانه به قاضی وپلیس ندهند . مرد زیرک اقتصاد دان نیست و لی اقتصاد را میفهمد.حالا چرا استاد اخوند ها را وارد اقتصاد میکنند مثل سرود یاد مستان دادن است.
مذاکرات هسته ای تا جمهوری اسلامی در یک طرف میزو اسرائیل در طرف دیگر نشسته است حل نمیشود چون برای حکومت ایران این چانه زنی بیمه ادامه نظام است وبرای اسرائیل بهانه نه جنگ و نه صلح و به اسارت گرفتن سیاست خارجی امریکا درقالب مذاکرات هسته ای خود نمائی میکند.
نکته نا گفته در مصاحبه تولید داخلی است که نمیتواند با بهره 30 درصدی کالای قابل رقابت تولید کند و ورشکستگی ها معمولا ناشی از همین بهره کمر شکن است . در امریکا بهره های تولید 2و نیم درصد است و در اروپا 4ونیم تا 6 درصد است چگونه ممکن است قیمت تمام شده کالاهای ایرانی با وامهای 30 درصدی برقابت با کالاهای خارجی بر خیزد.
در مورد بیمه های نفت کشها باید باین نکته توجه کرد که همین بیمه داخلی که معمولا توسط خریدار هم پذیرفته میشود سر اغازیست که سر انجام به ترک برداشتن مرکز 95 درصدی لندن منجر میگرد د چنانکه با ایجاد اوپک سلطنت تراست هفت خواهران نفتی ترک برداشت اینده ثابت خواهد کرد که بعد از بحران تحریمها کشورهای دیگر تولید کننده نفت هم در بیمه کیش سرمایه گزاری خواهند کرد. استاد میدانند که اتحادیه بیمه گران لندن سقف 7 ملیارد دلاری خسارت برای تصادفات دریائی تعیین کرده است و بیمه کیش هم که طبعا زیر پوشش وزارت نفت و ودولت است توان پرداخت چنین خسارتی را دارد.
همانطور که اقای صحاف (ببخشید وزیر اطلاعات که بمثابه سخنگوی صدام نیرو های وارد شده در بغداد را نمیدید) میگوید احمدی نژاد دستورات رهبری رعایت کرده وخود خامنه ای رسما اعلام داشته که فکرش با رئیس جمهور نزدیک است بنابرین 385 ملیارد دلار نفتی را که دور ریخته است با تصویب شخص رهبر بوده چنانکه بدون اجازه دو ملیارد دلار بنزین وارد کرده بود و زمانی که مورد باز خواست قرار گرفت حکم رهبری را ارائه داد و یا در مورد یارانه های نقدی بجای 7000 تومان 45000 تومان به 75 ملیون جمعیت پرداخت کرد برخلاف قانون و فقط با دستور خامنه ای بوده است نمیشود گفت که بگردن رهبری انداخته بلکه دستور صریح خامنه ایست ودر شرائط کنونی که این رئیس جمهوری اچمز شده و هیچ کاری نمیتواند انجام دهد فقط بخاطر تقدس رهبری بخانه نمیرود چون نظام زیر سوال برده میشود ونظام در رهبر ی خلاصه است.
ارسال کردن دیدگاه جدید