چشماندازهای جدید در بحران هستهای ایران؛ اعتمادسازی سخت، ولی ممکن است
چهارشنبه, 1391-01-23 16:13
نسخه قابل چاپ
گفتوگو با علی کشتگر فعال سیاسی- سراجالدین میردامادی
سراج الدین میردامادی
سراج الدین میردامادی - باراک اوباما در پیامی خطاب به آیتالله علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی اعلام کرد که ایران در صورت ارائه برخی از تضمینها، میتواند به انرژی صلح آمیز هستهای دست یابد.
این پیام توسط رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه تحویل رهبر جمهوری اسلامی ایران شده است.
از آقای علی کشتگر شما فعال سیاسی مقیم پاریس پرسیدم آیا این پیام جدید رئیس جمهوری آمریکا به رهبر جمهوری اسلامی نشاندهنده تغییر موضعی در سیاست آمریکاست ؟ آیا نرمشی دیده میشود در برابر سیاست هستهای جمهوری اسلامی ایران ؟
به نظر من تغییر موضع نیست. موضع آقای اوباما همین بوده و طبعاً نرمش است. من معتقدم که سال جاری، سال بسیار حساسیست که احتمال جنگ بین ایران و آمریکا و اسراییل هست.
البته آقای اوباما جنگ نمیخواهد و میداند که جنگ به نفع منافع ملی آمریکا نیست و ضمناً باعث رشد بنیادگرایی اسلامی در کل منطقه خاورمیانه و جهان میشود. با توجه به تمام محاسبات ایشان خواهان عادی شدن رابطه ایران و آمریکاست و از اول هم موضع ایشان همین بوده.
حالا شما میتوانید اسم این برخورد را بگذارید یک نرمش جدید یا یک ابتکار جدید که در این پیام از طریق نخست وزیر ترکیه برای آقای خامنهای فرستاده شده که همان تلاش است برای متقاعد کردن آقای خامنهای به عادی کردن روابط ایران و آمریکا.
آقای اوباما جنگ نمیخواهد و میداند که جنگ به نفع منافع ملی آمریکا نیست و ضمناً باعث رشد بنیادگرایی اسلامی در کل منطقه خاورمیانه و جهان میشود. با توجه به تمام محاسبات ایشان خواهان عادی شدن رابطه ایران و آمریکاست
اما آقای خامنهای به اعتقاد من صلاح حکومتداری و شیوه استبدادی را که در ایران اعمال میکند، در این میبینند که رابطه ایران و آمریکا عادی نشود و همین تنش ادامه داشته باشد.
چون از طریق شعار مبارزه علیه دشمن خارجی و تنش میان ایران و آمریکا و تبعاً ایران و اسراییل، ایشان میتواند فضا را در داخل بیشتر ببندد و بهانهای برای سرکوب و پیشبرد شیوه حکومتداری خودش داشته باشد و حتی بیلیاقتیهای نظام در مسائل اقتصادی و مدیریت کشور همه را بهعهده دشمن خارجی بگذارد، بهجای این که مسئولیت را بپذیرد.
بنابراین آقای خامنهای متوجه این مسئله نیست که خود این شیوه حکومتداری ایشان و حفظ رابطه دشمنانه با آمریکا میتواند منجر به جنگ شود.
برای این که ۵۰ درصد اراده آقای اوباما در جلوگیری از جنگ یا ۵۰ درصد اراده آقای خامنهای برای حفظ همین وضع، که وضع تنش است بین ایران و غرب، در دست خودشان است.
۵۰ درصد هم مربوط میشود به این که اسراییل برخورد یکجانبه کند و آتش جنگ را برافروزد و آن وقت آمریکا بهناچار وارد جنگ با ایران شود.
یا حتی در منطقه خلیج فارس، در منطقهای که تنش مرتباً وجود دارد، برخورد نیروهای نظامی باعث شعلهور شدن آتش جنگ شود و وقتی که این جنگ شروع شود، متأسفانه یک جنگ محدود و چند روزه نخواهد بود و با توجه به واکنشی که ایران نشان خواهد داد، طبیعتاً آمریکا میرود به سمت این که تأسیسات نظامی ایران و بعد تأسیسات صنعتی و پالایشگاههای ایران و تمام امکاناتی که میتواند باعث مقاومت ایران در برابر یک دخالت نظامی شود، را نابود کند که خطر نابودی تمامیت ارضی کشور هم وجود دارد.
آقای کشتگر نقش ترکیه را در این فرایند چگونه ارزیابی میکنید؟ با توجه به این که ترکیه از یکطرف در موضوع سوریه با غرب و آمریکا همراهی میکند، ولی با صفت یک کشور اسلامی و یک میانجی هستهای که یک دوره از مذاکرات هم در استانبول برگزار شد، به نوعی سعی میکند خودش را به ایران نزدیک کند، این نقش را چگونه ارزیابی میکنید؟
باید بگویم که همه حکومتهایی که نماینده مردم خودشان هستند و از طریق آرای مردم خودشان روی کار آمدهاند، طبیعتاً خود را ملزم به این میدانند که از منافع ملی رایدهندگان و از منافع ملی کشورشان دفاع کنند. ترکیه مثل آمریکا و روسیه میخواهد سعی کند منافع ملیاش در این تنش میان ایران و غرب حفظ شود.
علی کشتگر: اگر نقش ترکیه در تغییر حکومت سوریه زیاد باشد، حکومت بعدی، روابط بسیار خصمانه ای با ایران جمهوری اسلامی و روابط بسیار دوستانهای با ترکیه کنونی خواهد داشت. بنابراین ترکیه جای ایران را در سوریه میگیرد
پس در جایی ترکیه متوجه این است که این میانجیگری بین ایران و آمریکا و عادی شدن رابطهی ایران و آمریکا به نفع ترکیه هم هست و در ضمن ترکیه اعتبار بینالمللی بیشتری هم میگیرد، اگر خود این میانجیگری را آغاز کند و اگر به نتیجه هم برسد که چه بهتر.
در مورد مسئله سوریه هم باز همان طور که میدانید ترکیه عضو پیمان آتلانتیک است و مواضعش همسو با غرب است و باز این هم به نفع منافع ملی ترکیه است که در سوریه یک رژیم باثبات باشد و حکومت بشار اسد با توجه به تمام جنایات ضد بشری که تاکنون علیه ملت خودش انجام داده تغییر کند و در یک چنین تغییر و تحولی اگر نقش ترکیه زیاد باشد، آن وقت حکومتی که در آینده در سوریه روی کار میآید، حکومتیست با روابط بسیار خصمانه با ایران جمهوری اسلامی و روابط بسیار دوستانه با ترکیه کنونی. بنابراین ترکیه جای ایران را در سوریه میگیرد.
آقای کشتگر در پیام آقای اوباما که توسط رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه به آیتاله خامنهای تحویل داده شده آمده است که اگر رهبر جمهوری اسلامی و ایران اطمینان دهند که برنامههایشان صلحآمیز است، آمریکا هم حق برخورداری از تکنولوژی صلحآمیز هستهای را به ایران خواهد داد. آیا فکر میکنید یک حداقل اعتماد و اطمینانی باقی مانده بین دو طرف که چنین توافقی صورت گیرد یا صرفاً برای نوعی اتمام حجت است؟
من فکر میکنم در این مسئله البته هم اتمام حجت است و هم با توجه به این که آقای اوباما جنگ نمیخواهد و جنگ را به نفع منافع ملی آمریکا چه کوتاه مدت چه درازمدت نمیداند، اما درعینحال جناحهای راست جمهوریخواه در انتخابات سال جاری روی مسئله فشار بر ایران تأکید دارند و اسراییل هم میتواند هماهنگ با جناحهای راست امریکا، دست به یک ماجراجویی بزند.
دراینصورت آقای اوباما را در برابر عمل انجام شده قرار میدهد و آمریکا را مجبور میکند که وارد جنگ شود.
با توجه به همه اینها به اعتقاد من هنوز آقای اوباما کوشش میکند تضمینی از جمهوری اسلامی بگیرد و مانع این جنگ شود. البته این تضمین طبیعتاً به آسانی به دست نمیآید، چون بیاعتمادی نسبت به ایران خیلی وسیع است.
با توجه با دروغهایی که در طول سالهای گذشته گفته شده و جمهوری اسلامی مرتباً به خاطر آن مسائل زمان خریده و همه هم این را میدانند، حرفهایی که ایران زده هیچ کدام اعتباری ندارد.
اما بدیهیست هنوز که هنوز است جمهوری اسلامی میتواند اعلام کند که آقا ما نمیخواهیم بمب اتمی بسازیم و تمام تأسیسات هستهای ما را از این به بعد بازدید کنید و جلوی هیچ گونه فعالیت آژانس هستهای در ایران گرفته نشود.
این به نظر من یک گام اول است برای اعتمادسازی. سخت است اعتمادسازی، ولی امکان دارد.
آقای کشتگر غرب معتقد است که تحریمها بر ایران مؤثر واقع شده و ایران الان در موضع ضعف قرار دارد. آیا چنین تحلیلی را شما میپذیرید و آیا ممکن است در مذاکرات هستهای، ایران بر اثر فشارهایی که از تحریمهای اقتصادی برآن وارد شده، به خواستههای غرب تن دهد؟
به نظر من بله. به نظر من این تحریمها کاملاً مؤثر بوده و میدانیم که درحالحاضر ایران کشوریست وابسته به بازار غرب و بازار جهانی.
یعنی ما بیش از زمان شاه به فروش تکمحصولی نفت وابسته هستیم و در شرایط کنونی وقتی که قرار است تا ماه ژوئن روزی یک میلیون بشکه نفت ایران و نصف درآمد نفتیاش کاهش پیدا کند و از سویی، اقای احمدینژاد هم در مجلس اعلام کرده که ذخائر ارزی ایران به صفر رسیده و بسیاری از صنایع نیمهتعطیل ماندهاند، جامعه ایران وضع انفجاری پیدا کرده است.
طبیعتاً با توجه به نارضایتی عمومی و عمیقی که در ایران هست، بدون اغراق جمهوری اسلامی ایران روی انبار باروت است و هر لحظه ممکن است که تهیدستی و فقر عمومی که روزبهروز گسترش پیدا میکند، و البته همراه با مسئله آزادیخواهی و آرزوی تغییر در اقشار متوسط ، دست به دست هم دهند و و یک شورش عظیمی که جمهوری اسلامی بههیچ وجه نمیتواند پاسخگویش شود در ایران اتفاق افتد.
بدیهیست که مقامات جمهوری اسلامی نگران هستند و اثر این تحریمها را قطعاً در تمام حوزههای اقتصادی ایران همه میبینند.
نخست وزیر ترکیه در دیدار با خامنه ای در مشهد خامل پیام بود و نه نامه به همین خاطر خانم کلینتون که در همانزمان در ریاض با سعود الفیصل وزیر خاجه عربستان دیدار داشت همسو با همتای خود خواستار راست ازمائی ایران بود و از جانب دیگر مسافرت اردو غان با ایران با خوش امد مقامات ایرانی همراه نبود و سخنان رئیس مجلس ایران نشانه این نا همسوئی نظرات ایران و ترکیه در مورد سوریه را نسبت به اصل سفر که از قبل هم برنامه ریزی شده بود در رسانه های ایران بازتاب داد
بیاد بیاوریم که دفتر رهبری بدون انکه علت ملاقات نخست وزیر ترکیه را با خامنه ای متذکر شود اعلام کرد که ایران با هر طرح امریکائی که برای سوریه تعیین و تکلیف کند مخالف است ورسانه های وابسته به سپاه هم هر کدام به شیوه ای سیاست های ترکیه را در قبال سوریه که مخالف دخالتهای ایران در این کشور است زیر سوال بردند
محسن رضائی در مقاله ای نوشت که مذاکرات بجای استانبول بایستی در مکان دیگری مثل بغداد و یا دمشق و یا بیروت برگزار شودو این تعلیق بمحال برای سنگ اندازی در راه مذاکرات اینده بود
این مخالفتها تا انجا پیش رفت که خانم اشتون هم اعلام کرد که محل مذاکرات هنوز قطعی نشده است و برگزاری کنفرانس دوستان سوریه در استانبول تقریبا تمام امید ها را به یاس تبدیل کرده بود ولی ایران با اعزام هیاتی بریاست معاون دبیر شورای امنیت ملی به بغداد خوا ستار انجام این مذاکرات در عراق شد و هوشیار زیباری هم عنوان کرد که ایران بدنبال بر گزاری نشست 5باضافه 1 در بغداد است
بلا فاصله این شایعه منتشر گردید که تیم های ایرانی از مدتها پیش در بغداد با فرستادگان امریکائی مشغول مذاکره اند و سفر معاون دبیر شورای امنیت ملی در راس هیاتی به بغداد برای راست ازمائی پیام شفاهی او باما از طریق اردو غان است
در مشکلات اقتصادی پیش روی جهان نه امریکا و نه هیچ کشور بزرگ غربی بدنبال در گیری نظامی در جهان نیست و اگر در گذشته برای عبور از بحرانها جنگ که کارائی صنعتی و اشتغال بهمراه داشت میتوانست جواز عبور باشد در کریز کنونی جهانی که گسترگی ثروت و پول عامل اصلی انست در گیری مشکل گشا نیست و اگر هم باشد در حد محدود مثل حمله به ایران کارائی ندارد
اعلام محاصره نظامی ایران از طریق عراق و افغانستان و خلیج فارس و یا بخطر افتادن منافع ملی امریکا در منطقه و یا ابراز وجود کشورهای کوجکی در منطقه نمیتواند بهانه برای یک حمله نظامی باشد
در ایران خامنه ای به تنهائی تصمیم گیر نیست زیرا نتوانسته است طی دو دهه سیادت خود را بر منابع قدرت تثبیت کند
تاریخ 100 اخیر ایران نشان میدهد که هیچکدام از روسای کشور قادر به کنترل کامل قدرت نبوده اند رضا شاه در این کار موفق نبود چنانکه سراسیمگی او درتابستان 1320 نشان دهنده توسل به نیروهای پائین تر بود و محمد رضا شاه که فقط 5سال اخر در توهم قدرت قرار گرفت در واقع بازیچه اخبار امنیتی بود تاحدی که ماموران دست دوم هم بر او تاثیر گذار بودند
خمینی که بعنوان رهبر کاریزماتیک مطرح شد نیز مجبور به رعایت نظریات مختلف و گاه متضاد گروه اداره کننده کشور بود فراموش نکنیم که همین اقای خامنه ای در جلو اوایستاد که پا در میانی رفسنجانی و اجمد خمینی را بمیان اورد
خامنه ای هیچگاه نتوانسته است زهبر ی یکدست خود را ارائه دهد و سال گذشته با مسافرت متعدد به قم نتوانست حتی شورا ی فتوا را نهادینه کند وبا اینکه احمدی نژاد را بجان رفسنجانی انداخت باز سایه سنگین اورا باید تحمل نمایدوازان مهمتر اینکه مبارزه برای کسب قدرت سبب شده است که گروهی از سرداران سپاه هم هم صاحب سهم ونظریه شوند و چند دستگی در سپاه حتی رسانه ای هم شده است
بنابرین خامنه ای تصمیم گیر تام وتمام نیست وخواست او نمیتواند به تنهائی مسیر رابطه های داخلی و خارجی را هموارکند درست است که بتدریج ساختارهای قانونی را کمرنگ کرده و بیت را گسترش داده است ولی در همان بیت هم یکدستی وجود ندارد و نمیتوان گفت که مخالفت با همسوئی با امریکا فقط نظر او به تنهائیست
تحریم مبادلات پولی وضع مشکلی را برای دولت بوجود اورده است که رفع این بحران هم از میان برداشتن گرفتاری های شهروندان ایرانیرا علاج نمیکند ولی در هرصورت حکومت را به بن بست میرساند
تحریم نفت حتی اگر یک ملیون بشکه از صادرات را کاهش دهد به ساختارهای اقتصادی لطمه وارد نمیکند بلکه سیستم بریز و بپاش را کنترل مینماید ولی تحریم مبادلات پولی روند عادی تجارت و واردات را زیر سوال میبرد گو اینکه صادرات نقش خود را بهتر از گذشته ایفا خواهد کرد
بودجه هزینه ای و یا جاری سال 91 فقط وابسته به 18 ملیارد دلار نفتی است که در هرشرائطی بدست میاید ودولت برای پرداختهایش با اشکال روبرو نخواهد شد ولی این همه مشکل نیست بلکه این جکومت نسل اولیست که بروز نشده و مذاکره و توافق با امریکا و یا مجموعه غرب هم نمیتواند با ان کمکی بنماید
در برنامه هسته ای فعلا با پا در میانی روسیه قرار است ایران غنی سازی 20 درصدی را متوقف کند و موجودی اورانیو م غنی شده در این اندازه را به ترکیه ویاجائی دیگر منتقل کند و در اذائ ان سوخت راکتور تهران را خریداری کند
روسیه پیشنهاد کرده است در مقابل نشان دادن این حسن نیت تحریم های غیر مصوبه شورای امنیت یعنی تحریم هائی که امریکا و اروپا راسا وضع کرده اند از میان برداشته شود یعنی تحریم نفتی و مبادلات مالی حذف شود
غرب بدنبال برقراری دموکراسی در ایران نیست ولی بیان ان مجوزی برای باج گیر ی مالی مورد نظر است
ساختار استبدادی در واقع نتیجه تضاد اراست که همیشه در جهان سوم مرسوم بوده است فعال سیاسی محترم هم بر پا فشاری بر عقاید خود با تغییر مواضع مختلف میتواند به همان راهی برود که حکومت مستبد کنونی
انچه بعد از انتخابات 76 اتفاق افتاد موئد این نظریه است که تمام طیفهای طرفدار خاتمی خواستار عبور از او و بزیر کشیدن نماد ها مطرح گردیدند که به واگذاری قدرت منتهی شد و هم اکنون نیز مخالفتها پیش زمینه بقدرت رسیدن گروهای دیگر است در این مدت ندیده ایم کسی حضور و خواسته امریکا را در ایران نقد کند هنوز کسی مشخص نکرده است که
امریکا ی اوباما با خواسته های بوش همخوان است و یا متضاد ایا انچه وزیر خارجه امریکا میگوید با ادعای نئوکانها مختلف است ویا همسو
همه میدانند که مشکل هسته ای ایران با غرب هم بهانه برای حکومت ایران است که پاسخگو بمردم نباشد و هم انگیزه ایست برای غرب که ادعای مشارکت در رانت نفتی ایران را مینماید
البته اسرائیل مستثناست چون بهترین گزینه برای تجاوزهای سر زمینی است که ادامه میدهد و مسلما این کشور بدنبال راهکاریست که هزینه انرا دیگران بپردازند و در مورد ایران هم جنگ را بعهده امریکا واگذار میکند
پيش و بعد از مذاکره با ۱+۵ هيچ شرطی را نمیپذيرند!......چون خامنه اي گفت اگر کوتاه بياييم بيشتر ميخواهند!
اینها همه بهانه است. مطمئن باشید فردای روزی که ایران یک قدم کوتاه بیاید به ایران جمله خواهند کرد. تنها چیزی که جلوی حمله را تا به حال گرفته فقط مقاومت و سماجت ایران بوده. از ماجرای لیبی می شود فهمید که غرب برای توافق هایش هیچ ارزشی قائل نیست و زیر همه می زند.
ارسال کردن دیدگاه جدید