پنج چهره سیاسی خبرساز در سال ۹۰
پنجشنبه, 1391-01-03 10:27
نسخه قابل چاپ
بهروز صمدبیگی
انتخاب چهرههای خبرساز سال، عادتی مرسوم در میان رسانههاست. گاهی این انتخاب با نظرسنجی عمومی انجام میشود و گاهی از سوی هیات تحریریه .
در نخستین روزهای سال نو، تنها با مروری به اخبار سال پیش، پنج چهره خبرسازسال گذشته را که در عرصه سیاسی وقایع مربوط به ایران، تاثیرگذار بودهاند، با اتکا به منابع خبری ، انتخاب کردهایم. بهیقین این انتخاب، جنبه علمی و تحقیقی ندارد. نیز، بهیقین بودهاند چهرههای سیاسی خبرساز دیگری که جایشان در این گزارش خالی است. اما محدودیت فضای رسانهای ایجاب کرد که در بین اخبار و چهرهها دست به انتخاب بزنیم.
در این گزارش، این پنج چهره ایران در سال ۹۰، به ترتیب حروف الفبایی فهرست شدهاند.
رضا پهلوی
سن: ۵۱ سال
تحصیلات: کارشناسی علوم سیاسی
سمت: ولیعهد پیشین ایران بر طبق قانون اساسی وقت
آذر ماه سال ۹۰، رضا پهلوی خواستار محاکمه علی خامنهای، به اتهام ارتکاب جنایت علیه بشریت در دیوان بینالمللی کیفری شد.
او با حضور در یک نشست خبری اعلام کرد رهبر جمهوری اسلامی را "مسئول بسیاری از اعدامها و حبس و شکنجه مخالفان سیاسی در ایران" میداند و از ارسال شکایتنامه علیه آیتالله خامنهای به شورای امنیت سازمان ملل خبر داد. او همچنین برای تشکیل "یک شورای ملی برای هماهنگی نیروهای مبارز" فراخوان داد.
به باور او به دلیل "یتیم شدن جنبش سبز" و این که "عملا هیچکس در داخل ایران نمیتواند کاری انجام دهد" اهمیت تشکیل این شورا و نقش آن محرزتر شده است:
"این شورا میتواند دری باشد برای ملحق شدن بسیاری از نیروها، حتی نیروهایی که زمانی بهعنوان نیروهای اصلاحطلب شناخته میشدند، و شاید دیگر به این نتیجه رسیدهاند که اصلاحات فایدهای ندارند و میتوانند راهی پیدا کنند با کسانی که اعتقاد به یک آلترناتیو سکولار دارند؛ یعنی جدایی کامل دین از دولت.
رضا پهلوی با حضور در یک نشست خبری اعلام کرد از ارسال شکایتنامه علیه آیتالله خامنهای به شورای امنیت سازمان ملل خبر داد. او همچنین برای تشکیل "یک شورای ملی برای هماهنگی نیروهای مبارز" فراخوان داد
براین مبنا شاید بتوانیم یک توافق اساسی به دست آوریم. توافقی بر مبنای حقوق بشر، بر مبنای تمامیت ارضی ایران، بر مبنای حق برگزاری انتخابات آزاد و البته با هدف یک نظام مبتنی بر جدایی دین از دولت."
رضا پهلوی در سالی که گذشت حضور رسانهای پررنگی داشت و با بسیاری از رسانههای فارسی زبان و غیرفارسی گفتوگو کرد. او همچنین از معدود فعالان سیاسی است که حضور در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را بسیار جدی میگیرد و در مورد اتفاقات و مناسبتهای مختلف موضعگیری میکند؛ از اسکار گرفتن اصغر فرهادی گرفته تا اعتصاب غذای مهدی خزعلی و از روز دانشجو گرفته تا مراسم چهارشنبه سوری.
نمونه بازتابها:
۱- محمدرضا یزدان پناه – روزنامهنگار: او تاکنون بارها و بهصراحت از نقض حقوق بشر شامل مواردی مانند زندانی کردن مخالفان و منتقدان، شکنجه و قتل آنها در دوران حکومت پدرش انتقاد کرده اما به علت بایکوت خبری ایجاد شده برای او توسط بسیاری از رسانه ها، نتوانسته در رساندن صدای خود به داخل کشور موفق باشد.
جالب اینجاست که بسیاری از فعالان سیاسی و رسانهای اپوزیسیون اگرچه با تخطئه رضا پهلوی –عمدتا به علت نسبتش با محمدرضا پهلوی– میخواهند تا بهصراحت علیه موارد نقض حقوق بشر در دوران پهلوی اول و دوم موضع بگیرد اما هنگامی که او این مهم را انجام می دهد، سخنان و موضعگیریهایش را بایکوت رسانهای میکنند. {...}
تعداد افرادی که به هر دلیل، هم برای قشر زیادی از ایرانیان شناخته شده و مورد وثوق باشند و هم به سه اصل بسیار مهم و اساسی برقراری نظام دموکراتیک، رعایت حقوق بشر و حفظ تمامیت ارضی ایران اعتقاد داشته باشند، به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد و تخریب این افراد توسط اپوزیسیون، چیزی جز تف سر بالا نیست. رضا پهلوی بیشک در زمره همین افراد انگشتشمار است.
۲- علی تیزقدم – تحلیلگر: آقای پهلوی در مقاطع مختلف مدعی شدهاند که با ایرانیان داخل کشور در تماس هستند و از زبان مردم ایران سخن میگویند ولی هیچوقت نگفتهاند که از کجا اطمینان پیدا میکنند که از لحاظ آماری جامعه مرتبط با ایشان نماینده واقعی اقشار مختلف ایران و نشاندهنده تکثر آن است؟
تاکید آقای پهلوی بر فضای مجازی این تصور را تقویت میکند که ایشان روی هواخواهان اینترنتی (مثلا در جوامع مجازی مانند فیسبوک) حساب میکنند و شاید تعداد "لایکها" به مطالب ایشان جامعهای آماری را در ذهن ایشان ایجاد کرده است.
اگر چنین باشد بسیار ناامید کننده است اما من مطمئن هستم آقای پهلوی باهوشتر از آن هستند که به چنین جامعه آماری برای گرفتن فیدبک از ایران اعتماد کنند. لذا بسیار شایسته است که ایشان برای افکار عمومی توضیح دهند چگونه به این نتیجه رسیدهاند که از افکار ایرانیان داخل کشور با آن تنوع فراوان اطلاع دارند و چطور استنتاج کردهاند که اکثریت ایرانیان داخل کشور حامی ایشان هستند وایشان را نماینده و سخنگوی خود میدانند؟ {...}
اصولا اگر آقای موسوی آزاد بود آیا آقای پهلوی حرفی از شورای اپوزیسیون به میان میآوردند؟ ایشان مقبولیت مردمی خود را در مقابل مقبولیت آقایان موسوی و کروبی چگونه ارزیابی میکنند؟ آیا با توجه به آن حمایت عظیم و بیسابقه مردم از آقای موسوی کمی زیاده روی نیست که بگوییم حاضریم آنان را هم در شورا بپذیریم؟
سید محمد خاتمی
سن: ۶۸ سال
تحصیلات: کارشناسی ارشد علوم تربیتی
سمت: رییس جمهوری پیشین، رییس بنیاد باران
رییس جمهوری پیشین ایران سال پر تنشی را پشت سر گذاشت. پس از آغاز سال و در حالی که میرحسین موسوی و مهدی کروبی، رهبران جنبش سبز در خانههایشان زندانی شدند انتظارها از خاتمی برای پیگیری مطالبات معترضان و ایفای نقش رهبری بالا رفت.
خاتمی با شرکت در انتخابات بهصراحت راه خود را از نیروهای اپوزیسیون جدا کرد اما تلاش کرد که موسوی و کروبی را نیز همراه و همرای خود نشان دهد، هرچند موسوی و رهنورد در تماس با فرزندانشان تاکید کردند که در انتخابات شرکت نکردهاند
اما رییس جمهوری اصلاحطلب سالهای ۷۶ تا ۸۴ ضمن حفظ ارتباط با نیروهای معترض، دیدار با خانوادههای زندانیان، برگزاری جلسات با گروههای مختلف صنفی و فعالان سیاسی و تعیین شروط حداقلی برای شرکت اصلاحطلبان در انتخابات مجلس نهم، با رای دادن غیرمنتظره خود در حوزه انتخابیه دماوند، یکی از بزرگترین جنجالهای سال را رقم زد.
او که پیش از این هم بارها اعلام کرده بود از معتقدان به "نظام" و پیگیر اصلاح آن از طریق اصلاحات در چارچوب قانونی است، شرکت نکردن در انتخابات را با تحریم یکسان ندانست و در روز انتخابات بر روی برگه رای - به گفته خودش- عبارت "جمهوری اسلامی" را نوشت.
انتشار خبر حضور خاتمی در انتخابات از سوی خبرگزاری فارس ابتدا با تشکیک و تکذیب رسانههای اپوزیسیون و حامیان خاتمی مواجه، اما خیلی زود از سوی دوستان و نزدیکان خاتمی تایید شد و در دفاع از آن سخن گفتند.
اما انتقادات وارد شده آنقدر زیاد و شدید بود که خاتمی مجبور به انتشار توضیح در سایت شخصیاش شد: " من براساس راهبرد اصلاحطلبانه به آشتی ملی و بازگشت به آرمانهای اصیل انقلاب و قانون اساسی و ایجاد فضای همدلی و مشارکت همگان دعوت کرده و میکنم و انتظار داشته و دارم که همه با اسیر نماندن در گذشته و با نگاه به آینده روند تازهای را در کشور آغاز کنند.
{...} مصالح بزرگتر کشور و اصلاحات مقدم بر ملاحظات شخصی است و اقتضائات خاص خود را دارد. تعیین استراتژی عدم معرفی نامزد و ارائه لیست هیچگاه به معنی تحریم انتخابات نبود و میبایست این امر را در عمل اثبات کنیم تا با گرفتن هرگونه بهانهای از بدخواهان روزنهای برای امکان مفاهمه بیشتر با تکیه بر حقوق و مصلحت مردم و پیشرفت واقعی کشور باز شود."
و پس از آن در دیدار با جمعی دیگر توضیح داد: " ما هیچگاه انتخابات را تحریم نكردیم بلكه به صراحت گفته شد كه ندادن لیست و عدم معرفی نامزد به معنی تحریم انتخابات نیست ولی از دو سو این طور القا شد كه اصلاحطلبان تحریم كننده انتخابات هستند بهویژه از سوی بعضی محافل تندرو و انحصارطلب در درون كشور كه میخواستند بهانهای پیدا كنند و مدعی شوند كه اصلاحطلبان براندازند و از این راه تنگناهای جدیدی را ایجاد كنند.
من اطلاع دارم كه خط تحریم از درون القاء میشد و جریانهایی قصد داشتند با جاانداختن این دروغ ، نظام را به رویارویی مجدد با همه افراد و جریانها و نهادهایی بكشانند كه انتقاد و اعتراض دارند.
گرچه محدودیت زیاد است. ولی اگر این ادعا جا میافتاد میتوانست موجب خسارت فراوان شود و آن وقت همه معترض بودند كه چرا جلو آن گرفته نشد و اگر خدای ناخواسته چنین اموری اتفاق میافتاد بزرگترین خسارت نصیب نظام و كشور و مردم میشد بهویژه اكنون كه فشار و توطئه از بیرون نیز متوجه كشور است."
ابراهیم نبوی : مطمئنم حکومتیها دوست داشتند خاتمی و هاشمی رای نمیدادند تا با اخراجتان از حکومت خیالشان برای هر دیوانگی راحت شود
به این ترتیب خاتمی بهصراحت راه خود را از نیروهای اپوزیسیون جدا کرد اما تلاش کرد که موسوی و کروبی را نیز همراه و همرای خود نشان دهد، هرچند موسوی و رهنورد در تماس با فرزندانشان تاکید کردند که در انتخابات شرکت نکردهاند.
نمونه بازتابها:
۱- ابراهیم نبوی – روزنامهنگار: روزهای سختی است. ایران روزهای سیاهی را پیشرو دارد.
کسانی که غیرمسوولانه، ناآگاهانه، و بیآنکه به آینده کشور فکر کنند، وقتی دهانشان را باز می کنند و قلمشان را رها میکنند و هر چه میخواهند می نویسند و فحاشی میکنند، اینها نمیدانند فردا باید کسی باشد تا بتواند در این نظام بیدروپیکر که از رهبر تا رییس جمهورش همه با شتاب کشتیای که ایرانیان در آن ساکنند و در دریای بلا موجاموج خطر احاطهاش کرده، کسانی را میخواهد تا اگر بنا نباشد ایران زیر بمب ها و موشک ها ویران شود، لااقل ده نفر باید مانده باشند که قدرت ایجاد سازش را داشته باشند.
{...} مطمئنم حکومتیها دوست داشتند شما و هاشمی رای نمیدادید تا با اخراجتان از حکومت خیالشان برای هر دیوانگی راحت شود، ولی حالا خیالم راحت است که آن طرف کسی هست که میتوان هنوز به وجودش امیدوار بود.
آبرویی که شما با هشت سال اصلاحات به دست آوردید، حتی اگر اشتباه کرده بودید، برای همچون منی که تا چشمم کار میکند بیمعرفت و نادان و کجفهم و بیکفایت در سیاست این کشور میبینم، باز هم چیزی نبود که بشود به اعتبار یک اشتباه از عمری خدمت گذشت، اینک که به دقت مینگرم، به همه آنها که در ایران تلاش میکنند تا روزنه امید را باز بگذارند، وقتی نگاه میکنم، می بینم که دادن این رای تا چه حد در دانایی سیاسی ما، اگر بخواهیم بفهمیم، چقدر نقش داشته است.
۲- نوشابه امیری – روزنامهنگار: شما روزگاری در جمع دانشجویان دانشگاه، آنان را از کسانی که قرار بود از پس شما بیایند، ترساندید. حق با شما بود؛ اینان که آمدند هراسناکاند. سئوال اما این است: آن روز که به هر روی رئیس جمهوری بودید، تقلب انتخاباتی را "بداخلاقی" خواندید و حکومت اینان با تایید وزارت کشور شما بر سرکار آمد، کاری نکردید، امروز که با تهدید کشتن یاران زندانیتان، شما را به پای صندوق رای میبرند، از شما چه کاری بر میآید؟
نوشابه امیری: آن روز که تقلب انتخاباتی را "بداخلاقی" خواندید و حکومت اینان با تایید وزارت کشور شما بر سرکار آمد، کاری نکردید، امروز که با تهدید کشتن یاران زندانیتان، شما را به پای صندوق رای میبرند، از شما چه کاری بر میآید؟
اگر فردا با همین حربه کسانی نزد شما فرستادند و امریه آوردند که نظام قضایی جمهوری اسلامی را نیز تطهیر کنید، و سعید مرتضوی را "مدیر نمونه" بخوانید، تا فلانکس را نکشیم، چه خواهید کرد؟
نسرین ستوده
سن: ۴۸ سال
تحصیلات: کارشناسی حقوق بین الملل
سمت: وکیل دادگستری
نسرین ستوده از تابستان سال ۸۹ در زندان به سر میبرد و در دیماه همان سال به ۱۱ سال حبس تعزیری و ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعالخروجی از کشور محکوم شد.
حبس این حقوقدان و فعال حقوق بشر و زنان که وکالت شمار زیادی از فعالان سیاسی و مدنی ایران را برعهده داشته است با واکنشهای جهانی مواجه شد. او در سال ۹۰هم به دادگاه بررسی ابطال پروانه وکالتش رفت و عکسهای منتشر شده از او با دستبند و در حالی که دست دور گردن همسرش انداخته بود در رسانهها و محیط مجازی با استقبال فراوانی مواجه شد و از آن به عنوان یکی از عکسهای برتر سال ۲۰۱۱ یاد کردند.
ستوده در طول مدت زندان با سختگیریهای غیرقانونی مسوولان زندان مواجه بوده و همسر و دو فرزند خردسالش برای ملاقات با او با مشکلات فراوانی مواجه شدهاند، ضمن این که این چهره شناخته شده بینالمللی از حق مرخصی نیز محروم است.
صاحب چندین جایزه بینالمللی است در سال ۹۰ هم برنده جایزه انجمن قلم آمریکا شد.
نمونه بازتابها:
۱- محمدرضا تابش - نماینده اردکان در مجلس: تصاویرمتاثرکننده و منعکس شده در رسانهها از چگونگی محاکمه خانم نسرین ستوده در دادگاه انتظامی وکلا در حالیکه دستبند به دست دارد قلب هر انسان منصف و دلبسته به انقلاب اسلامی و سربلندی ایران را جریحهدار کرد. چرا برخی دوستان نادان عملکردشان باید به نحوی باشد که اسباب وهن و تضعیف نظام را فراهم سازد.
ستوده در طول مدت زندان با سختگیریهای غیرقانونی مسوولان زندان مواجه بوده و همسر و دو فرزند خردسالش برای ملاقات با او با مشکلات فراوانی مواجه شدهاند
آیا انتشار این تصاویر در رسانههای دنیا بهانهای به دست مجامع حقوق بشری برای حکومت ایران در این موقعیت حساس فراهم نخواهد کرد. اگر دستبند به دست خانم ستوده ضعیف الجثه که در زندان نیز با کاهش شدید وزن مواجه بوده نمیبستند نظام با چه تهدید و خطر غیرقابلجبرانی روبهرو میشد!
این که یک بانوی تحصیلکرده حقوقدان و یک مادر دور از فرزندان خردسالش را ولو مجرم، با این وضعیت به دادگاه منتقل کنیم با رحمانیت دین و عطوفت نظامی که برخاسته از آمال و آرزوهای ملت بود، سازگار است؟
هدی صابر
فوت در ۲۱ خرداد ۱۳۹۰ (۵۲ سالگی)
سمت: فعال سیاسی، روزنامهنگار
هدی صابر از سال ۱۳۷۹ چندین بار دستگیر و زندانی شد و در حالی که حکم ۱۰ سال زندان و ۱۰ سال محرومیت از حقوق اجتماعی برایش صادر شده بود در نهایت به پنج سالونیم زندان محکوم شد.
این فعال ملی- مذهبی که در تحریریه ماهنامه توقیف شده "ایران فردا" نیز حضور داشت، پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ و در جریان دستگیریهای گسترده روزنامهنگاران و فعالان سیاسی بازداشت شد. اما خرداد ماه سال ۹۰ و در پی مرگ مشکوک هاله سحابی در مراسم تشییع عزتالله سحابی، هدی صابر قدم در راهی گذاشت که در نهایت به مرگ وی منجر شد.
صابر به همراه امیرخسرو دلیرثانی در ۱۲ خرداد با انتشار نامهای اعلام کردند که دست به اعتصاب غذای تر خواهند زد : "شاید این اقدام ما به سهم خود در شرایط وانفسای وطن مصدق – سحابی، مانع از تکرار این بیدادگریها علیه انسانهای بیدفاع شود." این نامه که عبارت "سلام به دو عزیز از دست رفته" را در کنار امضای این دو فعال ملی- مذهبی داشت، ۹ روز بعد باعث شد تا صابر نیز به جمع ازدسترفتگان ملی-مذهبی بپیوندد.
هدی صابر به دلیل ایست قلبی ناشی از اعتصاب غذا و سهلانگاری مسوولان زندان برای انتقال سریع وی به بیمارستان درگذشت. ۶۴ زندانی سیاسی شهادت دادند که " صابر در هشتمین روز اعتصاب غذای خود در بهداری زندان اوین از سوی مامورانی که حدس میزنند ماموران امنیتی و اطلاعاتی بودهاند، به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود."
تا یک روز بعد، خبر مرگ هدی صابر به خانوادهاش اطلاع داده نشد و حتی از تحویل پیکر او به خانواده جلوگیری کردند تا در میان تدابیر شدید امنیتی به خاک سپرده شود.
۶۴ زندانی سیاسی شهادت دادند که " صابر در هشتمین روز اعتصاب غذای خود در بهداری زندان اوین از سوی مامورانی که حدس میزنند ماموران امنیتی و اطلاعاتی بودهاند، به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود
مرگ هدی صابر در پی اعتصاب غذای اعتراضی جزو موارد نادر رخ داده از این دست در تاریخ سیاسی ایران بود اما با بایکوت شدید خبری در کشور و واکنشهای خنثی چهرههایی مانند سید محمد خاتمی و سایر اصلاحطلبان چندان به چشم نیامد و تنها در فضای مجازی، آنهم برای مدتی کوتاه، جنجالی شد.
از سویی مرگ هدی صابر تکمیل سهگانه تراژیکی برای فعالان ملی- مذهبی در سال ۹۰ بود و از سوی دیگر بیش از پیش فعالان سیاسی و مدنی را نسبت به رفتار جمهوری اسلامی با زندانیان سیاسی نگران کرد.
نمونه بازتابها:
۱- روایت زندانیان بند ۳۵۰: هدی رفتارهایی داشت که آنها را یاد مبارزانی میانداخت که در دهه چهل و پنجاه در دوران شاه مبارزه میکردند، او در زندان با کمترین رفاهطلبی مخالف بود، گاهی اگر پولدارهای زندان به مناسبت اعیاد غذای متفاوت نذری میدادند، او این غذا را نمیپذیرفت و به همان غذای ساده و بدون کیفیبت زندان بسنده میكرد.
غذای زندان همیشه خیلی بد و بدون کیفیت است و مدتهاست به جای گوشت درغذاها فقط از سویا استفاده میشود و بههمیندلیل برخی از زندانیان از فروشگاه زندان برای خودشان غذا تهیه میکنند. اما هدی با وجود دارا بودن امکان مالی حتی یکبار هم این کار را نکرد ، میگفت پس زندانیهایی که پول ندارند از فروشگاه غذا بخرند چی؟
۲- رضا علیجانی – روزنامهنگار و فعال ملی- مذهبی: آنها خواستند از شر هدی خلاص شوند.همچنین از شر اعتصابغذاکنندگان که نمونه عبرتی باشد برایشان.
دفعه آخری که پس از دوسال میخواستند آزادمان کنند سربازجو به ما گفته بود این تهدید را. او گفت از نظر دوستان ما شماها سیاه شدهاید (اصلاحناپذیر) این دفعه دیگر بازداشتتان نمیکنیم. همان بیرون با شما برخورد میکنیم. ما هرسه، از این جمله پیام تهدید به مرگ را فهمیده بودیم وفکر میکردیم باز زندان برایمان شاید جای امنتری باشد.اما این حادثه نشان داد که آن تهدید حالا به اجرا درآمده است. اعدامی نامرئی با واگذاشتن زندانی به خودش و نبردنش به بهداری.
مدتی پیش هم هدی میخواست اعتصاب کند. مهندس سحابی گفت بگویید نکند . من هدی را میشناسم میرود تا آخر خط . آنها هم رسیدگی نمیکنند و هدی خواهد مرد. وحالا که پدرمان نبود ، این پیشبینی او اتفاق افتاد. ماموران امنیتی نه تنها ازاو مراقبت نکردند ، بلکه از رسیدن پیام شخصیتهای سیاسی همفکرمان که از هدی خواهان پایان دادن اعتصابش بودند ، به وی خودداری کردند."
علی مطهری
سن: ۵۴ سال
تحصیلات: دکترای فلسفه و کلام اسلامی
سمت: نماینده مجلس شورای اسلامی
مطهری چهره شاخص منتقد دولت در دو سال گذشته است و البته نقدهای تند و تیزش در دوران دولت خاتمی و نسبت به سیاستهای اصلاحطلبانه دولت و مجلس سابقهدار است. او در سال ۹۰بهطور یکنفره از اصولگرایان انشعاب کرد و بهسختی به سیاستهای دولت و شخص احمدینژاد تاخت.
او از معدود اصولگرایانی بود که بارها به بحث جنبش سبز ورود کرد و سیاستهای حاکمیت را در قبال معترضان به نقد کشید. جایگاه فرزندی مرتضی مطهری روحانی و تئوریپرداز انقلاب اسلامی و رقابتها و اختلافات داخلی اصولگرایان این فرصت و امکان را به او داد تا در سال ۹۰ یکی از خبرسازان چهرههای سیاست ایران باشد.
او که معتقد است در انتخابات تقلب نشده، احمدینژاد را به دلیل مواضع مغرورانه و توهینهایش در مناظرههای انتخاباتی به اندازه موسوی و کروبی مقصر میداند.
مطهری: عده زیادی اعتراض داشتند، آنها را باید چه كار میكردیم؟ آیا باید با باتوم میزدیم؟... باید به آنها مجوز تجمع میدادند تا مثلا به مصلی بیایند و شعار دهند. آن وقت باید از آنها سئوال میشد كه حرف حساب شما چیست و تلویزیون هم آن را پخش میكرد
نماینده تهران در مجلس هشتم مرداد ماه مصاحبهای مفصل با خبرگزاری فارس داشت و بسیاری از موارد مگو را مطرح کرد: "۲ـ۳ میلیون از مردم عادی در تهران گفتند كه تقلب شده و اكثر آنها كاری به موسوی و كروبی نداشتند.
عده زیادی اعتراض داشتند، آنها را باید چه كار میكردیم؟ آیا باید با باتوم میزدیم؟... باید به آنها مجوز تجمع میدادند تا مثلا به مصلی بیایند و شعار دهند. آن وقت باید از آنها سئوال میشد كه حرف حساب شما چیست و تلویزیون هم آن را پخش میكرد.
حتی باید موسوی و كروبی را هم به تلویزیون میآوردند تا حرف خود را درباره تقلب ثابت كنند و در مقابل، پاسخ داده میشد. اگر چندبار اجازه تجمع داده میشد، آنها ریزش میكردند و در آخر مثلا صد هزار نفر باقی میماند كه قصدشان تخریب و آتش زدن بود، آن وقت با آنها برخورد جدی میشد.
اما من از روز اول دیدم كه با باتوم مردم را میزدند. ما به موضوع، امنیتی و اطلاعاتی نگاه كردیم نه سیاسی و اجتماعی، و براساس شنودها برخورد كردیم. در حالی كه باید مردم عادی را آرام میكردیم تا آنها كنار بروند. در واقع حساب مردم عادی را از حساب سران بحران جدا نكردیم."
او از رویه حاکمیت در برابر کسانی که " ممكن است انتقاداتی به عملكرد ما و حتی به اصل ولایت فقیه داشته باشند" و این تصور که " شما فكر كردهاید چون این افراد مخالف هستند پس دیگر باید بروند بمیرند" به شدت انتقاد کرد.
مطهری در آستانه انتخابات مجلس نهم و با کنارگذاشتهشدن از لیست مشترک اصولگرایان مواضع تندتری اتخاذ کرد و حتی بهصراحت اعلام کرد که نباید از اشخاصی همچون امام خمینی ، رهبر انقلاب، شهید مطهری و روسای جمهوری بت بسازیم. او البته ابتدا به دلیل " عدم التزام به قانون اساسی، اسلام و ولایت فقیه" رد صلاحیت شد اما با رایزنیهای انجام شده امکان شرکت در انتخابات را پیدا کرد.
همچنین علی مطهری در جریان یک مناظره انتخاباتی عنوان کرد که جمهوری اسلامی باعث شده در جریان ناآرامیهای پس از انتخابات ۳۰ تا ۵۰ نفر کشته شوند.
این گفته او با اعتراض شدید چهرههای اصولگرا مواجه شد چرا که پیشتر مقامهای جمهوری اسلامی اعلام کرده بودند در جریان کل این ناآرامیها حدود ۳۰ تن کشته شدند که بسیاری از آنها "بسیجی" بودند. دادن لقب "ساندیسخور" به دانشجویان بسیجی – که در میان مخالفان جمهوری اسلامی رایج است - یکی دیگر از جنجالهای او در جریان تبلیغات انتخاباتیاش بود.
برادرزن علی لاریجانی، رییس مجلس هشتم سعی فراوانی در طرح سوال از محمود احمدینژاد داشت و در اجرای آن تا استعفا هم پیش رفت. در نهایت او و سایر امضاکنندگان طرح سوال از رییس جمهوری توانستند در آخرین روزهای اسفند ۱۳۹۰ با فراخواندن رییسجمهوری به مجلس، بدعتگذار شوند.
نمونه بازتابها:
۱- فاطمه رجبی – مدیر سایت رجانیوز: علی مطهری تا پیش از بسته شدن لیست انتخابات مجلس هشتم، که بود؟ و کجا بود؟ ای کاش اشتباه احمدی نژاد یا نمایندگانش باعث نمیشد که این آقازاده مرفه بیدرد که وجه اشتراکش با "موسوی" بیستسال یا بیشتر سکوت است و عافیتطلبی، مطرح شود و با نام پدر، آری فقط با نام پدر، به مجلس راه یابد.
فاطمه رجبی: علی مطهری تا پیش از بسته شدن لیست انتخابات مجلس هشتم، که بود؟ و کجا بود؟ ای کاش اشتباه احمدی نژاد یا نمایندگانش باعث نمیشد که این آقازاده مرفه بیدرد مطرح شود
از آن پس به عنوان مأمور هاشمی رفسنجانی، هم با آبروی پدر بازی کند، و هم "هر روز به رنگی درآمدن" را شاید به لحاظ "فلسفی" تفسیر و تبیین نماید.{...} او عشق به موسوی دارد و خاتمی و کروبی.
حتما میگوید من زمان خاتمی، یکی دو مقاله در کیهان راجع به مسایل فرهنگی نوشتم! می گویم، ممنون! اما شیفتگی امروزت که بالاخره "سرِت را بر دامان هاشمی به نمایش درآورد"، دارای یک علت است: آقازادگی!
۲- نامه شاخههای جوانان احزاب اصلاحطلب: مدتی است رفتار حاکمیت و شرایط کشور شما را نیز بر آن داشته است که فریاد اعتراض و انتقاد سردهید و مسوولان را به عقلانیت، عدالت و منطق دعوت کنید.
از اعتراض به رد صلاحیت غیرقانونی و اعتراض به خفه کردن منتقدان تا اعتراض به تحدید آزادی بیان و اعتراض به هموار کردن راه استبداد تا اعتراض به قانونشکنی و قانونگریزی. اینک اما میپرسیم آیا تمام انتقادهای دلسوزان نظام و اعتراضات مردمی سال ۸۸ به اعلام نتیجه انتخابات جزء همین انتقادها نبود؟
آیا در آن روزگار جز بازگشت به روشهای برگزاری انتخابات سالم، خواسته دیگری بود؟ مگر جز این نبود که اعتراضکنندگان جز برای بازپسگرفتن آرای نادیدهانگاشتهشان (حتی با فرض غلط بودن این تصور) و تخلف گسترده در انتخابات از پخش پول نقد در روستاها و شهرهای کوچک در هفتههای منتهی به ایام تبلیغات تا دفاع تمام قد صدا و سیما و سپاه و بسیج و اعضای شورای نگهبان از کاندیدای مقابل و رفتار غیرشرعی و غیراخلاقی أقای احمدی نژاد در مناظرهها، به خیابانها آمده بودند؟
آیا کسانی که آن روز چنین انتقاداتی سرمیدادند بازداشت و روانه زندانها نشدند؟ آیا امروز زندانهای کشور مملو از معترضان به همین رفتارها و سیاستهای انحصارطلبانه نیست؟ آیا معترضان به براندازی متهم نشدند؟
شاهزاده رضا پهلوی چهره قرن خواهد شد. به امید آزادی ایران
ارسال کردن دیدگاه جدید