ملاحظاتی پیرامون اتحاد مؤثر اپوزیسیون
اخیرا در فضای خارج از کشور بحث اتحاد و همبستگی اپوزیسیون و تشکیل آلترناتیو رونق یافته است. موفقیت در گذار مسالمتآمیز نیازمند اپوزیسیون قدرتمند است. همبستگی و اتحاد شرط لازم توانمندی نیروهای دموکراسیخواه است. اما اتحاد اپوزیسیون در شکل درست و مؤثر خود نیازمند رعایت ملاحظاتی است.
این اتحاد باید در عین حفظ استقلال گروهها و تنوع و تکثر موجود در جامعه صورت بگیرد. در اصل مراد از اتحاد، همگرایی بین اپوزیسیون در مسیر پذیرش و رعایت قواعد بازی در استقرار دموکراسی است. این اتحاد و همبستگی، بر این فرض بنیادین استوار است که ایران فراتر از هر گروه سیاسی، دین، مسلک، ایدئولوژی، قومیت و هویت فرهنگی به تمام ساکنان ایران زمین تعلق دارد. بنابراین هیچ گرایش سیاسی نباید کشور را ملک انحصاری خود بداند و نقشآفرینی در میدان سیاسی را در خود و جریانهای همسو محدود کند. محور دیگر وحدت، پذیرش مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر و رعایت حقوق شهروندی همه آحاد ملت بدون هرگونه تبعیض است. هریک از گروهها باید خود را موظف به دفاع از حقوق دیگر گرایشها و از جمله گرایشهای رقیب و مخالف بداند و در این عرصه معادله خودی و غیر خودی را دخالت ندهد. فرهنگ و مناسبات آیینی ایران و ستونهای اصلی شاکله میهن، دیگر عناصر پیونددهنده ماجرا هستند.
یک محور همبستگی، پذیرش مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر و رعایت حقوق شهروندی همه آحاد ملت بدون هرگونه تبعیض است.
حال در این چهارچوب گروهها با پذیرش موازین دموکراسی و به رسمیت شناختن موجودیت دیگری به همکاری و رقابت با یکدیگر میپردازند. تبدیل تمرکز کوششها علیه حاکمان اقتدارگرا و تسریع گذار مسالمتآمیز به دموکراسی به مسئله و دغدغه اصلی نیروهای اپوزیسیون باعث میشود تا با تجمیع نیروها و کاهش تنشها ایده شکلگیری اپوزیسیون مقتدر به واقعیت نزدیک شود.
در این شرایط شایسته است هراس حکومت و آسیبپذیری آن از افزایش همکاری مخالفان مشوقی برای تشدید فعالیتها در زمینه انسجامبخشی به اپوزیسیون شود. بدون وجود اپوزیسیون قدرتمند و هماهنگ گذار به دموکراسی در ایران ممکن نیست. ضمن اینکه لازمه وجود مردمسالاری حضور و تعامل گروههای مختلف سیاسی است. افزایش همکاری، تماسها و اقدامات مشترک بین نیروهای منتقد و مخالف وضع موجود، میتواند اپوزیسیون پرتوان را شکل دهد.
افراد و گروههایی وجود دارند که گویی اپوزیسیونِ اپوزیسیون هستند و بدون اینکه اقدامی انجام دهند فقط مترصدند تا فعالیتهای صورت گرفته توسط دیگران را زیر سئوال ببرند.
در این راستا باید از موضعگیریهای تفرقهآمیز پرهیز کرد. افراد و گروههایی وجود دارند که گویی اپوزیسیونِ اپوزیسیون هستند و بدون اینکه اقدامی انجام دهند فقط مترصدند تا فعالیتهای صورت گرفته توسط دیگران را زیر سئوال ببرند.
البته موانع شکلگیری اپوزیسیون مقتدر فقط این جماعت نیستند. برخی اقدامات که توسط سیاستبازان حرفهای نیز صورت میگیرد نیز مشکلی جدی است. چون بدون توجه به واقعیتها و اصول کار سیاسی صحیح، با شتابزدگی به دنبال وحدت اپوزیسیون و تشکیل کنگره و شورای ملی و یا دولت در تبعید هستند. این گروهها با پل زدن بر فراز تمایزات هویتی و سیاسی و سادهسازی مسائل فکر میکنند با جمع کردن مکانیکی برخی از کنشگران سیاسی زیر یک چتر میتوانند آلترنانیو بسازند. فرمول مورد نظر آنان تشکیل یک ائتلاف سیاسی و سپس گفتوگو و مذاکره با سیاستمداران غربی است تا از این طریق خود را در حد یک نیروی سیاسی جایگزین مطرح کنند.
تجربه اخیر لیبی و سوریه و نقش مهم و مؤثر ائتلاف نیروهای مخالف در قالب شورا یا کنگره ملی باعث شده است تا عدهای به دنبال تکرار کاریکاتوری آن در فضای خارج ایران باشند. شورای ملی انتقال در لیبی و شورای ملی مخالفان در سوریه در بطن مبارزات شکل گرفتند و منتخب تودههای مبارز و فعال در صحنه بودند.
تجربه اخیر لیبی و سوریه و نقش مهم و موثر ائتلاف نیروهای مخالف در قالب شورا یا کنگره ملی باعث شده است تا عدهای به دنبال تکرار کاریکاتوری آن در فضای خارج ایران باشند.
آنها در پیوند و ارتباط مستقیم با جنبشهای اعتراضی در کشورهایشان به وجود آمدند. اینکه جمعی محدود در نبود جنبش اعتراضی در داخل کشور در خارج بنشینند و بخواهند خود خوانده، خویشتن را شورا یا کنگره ملی مخالفان نام نهند و سپس خواستار به رسمیت شناخته شدن از سوی دنیا به عنوان نماینده مردم ایران شوند، قرائت نامناسب و کژتابانه از تحولات لیبی و سوریه است .
اخیراً حتی برخی از این جماعت مدعی شدهاند که میخواهند تا قبل از فرارسیدن نوروز با جمعکردن نمایندگان برخی از گروههای سیاسی و قومیتی، دولتی جایگزین جمهوری اسلامی تشکیل بدهند و به جهانیان معرفی کنند. اینگونه موضعگیریهای غیر اصولی نشانگر شدت یافتن وخامت این مناسبات بیمارگونه سیاسی است.
ائتلاف و گردهماییای ارزشمند است و مشروعیت لازم را برای اطلاق اتحاد اپوزیسیون دارد که نماینده مناسبی از جغرافیای سیاسی اپوزیسیون باشد و ثانیاً ارتباط مشخص و تعریف شدهای با مردم داخل کشور برقرار سازد. حرکتهایی که گسیخته از پایگاه اجتماعی ایرانیان در داخل و خارج انجام میشود و وزن اجتماعی آنها مشخص نیست، در اطلاق اپوزیسیون مشکل دارند، چه برسد به اینکه بخواهند خود را در قامت نمایندگان ایران بنشانند! در این خصوص ماجرای محمدرضا مدحی روشنگر است.
ائتلافی ارزشمند است و مشروعیت لازم را برای اطلاق اتحاد اپوزیسیون دارد که نماینده مناسبی از جغرافیای سیاسی اپوزیسیون باشد و ارتباط مشخص و تعریف شدهای با مردم داخل کشور برقرار سازد.
چنین اپوزیسیونی هراس در حکومت ایجاد نمیکند یا برخورد نامناسب در عمل تبدیل به مانع در مسیر همبستگی نیروهای دموکراسیخواه نیز میگردد و بعضاً با از بین بردن فرصتها زمینه بیاعتمادی در مردم را فراهم میسازد.
تناسب ادعاها با وزن و توانایی و پرهیز از زیادهخواهی و گندهگویی شرطی اساسی در مسیر اتحاد اپوزیسیون است. آلترناتیوسازی اصول و قواعدی دارد. هیچ گروهی ارادهگرایانه نمیتواند خود را آلترناتیو بداند. باید شرایط و شایستگیهایی را ابتدا کسب کند و از سوی بخشی از جامعه ایران برای این جایگاه، به رسمیت شناخته شود. حرکتهای گروهی حول پروژه خاصی مثل کمپین انتخابات آزاد یا شکست حصر رهبران سمبلیک جنبش سبز و تلاش برای شکلدهی اپوزیسیون ساختارشکن و انقلابی مدلهای مناسب و بدیل این رفتارهای غلط هستند. در هرکدام از این حرکتها عدهای در چهارچوبی مشخص بدون آنکه ادعای رهبری جنبش دموکراسیخواهی و نمایندگی مردم ایران را داشته باشند دارند حول پروژه سیاسی خاصی کار میکنند.
شرایط کنونی ایران و تنگشدن مجاری فعالیت اعتراضی در داخل باعث شده است، موقعیت کنشگری در خارج از ایران نسبت به گذشته مساعدتر شود و برخی انتظارات نسبت به فعالیتهای جدیتر اپوزیسیون برونمرزی به وجود بیاید، ولی باید از این پتانسیل به صورت کارآمد و واقعبینانه استفاده کرد. اینگونه اقدامات خام که مرز آنها با جاهطلبیهای فردی و گروهی و تلاشهای شخصی معطوف به قدرت مشخص نیست، این پتانسیل را تباه میسازد. به باور نگارنده مزیت خارج در تولید محتوا، زمینهسازی برای شکلگیری برنامه مبارزاتی مؤثر و رویکرد حمایتی است، اما نمیتواند در موضع رهبری قرار بگیرد.
توجه به این موانع و اتخاذ موضع هوشمندانه برای پرهیز از افتادن در دام بیراههها برای شکلگیری اتحاد اپوزیسیون در شکل مناسبش ضرورت دارد. در این راستا باید از هرگونه شتابزدگی پرهیز کرد. اتحاد اپوزیسیون به یکباره و از طریق صرف جمعکردن افرادی در یک مکان یا یک پروژه به دست نمیآید. بلکه گسترش فعالیتهای جداگانه گروهها و اقدامات مشترک بهتدریج این نیرو را خلق میکند. اگر هر گروه به جای ادعاهای بزرگ سعی کند بر اساس ظرفیتش فعالیتهای مستمری داشته باشد و در آن چهارچوب با دیگران به تعامل پرداخته و با جریانات همسو اقدام مشترک انجام دهد آنگاه به تدریج شبکه متشکل از این گروهها که به صورت مسئولانه و با رعایت اتیک در پراتیک سیاسی فعال هستند اپوزیسیون مقتدر و همبسته را شکل میدهد.
اتحاد اپوزیسیون به یکباره و از طریق صرف جمعکردن افرادی در یک مکان یا یک پروژه به دست نمیآید. بلکه گسترش فعالیتهای جداگانه گروهها و اقدامات مشترک بهتدریج این نیرو را خلق میکند.
این اپوزیسیون سیمای یکدست و بدون اختلاف ندارد، بلکه موزائیک هویتی و رنگینکمانی جامعه سیاسی ایران را بازتاب میدهد. همچنین با ارائه قالب مناسب اختلافها را مدیریت میکند. در عین حال ضمن تثبیت حق مشارکت و نقشآفرینی سیاسی برای همگان، مرزهای هویتی را مخدوش نمیسازد. به اصل رقابت به اندازه تعامل و همکاری بها میدهد. از حاشیه و بحثهایی که نقد اپوزیسیون را به تضاد اصلی بدل سازد خودداری میکند، اما در هیچ شرایطی حاضر نمیشود تمایزها و رقابت بین کلانباورهایی چون جمهوری و سلطنت، دیدگاه چپ و راست اقتصادی، تعامل و تضاد با دنیا در سیاست خارجی و حفظ ایران یکپارچه و تجزیهخواهی را به تعلیق در بیاورد و یا تعطیل کند .
اگر اصول کار ائتلاف سیاسی رعایت شود و از موانع مربوطه پرهیز شود، آنگاه ترس کنونی حکومت از اپوزیسیون مقتدر و متحد که حول گذار به دموکراسی سامانی مناسب یافته است از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل میشود و در نتیجه صحنه سیاسی ایران به نفع مردم دگرگون خواهد شد.
با توجه به تحولات سیاسی در تاریخ معاصر ایران، چون انقلاب مشرطه، کودتای رضا خان- سید ضیا، وقایع ۲۸ مرداد، رفرم اقتصادی- اجتماعی (انقلاب شاه و مردم) و حتا انقلاب ضد سلطنتی ۵۷ با حمایت معنوی غربیها، سوال اینجاست که ما ایرانیان بدون تفکر عاریهای غربی، حمایت مادی و معنوی آنها، آیا توان تغییر در جامعه و سیاستهای خودمان را داریم یا نه ؟ بطور مثال امروزه، رسانههای فارسی زبان خارج از کشور،(حتا اگر اکثر نقدها و نوشتارها، سفارشی از جانب، اتاقهای فکری غربیها باشد) نقش پر رنگی در روشنگری ایرانیان دارند و بدون حمایت مالی غرب در این تلاطم جنگ سرد با ج.ا.، بقای این رسانهها، امری ناممکن بنظر میرسد. شاید پدیده جمهوری اسلامی ، آخرین تلاش ملتی در اشکال، دینی، منطقهایی و ملی باشد که در تکاپوی بیان و نشانی از خود، هرچند ناهنجار,ارتجاعی و نامتعارف در عرصه جهانی و شکست خورده بین خودی و غیر خودی، خواهان داشتن نامی نیکو در تاریخ بشریت است ولی روند زمان، بدون خوشایند یا ناخوشایندی ما ، در مسیر تکنیک، علم، آزادی فردی و حقوق انسانی افراد گام برمیدارد و متاسفانه پرچمدار این تفکر مسلط، غرب استعمارگر دیروز و معمار نظم نوین جهانی امروز است !
این مقاله از اول تا آخر فقط تکرار یک حرف با جمله سازی های مختلف بود. و حرف این بود: تشکیل اپوزیسون در خارج از کشور باید پایگاه اجتماعی در داخل کشور داشته باشد ( عجب کشفی!) و شامل گروهها فکری و عقیدتی گوناگون که انعکاسی از طیفهای مختلف جامعه است باشد( این هم کشف بزرگی بود که ما مدیون آقای افشاری هستیم).
نتیجه مقاله: اپوزیسیون خارج از کشور نمیتواند نماینده طیفهای معترض داخل کشور باشد در داخل کشور هم تشکیل اپوزیسیون بخاطر حاکمیت و جو سرکوبگر امکان ناپذیر است. پس ای ملت قهرمان بنشینید تا صبح دولتتان خودش همینجوری بدمد. یا شاید یک قوای نظامی خارج از مرز؟
آقای ایراندوست راست میگوید. همه این گروه ها و رسانه ها تحت تاثیر غرب هستند. رژیم اسلامی اگر سقوط هم کند، متاسفانه اینها حاضر نیستند به تمدن باستانی مان برگردند. به همین آقای ایراندوست که بوسیله کوبیدن همه، گروه احمدی نژاد را به راه راست هدایت کرد هم لقب «فسیل اعظم» دادند. افسوس، صد افسوس!
با سلام. دوست عزیز دوستدار ایران( از ترس ستاره های زمانه) اقا جان چرا از لاک خودت نمیای بیرون ؟! روزگار عوض شده ! هیچکس سکه هامان را نگیرد به پشیزی !ً! عنقریب بمب افکنهای امریکائی بجای ناپالم دلار میریزند ! تو هم دوست قدیمی هنوز در شش وبش کودتای رضا شاه وسید ضیاء نشسته اید وچرا سر ما بی کلاه ماند نوحه میخوانید !! باور بفرمائید دفعه بعد چنان مادری از استالین بنمایم که مادر دهر ندیده باشد !!.
@ا شتابزدگی به دنبال وحدت اپوزیسیون و تشکیل کنگره و شورای ملی و یا دولت در تبعید هستند. این گروهها با پل زدن بر فراز تمایزات هویتی و سیاسی و سادهسازی مسائل فکر میکنند با جمع کردن مکانیکی برخی از کنشگران سیاسی زیر یک چتر میتوانند آلترنانیو بسازند.@
آقاي افشاري چرا شما نگرانيد . آيا جمع شدن زير يك سقف و گفتگو براي ايران چه اشكالي دارد. شما مي فرماييد: تجربه اخیر لیبی و سوریه و نقش مهم و مؤثر ائتلاف نیروهای مخالف در قالب شورا یا کنگره ملی باعث شده است تا عدهای به دنبال تکرار کاریکاتوری آن در فضای خارج ایران باشند.@
کاریکاتوری، مگر جز نمايش واقعيت در قالب طنز نيست. دوست عزيز كه تمام تريبون هاي در اختيار شماست. بگذاريد اين واقعيت حتي در قالب طنز عملي شود و شروع فصل نويي براي ايران باشد. تشويق كنيد براي يكدلي و اتحاد حتي با و جود اختلاف نظر
***وای به حال مردمی که با ترساندنشان از جنگ و بمب آنها را به دامان دیکتاتوری دیگری بیندازند،تنها راه آزادی ایران به دست مردم ایران است با هر بهایی،مردم را از بمب و موشک نترسانید تا دیکتاتوری آهنین شیک و خون آشام به آنها ارائه دهید،من به عنوانه ایرانی خارج کشور اونقدر شرافت دارم که وارد این فریب کاریها نشوم و حق آزادی را به مردم داخل بدهم،***
ارسال کردن دیدگاه جدید