خانه | گوی‌سياست

آیا خطر جنگ رفع شد؟

یکشنبه, 1390-09-20 14:50
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
همایون علم

 هرگونه حمله نظامی به ایران که به سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی منتهی نشود، پیامدهایی ویرانگر برای افراد و جریان‌های آزادیخواه داخل کشور و جنبش دموکراسی‌خواهی ملت ایران در بر خواهد داشت.

 

چراکه برای سرکوب بیشتر، این بهانه به دست حکومت خواهد افتاد که آزادیخواهان بودند که با تظاهرات خیابانی هیمنه نظام را شکستند و استکبار را به طمع انداختند.

 
از سوی دیگر، هر تهاجمی که بخواهد به براندازی جمهوری اسلامی منتهی شود، قطعاً دارای پیامدهای فاجعه‌باری برای ملت 80 میلیونی ایران خواهد بود؛ پیامدهایی فاجعه بارتر از آن‌چه برای عراق 25 میلیونی اتفاق افتاد.
اتمی شدن جمهوری اسلامی و تشدید تحریم‌های بین‌المللی هم آینده‌ای بهتر از آینده مردم کره شمالی برای ملت ایران به ارمغان نخواهد آورد.
 
واکنش به یک حمله تاکتیکی
 
در مورد آن‌چه درعمل هم اتفاق خواهد افتاد، این حالت نیز قابل پیش‌بینی است: حمله کشورهای غربی به صورت یک حمله تاکتیکی، با هدف محدود از بین بردن تاسیسات اتمی شروع و ادامه آن منوط به واکنش جمهوری اسلامی شود.
 
واکنش جمهوری اسلامی، در درجه نخست تبلیغ روی افکارعمومی داخلی و محدود است. در چنین شرایطی هدف رژیم  این خواهد بود که بحران به تداوم جنگ و تبدیل آن به جنگی تمام عیار منتهی نشود که به سرنگونی رژیم بینجامد. در عین حال هم امکان مانور تبلیغاتی در درون را فراهم آورد و وضعیت پدید آمده موجب ایجاد بحران مشروعیتی از نوعی دیگر برای رژیم نشود.
 
راه دیگر
 
چرا اما باز صحبت جنگ به میان آمد؟ ما می‌توانیم بنشینیم و منتظر بمانیم تا ببینیم کدامیک از سه بلای فوق بر سرمان خواهد آمد.
 تحریم فعال انتخابات، نظام را به ارائه آمارهای جعلی وادار خواهند کرد و ارائه چنین آمارهایی و مقایسه آنها با واقعیت، به مشروعیت‌زدایی از نظام در نزد افرادی منجر می‌شود که از جمهوری اسلامی انتظار اجرای اخلاق را دارند
یک راه دیگر هم آن است که پیامدهای آن سه را برآورد کنیم، سبک و سنگین کنیم و به این ترتیب از میان آن سه، به سبک‌ترین‌شان دل ببندیم. راه چهارمی هم هست:
ما می‌توانیم تصمیم بگیریم یک‌بار دیگر جنبش سبز را احیا و برای ایجاد حکومتی دموکراتیک در ایران تلاش کنیم و سرنوشت‌مان را از دست‌های بنیامین نتانیاهو و علی خامنه‌ای خارج کنیم.
 
در راستای تحرک‌بخشی به جنبش سبز و احیای همبستگی ملی و مشروعیت‌زدایی از جمهوری اسلامی و به این ترتیب افزایش نارضایتی های عمومی و به تبع آن تشدید تنش‌های درون ساختار و ... هم انتخابات پیش رو فرصتی مناسب است. در انتخابات پیش رو، معترضان می‌توانند با ندادن رأی، مخالفت خودشان با جمهوری اسلامی و اکثریت بودن‌شان را ابراز و اثبات کنند و به این ترتیب روند مشروعیت‌زدایی از جمهوری اسلامی را تشدید کنند.
 
تحریم فعال انتخابات، نظام را به ارائه آمارهای جعلی وادار خواهند کرد و ارائه چنین آمارهایی و مقایسه آنها با واقعیت، به مشروعیت‌زدایی از نظام در نزد افرادی منجر می‌شود که از جمهوری اسلامی انتظار اجرای اخلاق را دارند. کم نیستند امثال علی مطهری نماینده مستعفی مجلس که از نظام سلطانی جمهوری اسلامی انتظار "اخلاق اسلامی" دارند و دیگر نمی‌توانند با سکوت از کنار عملکرد جمهوری اسلامی بگذرند.
 
جمهوری اسلامی، مدعی است که هم "جمهوری" و هم "اسلامی" است. هر حرکتی در راستای اثبات این واقعیت که جمهوری اسلامی، نه جمهوری است و نه اسلامی، بلکه نظامی است سلطانی، با هدف حفظ قدرت در دستان شخص علی خامنه‌ای، موجب تشدید فرآیند مشروعیت‌زدایی از آن و افزایش شمار معترضان و کاهش حامیان آن خواهد شد. تحریم انتخابات و متعاقب آن اعلام و اثبات جعلی بودن انتخابات قطعاً در راه رسیدن به این هدف موثر خواهد بود.
 

بهتر است خطر جنگ را رفع شده احساس نکنیم. با رخوت و انفعالی که ما ملت ایران به آن دچار شده‌ایم، مطمئن باشیم آینده‌ای بهتر از عراق یا کره شمالی در انتظارمان نخواهد بود. پس بهتر است تا دیر نشده، از خواب برخیزیم.

Share this
Share/Save/Bookmark

تحولات روزهای اخیر نشانه هائی از وضع بد تر اینده است
سفارت فرانسه در تهران تعداد کارمندانش را به سه نفر تقلیل داده و خدمانات به فرانسویها را محدود کرده و به کلیه شهروندان فرانسوی هشدار خروج داده است
سفیر المان در تهران همچنان بحوزه ماموریتش باز نگشته است
در مورد انگلیس وضع متفاوت است وهر دو کشور نظر ببازگشائی محدود سفارتخانه های خود دارند
سه مورد فوق نشان میدهد که وضع فوق العاده در روابط خارجی ایران وغرب حادث شده است
گزینه جنگ برای عده ای از سیاسیون و نظامیان سپاه وجه مطلوب است و در خارج اسرائیل بزرگترین سود را از ان میبرد و انگلیس به شهادت برنامه های بی بی سی که که منظما نشستهای جنگی بر گزار میکند ودر نوبت شما ذهنها را بدان سوی متمرکز میکند میتواند باز تاب سیاست خارجی این کشور باشد
در امریکا وضع متفاوت است زیرا انتخابات پیش رو که رئیس جمهور کاندیدای با لفعل از طرف دموکراتهاست الف بدلیل انکه دموکراتها معمولا طرفدار جنگ نیستند مگر در شرائط اضطراری وخاص و ب باملاحظه بحران اقتصادی و کسر بودجه و تعهد رئیس جمهور بر کم کردن یک تر لیون و200 ملیارد از بودجه نظامی طی 10 سال امریکا نمیتواند جنگ با ایران را در سر لوحه کار خود قرار دهد
روی دیگر سکه وضع نامعلوم حرکتهای دفاعی ایران است که میتواند هم به گسترش جنگ کمک کند وهم منطقه را با مخاطره مواجه سازد
درجنگ عراق امریکا با یک ماشین جنگی منظم و کلا سیک روبرو بود ولی در مقابل نیرو های نظامی ایران نا منظم است
امریکا نمیتواند سرنوشت انرژی جهان را بخاطر مصالح گروههای فشار بخطر اندازد وهمین موضو ع در حمله های موضعی استراتژی صادق است
موشک اندازی به نطنز و اراک و فردو با تکنولوژِ ی امریکا جندان مشکل نیست و لی حفظ چاههای نفت درمجد.وده 4000 کیلومترمربعی منطقه ومجهز کزدن تمام مناطق به سپرهای ضد موشکی کاری هزینه بر است
حکومت جمهوری اسلامی راهها را بسته است و در واقع در یک بن بست تخته گاز میرود
اقای خامنه ای احمدی نژاد را از نظر فکری بخود نزدیک میبیند و این همفکری درحالتیست که رئیس جمهور دارد حکومت هزار ساله امام زمان را تشکیل میدهد وحتی با یک شگرد گروه پایداری را تاسیس کرده است که مصباح یزدی را برهبری میرساند و در این مورد نیاز به مرگ طبیعی خامنه ای هم مطرح نیست
در واقع همه چیز قبلا پیش بینی شده است و از طریق برهان خلف تمام داده های سیاسی و منطقی زیر سوال برده شده است
اکر جنگ نشود سیاست از درون میپوسد وهمینطور که ملا حظه میشود هر دو گروه متخاصم اصولگران بدنبال ان هستند که اصلاح طلبان را بمیدان اورند و از این طزیق بتوانند حلوای طرف دیگر را بین خود تقسیم کنند
باید بدانیم که جنبش سبز و اصولا اصلاح طلبان مورد اقبال مردم تحصیلکرده وشهر نشینان انهم ساکنان شهرهای بزرگ هستند و قشر حاشیه شهر ها و طبقات پائین همچنان اخوند شناسند وجدیدا هم سیب زمینی و پول نقد را دریافت داشته اند بنا برین شرکت نکردن در انتخابات حد اکثر محدوده 40 در صدی را تشکیل میدهد وجکومت هم با مشارکت 60 درصدی پیروز میدان است
اما در این رابطه کار مشکل نیست میشود کاندید ای انتخاباتی داشت وحتی زندانیان سیاسی را بعنوان کاندید معرفی کرد ودر صورت سلب صلاحیت اعلامیه داد ایمیلها و فیس بوک را علم کرد وحکومت را در تنگنا گذاشت
اگر در این مرحله حکومت موفق شد انتخابات را برگذار کند ازطریق ایمیل و فیس بوک و دیگران مردم را تشویق کنیم که فقط به جنتی رای دهند در هر صورت در شمارش ارا نسبت ارا ئ باطله را انقدر بالا برد که حکومت مفتضح شود
بعد از ان نوبت اعتراض انتخاباتی و وتخلفات ان و جنبش سبز است که میدان را در دست بگیرد
باید کاری کرد چون اگر انتخابات نباشد حرکتی نخواهد بود و بدون حرکت اعتراض زائیده نمشود و جنبش سبز نخواهد شد

دیشب در اخبار شبکه تلویزیونی آلمان بطور غیر مستقم و با کنایه به اعمال تروریستی شخصیت های ایرانی و خرابکاری و انفجار تاسیسات نظامی در ایران توسط موساد، تفسیری توسط آقای کلاوس کلبر آورده شد و افکار عمومی آلمان را نسبت به اعمال مشکوک در ایران جلب نمود و ایشان در لفافه فرمودند که این امکان هست که طبق گفته های خود مقامات اسرائیلی ،به جای اقدام به جنگ؛ابتدا بهتر است به گونه ای مانع از دست یابی ایران به دانش هسته ای شد( منظر ترور و بمب گذاری کردن ). به نظر من هم رویکرد مجدد صهیونیستها به ترور و بمبگذاری ها با اطلاع کامل اروپا و امریکا صورت میگیرد و از ان طریق دو هدف را دنبال میکنند.اول از بین بردن موشکهای دور برد که میتوانند رژیم اشغالگر را مورد هدف قرار دهند و دوم تمام تاسیساتی که در ساختن جنگ افزار نقش مؤثری دارند.لذا باید قبول کرد که انفجارها و ترورها زیر نظر رژیم صهیونیستی و عوامل داخلی انان صورت میگیرد و در آینده هم شاهد انفجار و یا ترورهای دیگری خواهیم بود که در صورت ادامه این اعمال تخریبی احتمال جنگ هم زیاد خواهد شد.
اکنون باید منتظر عکس العمل آقای خامنه ای باشیم و ببینیم که ایشان در رابطه با پرنده آمریکائی چه تصمیمی میگیرند؟آیا ان پرنده را به امریکائیان پس میدهند، یا خیر؟؟ البته این پرنده برای مذاکره روزنه ای را ایجاد کرده است که ج.ا.ا. میتواند از این طریق ،بن بست بوجود آمده را پایان بخشد. ضمنا ممکن است که امریکائیان و انگلیسی ها با این امید که پرنده امریکایی در انبار موشکی حفاظت میشود ؛ چنین اقدامی(حمله هوائی و یا بمب گذاری) را کرده باشند و برای رد گم کردن و فرار از عمل متقابل به مثل توسط ج.ا.ا. ،آنرا به رژیم صهیونیستی ارتباط میدهند که بدینوسیله، با یک تیر دو نشان را زده باشند.١- بزرک کردن رژیم صهیونیستی و سوپر هیولا سازی از آن برای ترساندن اعراب و ایرانیان ٢ -شستن دست خود از اتهام تروریزم دولتی و اقدام به جنگ

متاسفانه خامنه ای و احمدی نژاد بزرگترین فرصت جهش اقتصادی ایران را که عظیم ترین درامد نفتی تاریخ کشور بود با حماقت به باد دادند و ان را به تهدید بدل کردند. بخش اعظم ثروت به دست امده در 7 سال اخیر صرف برنامه غنی سازی شد یا به جیب سپاهیان ادمخوار رفت. ثروت ایران در منابع مشترک نفتی با سرعت به باد میرود چون شرکت های دارای سرمایه و فن اوری از کشور رفته اند. پارس جنوبی که در زمان خاتمی بزرگترین پروژه کشور بود به شهر ارواح بدل شده. بیکاری و فلاکت در کشور بیداد میکند و شهر در دست چاقو کش های ذوب در ولایت است. همه و همه برای اینکه دیکتاتور مجنونی غنی سازی اورانیوم را تنها راه حفظ قدرتش میداند. تنها چیزی که این مملکت کم دارد اخوند مسلح به بمب اتمی است.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما