این هشدار را جدی بگیرید!
سه شنبه, 1390-03-03 18:38
نسخه قابل چاپ
محمدرضا نیکفر
سهشنبه سوم خرداد ۱۳۹۰ (۲۴ مه ۲۰۱۱): دکتر مهندس محمود احمدینژاد، رئیس جمهور حکومت اسلامی و سرپرست وزارت نفت، برای افتتاح تأسیسات جدید پالایشگاه آبادان با جمعی از دولتمردان و تبلیغاتچیها در این پالایشگاه حضور مییابد. سخنرانی پرآب و تابی میکند که مضمون آن چنین گزارش شده است: «جمهوری اسلامی ایران آمادگی دارد صنعت تمام کشورهای اسلامی و صنعت نفت کشورهای تولید کننده نفت را نوسازی کند.»[۱]
گویا قرار بوده است تبلیغات پرآبوتابی در مورد افتتاح تأسیسات جدید در پالایشگاه آبادان صورت گیرد. انفجار در این تأسیسات نقشهها را به هم میزند. تعدادی نامعلوم کشته و زخمی میشوند. دود فراز منطقه را میپوشاند و فضای مسموم آبادان را مسمومتر میکند.
مسئولیت با کیست؟
در هر کشوری که در آن نظام برپایه کمینهای از مسئولیت باشد، چنین حادثهای موجی از برکناری و استعفا را به دنبال میآورد. در ایران چنین چیزی صورت نخواهد گرفت. بهشکل منطقی ولایت مطلقه باید با مسئولیت مطلقه هم همراه باشد، اما عوامل دست پنجم ولی فقیه هم خود را در مورد چنین سانحهای مسئول نمیدانند.
کمی بیندیشیم
چه تضمینی وجود دارد که چنین سانحهای در جایی مثل نیروگاه بوشهر یا دیگر تأسیسات اتمی صورت نگیرد؟
تضمین اصلی را توان کارشناسی و مسئولیت مدیران میدهد. سانحه آبادان آیینه تمامنمای این توان و این احساس مسئولیت است. رئیسجمهور دکترمهندس داشت در مورد صدور تکنولوژی و توانایی مدیریت به جهان سخن میگفت که انفجار رخ داد. چه تضمینی وجود دارد که در بوشهر چنین چیزی پیش نیاید؟ این را بدانیم: اگر چنین حادثهای پیش آید، چنین نیست که تنها هوای بوشهر برای چندروز مسموم شود. زندگی در منطقه ناممکن میشود؛ دیگر نمیتوان در آبهای خلیج فارس و دریای عمان کشتیرانی کرد.
لازم است در این زمینه بیندیشیم. لازم است خطر را جدی بگیریم. سانحه فوکوشیما هشداری جدی است. کشوری مثل آلمان واکنشی به موقع و عقلانی نشان داد و دریافت که باید به برنامه وداع با انرژی اتمی و رویکرد به انرژیهای تجدیدپذیر بیخطر رو آورد. در ایران ولی همچنان شعار میدهند: «انرژی هستهای حق مسلم ماست!»
اگر هشدارها را جدی نگیریم، حق ما حادثههایی چون انفجار پالایشگاه آبادان است و فاجعههایی پردامنهتر.
اجتنابپذیر– اجتنابناپذیر
محمدرضا ظهیری، رئیس هیئت مدیره پالایشگاه آبادان گفته است: «وقوع چنین حوادثی اجتنابناپذیر است» و دلیل آورده که «راهاندازی نیروگاه عمدتاً تا سه ماه زمان میبرد.»[ ۲] منظور این است که چون در راهاندازی عجله کردند و پروژه تکمیل نبوده، سانحه رخ داده است. چرا عجله کردند؟ مسئول کیست؟ منظور از «عمدتاً» چیست؟
حد «عمدتاً» در مورد نیروگاه بوشهر چقدر است؟ چه کسی این حد را تعیین میکند؟ کارشناسانی از نوع رئیسجمهور دکتر مهندس − که سخنش در مورد دستیابی به تکنولوژی اتمی در آشپزخانه تاریخی شده است − یا کسی دیگر از همان قماش، مثلاً رئیس هیئت مدیره پالایشگاه آبادان، که به جای این که از شرم به زیر خاک رود، با وقاحت تمام میگوید: «وقوع چنین حوادثی اجتنابناپذیر است»؟
در مورد نیروگاه بوشهر هیچ معیار روشنی از نظر اطلاعاتی برای تعیین حد «عمدتاً» وجود ندارد؛ آن هم به این دلیل ساده که حتی مقامات رژیم خبر ندارند در این نیروگاه چه میگذرد. هیچ چیزی توجیهگر ریختن پول نفت در چاه ویل بوشهر نیست[۴]، جز وجود مراکزی که با این منبع تغذیه، قدرت مافیایی خود را حفظ میکنند و بر آن میافزایند.
واکنش به هشدار فوکوشیما
فاجعه فوکوشیما که رخ داد، جمعی از ایرانیان اعلامیهای منتشر کردند با عنوان «فراخوان به مخالفت فعال با سیاست اتمی جمهوری اسلامی».[۴]
این اعلامیه چنین آغاز شده بود: «فوکوشیما، هشداری را که از چرنوبیل برخاست، تکمیل کرد. در چرنوبیل اعتماد به امکان کنترل غول رادیواکتیو توسط تکنیک و تکنیسین از دست رفت. در فوکوشیما افزون بر اینها، اعتماد به پیشبینیها درباره زلزله و دیگر عواملی که از نیروگاه اتمی بمب ساعتی میسازند، زایل شد.»
در ادامه اعلامیه ایرانیان آمده بود: «در همهجا وجدانهای آگاه و مسئول خواهان بازنگری جدی در پروژههای اتمی شدهاند. جمهوری اسلامی در مقابل، چنان رفتار میکند که انگار خبرهایی که از فاجعه فوکوشیما میآید، به ما مربوط نیست و بوشهر و دیگر مراکز اتمی ایران، از هر نظر امن هستند.»
سانحه آبادان، تکرار چنین هشداری را ایجاب میکند. ممکن است در مقابل گفته شود سانحه آبادان پیش از هر چیز نماد بیمسئولیتی و حتی از همپاشیدگی مدیریتی رژیم است و به موضوع خطرآفرینیهای تکنولوژیک ربط مستقیم ندارد. ولی به همین دلیل هم لازم است بر ضرورت مخالفت فعال با سیاست اتمی جمهوری اسلامی تأکید ویژه شود. مدیریت در بوشهر، تفاوتی کیفی با مدیریت در آبادان ندارد.
حساسیت
واقعیت این است که حساسیت ایرانیان نسبت به آلودگیهای محیط زیست و خطرهای تکنولوژی اندک است. دست کم بر پایه مقالههایی که در اینترنت و نشریههای چاپی ایرانی منتشر میشوند، میتوان به چنین قضاوتی رسید. همین واقعه آبادان را در نظر بگیرید: چند ساعت پس از این واقعه مجموعهای چشمگیر از خبر و مطلب در پیوند با آن در رسانههای اینترنتی منتشر شد.[۵] در آنها هیچ اشارهای نمیبینیم که حاکی از نگرانی درباره امکان وقوع چنین حادثهای در یک مرکز اتمی باشد.[۶]
میزان استقبالی که از «فراخوان به مخالفت فعال با سیاست اتمی جمهوری اسلامی» شد، به هیچ رو متناسب با ابعاد موضوع نبود. پس از رخداد فوکوشیما مقالههایی که افکار عمومی را در زبان فارسی به اندیشه درباره این رخداد فراخوانند، بسیار اندک بودند. علت چیست؟ اطمینان ایرانیان به تکنولوژی خود؟ اطمینان عمومی آنان به تکنولوژی؟ ناسیونالیسم اتمی آنان و رسوخ شعار رژیم درمورد «حق مسلم» به عمق قلب و روان مردم؟ منش ایرانی «ول کن بابا» و «هرچه خدا بخواهد»؟ یا این پز اپوزیسیونی که مسائل مهمتری هم وجود دارند؟
اهمیت مسئله
مسئله برنامه اتمی به لحاظ اهمیت در میان دیگر برنامههای رژیم معمولاً دست کم گرفته میشود. در این شکی نیست که برای نیروی منتقد مهمترین موضوع آزادی است. زیرا در صورت وجود آزادی است که میتوان به برنامه اتمی هم رسیدگی کرد، آن را بررسی و نقد کرد و درباره آن تصمیم درستی گرفت. خواست آزادی اما نه تنها منافاتی با مخالفت فعال با برنامه اتمی رژیم ندارد، بلکه همبسته با آن است.
در جایی که حتی ولی فقیه در نمونهای چون کهریزک به «غیر استاندارد» بودن زندان اعتراف میکند، باید بپذیریم که افشاگری در مورد شکنجه و کشتار در زندانها هنوز نفی کل موجودیت رژیم نیست. زندان، مظهر جنایتکاری رژیم است، اما دیگر تاریکخانه رژیم محسوب نمیشود. گوشهای مهم از تاریکخانه رژیم، همان مرکزی است که در آن سیاست اتمی را طرحریزی میکنند. پولهای کلان، مبادلات سری و انواع و اقسام شرکتهای پوششی- تشکیلاتی مافیایی... در این گوشه به شدت مرموز، در مورد این مسائل تصمیمگیری میشود. «اتم» اسم رمز کل مافیای رژیم است، مافیایی که از قبل تحریم سود میبرد و چنان حیلهگر و نیرومند است که تا کنون توانسته است مانع افشای ماهیت و کارکرد خود شود.
این مرکز کجاست؟
حسن غفوریفرد، نماینده مجلس، یکی از معتمدان رژیم است. او چندی پیش گفت پروژه نیروگاه بوشهر به صرفه نبوده است. به دنبال این اظهار نظر مجبور شد توبهکنان بگوید که «ساخت این نیروگاه نشاندهنده اقتدار دولت و نظام است».[۷]
این مرکز همان جایی است که کانون «اقتدار دولت و نظام» را تشکیل میدهد و غفوریفرد را وادار به گفتن چنین سخنی میکند. عدم انتقاد به آن، بیتوجهی به خصلت اتمی آن- مثلاً در «منشور جنبش سبز»- ضعفی اساسی در خصلت اپوزیسیونی گروههای منتقد است.
اصل مسئولیت
بسیار پیش میآید که بگویند همه مسائل را سیاسی نبینید، مثلاً حادثهای چون انفجار در پالایشگاه آبادان را به ماهیت رژیم ربط ندهید و نیز ماهیت رژیم را به برنامههای اتمی آن. چنین نیز اگر کنیم باز نمیتوانیم سکوت در برابر برنامههای اتمی جاری در ایران را یپذیریم.
بیایید رژیم را کنار بگذاریم. مردمی هستیم با تواناییهای تکنولوژیک و مدیریتی شناخته شده. میگویند شعر خوب میگوییم، اما کسی نمیگوید ماشینسازان خوبی هستیم. فیلسوفی به نام هانس یوناس بیش از 30 سال پیش در کتابی به نام «اصل مسئولیت» خطاب به ملتهای دارای تکنولوژی مدرن این هشدار بهنگام را داد که تکنیک مدرن برخلاف ابزار سنتی پیامدهای پیشبینیناپذیری دارد. او از انسان مسئول خواست آگاه باشد به این که آن تکمهای را که فشار میدهد، پیامدهایی دارد، پیامدهایی که نمیتواند آنها را کنترل کند. او این حکم قطعی اخلاقی را پیش گذاشت که بایستی برای تصمیمگیری، از فرض بروز پیامدهای فاجعهبار عزیمت کرد. آیا فکر نمیکنید هشدارهای هانس یوناس را در کشوری چون ایران باید به نحوی اکیدتر مطرح کرد؟
پانویسها
۱- مشروح سخنان احمدینژاد را در اینجا بخوانید:
۲- منبع:
۳-
۴- بنگرید به:
۵- فهرستی از آنها را در اینجا میبینید:
۶- پایه این ادعا جامعه آماری منبع پیشین است.
۷- بنگرید به این دو خبر:
مطالب مرتبط:
آقای نیکفر گرامی
هشدار بسیار درست و بهنگامی است. اگر فاجعه ی اتمی در ایران اتفاق بیافتد زندگی همه ی ایرانیان داخل و نسل های بعد در خطر جدی است
یک نکته ی انحرافی: ایرانیان جدید خیلی بد شعر می گویند. یک مشت کلمه زیر هم می نویسند و اسمش را می گذارند شعر: شعر امروز ایران خود یک فاجعه است
با احترام
نیلوفر شیدمهر
اینکه باید به روشهای جدید تولید انرژی روی اورد،امری طبیعی و عاقلانه است.اما نمی شود پس از پرداخت میلیاردها تومان هزینه ساخت و گرو بودن حیثیت علمی و سیاسی کشور و نیز غرور ملی،صرفا به خاطر حس انساندوستی و علاقمندی به پاکی محیط زیست و به خاطر فاجعه ای که اتفاق افتاده،پروژه مورد نظر را تعطیل کرد.
اگر توجه بفرمائید،ژاپنیها با توجه به فجایع انجام شده در هیروشیما و ناگازاکی توسط امریکا،خود به ساختن نیروگاههای اتمی اقدام کردند و المانها هم هنوز تصمم جدی نگرفته اند که شما بتوانید به ان استناد و اطمینان کنید.برای اگاهی شما دوست عزیز باید عرض کنم که چند سال پیش حزب سبزها توانست قولی را از احزاب بگیرد که به فعالیت نیروگاهها حد اکثر تا سال ٢٠٢٠ خاتمه دهند،ولی پس از برکناری سبزها از قدرت،احزاب زیر قولشان زدند.فاجعه خروج نفت از نفتکشها هم در هیچ کشوری جدی گرفته نشده است.بلکه انسان را واداشت که اختراعات بهتری کرده و مانع از فاجعه مجدد گردد.
اکنون اگر ایرانیان از هوش خود استفاده کنند،میتوانند از وقوع این فاجعه در ژاپن به نفع خویش استفاده کرده و با غرب وارد معامله شوند و اعلام کنند که علاقه ای به مشاهده مجدد چنین فاجعه ای را ندارند و پس از چندسال به فعالیت نیروگاه بوشهر خاتمه خواهند داد.مشروط بر اینکه نیازهای ایزوتوپی و غیره انان توسط سازمان ملل متحد در اینده برای علوم پزشکی و غیره تامین و تضمین گردد.از این طریق، هم از ساخت نیروگاههای جدید و هم از ابروریزی خود و سرکوفت زدن صهیونیستها، جلوگیری نموده و امریکائیان هم مجبور به لغو تحریمها خواهند شد.
متاسفانه اقای خامنه ای فعلأ مشغول یارگیری برای ماندن در مقام ولایت فقیه میباشد و احتمالأ از این فرصت باد اورده جهت خروج از بحث اتمی موجود،استفاده نخواهد کرد.
ااین مسئله غیر مسئولانه بودن سیاست انرژی هستهای دولت احمدی نژاد را که مجاهدین مدتها قبل علنی کرده بودند!
الان فکر میکنید من یکی از طرفداران آنها هستم، نه! فقط معتقدم که واقعیت را همیشه در نظر داشتن , رمز موفقیت و خوشبختی است. حتا اگر این واقعیت را از دشمن خود شنیده باشید!!!
من با این برادر پیر خانقا یا خرابات موافقم. اما مسئله این است که دین خرافاتی و این ولایت ضد انسانی و خرد گریز ریشه شرفت و انسانت و ایرانیت این آقایان را زده است. و این اسلام تا نابودی کامل ایران خون در رگش است. تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست. این شعار احمقانه هزار سیصد چهارصد سال است که به انواع مختلف داده شده. و این شعار انتقاد و تفکر و تعقل ممنوع و مورد امتناع. ممنوعیتس که همانند سل وجود اینپاربابان خداخو را فرا گرفته است.
فاجعه ي هسته اي ابعاد ديگري هم دارد كه نهايتن همه ريشه در نا آگاهي عمومي مردم ايران از ذات و هويت انرژي اتمي دارد.مثلن برخي از مطلعين ميگويند كه قيمت زمين و املاك در بوشهر بعد از عيان شدن تصميم حكومت به از سر گيري ساخت نيروگاه افزايش تصاعدي داشته،در حالي كه طبيعتن با شرايط موجود هر عقل سليمي خلاف اين را حكم مي كند. حالا سؤال من از جناب آقاي نيكفر اين است: در جامعه اي كه نهاد مذهب روان مردم را با سفسطه ي قضا و قدر مسخ كرده و سوراخ هايش را حواله به حول ظهور منجي، در فضايي كه آگاه كردن مردم از اينكه گرسنه اند به سختي پذيراندن احتمال وجود كرگدني پشت پرده به ويتگنشتاين، چگونه ميشود به مرد گفت كه او زنده نيست؟ كه او هيچگاه زنده نبودست؟
کاش جمعی از روشنفکران ایرانی به به وزارت امور خارجه اسرائیل و آمریکا نامه می نوشتند که برای اینکه حسن نیتتان را نشان دهید به ایران پیشنهاد دهید همزمان نیروگاه های هسته ایتان را تعطیل کنید. به هر حال همه دیوانگی آن ها از استفاده از ابزار هسته ای را دیده ایم.
اگرچه هشدارتان كاملا به جاست، اما لحن مقاله اصلا به نوشته هاي "جناب نيكفر" نمي ماند. بسيار با عجله و با لحني پرخاشگرانه نوشته شده.
بسیار سنجیده و درست است.
ایمنی یکی از آیتم های مهم در هر پروژه است زیرا رابطه ی مستقیم با جان انسانها دارد و چون هزینه ی پرورش هر انسان توسط جامعه پرداخت می شود از اینرو ایمنی یک مسئله ی اجتماعی ست و به همین دلیل جامعه باید نسبت به سرنوشت خود حساس باشد . هر پروژه ای دارای خطراتی ست اما این به معنی کنار گذاشتن آن نمی شود از اینرو در رابطه با تعریف پروژه ها ضریب ریسک و ضریب ایمنی تواما کارشناسی دقیق می شوند و این کارشناسی احتمال ریسک را نیز بیان کرده و معین می کند انرژی اتمی با تمام فوائد آن از ضریب ریسک بالائی برخوردار است زیرا از یک طرف امکان ساخت بمب اتمی و از طرف دیگر انتشار ذرات اورانیوم که هر دوی این عوامل نه تنها تاثیرات محدوده ی جغرافی کشور معین را بلکه کل جامعه ی ملل را تهدید می کند . برخوردهای چند سال اخیر جامعه ی ملل که تا کنون منجر به تصویب چهار قطعنامه علیه ایران شده است دلیل محکمی ست که جامعه ی جهانی اطمینان لازم را به ایران برای استفاده از انرژی اتمی ندارد . زیرا دولت مردان ایران مسئولیت پذیر نیستند و تنها به منافع حقیر خود فکر می کنند و توهم امپراطوری اسلامی را در سر می پرورانند .
نیروگاه بوشهر که بیش از سی سال است در حال ساخت است تعاریف ایمنی اش نیز در چهل سال پیش تحقیق شده که با استاندارهای کنونی غیر قابل استفاده است . نیروگاه بوشهر از سوخت با درصد غنای بالا استفاده می کند که چند سال است منسوخ شده و در فاجعه ی ژاپن هم حتی فروشندگان این نوع نیروگاهها و حتی مصرف کننده ها طی برنامه ای کوتاه مدت در صدد حذف از شبکه ی تولیدی و جایگزینی آن با نیروگاههای مدرن هستند یعنی نیروگاه بوشهر هم از نظر تعمیر و نگهداری و هم از نظر مصرف سوخت نیروگاه با صرفه ای نیست و با توجه باینکه طرح یارانه ها هم حذف شده و تولید و فروش برق در انحصار دولت است لذا ایرانیها هر ماه باید در قبوض برق هزینه ی آنرا بپردازند . و از همینروست که نه تنها ریسک بالای انرژی هسته ای در ایران بسیار بالاست بلکه هزینه های کمرشکن آن هم فقر جامعه ی ایرانی را بدنبال خواهد داشت . و به همین دلیل است که حساسیت موضوع برای ایرانیها باید بیش از جامعه ی بین الملل باشد نه آنکه تحت تاثیر القائات عقب مانده و ارتجاعی احمدی نژادی و یا غرور ملی منافع جامعه پنهان شده و به سوی فاجعه با دست خود حرکت کنیم . زمانی ما می توانیم از انرژی اتمی استفاده کنیم که نه تنها دولتی مسئولیت پذیر بلکه ما جامعه ای باشیم که مسئولیت پذیر باشد . تا زمانی که بقول قدیمی ها ایمنی هموطنانمان و جامعه ی جهانی ملکه ی ذهن ما نشده باشد ما نمی توانیم مردمانی مسئولیت پذیر شویم و تا زمانی که ما هنوز بیمارانمان را در بیابانها رها می کنیم نمی توانیم صحبت از ایمنی و مسئولیت پذیری داشته باشیم پس بهتر است تا آن زمان به استقبال فاجعه نشتابیم .
انرژی هستهاي حق مسلم شماست می دونید چرا چون خودتون انتخاب کرديد. اما ما نه!
هیوا از کردستان
رفیق فرهاد
در هیچ یک از کشورهای دارنده نیروگاه اتمی،رعایت ایمنی کامل و یا حد اکثر دیده نمی شود و پسمانده های اتمی هم در جاهای امن دفن و انبار نمی شود.خطر زباله های اتمی مشکل بزرگی برای انسانها در کل کره زمین است و خطرات ان چندین برابر خود نیروگاه است.منا نیروگاه را میتوان تعطیل کرد،ولی با پسمانده های اتمی هیچ کاری نمی توان کرد.لذا میبینید که اروپائیان ، امریکائیان روسها و دیگر دارندگان نیروگاه اتمی هم اهمیت خاصی برای انسان قائل نمی شوند.کنون بفرمائید علت این بی توجهی دولتمردان اروپائی و امریکائی و روسی هم نشعت از تفکر احمدی نژاد است؟
ساختن نیروگاه اتمی در پاکستان و حوزه خلیج فارس توسط امریکا و غرب چه؟ایا نیروگاهها در انجا امن تر و مفیدتر خواهند بود؟چرا باید در بحرین که میتوان از انرژی خورشیدی بهره کامل ببرد،ساخت نیروگاه اتمی از نظر امریکا و غرب درست و در ایران غلط باشد؟
امریکائیان نیز علاقمند به اعمال سیاستهای ضد بشری خود در کره زمین هستند و هر دولتی که با سیاستهای انان مخالفت کند،از او هیولا می سازند.اینکه مسلمانان کج فهم خواب و خیال تسخیر کره زمین را دارند هم به اندازه تفکر امریکائیان و انگل چسبیده به انان(صهیونیزم)احمقانه است.
شما به عنوان یک چپی طرفدار سوسیالیزم خوب میدانید که امریکائیان چه نقشه هائی برای مردم مسلمان داشته و دارند و چه بلائی تا به امروز بر سر مردم مسلمان اورده اند.ضمنا مشاهده کرده اید که برای رسیدن به امیال خود،حتی دوّل اروپائی دوست خود را هم زیر فشار گذارده و شرکتهای تجاری انان را به خاطر فروش کالا ،تحرم و یا جریمه کرده اند.لذا بهتر است به جای حمله به احمدینژاد، به عوامل بوجود اورنده احمدینژادها و بن لادنها چگواراها(چه گوارا)و .........بیاندیشید و با ریشه مشکلات مبارزه بفرمائید.ضمنا حق مسلمانان است که چون مسیحیان و کمونیستها تلاش کنند که عقایدشان و دینشان را جهانی کنند و این اصلأ مقایرتی با حقوق بشر واقعی ندارد.همچنین توجه به علم و اموختن علوم و فنون فقط حق بهائیان نیست،بلکه مسلمانان نیز از این حق باید برخوردار باشند.لذا دستیابی به علوم و فنون انرژی هسته ای هم حق تمام انسان هاست.
حداقل برای من اینطور بوده که بیش از موضوع هیجان زدگی نویسنده فلسفه کار ما برایم جالب توجه است نگاهی که از خود درباره گونه ای از انسان به اسم حکومت یا نظام ایران ارایه میدهد اگر یک اکتیویست سیاسی این نگاه را ارایه میداد جای کمترین سخنی باقی میبود اما ...؟! به هر حال اخیرا توجه خیلی ها به مساله اتمی ایران جلب شده است ( البته قبل از انفجار پالایشگاه آبادان) ، باید آقای نیکفر از خود بپرسد که اگر این اتفاق در پالایشگاه آبادان رخ نمیداد انگیزه ای برای اعتراض به پروژه بوشهر ( که البته تحت مدیریت روسها است) نمیداشت ؟ راستی با توجه به شرایطی که در پاکستان حاکم است ما به چه میزان باید نگران باشیم ؟ البته من شخصا با نیروگاههای اتمی بشدت مخالفم اما در این مورد خاص ، بحث بر سر یک نیروگاه اتمی نیست بلکه اساسا موضوع بر سر این است که آیا کشوری به نام ایران اجازه دست یابی به این تکنولوژی را دارد یا خیر ؟ دنیای غرب یا بهتر است بگوییم دولتهای غربی با نگاه نفی حقوق ایران به این موضوع مینگرند و مضاف بر همه مساله تامین امنیت است همانگونه که اخیرا به صراحت ریس مجلس نمایندگان امریکا عنوان فرمودند که ایران با ذکاوت تمام متوجه رفتار متفاوت ما با لیبی و کره شمالی است بنابر این به طور قطع بدنبال سلاح اتمی خواهد رفت ! در این بین عکس العمل یک انسان فرهیخته در ضمنی که میداند انرژی اتمی واساسا تکنولوژی اتمی به شکل یک معضل برای بشر امروزی درآمده است و همزمان سلاحی است در دستان کشورهای قدرتمند برای سرکیسه کردن کشورهای ضعیف و تحمیل سیاستهای خود به آنها چه میتواند باشد آیا باید راه فیلسوف حکومتی "لوی" فرانسوی را طی کند یا آنکه با جد به نقد همه تناقضات و آشفتگیها پردازد ؟ آقای نیکفر به گونه ای موضوع را ترسیم کرده است که گویی همه دست اندرکاران این نظام تعدادی نفهم هستند که از تشخیص خوب و بد خود کاملا بی اطلاع و نمیدانند که انرژی اتمی و سلاح اتمی خطر ناک است و پر هزینه ؟ آنها میدانند اما آیا چاره ای دیگر برای آنها باقی گذارده اند ؟ از آنها نخواهید برای ضمانت ماندن و استواری حکومت خود راه دلجویی مردم خود پیش گیرند آنها هم به دیگران نگاه کرده از آنها حکومت داری می آموزند ( هر کس بنا به فهم و امکانات ملت خویش به تحمیل باورهای خود می نشیند) بنابر این در بیان واقعیتها شایسته است از نگاه یک اندیشمند دیدن تا بررسی از جنس دوستان فعال سیاسی !
ارسال کردن دیدگاه جدید