چپ ایرانی که در مورد مرسی ، اردوغان ، و هر کس دیگری که در سمت چپ روسی (یا بازمانده های جنگ سرد ) نباشد احکام فله ای صادر میکند و آنها را از بیخ ریشه میزند فقط به یک دلیل نه بیشتر ، وقتی به پیشه وری و فرقه دموکرات یا کاسترو یا ***و دیکتاتور روسی دیگری میرسد دست و دلباز میشود و هی اما و اگر میکند و دنبال یک دلیل و فقط یک دلیل میگردد که از آنها تعریف و تمجید کند . نگاهی به اخبار روز بیندازید ببینید اینها چطور دنبال ماستمالی کردن تجاوز وحشیانه استالین به آذربایجان ایران هستند با مهره خاین پیشه وری . به همین دلیل است که حمید فرخنده درخواست کرد از فدائیان اکثریت که در بازخوانی پرونده فدائیان بخش ارتباط با شوروی سابق باید مورد واکاوی قرار گیرد . بنده بار دیگر به همگان خصوصا آنهایی که به دموکراسی واقعا وفادارند و کشور ایران را پیشرفته میخواهند و در امنیت پایدار ، توصیه میکنم تا دیر نشده به این مهم پرداخته شود ( یعنی باید تکلیف ارتبا ط احزاب ایرانی مارکسیست با شوروی و احتمالا ادامه ان با روسیه ، کاملا واکاوی شود درست به همین اندازه که ارتباط دین با استبداد واکاوی میشود ) وگر نه در پس این استبداد دینی یک استبداد مارکسیستی وابسته به روسیه نظیر اسد و صدام و قذافی و یا بدتر از ان (تره کی و کیم جنگ ایل و کاسترو) در انتظار ایران است . ممکن است کسی بگوید خوب از شر ان هم خلاص میشویم ولی دوستان من نگاه کنید خلاصی از شر دیکتاتور روسی ( مثل اسد ، صدام ، قذافی، کاسترو ، کیم ) با نابودی کشور و جنایات جنگی بسیاری که قابل توجیه نیست همراه است اما از دیکتاتور غیر روسی مثل بن علی و مبارک زودتر میشود خلاص شد . اگر کسی در اردوگاه غرب مثل شاه هم باشد که مدرن بوده ولی دموکرات نباشد باز وقتی دید مردم او را نمیخواهند میرود . دلیل ان سا ده است اینها که در سمت غرب هستند تا روزی آنجا میمانند که به غرب ثابت کنند که مردم علیه آنها نیستند اما به وقت انفجار دولت های غربی حمایت خودشان را از آنها برمیدارند و حکومت به دست خودی ها هم ساقط میشود تا چه رسد به دست مردم . بنابر این باید فشار بر مارکسیست های روسی را (که اینک پشت نقاب دموکرات و حقوق بشر و سلطنت طلبی و فدرالیسم و سکولار نو پنهان شده اند ولی همزمان علیه امریکا و غرب و اسرائیل و لیبرالیسم و کشور های ترکیه و مصر و عراق و لیبی جدید سخنرانی و ***میکنند ) بیشتر نمود و آنها را مجبور کرد تا نظراتشان را در مورد دیکتاتور های روسی و تروریسم سیاه کلی و قتل های چه گوارایی و اشغال آذربایجان و دخالت های روسیه و شوروی سابق در گوشه و کنار و حکومت فقیر نشین کوبا و بازگشت برخی انقلابات رنگین به دست افسران ک گ ب و با ند های مافیایی روسی و دیکتاتوری های فاسد جدید ،به روی پرده بیاورند . باید ابعاد همکاری اینها با ک گ ب و شو روی ، اکنون که سران آنها زنده هستند روشن شود وگر نه نسل های بعدی میتوانند به آسانی زیر با ر سنگین شعار های فریبنده مغز شویی شده و این تجربه گرانبها که نسل های قبلی داشته به زیر خاک مدفون شود