داوری
مجتبا یوسفیپور - از هفته گذشته نمایش عمومی فیلم «داوری» ساخته نیکلاس جارکی فیلمساز جوان آمریکایی در سینماهای انگلستان و ایرلند آغاز شده است. در اکران این هفته میپردازیم به معرفی این فیلم.
«داوری» نخستینبار سال گذشته در جشنواره فیلم ساندنس به نمایش درآمد و سپس در جشنوارههای دیگری چون سن سباستین، زوریخ و استکلهم نیز به روی پرده رفت. «داوری» همچنین امسال در بخش بهترین بازیگری نقش اول مرد نامزد جایزه گلدن گلوب بود. فیلم از اواخر ماه فوریه در برخی از دیگر کشورهای اروپایی چون هلند و بلژیک نیز به نمایش درآمده است.
«داوری» داستان میلیاردری شصتساله به نام رابرت میلر با بازی ریچارد گیر است که به کمک دخترش یک شرکت بزرگ را اداره میکند، اما در پس تجارت موفقاش رازهایی دارد که آنها را از همه، حتی از دخترش هم مخفی نگه داشته است. میلر قصد دارد پیش از رو شدن کلاهبرداریهایش کمپانیاش را بفروشد و از این راه سود کلانی بهدست آورد. او که مردی متأهل است، شبی هنگام رانندگی به همراه معشوقهاش تصادف میکند و این تصادف منجر به مرگ معشوقهاش میشود. میلر که نگران رو شدن ماجراهای مخفی زندگیاش است از صحنه تصادف میگریزد و سعی میکند ماجرا را مخفی نگه دارد، برای اینکار او به سراغ جیمی گرانت، یک جوان سابقهدار میرود.
داوری ریچارد گیر، سوزان ساراندون، تیم راث
برنامه رادیویی اکران درباره این فیلم را بشنوید:
|
«داوری» توسط نیکلاس جارکی، فیلمساز جوان آمریکایی نوشته و کارگردانی شده است. این نخستین فیلم بلند این فیلمساز است که پیش از این سابقه ساخت یک فیلم کوتاه و یک مستند بلند را در کارنامه خود دارد. جارکی در نوجوانی به عنوان یک هکر کامپیوتر فعالیت میکرد و مهارت او در این کار باعث شد نخستینبار در سال ۱۹۹۵ برای فیلم «هکرها» از او دعوت شود که به عنوان مشاور در کنار گروه باشد و با بازیگران و کارگردان فیلم همکاری کند. این همکاری باعث شد جارکی به فیلمسازی علاقمند شود و پس از مدتی به ساخت موزیکویدئو روی بیاورد. او در سال ۲۰۰۵ با ساختن مستند بلند «بیگانه» موفق شد سرانجام راه خود را باز کرده و علاوه بر گرفتن نقدهای مثبت از منتقدان، آن را از یکی از شبکههای آمریکایی به نمایش درآورد. او در این اولین فیلم بلند خود با بودجهای حدود ۱۲ میلیون دلار به سراغ ساختن فیلمی مستقل رفته است و توانسته با استفاده از چهرههای شناخته شده و داستان خوب و کارگردانی حسابشده نگاهها را به خود جلب کند.
نیکلاس جارکی، نویسنده و کارگردان فیلم درباره انگیزهاش از ساخت این فیلم و چگونگی انتخاب این موضوع برای نخستین ساخته بلندش میگوید: «در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹، هنگامی که رکود اقتصادی در اوج خودش بود من هم مثل دیگران خیلی درباره آن مطالعه میکردم. گریدون کارتر، سردبیر مجله "ونایتی فیر" که در فیلم ما هم نقش جیمز میفیلد، رئیس بانکی که ریچارد گیر قصد دارد کمپانیاش را به او بفروشد را بازی کرده، در آن زمان کتابی منتشر کرد درباره این شکستهای اقتصادی و حتی داستان زندگی شخصی آدمهایی که دچار مشکل شده بودند را در آن آورده بود. من همه این چیزهایی که منتشر میشد را میخواندم و وضعیت را میدیدم و دائم در فکر شخصیتی بودم که بتوانم اینها را بهوسیله او شکل بدهم. وقتی خانه بزرگ و گرانقیمتی در نیویورک میدیدم از خودم میپرسیدم چه کسی در این خانه زندگی میکند؟ و به خودم پاسخ میدادم که باید آدم مسنی باشد که ثروت زیادی دارد و بالطبع در این وضعیت مشکلات زیادی هم باید داشته باشد. اینطور بود که شخصیت رابرت میلر بهتدریج در ذهنم ساخته شد و از اینجا داستان شکل گرفت و کم کم گسترش پیدا کرد.»
نخست گفته میشد قرار است آل پاچینو نقش اصلی فیلم را بازی کند اما بعدتر اعلام شد او از پروژه کناره گرفته و ریچارد گیر جانشین او شده است. این اگرچه نخستین فیلم بلند جارکی در مقام کارگردان است اما حضور چهرههای سرشناسی چون ریچارد گیر، سوزان ساراندون و تیم راث در فیلم باعث شد که او بتواند بهتر برای فیلمش سرمایهگذار پیدا کند و راحتتر آن را به مرحله ساخت برساند. جارکی چگونگی پیوستن ریچارد گیر به این پروژه را اینگونه توضیح میدهد: «اولینباری که ریچارد را دیدم مدیر برنامههایش ترتیب ملاقات ما را داد. من فیلمنامه را برایش ارسال کردم و ۲۴ ساعت بعد با من تماس گرفت و گفت ریچارد میخواهد تو را در هتلش ببیند. من پرسیدم مگر او در هتل زندگی میکند و او گفت نه، او صاحب هتل است. به هر حال این بخش دیگری از زندگی ریچارد گیر است. من او را در رستوران هتلش ملاقات کردم و با هم حرف زدیم. او گفت خبر خوب این است که فیلمنامه خوبی داری و خبر بد این است که کارگردانی داریم که میخواهد فیلم اولش را بسازد. خب، قصد داری چه کار کنی؟ ما شروع به صحبت کردیم و من توضیحاتی دادم. بعد از نیم ساعت پرسید چیزی هست در فیلمنامه که بخواهی دربارهاش صحبت کنی و احساست را بگی؟ من به معشوقه داشتن شخصیت اصلی اشاره کردم و او گفت آره به این بخشها توجه کردهام، فکر میکنم این شخصیت میتواند کمی بیشتر سلطهجو باشد. او از من خواست بلند شوم و ما با هم آن صحنه را در رستوران و در مقابل دیگران بازی کردیم. گفتوگوها را بیان کردیم و با هم بحث کردیم. او من را به سمت دیوار برد و با نگاه نافذش به چشمهایم خیره شد. نگاهش خیلی اغواگرانه بود و من فقط به او خیره شدم و گفتم: الان است که ببوسمت!»
ویدئو: پیشپرده فیلم «داوری» ساخته نیکلاس جارکیوی |
ریچارد گیر نیز دلیل اصلی پیوستنش به این پروژه را فیلمنامه خوب نیکلاس جارکی بیان میکند و اینگونه توضیح میدهد: «راستش اولینبار فیلمنامه را در هواپیما وقتی که داشتم از لسآنجلس به نیویورک میآمدم خواندم. وقتی از هواپیما پیاده شدم اولین کاری که کردم این بود که به مدیر برنامههایم تلفن زدم و گفتم این فیلمنامه عالی است. ماجرا چیه؟ او گفت فیلمنامه بخش خوب ماجراست اما بخش بدش این است که کارگردانش تا حالا فیلمی نساخته است. بعد من و نیک با هم دیدار کردیم و سعی کردیم همدیگر را بشناسیم و برای من مشخص شد که او میتواند فیلم خوبی بسازد. در فیلمنامه، او کار بسیار سختی کرده است. به ظاهر داستان درباره دنیای پول و اقتصاد است اما وقتی جلوتر میرویم میفهمیم که این همه داستان نیست، فیلم درباره روابط است. این آدمها یکدیگر را نمیشناسند. آنها موقعیت اجتماعی متفاوت و نگاه خود را نسبت به دنیا دارند. در داستان همه چیز از بین میرود و محو میشود و شما بخش شخصی و درونی انسانها را میبینید. این خیلی خاص و ویژه است. هر کس به شیوه خودش به دنبال خوشبختی میگردد و سعی میکند از رنج کشیدن فرار کند. تمامی این شخصیتها به روش خودشان اینکار را میکنند و این برای من نگاهی عالی در به تصویر کشیدن دنیایی است که در آن زندگی میکنیم.»
منتقدان نیز تاکنون «داوری» را بسیار پسندیدهاند و حتی راجر ایبرت، منتقد «شیکاگو سانتایمز» در فهرست ده فیلم برتر سال ۲۰۱۲ خود آن را به عنوان یکی از فیلمهای مهم سال انتخاب کرد. ایبرت با دادن چهار ستاره کامل به فیلم و تعریف از بازی ریچارد گیر، آن را یکی از معدود فیلمهایی خوانده است که با آنکه شخصیت اصلی داستانش یک ضد قهرمان و آدمی منفی است اما تماشاگر با او همدلی میکند. تیم رابی، منتقد «تلگراف» نیز با دادن چهار ستاره به فیلم ضمن تعریف از فیلمنامه و کارگردانی فیلم، نقطه اوج آن را بازی بسیار خوب ریچارد گیر میداند که به اعتقاد او هیچ بازیگر دیگری نمیتوانست این نقش را بهتر از او بازی کند.
با آنکه همسر این میلیاردر که در زندگی مشترک با او، نقشی پاسیو و خنثی داشت به ناگهان از فرصت (سؤ)استفاده میکند و خواستههای خود را به کرسی مینشاند ولی شکل انتقال این جابجایی قدرت بسیار شتاب زده و زود گذر بود که در یک دیالوگ ۵ دقیقه ایی در اواخر فیلم،نقش آفرینی شد، حتا با بازیگر خوبی چون سوزان ساراندون هم نمیشد آنرا به لحاظ هنری و سینمایی جذاب توصیف کرد، ریچارد گیر هم بطور ژنیتیکی برای این رلها ساخته شده است. این فیلم روابط معمول در اقشار متمول آمریکائی را نشان میدهد و از جذابیت هنری یا خاصی تهی بود.
دوستِ عزیز شما عنوان فیلم رو کاملا غلط ترجمه کردید
The correct meaning of Arbitrage:
the nearly simultaneous purchase and sale of securities or foreign exchange in different markets in order to profit from price discrepancies
Or:
Business operation involving the purchase of foreign currency, gold, financial securities, or commodities in one market and their almost simultaneous sale in another market, in order to profit from price differentials existing between the markets. In the 1980s a form of speculation called risk arbitrage arose, in which speculators tried to identify companies targeted for takeover and buy blocks of their stock, to be resold at a profit when the takeover was announced and the company's stock rose in value
ممنون از توضیح شما. این معنا کاملا درست است و در فیلم نیز با توجه به کاری که شخصیت اصلی انجام می دهد منظور است، اما «داوری» نامی است که در بیشتر رسانه های فارسی زبان در برگردان نام فیلم استفاده شده و از آنجایی که مخاطب با آن اشنایی بیشتری دارد در اینجا استفاده شده است. باز هم ممنون از توضیح شما.
ارسال کردن دیدگاه جدید