زنگار و استخوان
مجتبا یوسفیپور - از روز جمعه گذشته ۲ نوامبر ۲۰۱۲ نمایش عمومی فیلم «زنگار و استخوان» ساخته تحسین شده ژاک اودیار فیلمساز فرانسوی در سینماهای انگلستان و ایرلند آغاز شده است. در اکران این هفته میپردازیم به معرفی این فیلم.
«زنگار و استخوان» نخستینبار امسال ۱۷ ماه می همزمان با نمایش در بخش مسابقه جشنواره فیلم کن در سینماهای فرانسه و بلژیک نیز به نمایش درآمد. پس از آن فیلم در جشنوارههای بسیار دیگری چون مونیخ، تورنتو، استکهلم و لندن نیز به روی پرده رفت و جایزه بهترین فیلم جشنواره لندن را هم از آن خود کرد. این فیلم از ۲۳ نوامبر به شکل محدود در سینماهای آمریکا نیز به نمایش درخواهد آمد.
«زنگار و استخوان» داستانی عاشقانه را دستمایه خود قرار داده است. علی به همراه پسرش از بلژیک به فرانسه آمده است که با خواهر و خواهر شوهرش زندگی کند. در آنجا او با استفانی آشنا میشود. استفانی که یک مربی نهنگها در یک آکواریوم بزرگ است در یک حادثه در آکواریوم پاهایش را از دست میدهد و مجبور به زندگی بر روی صندلی چرخدار میشود. رابطهای میان علی خشن که محافظ یک کلوب شبانه است با استفانی شکل میگیرد و عمیق شدن این رابطه بر روی هر دو آنها تأثیر میگذارد.
فیلمنامه «زنگار و استخوان» توسط ژاک اودیار و توماس بیدگن بر اساس مجموعه داستان کوتاهی به همین نام از کریگ دیویدسون، نویسنده کانادایی نوشته شده است. «زنگار و استخوان» اولین مجموعه داستان از این نویسنده است که نخستینبار در سال ۲۰۰۵ توسط انتشارات پنگوئن در کانادا منتشر شد. اودیار درباره انگیزهاش ساختن این فیلم و تبدیل این مجموعه داستان به فیلمنامه میگوید: «فیلم قبلی را که با توماس بیدگن نوشتیم، فیلمی مردانه بود که در یک زندان اتفاق میافتاد، مکان خیلی مشخص بود و نور چندانی در آن نبود و البته شخصیت زن هم نداشت. ما دوست داشتیم که یک داستان عاشقانه مملو از نور و فضا بسازیم و اینگونه به سمت این داستان رفتیم. کتاب کریگ دیویدسون را من خواندم و واقعاً برای کیفیت ادبی آن تحسینش کردم. این داستان در ذهن من ماند و برای همین هم من به فیلم "پیامبر" اشاره کردم، چرا که همان زمان با توماس فکر کردیم که چرا یک داستان عاشقانه ننویسیم. برای همین یکی از شخصیتهای مرد داستان را کاملاً تغییر دادیم و تبدیل به یک زن کردیم و اینگونه این داستان عاشقانه بهوجود آمد.»
توماس بیدگن پیش از این در فیلم تحسین شده «پیامبر» نیز به عنوان فیلمنامهنویس با اودیار همکاری کرده بود و آنها برای آن فیلم موفق به دریافت جایزه سزار بهترین فیلمنامه شده بودند. او درباره چگونگی نوشتن فیلمنامه این فیلم بر اساس این مجموعه داستان کوتاه میگوید: «کاری که ما میخواستیم بکنیم این بود که این داستانهای کوتاه کریگ دیویدسون را به فیلمنامه تبدیل کنیم اما داستان در فرانسه اتفاق بیفتد. داستانهای دیویدسون خیلی سخت هستند و شخصیتهای محکمی دارند. ما میخواستیم مقداری نور و خورشید به داستان بیفزائیم برای اینکه قصد نوشتن یک داستان عاشقانه را داشتیم. ما خیلی خوب با هم کار میکنیم. زمان تدوین فیلم "پیامبر" بود که ژاک این مجموعه داستان را به من نشان داد و من آنها را خواندم. ما تصمیم به ساختن این فیلم گرفتیم، صبحها ساعت ۹/۵ همدیگر را میدیدیم و از ساعت ۱۰ کار را شروع میکردیم و بعدتر در بعدازظهر به تنهایی کار میکردیم و دو سال طول کشید که کار را به سرانجام برسانیم.»
ماریون کوتیار، بازیگر فرانسوی برنده جایزه اسکار و ماتیاس خونارتس، بازیگر بلژیکی که با بازی در فیلم «کلهشق»، نماینده کشور بلژیک در جوایز اسکار سال گذشته مطرح شد، نقشهای اصلی فیلم را بازی کردهاند. اودیار در ارتباط با چگونگی انتخاب این بازیگران برای نقشهای اصلی فیلمش میگوید: «اگر بخواهم خیلی کوتاه بگویم، وقتی من و توماس فیلمنامه را مینوشتیم به بازیگران مناسب برای این نقشها فکر میکردیم. وقتی فیلمنامه نوشته شد البته روشن بود که من دوست داشتم ماریون را برای این نقش دعوت کنم، برای اینکه خیلی وقت بود که مایل بودم با او کار کنم و بعضی از فیلمهایش خیلی مرا تحت تأثیر قرار داده بود. برای نقش مرد فیلم ما اول به یک نابازیگر فکر کردیم. ما برای انتخاب بازیگر به باشگاههای مشتزنی و بدنسازی رفتیم. اما نتیجه مثبتی نگرفتیم و حاصل کار خیلی متفاوت و غیر واقعی بود. در همان زمان مسئول انتخاب بازیگران ما فیلم "کله شق" را که هنوز در فرانسه به نمایش در نیامده بود نشان من داد که فیلم خیلی خوب بود و به نظرم آمد ماتیاس عالی است و اینگونه انتخاب شد. این خلاصه داستان انتخاب بازیگران اصلی برای این فیلم بود.»
ماریون کوتیار در بخش عمدهای از فیلم بر روی یک صندلی چرخدار نشسته است. او در هنگام بازی کردن این صحنهها مجبور بود جورابهای بلند سبز رنگی بپوشد که بعدتر توسط جلوههای ویژه کامپیوتری، این قسمت سبز رنگ یعنی قسمت پائین پاهای او حذف شدند. او در ارتباط با نخستین واکنشاش نسبت به فیلمنامه و چگونگی پیوستنش به این پروژه میگوید: «وقتی فیلمنامهای را که ژاک و توماس نوشتهاند، خواندم خیلی تحت تأثیر داستان قرار گرفتم و هیجانزده شدم. چرا که در کل وقتی فیلمنامهای میخوانم و داستان مرا جذب میکند و دوست دارم که آن را بازی کنم معمولاً متوجه میشوم که در همان اول شخصیت را درک میکنم و میفهمم، البته نه اینکه کاملاً آن را بفهمم برای اینکه درک یک شخصیت زمان میبرد و این چیزی است که مرا به عنوان یک بازیگر جذب میکند. اما درباره شخصیت استفانی، فیلمنامه را تا آخر خواندم و همچنان نمیدانستم که او کیست. این اولین چیزی بود که به ژاک گفتم، اینکه میترسم و نمیدانم آیا جواب میدهد؟ او به من گفت که او هم این شخصیت را نمیشناسد و ایده ما شناخت این شخصیت با یکدیگر بود که من را علاقمند و هیجانزده کرد.»
ماتیاس خونارتس، بازیگر بلژیکی نیز درباره تجربه کار با اودیار و آماده شدناش برای بازی در این نقش میگوید: «قبل از آغاز فیلمبرداری ما برای دو ماه کار کردیم. تمرین کردیم، بداههسازی کردیم و بر روی بعضی از صحنهها کار کردیم. همچنین من تمرینات بدنی مثل بدنسازی و بوکس انجام دادم. ما صحنههای دعوا و درگیری را تمرین کردیم. درباره فیلمنامه و شخصیتها حرف زدیم و همچنین خیلی تحقیق کردیم.»
منتقدان نیز تا اینجا نظر مثبتی نسبت به فیلم «زنگار و استخوان» داشتهاند. فیلیپ د سملین، منتقد «امپایر» با دادن چهار ستاره به فیلم با تعریف از بازی کوتیار، فیلم را اثری به یادماندنی و موفقیتی دیگر در کارنامه فیلمسازی ژاک اودیار خوانده است. پیتر برادشاو، منتقد «گاردین» نیز با دادن چهار ستاره به فیلم آن را یک عاشقانه پرحرارت و تسخیرکننده خوانده و بازی کوتیار و خونارتس را شگفتانگیز توصیف کرده است. الن ئی جونز، منتقد «توتال فیلم» نیز با دادن چهار ستاره به فیلم ضمن تعریف از بازی بازیگران فیلم، آن را اثری میداند که به سادگی میتوانست تبدیل به یک ملودرام کلیشهای شود، اما اودیار موفق شده است که از این داستان تکراری یک درام محکم و جذاب بهوجود آورد.
«زنگار و استخوان» با زمان ۱۲۰ دقیقه محصول سال ۲۰۱۲ کشورهای فرانسه و بلژیک است.
مشخصات فیلم
زنگار و استخوان
Rust and Bone (De Rouille et d» os)
فیلمنامه: ژاک اودیار، توماس بیدگن، کریگ دیویدسون
Jacques Audiard، Thomas Bidegain، Craig Davidson
کارگردان: ژاک اودیار
Jacques Audiard
بازیگران: ماریون کوتیار، ماتیاس خونارتس، آرماند وردو
Marion Cotillard، Matthias Schoenaerts، Armand Verdure
ویدئو: پیشپرده فیلم «زنگار و استخوان» ساخته ژاک اودیار
در متن آمده ،
(ماتیاس خونارتس، بازیگر بلژیکی فیلم "کله شق".)
.
١- نام فیلم "کله گاو" است و نه "کله شق".و داستانش درمورد مافیا ی قاچاق هورمون در گاوداریهاست
٢- نام هنر پیشه هم اسخون آرتس است. نه خون ارتس.
---------------
نقل از بی بی سی :
میشل آر. روسکام، فیلمساز جوان بلژیکی
کله گاو (Bullhead)، نخستین فیلم میشل آر.روسکام، فیلمساز جوان بلژیکی است که در کارنامه اش ساختن چند فیلم کوتاه و ویدئویی دیده می شود. منتقدان سینمایی، "کله گاو" را فیلمی درباره تراژدی سرنوشت، گم شدن معصومیت و جنایت و مکافات معرفی کرده اند.
این فیلم به موضوع تجارت غیرقانونی هورمون در بلژیک می پردازد و داستان یک گاودار جوان بلژیکی به نام جکی است که گاوداری ای را که از پدرش به ارث برده، اداره می کند و برای پروار کردن گوساله هایش، به آنها هورمون تزریق می کند تا اینکه یک روز با پیشنهاد غیرمنتظره ای از سوی یک تاجر بدنام گوشت مواجه می شود که او را دچار تردید می کند. از سوی دیگر وجود رازی در گذشته جکی و ارتباط او با دوستی به نام دیدریک، داستان فیلم را پیچیده تر می سازد.
درود. ممنون از دقت نظرتان. در مورد نام ماتیاس خونارتس و چگونگی تلفظ آن شاید نگاهی به این ویدئو بد نباشد:
http://www.festival-cannes.fr/fr/mediaPlayer/11819.html
همانگونه که می بینید در فرانسه این نام به شکل «شونارتس» تلفظ می شود. در تلفظ اصل همانگونه که اینجا اشاره می شود "اس" اول کلمه به شکل خیلی خفیف تلفظ می شود و گاه اصلا تلفظ نمی شود بویژه در مواردی که کلمه قبل به حرف «اس» ختم شده باشد(به تلفظ اول ماریون کوتیار که نام را «خونارتس» تلفظ می کند دقت کنید). همچنین برای مثال به این ویدئو و تلفظ اودیار در هنگام گفتن نام توجه کنید:
همچنین در اینجا نیز می توانید تلفظ مصطلح این نام را بشنوید که باز "اس" اول گفته نمی شود:
http://www.forvo.com/word/matthias_schoenaerts/
در کل به گمانم نوشتن به شکل «اسخون آرتس» شاید نتواند راهنمای مخاطب فارسی زبان برای تلفظ درست نام باشد.
اما در ارتباط با نام فیلم همیشه این مشکل در ترجمه نام ها وجود دارد.نام فیلم به دو شکل «کله گاو» و «کله شق» در رسانه های فارسی زبان ترجمه شده است. «کله گاو» بیشتر برگردان کلمه به کلمه است که در فارسی آنچنان معنایی ندارد، توجه داشته باشید نام فیلم «کله ی گاو» نیست و این شکل نوشتن ممکن است کمی مخاطب را سردرگم کند. شاید بهتر بود در این قسمت به هر دو نام مصطلح فیلم اشاره می شد که مخاطب دچار سردرگمی نشود.
باز هم سپاس از کامنت و توضیح شما.
مجتبا
ارسال کردن دیدگاه جدید