حاشیههای کن و پرچم سه رنگ ایران
مجتبا یوسفیپور - در هفتهی گذشته همچنان جشنوارهی فیلم کن با حواشیاش در کانون اصلی خبرها بود. در گزارش سینمایی این هفته نگاهی داریم به واکنشهای داخلی نسبت به نمایش فیلمهای ایرانی در جشنوارهی فیلم کن، همراه با مهمترین خبرهای سینمای ایران و حاشیههای تازهی بحث دستمزدهای بالای بازیگران سینمای ایران.
پرچم سهرنگ مختار!
در مجموعهی تلویزیونی «مختارنامه» که هفتهی قبل هم اگر یادتان باشد به آن پرداختیم و گفتیم که عدهای اعتقاد دارند در این مجموعهی تلویزیونی تاریخ تحریف میشود، یکی از یاران اصلی «مختار» یک فرد ایرانی است به نام «کیان» با بازی «رضا رویگری» که فرماندهی گروهی از ایرانیان حامی «مختار» را به عهده دارد. در طراحی صحنه و لباس این گروه از ایرانیان، استفادههای بسیار و اشارههایی به پرچم سه رنگ ایران بهکار رفته است، برای مثال استفاده از نوارهای سهرنگ در حاشیههای کلاه ایرانیان، همراه داشتن بیرقهای سبز و سفید و سرخ و یا قرار دادن پرچمی سه رنگ بر روی گور فرزند و همسر کشته شدهی «کیان». هفتهی گذشته به مناسبت تقدیر از گروه سازندگان این سریال مراسمی برگزار شد. در این مراسم هر کدام از عوامل فیلم سخنانی دربارهی این مجموعهی تلویزیونی بیان کردند. «داوود میرباقری» کارگردان سریال نیز از کسانی بود که در این مراسم سخن گفت. او در بخشی از سخنانش با اشاره به نشانههای به کار رفته در مجموعهی تلویزیونی مختارنامه گفت: «براساس اسنادی که از محققین معتبر بهدست آوردم، این احتمال وجود دارد که پرچم ایران متأثر از پرچم قیام مختار باشد، چون همسر و فرزند کیان ایرانی در قیام مختار شهید شدند.»
این سخنان ادعایی بیش نیست و ما امیدواریم داود میرباقری، کارگردان این مجموعهی تلویزیونی هرچه زودتر اسناد و منابع و محققین معتبر خود را معرفی کند تا دستکم پژوهندگان بتوانند در تصحیح اطلاعات تاریخیشان بر اساس آنچه که در این مجموعهی تلویزیونی به تصویر کشیده شده است، بکوشند!
پسلرزههای کن
جشنوارهی فیلم کن بهعلت توجهاش به سینمای مستقل ایران، در سالهای اخیر همواره مورد لعن و طعن مدیران سینمایی ایران بوده است. امسال نیز با اعلام حضور دو فیلم جنجالی از سینمای ایران در این جشنواره، اظهارات مخالف بسیاری مطرح شد که به بخشی از آنها در گزارش هفتهی قبل اشاره کردیم.
این روزها جهت انتقادهای داخلی بیشتر از جشنواره به سمت فیلمها و فیلمسازان گرایش یافته است.
نخستین بار «محمد حقیقت» منتقد ساکن فرانسه، که سالهاست با جشنوارهی کن همکاری دارد، در مطلبی در «بانی فیلم» از ضعف فیلمهای راهیافته به جشنواره سخن گفت. او که همراه با مدیریت هنری کن موفق به دیدن برخی از فیلمهای ارسالی از ایران شده بود، دربارهی فیلم «به امید دیدار» ساختهی «محمد رسولاف» نوشت: «"به امید دیدار" ازصحنهآرایی و سناریویی منسجم با ریتمی آرام برخوردار است، شاید زیادی آرام!»
او با اشاره به ارسال حدود ۳۵ فیلم ایرانی به جشنواره و عدم پذیرش آنها توسط مدیریت هنری کن نوشت: «با توجه به اینکه ما تعدادی از فیلمهای انتخابشده در بخشهای کن را دیدهایم، بهنظر من یک یا دو فیلم رد شدهی ایرانی، به مراتب بهتر از برخی از فیلمهای انتخاب شده است!»
پس از نمایش فیلم «به امید دیدار»، ساختهی محمد رسولاف نقدهایی علیه این فیلم در گوشه و کنار منتشر شد.
وب سایت «آوینی فیلم» در مقالهای با عنوان «فستیوال کن علیه انقلاب اسلامی» انتخاب این فیلم و فیلم «این فیلم نیست»، ساختهی فیلمساز دربند، جعفر پناهی را نشانهای از سیاستزدگی جشنوارهی فیلم کن دانست. در بخشی از این نوشتار که در بسیاری از وبسایتهای اصولگرا بارها بازنشر شده، آمده است که «این فیلم بر اساس گفتههای برخی خبرنگاران حاضر در کن، فاقد محتوای مناسب است و حتی یکی از منتقدان حاضر در جشنواره، آن را «بد» خطاب کرده است. اما متأسفانه دستاویزی شده است برای تدارک فضای تبلیغاتی منفی علیه ایران.»
البته شاید بد نباشد اشاره کنیم که منظور از «برخی از خبرنگاران حاضر در کن» و «یکی از منتقدان» تنها یک نفر یعنی «حسین معززینیا»ست. «معززینیا» که در کن حضور دارد، در گفتوگویی با این وبسایت با عنوان «یک جور بیزینس سیاسی در سینما» دربارهی فیلم «به امید دیدار» میگوید: «معتقدم فیلم بد و ضعیفی است. داستان پرغلطی دارد و ریتم آزاردهندهای که تماشایش را دشوار میکند. مشکل اصلی فیلم این است که آنقدر در مورد وضعیت اجتماعی سیاسی امروز کشور اغراق میکند که دیگر میشود گفت دارد دروغ میگوید، عامدانه یا غیرعامدانه.» این گفتههای «معززینیا» دستمایهای شد تا بسیاری از سایتهای داخل کشور بر اساس نظرات او و با بازنشر گزیدههایی از گفتههایش، به جشنوارهی فیلم کن و فیلم «به امید دیدار»، ساختهی جعفر پناهی بتازند و حتی «برنامهی تلویزیونی هفت» نیز با ارجاع به این گفتهها در نکوهش فیلم سخن بگوید.
از سوی دیگر در حالی که هفتهی گذشته اعلام شد که ممنوعیت خروج «محمد رسولاف» لغو شده است، با این حال در آخرین لحظات بار دیگر از خروج او از کشور و حضورش در روزهای پایانی جشنوارهی فیلم کن، ممانعت به عمل آمد. با همهی اینها در نهایت «به امید دیدار» موفق شد جایزه بهترین کارگردانی بخش نوعی نگاه و جایزه «فرانسوا شاله» را بهعنوان بهترین فیلم دریافت کند.
فیلم خارجی یعنی فیلم هندی!
«سید ضیا هاشمی» رئیس اتحادیهی تهیهکنندگان سینمای ایران، اخیراً دربارهی خرید فیلمهای خارجی و نمایش آنها در سینماهای ایران حرفهایی زده که خالی از لطف نیست. او با اشاره به تحریمهای اقتصادی ایران و عدم امکان خرید محصولات آمریکایی از کمپانیهای فیلمسازی میگوید: «به عقیدهی من آثاری که از تلویزیون پخش میشود، از طریق قانونی خریداری نشده است.»
«هاشمی» با مثال آوردن از تلاش ناموفق او و همکارانش در بنیاد سینمایی فارابی برای خرید فیلم سینمایی «ارباب حلقهها» میافزاید: «اکثر آثار آمریکایی مربوط به کمپانیهایی هستند که ما امکان خرید از آنها را نداریم. حتی شرکتهای واسطه نیز اجازهی فروش آثار آمریکایی را به ما ندارند. (...) تنها در مواردی ما اجازهی خرید داریم که کمپانی مستقلی فیلم را تولید کند.»
او در بخشی دیگر از صحبتهایش به حضور ایران در بازار فیلم جشنوارهی کن و خرید فیلمهای خارجی اشاره میکند و میگوید: «اکثر فیلمهایی که در بازار کن خریداری میشوند، از سوی مؤسسهی رسانههای تصویری و از سینمای هند است. این فیلمها به شدت ارزان هستند و متأسفانه بهوفور در شبکهی خانگی توزیع میشوند (...) و سطح سلیقهی مخاطب را پائین آورده و برای سینمای کشور مخرب و نامطلوب هستند.»
«سید ضیا هاشمی» در شرایطی این سخنان را میگوید که در روزهای گذشته، مسئولان سینمایی با مانور دادن بر حضور مؤثر ایران در بازار فیلم جشنوارهی فیلم کن و با بیاهمیت خواندن این جشنوارهی سینمایی، از اهمیت این بازار برای تبادلات فرهنگی سینمای ایران سخن رانده بودند.
فعلاً در دست تولید است!
سرانجام «داریوش مهرجویی» خبر تولید فیلم «کیمیای رومی» را تأئید کرد. به گفتهی او آخرین بازنویسی فیلمنامه به زبان انگلیسی حدود شش ماه پیش انجام شده است و «مرجانه مقیمی» بهعنوان تهیهکننده در سانفرانسیسکو تلاش میکند عدهای را برای سرمایهگذاری در این فیلم ترغیب کند. به گفتهی «مهرجویی» فیلم «کیمیای رومی» در هندوستان یا گرجستان فیلمبرداری خواهد شد.
همچنین هفتهی گذشته ویدئویی شامل مصاحبههایی با «داریوش مهرجویی»، «گلشیفته فراهانی» و «سعیده قدس» در ارتباط با این فیلم و به زبان انگلیسی بر روی سایت یوتیوب منتشر شد. [لینک در پانویس این گزارش]
در کنار اینها، «مهرجویی» از انتشار دومین رمانش با عنوان «در خرابات مغان» خبر داد. این رمان که هماکنون در انتظار دریافت مجوز چاپ از وزارت ارشاد اسلامی است، توسط «نشر قطره» منتشر خواهد شد. از مهرجویی پیش از این رمان «این فیلم بلند لعنتی» منتشر شده که اینروزها به چاپ ششم رسیده است.
«ایرج طهماسب» و «حمید جبلی» که در نوروز امسال با عروسکهای محبوب «کلاه قرمزی و پسرخاله» بار دیگر به تلویزیون برگشتند و یکی از موفقترین برنامههای نوروزی را ساختند، قصد دارند بهزودی سومین فیلم سینمایی بر اساس این شخصیتها را با عنوان «کلاه قرمزی و بچه ننه» تولید کنند. پیشتولید این فیلم آغاز شده و در مرحلهی انتخاب بازیگر است و به احتمال زیاد از اوایل تابستان فیلمبرداری آن آغاز خواهد شد. این فیلم محصول «صحرافیلم» بهتهیهکنندگی «حمید مدرسی» است.
و اما «رضا عطاران» بازیگر و مجموعهساز فعال عرصهی طنز نیز مجوز کارگردانی نخستین فیلم بلندش را
دریافت کرده است. این فیلم با نام «هیچکس فرشته نیست» مانند دیگر کارهای «عطاران» از مایهی طنز هم برخوردار است و خود او به همراه «مریلا زارعی» بازیگران اصلی آن خواهند بود. به گفتهی وب سایت سینمایی «کافه سینما» دیگر چهرهی سرشناسی که به احتمال زیاد در این فیلم بازی خواهد کرد «اکبر عبدی» است که گویا قرار است نقش یک زن را بازی کند. به گزارش خبرگزاری مهر، پیشتولید این فیلم اکنون آغاز شده و «حسین عالینژاد» مشغول ساختن دکورهای فیلم است. «محمدرضا تختکشیان» تهیهکنندهی این فیلم است.
حال باید دید «عطاران» که همواره در سالهای گذشته ساختههای تلویزیونیاش از موفقیت نسبی در جذب مخاطبان برخوردار بودهاند، در نخستین اثر سینمایی خود نیز موفق میشود تماشاگران را به سینما بکشاند یا نه.
و باز هم دستمزدهای میلیونی!
موضوع دستمزدهای نجومی بازیگران سینما تمامی ندارد. اینبار «فریبرز عربنیا» با اعلام رقم دستمزدش برای بازی در مجموعهی تلویزیونی «مختارنامه» تنور بحثها پیرامون این موضوع را داغ کرده است. او که در «برنامهی تلویزیونی هفت» این هفته سخن میگفت، از دریافت ۶۰۰ میلیون تومان برای پنج سال کار در سریال «مختارنامه» خبر داد. به گفتهی او این رقم که چیزی برابر با میانگین ده میلیون تومان درآمد ماهیانه است، تنها برابر است با حقوق یک فصل یک مربی فوتبال.
البته آقای «عربنیا» یکی دو نکتهی کوچک را فراموش کردهاند: در مقام مقایسه عمده ایرادی که منتقدان به دستمزدهای بالای برخی چهرهها و بازیگران وارد میکنند، مقایسه و اختلاف فاحش آن با دستمزد دیگر دستاندرکاران فنی و حتی بازیگران کارکشته و قدیمی در سینماست. علاوه بر این اینگونه دستمزدها از بودجهی دولتی تلویزیون و بخه یک معنا از «بیتالمال» پرداخته میشود و در اغلب موارد فقط برخی اشخاص «نظرکرده» که از روابط لازم در چنین مجموعههایی برخوردارند، میتوانند از چنین دستمزدهای کلانی بهرهمند شوند؛ و سرانجام وقتی تنها دستمزد یکی از بازیگران این سریال ۶۰۰ میلیون تومان است، خودتان حدس بزنید در ده سال گذشته هزینهی تولید این مجموعه با تعداد زیادی بازیگر و سیاهی لشکر و عوامل فنی و ساخت تعداد زیادی دکورهای اختصاصی چقدر بوده است. به هر حال، مخالفان و موافقان بحث دستمزدهای کلان برخی بازیگران همچنان دلایل خود را میآورند و به نظر میرسد تا وقتی پای حمایتهای دولتی در میان است و سرمایههایی که منابع تأمینشان مشخص نیست، این بحث پایانی نداشته باشد.
عکسها (از بالا به پایین)
دو نما از مجموعهی تلویزیونی «مختارنامه» و بیرقهایی به نشانهی پرچم یهرنگ ایران.
نمایی از «به امید دیدار» ساختهی محمد رسولاف در جشنوارهی فیلم کن
نمایی از «این یک فیلم نیست» ساختهی جعفر پناهی.
سید ضیا هاشمی، رئیس اتحادیهی تهیهکنندگان سینمای ایران
داریوش مهرجویی، کارگردان نامآشنا و فیلم تازهاش: «کیمیای رومی» که در دست تولید است.
فریبرز عربنیا، بازیگر در نمایی از مجموعهی تلویزیونی مختارنامه
در همین زمینه:
::گفت و گو با داریوش مهرجویی، گلشیفته فراهانی و سعید قدس دربارهی فیلم «کیمیای رومی»::
::پیشپردهی «به امید دیدار» ساختهی محمد رسولاف::
::تیتراژ آغازین مجموعهی تلویزیونی «مختارنامه»::
ارسال کردن دیدگاه جدید