خانه | فرهنگ،‌ هنر و ادبيات | روایت زمانه

چاه جمکران

دوشنبه, 1390-09-14 07:11
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
گزارش زندگی ما- شماره ۴٧
شهرنوش پارسی‌پور

شهرنوش پارسی‌پور - سال‌ها پیش در زندان جمهوری اسلامی، به دلیل نبودن منابع دیگر دائم در حال خواندن کتاب‌های اسلامی بودم. صمیمانه باید بگویم که یک چهارم آنچه که خوانده‌ام کتاب‌های جالبی بودند. اطلاعات قابل تأملی از آن‌ها به‌دست آورده‌ام که هنوز از آن‌ها بهره‌برداری می‌کنم.

یادم هست که زندانی‌ها اغلب مرا مسخره می‌کردند که وقت خود را به خواندن "این اباطیل" می‌گذرانم. واقعیت اما این بود که به دلیل علاقه شدیدی که به اساطیر دارم خواندن این متون اسلامی که اغلب به مسائل اساطیری می‌ماند کمک زیادی به من کرده است. اما یکی از چیزهای جالب که در زندان خواندم جزوه کوچکی بود و در آن جزوه متوجه می‌شدید که دو تن از معتمدان بازاری به امام زمان برخورده‌اند. اکنون تمامی این جزوه را با اجزای آن به خاطر نمی‌آورم و نام‌ها را فراموش کرده‌ام، و بنابراین این دو شخصیت را "حاج آقا الف" و "حاج آقا ب" خطاب می‌کنم.

داستان به این صورت بود که این دو حاج آقا دارند از شهر قم به تهران بازگشت می‌کنند. یا شاید هم دارند از کاشان به طرف قم می‌روند. به جمکران می‌رسند و برای استراحت پیاده می‌شوند. آخوند جوانی را می‌بینند که در حالت اندازه‌گیری زمین است. آن‌ها می‌پرسند که او دارد چکار می‌کند و آخوند جوان پاسخ می‌دهد که دارد ابعاد مسجدش را اندازه می‌گیرد. آقایان نگاه‌شان متوجه سوی دیگری می‌شود و بعد که به سمت آخوند جوان بازگشت می‌کنند می‌بینند ناپدید شده است. آن‌ها دچار حال قالی می‌شوند و هر دو به این نتیجه می‌رسند که امام زمان را ملاقات کرده‌اند.

سالی که من داشتم این متن را می‌خواندم زمستان ۱۳۶۰ یا بهار ۱۳۶۱ است. اما این حاج آقا‌ها در اواخر دهه ۱۳۳۰، مثلا حدود سال ۳۸ و یا ۳۹ با این آخوند جوان ملاقات کرده بودند. در آن موقع که من این مطلب را می‌خواندم هنوز جمکران به این شکل فعلی در نیامده بود. تنها گویا به همت این دو حاجی بازاری که مدعی دیدن امام زمان بودند، و هر دو از افراد خوشنام بازار به‌شمار می‌رفتند، مسجدی در آنجا ساخته شده بود.

شهرنوش پارسی‌پور: شخصاً با هیچ نوع اعتقادی مخالفت ندارم. تمایل به دیدن یک اپرا در یک تالار نمایش‌‌ همان‌قدر طبیعی‌ست که شخص به جماران برود و در چاه نامه بیندازد. اما البته همچنان این پرسش در ذهن من باقی مانده است که آیا حوزه‌های نفتی قم و جمکران با هم ارتباط دارند یا نه.

یادم هست که خواندن ابن مطلب مرا مدت‌ها به فکر فرو برده بود. البته نمی‌توانستم باور کنم که آن‌ها امام زمان را دیده‌اند، اما نکته‌ای که محور مرکزی فکر من شده بود این مسئله بود که این دو حاجی بازاری چه قصد و مقصودی داشته‌اند که چنین ادعائی کرده‌اند. مدت‌ها فکر کردم. بعد کم کم به خاطر آوردم که در سال ١٣٣۵ و یا سال بعد از آن بود که آتش‌سوزی بزرگی در منطقه‌ای از اطراف قم رخ داد. داشتند چاه نفتی در آنجا حفر می‌کردند که ناگهان چاه آتش گرفت. اگر اشتباه نکنم تابستان بود و گرمای هیولایی آتش تا جاده اصلی کشیده می‌شد. در این احوال یک متخصص آمریکایی به نام کینلی به ایران آمد تا آتش را مهار کند. من در آن موقع ۱۰ سال داشتم و با علاقه درباره این آتش عجیب می‌خواندم. این کینلی عاقبت موفق شد آتش را پس از روز‌ها مبارزه مهار کند.

اکنون در زندان در ذهن من میان این آتش سوزی و این دیدار با امام زمان در جاده قم و در جایی به نام جمکران ارتباط مبهمی ایجاد شده بود. البته بعد کم کم به دلیل گرفتاری‌های دیگر فکر کردن درباره این دو حادثه را به‌دست فراموشی سپردم. تا زمانی که از زندان بیرون آمدم. اندکی بعد پسرخاله‌ام که مقیم هلند بود و ناگهان سرطان ریه گرفته بود، سراسیمه به تهران آمد. او که به هلند پناهنده شده بود در هنگام ورود به تهران مورد بازجویی قرار گرفته بود، اما برای بازجویانش توضیح داده بود که دچار سرطان است و فقط برای این به ایران بازگشته تا به مسجد جمکران برود و از امام زمان درخواست کند سلامتش را به او بازگرداند.

این حادثه باعث شد تا من دوباره به یاد آن دو حاج آقای بازاری و دیدار آن‌ها با امام زمان بیفتم. البته پسرخاله ما به رغم اعتقاد شدید مذهبی در اثر بیماری سرطان درگذشت. اما فکری در ذهنم به شدت توسعه یافت که باید میان توسعه و گسترش این مسجد و حوزه‌های نفتی این منطقه ارتباطی وجود داشته باشد.

خودم را در شرایط سال‌های آخر دهه ۱۳۳۰ قرار دادم. بدون شک هیچ امکانی در آن مقطع برای رشد بنیادگرایی اسلامی وجود نداشت و آیت‌الله خمینی نیز کوچک‌ترین شهرتی نداشت. حالا اگر حوزه دچار این احساس شده تا سهمی از نفت قم را به‌دست آورد طبیعی‌ترین کار این است که زیارتگاهی ایجاد کند که به مکان ملاقات هزاران و بلکه میلیون‌ها مردم منجر شود. در چنین حالتی هیچ شیر پاک‌خورده‌ای جرأت نخواهد کرد که نفت قم را بدون رضایت حوزه اسلامی مقیم این شهر که بر جمکران نظارت عالیه دارد، استخراج کند.

اما مسئله عجیب استقبال گسترده مردم از این طرح است. کسانی که از جمکران و تأسیسات آن بازدید کرده‌اند می‌گویند رشدی غیر عادی داشته است. مردم می‌آیند و در چاهی که این اواخر حفاری شده پول و نامه می‌‌اندازند. و به برکات آن به شدت اعتقاد دارند. من شخصاً با هیچ نوع اعتقادی مخالفت ندارم. تمایل به دیدن یک اپرا در یک تالار نمایش‌‌ همان‌قدر طبیعی‌ست که شخص به جماران برود و در چاه نامه بیندازد. اما البته همچنان پرسش در ذهن من باقی مانده است که آیا این دو مسئله: حوزه‌های نفتی قم و جمکران با هم ارتباط دارند یا نه. بنابراین به زبان پارسی در گوگل نوشتم موقعیت جغرافیایی جمکران چگونه است؟ پاسخ آمد که در شش کیلومتری شرق قم به سوی کاشان قرار دارد. بعد نوشتم موقعیت حوزه‌های نفتی قم چگونه است. با این پرسش وارد ویکی‌پدیا شدم. در آنجا دیدم که در توضیح درباره حوزه نفتی البرز قم نوشته آمده است که این صفحه فعلاً خالی‌ست. پس هیچ اطلاعی درباره حوزه‌های نفتی قم در اینترنت وجود ندارد و یا من ندیده‌ام.

 

 

گرچه مذهبی به معنای سنتی آن نیستم و بسیار کم پیش آمده که به زیارتگاهی بروم، اما اگر توفیقی دست دهد یک‌بار هم که شده به جمکران خواهم رفت تا به‌راستی از شر این پرسش، یعنی ارتباط دو حوزه مذهبی و نفتی با یکدیگر اطلاعاتی به‌دست آورم. این را هم بگویم که این مطلب را در حضور شخصی که بسیار مذهبی بود واگو کردم. البته من از شدت علائق مذهبی آن شخص آگاهی نداشتم. او بی‌درنگ گفت که هیج ربطی میان این دو مسئله وجود ندارد و امام زمان شخصاً در منطقه جمکران دیده شده است. اکنون از افرادی که این متن را می‌خوانند درخواست دارم اگر نام آن دو شخصیت بازاری را که امام زمان را دیده‌اند می‌دانند حهت اطلاع حداقل شخص من در پاسخ و پرسش قید کنند. اما اگر مختصری درباره وضعیت جغرافیائی حوزه نفتی قم می‌دانید بنویسید.‌‌ همان‌طور که در بالا نوشتم من کوچک‌ترین مخالفتی با هیچ آداب مذهبی ندارم، به ویژه آنکه در میانه‌ بیایانی برقرار شده باشد و بتواند به مردم فقیر منطقه حداقل کمک برساند. گرچه در عکس‌هایی که از ساکنان اطراف منطقه جمکران به چاپ رسیده درمی‌یابیم که آن‌ها به رغم این چاه ثروتمند بسیار فقیر هستند.

در اتریش هم مردم به دل کوه می‌روند تا از چشمه‌ای که زیر پای دختر جوانی که بعد‌ها قدیسه شد جوشید، آب بخورند. در تمامی دنیا وضع بر همین منوال است و حس مردم برای پیدا کردن دلبستگی به چیزی که شگفت می‌نماید بسیار قابل درک است. اما به هرحال این هم نکته‌ای‌ست که آن دو حاجی بازاری چقدر راست گفته‌اند و چقدر دروغ. به‌راستی در پس و پشت اندیشه‌ این آقایان چه می‌گذشته که منجر به دیدار با امامی شده که ظاهراً متجاوز از هزار سال است زنده است؛ و در عین حال این پرسش مطرح است که در ذهن مردمانی که برای انداختن نامه به چاه جمکران می‌روند چه می‌گذرد. آیا به‌راستی آن‌ها باور دارند که انسانی بیشتر از هزار سال زنده مانده است؟ و یا به طو مبهم می‌دانند که بناست از این چاه نفعی به آن‌ها برسد؟ نمی‌توانم باور کنم که مردم تا این حد ساده باشند.
 

در همین زمینه:
::برنامه‌های رادیویی شهرنوش پارسی‌پور در رادیو زمانه::
 

Share this
Share/Save/Bookmark

سلام

سرکار خانم پارسی پورآنچه در مورد احداث مسجد جمکران معروف است این ماجرایی که شما نقل کردید نیست. بلکه یک خواب است به این مضمون که: پیرمردی از اهالی روستای جمکران مدعی شده است که حضرت صاحب الامر(درود خدا بر او) به او گفته است که در این منطقه مسجدی بسازد. این داستان بسیار مشهور است.

من در مورد مسئله ی نفت اطلاعی ندارم و نمی توانم رد یا تاییدش کنم. اما پول و ثروت و به عبارتی بهتر دنیا چه کارها که نمی کند. و اگر حرف شما ثابت شود من که یک انسان مذهبی هستم تعجب نمی کنم. اما ممکن است این سوء استفاده ی نفتی در ارتباط با احداث مسجد نباشد بلکه ممکن است پس از احداث آن افرادی در پشت نقاب مسجد اهداف خود را جستجو کرده باشند. والله اعلم

یک تعبیر می تواند این باشد که روحانیت با شرحی که از کشف نفت در جنوب به او می دادند این فکر را در ذهن ایشان برانگیخته باشد که ممکن است اقتدار سنتی ایشان با آمدن خارجی ها و متخصصین در صورت کشف نفت در قم به خطر بیفتد. لذا این داستان توسط چند بازاری وابسته علم شد .

من از شما خانم پارسی پور کاملا در تعجبم!حتی خیلی بیشتر از ادعای به قول شما ان دو حاجی بازاری! من از این در تعجبم که شما با این همه معلومات ومطالعه،چگونه جرائت نمیکنی به صراحت این خرافات وتوهمات مدهبی رو رد کنی،و در این مورد با شک و شبهه حرف میزنید، بنظر من صرف نظر از ارتباط داشتن یا نداشتن این چاه وچاهای نفتی انچه مسلم است،مهمل بودن وخرافی بودن این مسئله است نه چیزه دیگر!

درسال 1314 هنگام حفرقنات درجنوب قم آثاری از مواد نفتی درروی آب قنات دیده شد. دولت وقت پس از اطلاع واحدی به نام اداره مهندسی اکتشافی در وزارت دارایی تاسیس نمود که وظیفه آن اکتشاف نفت درنواحی مرکزی وشمالی کشور بود. این واحد با استخدام چند کارشناس آلمانی وخرید دو دستگاه حفاری ضربه ای و دورانی ، عملیات را درنواح قم و مازندران آغاز کرد، دو حلقه چاه درخشت سرو دوحلقه چاه نزدیک به کوه نمک حفرشد. حفاری ها نتیجه ای به بار نیاورد و در سال 1318 متوقف شد.
درسال 1327 دولت ایران برای انجام اکتشاف درخارج از حوضه قراردادشرکت نفت سابق ایران وانگلیس ، شرکت سهامی نفت ایران را تشکیل داد. این شرکت از سال 1328 عملیات اکتشافی را با استخدام زمین شناسان سوئیسی و مهندسین معدن ایرانی آغاز ودر سال 1335درتاقدیسی البرز درناحیه قم نفت قابل ملاحظه ای کشف نمود. درسال 1337 میدان گازی سراجه در شرق قم کشف شد.

فکر کنم خوندن این مقاله در مورد منابع نفتی قم خالی از لطف نباشه

http://www.tjupetroleum.blogfa.com/post-7.aspx

و همین طور این خبر

http://www.alborznews.net/fa/pages/?cid=24522

این خبر تابناک نشون دهنده ی منابع ذخیره ی نفتی است:

http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=107011

در مورد تاریخچه ی چاه جمکران هم در پایگاه حوزه می تونید ببینید

http://www.hawzah.net/FA/magart.html?MagazineID=0&MagazineNumberID=5052&...

کل ارتباط چاه جمکران با چاه های نفتی اونجا بر اساس مستنداتی هست یا حدس و گمان؟ و ارتباط آتش سوزی زمان کودکی شما با جمکران؟ شما در توبا عالی بودید اما non-fiction یه جورایی با ابن نثر جواب نمیده. با وجود احترام عمیقی که به شما احساس می کنم اما نوشته ها تبدیل شده به تک گویی های فاقد ارتباط و غیر مستند که ادعای مستند بودن یا جستجوی اسناد داره.
و در مورد اون چشمه، در اتریش یا در فرانسه؟ یا شاید چشمه مشابهی هم در اتریش باشد. اما تا جایی که من میدونم معروف ترین چشمه جهان مسیحی "ماساویه" هست در "پیرنه" و شهر "لورد".

احتمالا این دو حاجی بازاری همون لولک و بولک باشن قبل از مشرَف شدن به مکه مکرمه.(یا پَت و مَت البته بین فقها اختلافاتی هم هست که زیاد مهم نیست)

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B3%D8%AC%D8%AF_%D8%AC%D9%85%DA%A9...

من مقاله شما در باره چاه جمکران را خواندم . در این باره به اطلاعات دیگری هم دست پیدا کردم که شاید برای شما مفید واقع شود . لینک این اطلاعات را بالا کپی کرده ام .

موفق باشید

رضا

سلام با احترام فراوان
من کتاب های شما را بسیار عمیق می دانم واز خواندن انها لذت بردم اما انتظار بی تفاوت بودن شما را از این خرافات نداشتم.باید بگویم فرق است بین احترام گذاشتن به عقیده دیگران و تایید خرافات در انها .از شما به عنوان یک روشنفکر انتظار می رود مقابل عقاید خرافی بی تفاوت نباشید.ولی اینکه همواره بین زر وزور وتزویر ارتباطی هست شکی نیست.

من با خاندن داستان هاي كوتاهت در نشريه ي لوح با شما آشنا شدم****چه قدر دلم براي خاندن قصه هاي آن روز هاي شما ، رواني پور .معروفي و...تنگ شده.هرچند ازفحش نوشت هاي شما وبعضي شعر هاي براهني لذت نمي بردم.اي كاش خارج نشين ها در يك اقدام هماهنگ ، نهضت بازگشت جمعي به ايران را برنامه ريزي كنند. مسلم بدانيد اگر خوب هماهنگ شيد وخوب برنامه ريزي كنيد وخوب وگسترده تبليغات بين المللي كنيد.اشقيا هيچ غلطي نمي توانند بكنند.

اون زمان که مسجد جمکران ساختن آداب و اصولش طرح ریزی کردن اصلا نمی دونستن نفت چیه و چه کاربردی داره چند صد سال بعد نفت مهم شد و کاربرداش فهمیدن و شروع به استخراجش کردن تا پیش از این هر وقت میخواستن برای آب زمین بکنن به نفت میرسیدن و بیشترین استفاده اش واسه این بود که به سر شتر بزنن تا کچل نشه.

اينجا هم مثل صدها امامزاده دروغين از تبعهات ا شاعه خرافه پرستی و تشيع صفويه بعد از انقلاب رونق پيدا کرده که تمام پولها نيز بجيب گشاد برادران و مداحان ميرود....

متن زیبا و روانی بود. من فقط خواستم یک نکته اضافه کنم: اگر اعتقاد به آفریدگار داشته باشیم، و قدرت بی مانند او، آنگاه زنده ماندن فردی به مدت هزاران سال برایمان عجیب نخواهد بود. اگر او بخواهد همه چیز ممکن است. مگر نه اینکه عروس های دریایی یافت شده اند که عمر نامحدود دارند، پس چرا این مورد برایمان ناممکن به نظر می رسد؟ و مگر ما همه دانستنی های فیزیک و شیمی و ... را می دانیم؟ مغرور به علم شدن بد چیزی است، آن هم علمی که می دانیم چقدر محدود است.

نوشتن درباره ی چاه جمکران و ارتباط آن با هر چیز دیگر در این شرایط؛ هدر دادن فضای ارتباطی سایت زمانه؛ و به باد دادن اعتماد مردم به شما و آثار تان است... اندکی تامل کنید در خود و در نوشته هاتان خانم پارسی پور...

هر چاه نفتی بالأخره یکی روز خشک می‌شود و از رونقش آلودگی و پلیدی بر جای می‌ماند. اما آن چاه خرافه تا ابد جوشان است و مردم بی‌نوای نادان را به سوی خود می‌کشاند. «علما»ی حوزهٔ قم بارها اعلام کرده‌اند که آن چاه را بی‌اثر و خرافه‌پرورده می دانند، اما آگاه از منفعتی که برای کسب و کار ناپاک‌شان دارد هرگز اقدامی برای بستن یا پر کردنش نکرده‌اند.
بعید به نظر می‌رسد که در آن زمان قدیم حوزه قم برای سهم‌خواهی از منابع نفتی اطراف قم چنین حرکتی کرده باشد، و امروز هم که کل چاه‌های نفت و غیرنفت ایران در سیطره معمم‌ها است. آزاداندیشی شما قابل تحسین است خانم پارسی‌پور، اما مورد مطالعهٔ شما نسبتی با این اندیشهٔ باز ندارد.

من هم مثل بعضی از دوستان آگاه به این خانم نویسنده اعتراض دارم سکوت در مقابل خرافات ودر پرده صحبت کردن بنظر من دگر بس است . من فکر میکنم که یک نوسنده مردمی هرگز نبایستی با مردمش این گونه موضوعی را اینقدر در ابهام عنوان کند طز صحبت این خانم بنظر میآید که انگار خودش هم به یک نوعی این جریان را قبول دارد.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما