خانه | فرهنگ،‌ هنر و ادبيات | آهنگ زمانه

زشتی و زیبایی، هر یک صدایی دارند

یکشنبه, 1389-11-17 13:41
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
گفته‌های حسین علیزاده درباره‌ی موسیقی ایران
سعید شروینی

سعید شروینی- شهرام ناظری، خواننده سر‌شناس موسیقی سنتی ایران و حسین علیزاده، نوازنده برجسته به اتفاق در چند شهر اروپایی کنسرت برگزار می‌کنند. این کنسرت‌ها زیر عنوان «در هوای بی‌چگونگی» به مدت ۹ روز، از بیستم تا بیست و نهم ماه مه در شهرهای کلن، فرانکفورت، استکهلم، گوتنبرگ، مادرید، اسلو و آمستردام برگزار می‌شوند.

 

پژمان حدادی (تنبک، دایره کوکی)، محمد فیروزی (بربت)، سینا جهان آبادی (کمانچه)، سیامک جهانگیری (نی) و بهنام سامانی (دف و کوزه) از دیگر اعضای این کنسرت هستند. بهنام سامانی، نوازنده سازهای کوبه‌ای مدیریت این کنسرت را به عهده دارد و قرار است که در ۲۸ ماه مه رادیو فرانکفورت میزبان کنسرت مشترک ناظری – علیزاده باشد. به این مناسبت بر اساس کتاب «درباره موسیقی ایران»، گفت و گو محسن شهرناززاده با حسین علیزاده که در سال ۱۳۸۴ توسط نشر نی منتشر شد، نگاهی داریم به نظرات حسین علیزاده درباره‌ی موسیقی سنتی ایران. این مقاله نخستین بار در ۱ شهریور ۱۳۸۴ به مناسبت ۵۵ سالگی این هنرمند و نوازنده‌ی چیره‌دست در رادیو زمانه منتشر شده بود.

فرهنگ زمانه

 

درباره‌ی به تکرار و سکون افتادن موسیقی سنتی ایران، ناهماهنگی آن با ضربان و روح زمان و ناتوانی‌اش در بازسازی و روزآمد کردن خویش، در دهه‌های اخیر بحث و جدال بسیاری در جریان بوده است. می‌توان گفت اگر نام‌هایی مانند حسین علیزاده در صحنه‌ی موسیقی ایران حضور نمی‌داشتند، مدعیان بر حق چنین بحث‌هایی کارشان بسیار راحت‌تر می‌بود. برخی علیزاده را «نیمای موسیقی ایران» لقب داده‌اند. در سنجش با کار نیما و نیز در قیاس با دگرگونی کمتری که موسیقی سنتی ایران نسبت به شعر قدیم ما به خود دیده است، این لقب شاید تمام و کمال با واقعیت وفق ندهد، اما تا آنجا که بر تلاش و تکاپوی تحول‌خواهانه و ذوق‌ورزی متفاوت و قابل اعتنای علیزاده در موسیقی ایران ناظر باشد می‌توان با تسامح بر آن مهر تأیید نهاد.

علیزاده می‌گوید: «وقتی آثارم را از نوجوانی بررسی می‌کنم، یک وجه اشتراک آن‌ها این است که موسیقی وسیله‌ای است برای دست یافتن به آنچه در درونم می‌گذرد. وقتی به آثار خودم فکر می‌کنم، در آن آرزوهایی را می‌بینم که که از وقتی خودم را شناختم، آن آرزو‌ها را داشته‌ام. حال این آرزو‌ها با زبان موسیقی است، یعنی زبان موسیقی من، حکایت آرزوهای من است.»

 

برگ‌های متعدد یک کارنامه‌ی درخشان

 

علیزاده بیش از ۳۵ سال از عمر خود را به فعالیت خلاقانه در عرصه‌ی موسیقی ایران مشغول بوده است. تحصیل و فعالیت چشمگیر در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی در تهران و برگزاری کنسرت‌های به یادماندنی با پریسا، همکاری و مشارکت در شکل‌گیری گروه‌هایی همچون «شیدا»، «عارف» و «چاوش»، ساختن ده‌ها اثر نوآورانه و متفاوت همچون «سواران دشت امید»، «حصار»، «نینوا»، «شورانگیز»، «صبحگاهی»، «آوای مهر»، «راز نو»، «ترکمن»، «پایکوبی»، «همنوایی»، «عصیان»، «رویا» و...، برگزاری کنسرت‌های تکنوازی و همنوازی که معمولا سبک وشیوه متفاوت وی را به نمایش گذاشته‌اند، ساختن موسیقی برای شماری از فیلم‌های مطرح سینمای ایران مانند «دلشدگان»، «گبه»، «زمانی برای مستی اسب‌ها»، «لاک‌پشت‌ها پرواز می‌کنند» و... نیز تألیف چندین اثر در زمینه تدریس و آموزش موسیقی ایران برگ‌های متعدد و درخشان کارنامه موسیقیایی علیزاده را تشکیل می‌دهند.

 

هنرمند باید درون جامعه و بین مردم باشد

 

برجستگی کارهای علیزاده و تمایز بسیاری از آن‌ها از کارهای پیشینیان و معاصران فعال در زمینه‌ی موسیقی ایران شاید پیش از همه به نگاه مدرن، اندیشه‌ورزانه و نوجویانه او به عرصه‌ی کاری‌اش مربوط باشد. واقعیت این است که ورای کار‌ها و آثار وی، گفتار‌ها و مصاحبه‌هایش نیز از ذهنی پویا و چندجانبه‌نگر به حیطه‌ی کاری خویش حکایت دارند. در این رابطه از جمله می‌توان به مصاحبه بلند او با محسن شهرنازدار* اشاره کرد که در قالب یک کتاب ۱۴۰ صفحه‌ای منتشر شده است. چاپ نخست این کتاب تاریخ ۱۳۸۳ را بر خود دارد و چاپ دوم آن نیز در سال ۱۳۸۵ به بازار آمده است.

در کتاب یادشده، چندین محور مهم را می‌توان بازشناخت که کم‌وبیش شمایی از چند وچون نگاه علیزاده به موسیقی ایران و انگیزه‌ها و رویکرد‌هایش برای نوآوری در این هنر را به دست می‌دهند. او در این مصاحبه از جمله بر رابطه‌ی هنر و موسیقی با طبیعت و محیط و فضای اجتماعی و فرهنگی‌اش، و تأثیر و تأثر از آن‌ها تأکیدی دوباره دارد. او می‌نویسد:

«در طبیعت همواره ارکستری در حال نواختن است. شما از خانه که بیرون می‌روید، می‌توانید حس کنید که اصوات اطراف شما قبلاً نوشته شده است، حتی فرکانس موتور ماشین تا دستفروشی که برای فروش جنسش فریاد می‌زند و هم‌زمان با آن کلاغی قارقار می‌کند و از شاخه‌ای به شاخه دیگر می‌پرد، همه‌ی این‌ها گویی نوعی تابع پولیفونی و پلی ریتمیک است که موضوع کار هنرمندان موسیقی محسوب می‌شود. البته اگر درون جامعه و مردم باشد نه آنکه در غاری بنشیند و کار کند، آنجا ارکستر ذهنی او شکل نخواهد گرفت. این ارکستر در زندگی جریان دارد...»

 

زشتی و زیبایی هر یک صدایی دارند

 

جالب آنکه بسیاری از از انگیزه‌ها و محرک‌هایی که علیزاده را به آفرینش این یا آن اثر سوق داده‌اند به گفته خودش حاصل تصاویری بوده که او از زندگی در ذهن و حافظه خود ثبت کرده است: «... وقتی می‌خواستم به موسیقی حال و هوایی بدهم، یک تصویر برایش داشتم. چون فکر می‌کردم که همیشه این تصاویر با ما هستند و من اگر بخواهم یک موسیقی انتزاعی بسازم، باید صرفاً ردیف را تکرار کنم که از لحاظ تصویری چیزی در آن تداعی نمی‌شود. اما وقتی چشم باز می‌کردم و همه تصاویر زندگی را می‌دیدم به معادل‌های صوتی این تصاویر فکر می‌کردم و آن وقت شعر و آهنگ می‌ساختم. البته منظورم از تصویر، شکل سینمایی قضیه نیست. تصویر یعنی زندگی. هر چه در زندگی هست، تصویر است. هر چیزی را که من می‌بینم و لمس می‌کنم، برای من یک معادل تصویری دارد و بعد از آن تبدیل به موسیقی می‌شود.»

ظاهراً همین تصویری بودن نقش‌مایه‌ها در‌ آثار علیزاده است که کار ساختن موسیقی فیلم را هم برایش راحت‌تر کرده و او را به مخالفت با این ایده واداشته که «موسیقی ایران جوابگوی فیلم نیست». او درباره موسیقی و تصویر می‌گوید:

«می‌توانیم بگوییم که موسیقی ردیفی ما یا موسیقی دستگاهی‌مان، القاءکننده‌ی موسیقی تصویری نیست. در موسیقی تصویری، روی نقاطی تاکید می‌شود که ممکن است از خواص موسیقی دستگاهی ما خارج باشد، ولی معنی‌اش فقدان ذهنیت آهنگساز است که نمی‌تواند موسیقی‌ای همجنس و همگام با تصویر و اندیشه‌های کارگردان خلق کند. چون موسیقی ایرانی یک متریال صوتی است که آهنگساز می‌تواند ذهنیت موسیقیایی خود را از آن استخراج کند. مسئله جوابگو بودن یا نبودن هیچ نوع موسیقی مطرح نیست چون یک آهنگساز آگاه، صداهای موجود در فیلم را تقویت می‌کند تا به موسیقی فیلم دست یابد. اگر فیلم زیبایی روستایی را نشان می‌دهد، آهنگساز باید بداند آن‌ها صداهایی دارند. اگر می‌خواهد زشتی یا خشونت را القاء کند، هر کدام از این مفاهیم هم صدایی دارند و آن صدا‌ها نباید از جنسیت صوتی فیلم جدا باشد».

 

شعرقدیم، شعر جدید و موسیقی ایران

 

نکته‌ی دیگر مورد اشاره در مصاحبه‌ی علیزاده یکی از ضعف‌ها و محدودیت‌های موسیقی ایران، یعنی سازی‌ نبودن و آوازی و وابسته به کلام بودن آن است. او با انگشت‌نهادن منتقدانه بر وسواسی که در ایران در زمینه‌ی تلفیق شعر و موسیقی وجود دارد، به مزیت‌های موسیقی سازی و بدون کلام می‌رسد که در ایران هنوز هم کمیاب است. او می‌گوید:

«موسیقی وقتی آزاد باشد دیگر در ترکیب اصوات، ریتم و کلام مرزی برای خود نمی‌شناسد. یعنی می‌تواند خیلی انتزاعی شود، می‌تواند خیلی پیچیده شود و می‌تواند به تصورات دست‌نیافتنی در موسیقی دست پیدا کند. ولی وقتی که فقط موسیقی با کلام همراه باشد، باید چه از نظر فنی و چه از نظر مضمون، شعر را ادا کند، مضمون شعر را بگوید و قالب‌های شعر را تکرار کند.» به این ترتیب «شما در معنی شعر محدود می‌شوید؛ اما وقتی موسیقی بی‌کلام شکل می‌گیرد، دنیای دیگری را لمس می‌کنید که دنیای موسیقی است و بیان خاص خودش را دارد... در کشور ما روی بخش موسیقی سازی خیلی کم ‌کار شده و آن چیزی هم که به عنوان تک‌نوازی با ساز ارائه می‌شود، در واقع موسیقی آوازی بدون کلام است.»

بحث درباره‌ی گران‌جانی کلام (شعر کلاسیک) و نقش مسلط وزن و ریتم آن در موسیقی ایران به پرسش مربوط به توانایی تطبیق این موسیقی با شعر نو کشیده می‌شود که علیزاده اینجا نیز نظر و رویکرد ویژه خود را دارد. او مسئله را کمی فرا‌تر از شعر نو می‌برد و به این نکته اشاره می‌کند که موسیقی آوازی، بر خلاف سنت رایج در ایران، بیش از هماهنگ کردن خودش با وزن و آهنگ شعر باید با مفهوم نهفته در آن دمسازی و همراهی کند. به گفته ‌یاو عدم درک همین نکته است که «خواننده‌های موسیقی ایران (اغلب) فردوسی را هم همان‌گونه می‌خوانند که مثلا شعر باباطاهر را! با یک موسیقی کاملا کلیشه‌ای که تنها با وزن شعر جلو می‌رود و به مفهوم کاری ندارد.» توجه به این مسئله از نظر علیزاده می‌تواند در تلفیق موسیقی ایرانی و شعر معاصر سهولت قابل اعتنایی ایجاد کند. موفقیت نسبی کارهای علیزاده بر روی شعر نو در برخی از آلبوم‌هایش مانند «زمستان»، «بی ‌تو به سر نمی‌شود» و «فریاد» و... را شاید بتوان مصداق عملی نگاه و رویکرد فوق دانست.

 

محدودیت و ناکارآمدی ابزارهای موسیقی ایرانی

 

محدودیت و ناکارآمدی ابزارهای موسیقی ایرانی و لزوم دگرگون ساختن و گسترش آن‌ها هم نکته برجسته‌ای در مصاحبه بلند علیزاده است. او همین ضعف را از عوامل محدودیت و مشکلات بر سر راه همنوازی سازهای ایرانی می‌داند و از این متأسف است که در سده‌های متمادی مذهب در ایران مقابل موسیقی قرار گرفته، به گونه‌ای که برای مثال بر خلاف هند که ساز جنبه‌ی تقدس دارد در کشور ما ساختن، فروختن، نواختن و نشان‌دادن عمومی آن مکروه و یا حرام بوده و هنوز هم تا حدی چنین است. او زیرزمینی شدن موسیقی را از پیامدهای‌ همین رویکرد می‌داند که به نوبه خود باعث شده «سازهای ما اکثرا سازهای کم صدایی باشند و یا آنهایی که کم‌صدا‌تر بوده‌اند، امکان بقا یافته‌اند...» علیزاده برای رفع این نقصیه هم به تجارب و خطرکردن‌های نوآورانه فرامی‌خواند. او می‌گوید:

«باید تجربه کنیم و چیزهای نو را به هم به وجود آوریم. اگر صحبت از ارکس‌تر سازهای ایرانی است، این ساز‌ها باید خواص شرکت در ارکس‌تر را پیدا کنند و دسته‌بندی شوند و کمبود‌هایشان در طیف صداهای کم و زیر جبران شود، و در محتوایشان هم باید تجدید نظر شود...» در باره مزیت‌ها و کارآمدی‌های ساز «سلانه» که علیزاده خود آن را طراحی کرده شاید هنوز برای اهل فن نیز ابراز نظر قطعی زود باشد اما این اقدام در نفس خود حکایت از آن دارد که سازنده آن در عمل نیز از پیگیری حرف‌ها و پیشنهادهای خویش فرونمی‌گذارد.

تدبیر و اعتراض برای احیای صدای زنان

کاستن از محدودیت‌های رسمی رایج در کشور و گشودن دوباره موسیقی ایران بر روی صدای زنان از جمله دغدغه‌های علیزاده در گستره‌ی دو دهه‌ی گذشته بوده است. یکی از ابتکارات و تدابیر وی در این رابطه به‌کار‌گیری خلاقانه‌ی شیوه‌ی همنوایی است که شاخص آثاری همچون «نوبانگ کهن» (همراه با خسرو سلطانی)، «آوای مهر»، «راز نو» و یا موسیقی فیلم «گبه» است. این شیوه آواز را از شکل تک‌خوانی خارج می‌کند.

تک‌خوانی در موسیقی ایرانی بیشتر جنبه عرفانی دارد و در درون، تداعی مفاهیم شعر را می‌کند. علیزاده درباره‌ی انگیزه‌اش در به‌کارگیری همنوایی می‌گوید:
 

«این بسیار شیرین است که شما با گوش موسیقیایی، اصوات را بشنوید؛ از طبیعت گرفته تا بازار، مراسم مذهبی، نوروز و مراسم‌ ملی ایران. در همه این‌ها الگوهای چند صدایی وجود دارد. یکی از عواملی که باعث شد با قاطعیت روی همنوایی کار کنم ممنوعیت صدای زن بود. این ممنوعیت به من این انگیزه را داد که در آثارم، حداقل در شکلی که حضورش احساس شود، صدای زن وجود داشته باشد.»

صرف‌نظر از شگرد‌ها و تدابیر عملی برای سست ‌کردن ممنوعیت صدای زنان، علیزاده ابایی هم نداشته که در فرصت مناسب صدای خود علیه این محدودیت حقوق و هنر زنان را بلند کند. برای مثال در مراسمی که در سال ۱۳۸۲ در تهران از سوی موزه‌های هنر معاصر برای بزرگداشت قمرالملوک وزیری برگزار شده بود، علیزاده سخنان معترضانه‌ای بر زبان آورد که هنوز هم از اهمیت‌شان کاسته نشده است. او گفت:

«ما از زن ستایش می‌کنیم اما برای فعالیت‌هایش شرط می‌گذاریم و می‌گوییم حق داری این کار را بکنی و آن کار را نکنی... در واقع، قمر جزو شخصیت‌های استنثائی است و نمی‌شود در جامعه‌ای زن را بزرگ داشت اما هنرش را نادیده گرفت. قمرالملوک مرز‌ها را شکست و جاودانه شد. ما از دوران قمر هم عقب‌تریم. در آن زمان او را تهدید می‌کردند که اگر بخوانی، می‌کشیمت، اما در هر حال او می‌خواند، اما حالا زنان نمی‌توانند در عرصه عمومی بخوانند در حالی که جامعه امروز با جامعه زمان قمر قابل مقایسه نیست.»

ناممکنی ممانعت از عشق

در کنار نکات متفاوت و با اهمیت دیگری که علیزاده در گفت‌وگو با محسن شهرنازدار مطرح می‌کند نگاه و نگرش او به رابطه با فرهنگ غرب و موسیقی پاپ ایرانی را هم می‌توان خواند و نگاه منفی‌گرایانه‌ی او در این زمینه‌ها که بعضاً به دیوارکشی میان فرهنگ‌ها، موسیقی‌ها و هویت‌ها می‌انجامد را باید شایسته نقد دانست. با این همه کتاب یادشده حاوی اندیشه‌ها و نقطه‌نظرات کسی است که در دگرگونی موسیقی ایرانی سهمی قابل اعتنا داشته و اکنون که از میانه‌ی دهه ششم عمر خویش می‌گذرد نیز، کماکان رکود و سکونی در این تلاش و خلاقیت او قابل مشاهده نیست.

این مرور را با جملاتی ازپایان گفت‌وگوی علیزاده به پایان می‌بریم که از دشواری‌های هنرمند موسیقی بودن در ایران و از اینکه همه این دشواری‌ها نتوانسته بر اراده و ذوق خلاق او و همتایانش فائق آید و ویرانی و مرگ موسیقی را رقم زند حکایت می‌کند. علیزاده می‌گوید:

«وقتی انقلاب شد، در واقع، وضع برای موسیقی بد‌تر شد و برای فعالیت ما که در انقلاب هم شرکت داشتیم، به رغم امیدی که به شکوفایی و آزادی بیشتر موسیقی در دوران پس از انقلاب داشتیم آن چفت و بست را زدند و مبارزه ما از این به بعد در شکل دیگری شروع شد. حالا دیگر باید ثابت می‌کردیم که موسیقی باید وجود داشته باشد و در همه زمینه‌های آن فعالیت شود. به همین خاطر چند بار تهدید به مرگ شدیم. به هر صورت برخوردهای خشونت‌آمیز زیادی نسبت به ما و موسیقی شده است که تا به حال در جایی نگفته بودم. چون یقین داشتم که برد با ماست، چون این آب و خاک متعلق به فرهنگ و موسیقی ماست و ما هم فرزند این آب و خاکیم. کسی که از موسیقی ممانعت می‌کند، مثل این است که از عشق ممانعت کرده و این محال است. قدرتمند‌ترین آدم هم خواسته‌اند این کار را بکنند ولی نشده است».

* گفت‌وگو با حسین علیزاده درباره موسیقی ایران، محسن شهرناززاده، نشر نی، ۱۳۸۴

Share this
Share/Save/Bookmark

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما