خانه | شهزاده سمرقندی

«اسرائیلی‌ها می‌توانند به فارسی بگویند: دوستت دارم»

جمعه, 1391-01-04 06:11
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
شهزاده سمرقندی

شهزاده سمرقندی - ماکس ملکیل- ملاقنداف (Max Malkiel) از یهودیانی است که در شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، به دنیا آمده و در سال‏های بازسازی دوران شوروی به زادگاه نیاکان خود، بیت‏المقدس سفر کرده و مدتی هم آنجا با فرهنگ و دین و رسم‏ و رسو‏م‏های ملی خود آشنا شده و بعد از آن به لندن مهاجرت کرده است.

ماکس در حال حاضر در لندن به‌سر می‌‏برد و از طر‏فداران موج جدیدی است که در فیس‏بوک و دیگر شبکه‌های اجتماعی بین اسراییلی‏‌ها و ایرانیان با پیام دوستی و ضد جنگ به ‏وجود آمده است.
ماکس می‌‏گوید قبل از راه افتادن این موج ضد جنگ، نگران درگرفتن جنگی بین این ایران و اسرائیل بوده است. اما بعد از این موج و انتشار پی‏ در پی عکس‌های مردمی که ضد جنگ هستند و پیام‌های دوستانه و عاشقانه برای همدیگر می‌‏فرستند، امید دارد که از هرگونه جنگی جلوگیری بشود.
 

ماکس ماکیل با فرهنگ مردم آسیای میانه بزرگ شده و همسر او نیز از ازبک‌تباران شهر سمرقند است. پیش از همه، از ماکس ماکیل خواستم که خود را معرفی کند و مسیر زندگی‌اش را برای شما قصه کند:

 ماکس ماکیل:اما همه اسرائیلی‌ها سه جمله را به زبان فارسی می‌‏دانند: «فارسی می‌‏دانی؟»، «دوستت دارم» و «گل سنگم». این ترانه را همه‏ اسراییلی‏‌ها می‌‏شناسند.

ماکس ماکیل - من در سال ۱۹۷۲ میلادی در شهر دوشنبه به‌دنیا آمده‌ام که شهری فارسی‌زبان است. اما در یک خانواده‏ روس‌زبان بزرگ شده‏ام. والدینم یهودی هستند، اما پدرم یک یهودی بخارایی و مادرم یک یهودی اوکرائینی‌ست. از این‌رو در خانه به زبان روسی حرف می‌زدیم. اما زبان فارسی را در دو جا یاد گرفتم. ابتدا از کوچه و بازار و دوستان مسلمان در تاجیکستان و برای بار دوم، زمانی که در اسرائیل در شهر بیت‌المقدس زندگی می‌کردم. دو سه سال در جامعه‏ یهودیان بخارایی‏ زندگی ‌‏کردم و اینک هر دو لهجه‏ اساسی آسیای میانه، هم جنوبی و هم شمالی را یاد گرفته‌ام. یهودیان به لهجه‏ شمالی صحبت می‌کنند.

 

در حال حاضر در لندن زندگی می‌‏کنید؟

 

بله، در لندن ساکن هستم.

 

چرا از دوشنبه مهاجرت کردید و به شهرهای مختلف رفتید؟

 

فکر می‌‏کنم شما هم همسن من هستید و دوران «پرستوریکا» به یاد داشته باشید. در دوران «پروستریکا»، انسان‌ها شروع کردند به جست‌و‌جوی ریشه‏ خود. من هم می‌‏خواستم بدانم یهودی یعنی چه. این بود که یک جوان مذهبی و صهیونیست شدم. من به خاطر تاجیک‏‌ها و یا تاجیکستان، از دوشنبه نرفتم. من همیشه تاجیکستان را دوست داشتم، اما ‏خواستم اسرائیل را ببینم، بدانم زندگی در آنجا چطور است، و می‌خواستم دین و زبان خود را بیاموزم. به این خاطر بود که پیش از جنگ به اسرائیل رفتم. اما برخی فکر می‌‏کنند از جنگ گریختم. خیر؛ پیش از جنگ، در سال ۹۱ که هنوز اتحاد شوروی وجود داشت، به اسرائیل رفتم. بعد هم بچه‌هایم در آنجا متولد شدند و در همان جا هم بزرگ شدند.

 

زمانی که در دوشنبه زندگی می‌‏کردی، یهودیانی که مثل تو باشند، ولی مجبور باشند به زبان روسی درس بخوانند و در بیرون با دوستان‏شان تاجیکی حرف بزنند، زیاد بودند؟

 

بله، امروز در اسراییل هم یهودیان جوان به زبان‌های عبری و روسی حرف می‌‏زنند. زبان فارسی یهودی نیز در میان یهودیان بخارایی، زبانی است که با پدربزرگ‏‌ها و مادربزرگ‏‌ها حرف می‌‏زنند. وقتی کسی بخواهد حس خانه را، حس گرمی داشته باشد، یکی دو جمله با زبان بخارایی صحبت می‌‏کند. چون در تاجیکستان، زبان مدرسه، زبان روسی بود و الان در اسرائیل زبان عبری است.

 

می‌‏خواستم نظرت را درباره‏ موج جدیدی بپرسم که در فیس‏بوک به راه افتاده و همه روزه می‌‏بینیم که عکس‌هایی با پیام‌های دوستی بین ایرانیان و اسرائیلی‌ها منتشر می‌‏شود. نظر تو در این‌باره چیست؟ این موج خودجوش چه برنامه‌ای دارد؟ می‌خواهد فرهنگ تازه‌ای را شروع کند؟

 

پیش از این موج، من باور داشتم که جنگ خواهد شد. نمی‌‏خواستم جنگ بشود، اما هیچ علاجی نمی‌‏دیدم، فکر می‌‏کردم جنگ می‌‏شود. اما بعد از اینکه این موج را دیدم، الان امید دارم که جنگ نمی‌‏شود. این جنبشی است خیلی خودجوش و آدم‌های عادی آن را شروع کرده‌اند. من از این بابت خیلی خوشحالم و اکنون باور دارم که می‌‏شود از جنگ جلوگیری کرد.

 

خود تو هم در این حرکت اجتماعی شرکت کرده‌ای؟

 

شرکت کرده‏ام. حتی کمک مالی کرده‌ام و دیگران را هم دعوت می‌‏کنم که کمک کنند و پول بدهند. چون اگر این‏‌ها پول داشته باشند، می‌‏توانند هم به تلویزیون بروند و هم پوسترهای تبلیغاتی را در کوچه‏‌ها منتشر کنند. خیلی مهم است که همه با این جنبش آشنا بشوند و اگر خدا بخواهد، جنگ متوقف بشود.

 

قصد داری سفری هم به ایران داشته باشی؟

 

بله. بله. منتظر پاسپورت بریتانیایی هستم. البته اگر خدا بخواهد و بعد از یکی دو سال پاسپورت بریتانیایی را بگیرم. من الان تنها پاسپورت اسرائیلی دارم و نمی‌‏توانم با آن به ایران سفر کنم. این آرزوی من است. من هم مثل هر تاجیک و فارسی‌زبان دیگری، آرزوی سفر به ایران دارم. خدا بابای من (پدربزرگم را که در آسیای میانه به او بابا می‌‏گوییم) را رحمت کند. او هر روز می‌‏گفت: «چو ایران نباشد، تن من مباد». این جمله‏ دوست داشته‏ پدربزرگم بود. هر روز این جمله را از زبان او می‌‏شنیدم. اگر به اسرائیل بروید، می‌‏بینید اسرائیلی‏‌ها که بعضی‌هاشان حتی نمی‌‏دانند ایران کجاست و بعضی از اشخاص فکر می‌‏کنند ایرانی‏‌ها عرب هستند، اما همه اسرائیلی‌ها سه جمله را به زبان فارسی می‌‏دانند: «فارسی می‌‏دانی؟»، «دوستت دارم» و «گل سنگم». این ترانه را همه‏ اسراییلی‏‌ها می‌‏شناسند.

 

ایمیل گزارشگر:

shahzoda@radiozamaneh.com

 

در همین زمینه:

::برنامه‌های رادیویی شهزاده سمرقندی در رادیو زمانه::

Share this
Share/Save/Bookmark

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما