پوران فرخزاد: «ایرانیان کهن آتش پریستار بودند»
مینو صابری - در سهشنبه آخر سال، هر کس بهفراخور شرایطی که دارد در جشنی شرکت میکند که نام آن «چهارشنبهسوری» است. نام چهارشنبهسوری با آتش افروختن پیوند خورده است و آتش جزء جداییناپذیر این جشن است.
اما رسومی که ما در چهارشنبهسوری برگزار میکنیم تا حدودی با آنچه که از ابتدا بوده تفاوت دارد. برای مثال از روی آتش پریدن و گفتن «زردی من از تو، سرخی تو از من» به نظر زرتشتیان توهین به آتش محسوب میشود، در حالی که امروزه گفتن این جمله بسیار رایج است.
از بحث شناخت این جشن نزد عموم مردم که بگذریم، عقاید و نظریههای پژوهشگران و کسانی که با جشنهای ایرانی بهخوبی آشنایی دارند نیز متفاوت است.
در این برنامه با دیدگاههای خانم پوران فرخزاد درباره جشن چهارشنبهسوری آشنا میشویم:
با توجه به اینکه نظرات متفاوتی درباره قدمت جشن چهارشنبهسوری میشنویم، میخواهم نظر شما را درینباره بدانم.
پوران فرخزاد - ما در گذشتههای دور جشن آتش داشتهایم. این جشن به نام «سور» معروف بوده و کهنترین جایی هم که از آن نام برده شده، در زبان امروزی ما، در «تاریخ بخارا» است که در حدود قرن سوم نوشته شده و حدود قرن ششم به فارسی ترجمه شده است. بهغیر از تاریخ بخارا نمونه دیگری که پیدا میکنیم در نوشتههای «امام محمد غزالی» است - در قرن پنجم. امام محمد غزالی دانشمند بوده و به علم «فقه» آگاهی داشته ولی مرد تنگاندیشی بوده و بهشدت این مراسم را کوبیده است.
پوران فرخزاد
امام محمد غزالی در کتابی با لحن کوبندهای نوشته است: «در این روز مردم جمع میشوند و بوقها را بهصدا در میآورند و کوزههایی را منفجر میکنند و در خیابانها میرقصند و آتش روشن میکنند...»
افزون بر این باید بدانیم که «آتش» در ایران باستان ارج و بهای بسیاری داشته است. مانند چهار عنصر دیگر: «باد»، «آب»، «خاک» و در این میان ارزش آتش بسیار زیاد بوده است چنانکه وقتی موبدان به آتشدان نزدیک میشدند، نقابی بهنام «پَنام» جلوی بینی و دهانشان میزدند تا مبادا نفَسشان آتش را آلوده کند. البته آنها به باد و آب و خاک هم احترام میگذاشتند و اصولآ به عناصر چهارگانه که طبیعت زائیدهی آنهاست و زندگی وابسته به آنهاست، احترام میگذاشتند. درست بهعکس امروز که بیاعتناء به نیاکانمان اقیانوسها و دریاها و جویها و هر جا که آب روانی هست را آلوده کردهایم.
اگر نگاهی به رودخانهها و کانالها و جویهای آب بیندازیم، از دیدن لنگههای کفش و پوست خربزه و هندوانه و خیار و غیره شرمزده میشویم که ما چقدر از آداب و رسوم گذشتهمان دور شدهایم و کارهای دیگری که با خاک و آب و زمین و جوّ کردهایم. در واقع داریم طبیعت را از بین میبریم.
چون موضوع مورد نظر ما «آتش» است فقط در این باره ادامه میدهم. «سور» به معنای جشن است. گویا در گذشته مسئله «چهارشنبه» مطرح نبوده است. اما این جشن مطرح بوده و با شکوه زیادی هم برگزار میشده، چنانکه تمام جشنهای دیگر آریایی با آتش همراه بوده است که این آتشها را یا در میدانها برمیافروختند و یا روی بامها.
شبهای جشن، این آتشها منظره بسیار زیبایی به شهر میداده و اگر کسی از دور نگاه میکرده از ابهت و شکوهاش متحیر میشده است.
به تاریخ بخارا اشاره فرمودید که در آن از چهارشنبهسوری یاد شده است. لطفاً در اینباره توضیح دهید.
در تاریخ بخارا نوشته شده یکی از پادشاهان سامانی به نام «منصوربن نوح» به منطقهای میرود که جوی مولیان بوده و یکبار «رودکی» آن قصیده باشکوه را –بوی جوی مولیان آید همی- سروده و آن امیر را وادار کرده که به بخارا برگردد؛ وقتی منصوربن نوح به آنجا میرود، مدتی میماند تا میرسد به دو، سه شب به عید نوروز و چنین میگوید: «آنگاه امیر به سرای بنشست. هنوز سال تمام نشده بود که چون شب «سوری» چنانکه عادت قدیم است آتشی عظیم افروختند. پاره آتش بجست و سقف سرای در گرفت...»
این جشن که ما به آن چهارشنبهسوری میگوییم، سهشنبه شب برگزار میشود. برخی معتقدند که اصلاً چهارشنبه یک روز عربی است و ایرانیان باستان روزها را بر حسب سهشنبه و چهارشنبه و غیره نامگذاری نمیکردند. نکته دیگر این است که اصولاً منظور از برپا کردن آتش در چنین شبی چه بوده است؟ و دیگر اینکه ایرانیان آتش را میپرستیدند یا برایشان مقدس بوده؟
ممکن است که بعد از پذیرفتن دین اسلام و عوض شدن فرهنگ ایران «چهارشنبه» بهوجود آمده باشد. شاید در زمانهای دیرین هنگام بازآمدن ارواح مردگان- ایرانیان میگفتند ارواح پیش از عید چند شبی پائین میآیند و به دیدار بستگانشان میروند- این آتش را به افتخار آن ارواح روشن میکردند. شاید هم بهخاطر آمدن نوروز آتش برپا میکردند.
پوران فرخزاد: شاید ایرانیان میخواستند نحسی سهشنبه را با آتش دفع کنند و خودشان را برای چهارشنبه آماده کنند که روز فرهنگ بوده است.
بههر حال این آتش برپا میشده و این جشن بسیار باشکوه و مورد توجه مردم بوده است. حالا آیا بعد از اسلام این روز چهارشنبه به آن اضافه شده؟
ایرانیان قدیم به ستارهشناسی تسلط داشتند و ستارهها را رصد میکردند و آثارش هنوز هم باقی مانده. ستارهها هر کدام سرشتی داشتند و آن سرشت را به روزها نسبت میدادند. در روزگاران باستان روزها هر کدام یک نام و خاصیتی داشتند.
ما میگوئیم شب چهارشنبهسوری و اصلاً به سهشنبه توجه نمیکنیم. اگر شب چهارشنبهسوری بود یعنی منظور چهارشنبه بود باید مراسم جشن از ساعت ۱۲ به بعد انجام میشد چون از ساعت ۱۲ به بعد را روز حساب میکنند. اما چون ما از غروب سهشنبه آتش روشن میکنیم پس مربوط به روز سهشنبه است.
در این فرهنگ روز سهشنبه رنگ نارنجی داشته که مربوط بوده به «بهرام» یا «مریخ» یا «مارس» که اینها ستارههایی هستند که روزها را به آنها ارتباط میدادند و خواص این ستارهها را برای آنروزها در نظر میگرفتند.
خاصیت بهرام یا مریخ، جنگ است. مارس –که عربها کلمهی مرض را از روی مارس درست کردهاند- و ایرانیان باور داشتند که سهشنبه روز خوشی نیست و روز نحسی است و در آن روز بیماری و زردرویی و جنگهای عقیدتی میآید. اعتقاد داشتند که ممکن است حتی جنگ تنبهتن اتفاق بیافتد. بنابر این سهشنبه را روز نحس میدانستند. ولی روز بعدش، یعنی چهارشنبه که رنگ آن سرخ است مربوط است به ستارهی «تیر» یا «عطارد». روز چهارشنبه یک روز فرهنگی است. در این روز است که ستاره دانشمندان، شاعران، نویسندگان و اهل تفکر طلوع میکند و مربوط به عطارد و روز چهارشنبه است. شاید ایرانیان میخواستند نحسی این روز را با آتش دفع کنند و خودشان را برای چهارشنبه آماده کنند که روز فرهنگ بوده است. یعنی در واقع یک پاراداکسی است بین روز اختلاف نظر و ناهمسانی و بیماری و بدی و اهریمنی با یک روز اهورایی به اسم چهارشنبه. شاید اینگونه بوده است.
عدهای از پژوهشگران عقیده دارند که ایرانیان به این خاطر که عربها روز چهارشنبه را بد و نحس میدانستند گفتند حالا ما بیائیم این جشن آتش آخر سالمان را بیندازیم گردن چهارشنبه عربها و سهشنبه جشن بگیریم. این نظریه غلط است. چون اگر روز بعد روز نحسی است ما چرا باید امروز جشن بگیریم؟ بنابراین فکر میکنم نگاه من صحیحتر باشد که ما پایان این روز نحس را جشن میگیریم و خودمان را برای روز بعد که روز اهورایی و روز مقدسیست و روز اندیشهوران و روز تفکر هست آماده میکنیم. امیدوارم این نظریه توجه دیگران را جلب کند و عدهای بررسیهای بیشتری کنند. شاید حق با من باشد. شاید هم نباشد. با اینهمه من آتش را مقدس میدانم و به آن احترام میگذارم. در گذشته هم اینچنین بوده است.
اینکه گفته میشود زرتشتیان یا گبرها یا ایرانیان قدیم آتشپرست بودهاند یک اشتباه بزرگ است. آنها «آتش پریستار» بودهاند. یعنی از آتش مراقبت و مواظبت میکردند و به آتش احترام میگذاشتند. وظیفه ما هم این است که به آتش همان احترام را بگذاریم.
این گفت و گو پیش ازین در سایت زمانه منتشر شده و اکنون یک بار دیگر بازنشر شد.
ارسال کردن دیدگاه جدید