بوی گمشده کاغذ در دنیای مجازی
سارا شاد - اینترنت بوی کاغذ نمیدهد. بوی ساعتها نشستن و کتابی را در دست گرفتن و هی ورق زدن و با اشتیاق به فکر تمام کردن یک رمان بودن؛ تا صبح بیدار نشستن و ولو شدن روی کتابی که ورقهایش از فرط خوانده شدن شاید به فرسودگی و کهنگی بزنند.
اینترنت بوی خودش را میدهد. بوی شتاب. بوی کلیکهای ممتد روی صفحههایی که در شبیهترین شکل به کتاب، به صورت فایلهای پی. دی. اف در میآیند و دانلود میشوند تا ما را چهارچشمی مجذوب خواندن یک اثر ادبی کنند. اثری که شاید مثل بقیه رمانها و داستانها از اول روی کاغذ نوشته شده باشد. شاید کلمههایش هنوز ماهیت جوهری داشته باشند، با اینهمه در قرن بیست و یکم راهی شبیه اینترنت را برای انتقال به مخاطب برگزیدهاند و حالا از صفحه کوچک مانیتور خودشان را به ذهن ما تحمیل میکنند. به ذهنی که تا پیش از این خو گرفته بود به پشت ویترین کتابفروشیها ایستادن و زل زدن به طرح جلد کتابها.
انتشار کتاب در دنیای مجازی
انتشار کتاب از طریق اینترنت با انتظار طولانی و نفسگیر برای رد یا قبول آن از سوی مؤسسههای انتشاراتی همراه نیست. این را خیلی از نویسندهها باور دارند. آنها خوب میدانند که میتوانند با کمی هزینه کتاب خود را به مؤسسههای انتشاراتی آنلاین ارسال کنند و کمی بعد پس از انتظاری کوتاه شاهد انتشار کتاب خود در فضای مجازی باشند بدون اینکه از کسی برای یکبار یا حتی بیشتر جواب رد بشنوند؛ بدون اینکه ماهها صبوری کنند تا ایمیل یا نامهای از مؤسسه انتشاراتی به دستشان برسد مبنی بر رد کتابشان. بدون اینکه ناامید شوند از نویسنده شدن و نویسنده بودن.
در دنیای مجازی نه قحطی کاغذ هست و نه ضابطههای دنیای واقعی؛ نه از چاپخانه خبری هست و نه از سرمایهگذاری کلان برای انتشار کتاب، و نه از دردسرهای دریافت مجوز. شاید از همین روست که برخی از نویسندگان ایرانی در سالهای اخیر به انتشار اینترنتی آثار خود روی آوردهاند و در همین حال که برای چاپ کتابشان تلاش میکنند از امکانات دنیای مجازی هم برای ارائه اثر خود به مخاطب بهره میگیرند. حتی برخی از آنها پیش از آنکه سراغ چاپ کتاب بروند، به اینترنت روی میآورند و از طریق مؤسسههای آنلاین یا سایتها و وبلاگهای شخصی کتابشان را در اینترنت منتشر میکنند.
فرهاد بابایی:اساساً علاقهای به نشر اینترنتی ندارم. کاغذ را بیشتر دوست دارم چه برای خواندن و چه برای نشر کتاب خودم.
با اینهمه هنوز تعدادی از آنها بر این باورند که از سر ناچاری به نشر اینترنتی روی آوردهاند. پونه ابدالی، که تازهترین داستان بلندش را به تازگی از طریق اینترنت منتشر کرده است، دراینباره به رادیو زمانه میگوید: "به نظرم هنوز نشر اینترنتی در جامعه ما جا نیفتاده و من از سر ناچاری به این کار دست زدم چون امکان چاپش به خاطر رد مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد فعلاً مقدور نبود و من میخواستم بالاخره این کتاب به دست مخاطب برسد."
اما برخی از نویسندگان هنوز حاضر نیستند به هیچ عنوان حتی در صورت عدم دریافت مجوز از وزارت ارشاد کتابشان را به صورت اینترنتی منتشر کنند. آنها انتشار اینترنتی کتاب را فقط در حد یک تبلیغ و اشانتیون میدانند و به نظرشان این مسأله نمیتواند مخاطب بیشتری برای ادبیات ایجاد کند چون هنوز درصد بالایی از مخاطبان ادبی ترجیح میدهند به مطالعه کتاب دست بزنند تا یک اثر اینترنتی. فرهاد بابایی، نویسنده در اینباره میگوید: "من اساساً علاقهای به نشر اینترنتی ندارم. کاغذ را بیشتر دوست دارم چه برای خواندن و چه برای نشر کتاب خودم. در عین حال شاید از طریق انتشار اینترنتی مدتی نام کتاب و نویسندهاش به صورت گسترده برای مقطعی ورد زبانها شوند و یک آگاهی کوچک و ضمنی در ذهن مخاطب نسبت به آن اثر به وجود بیاید اما در کل معتقدم افراد کتابخوان در جامعه ما هنوز از کاغذ و فرم کتاب خوششان میآید چه به عنوان دکور و چه برای درست کردن یک کتابخانه."
فرهاد بابایی حتی چاپ زیرزمینی کتاب را به انتشار اینترنتی آن ترجیح میدهد و میگوید: "باید کارهای فرهنگی که در ایران مجوز انتشار دریافت نمیکنند به سمت زیرزمینی شدن پیش بروند، چاره دیگری نیست. مثل بقیه زمینههای هنری از جمله فیلم وموسیقی. چه اشکالی دارد که کتاب هم به صورت زیرزمینی چاپ و پخش شود؟ اینکار تا به حال انجام شده و مخاطبان هم از آن استقبال کردهاند. حتی من ترجیح میدهم کتابم را در این مقطع زمانی بیاعتنا به سد سانسور به این شکل چاپ کنم تا به شیوه اینترنتی."
فروش اینترنتی، نیازمند اعتمادسازی است
محمد محمدعلی، نویسنده نام آشنای ایرانی چندی پیش در گفتوگو با سودابه تندرو درباره ادبیات اینترتی گفته بود: "وقتی جای ادبیات معاصر در برنامههای رادیویی، تلویزیونی و دروس دبیرستان خالی است و به بهانههای مختلف مانع چاپ کتاب و مجلات میشوند، اهمیت ادبیات ارائه شده در سایتها روشن میشود. هرچند کتابخوان حرفهای، اینترنت را اقیانوسی وسیع با عمق کم ارزیابی میکند، اما به طور حتم استمرار و گذر زمان این مشکل را حل خواهد کرد. آینده نشریههای ادبی به نفع اینترنت رقم خورده است."
پونه ابدالی: به نظرم هنوز نشر اینترنتی در جامعه ما جا نیفتاده.
به نظر میرسد این واقعیت را حتی برخی از نویسندگان حرفهای نیز دریافتهاند که به نشر آثارشان در فضای مجازی دست میزنند و از اینکه رمان یا مجموعه داستانی آنها در اینترنت پخش شود و مورد استقبال و نقد قرار بگیرد ابایی ندارند. همانگونه که بسیاری از محصولات در اروپا و امریکا از طریق اینترنت به فروش میروند برای بسیاری از محصولات فرهنگی هم دنیای مجازی یک بازار قابل اعتماد است. با اینهمه شاید آنچه که نویسندگان ایرانی را به سمت نشر اینترنتی پیش برده در درجه اول وجود محدودیتها برای چاپ کتاب باشد. حتی اگر به گفته ابدالی یک کتاب اینترنتی چندان از سوی مخاطبان جدی گرفته نشود، این شیوه نشر هم مخاطب خود را پیدا میکند همانگونه که کتاب این نویسنده توانسته چنین شرایطی پیدا کند. او میگوید: "نشر اینترنتی کتاب من بازخورد خوبی داشت و من پس از آن نظرات خوبی دریافت کردم و حتی چند یادداشت در نقد کتابم هم نوشته شد. با اینهمه یکی از ضررهای نشر اینترنتی این است که چندان جدی گرفته نمیشود."
اما فروش اینترنتی کتاب نیازمند نوعی اعتمادسازی است. از این رو بیشتر نویسندگان و شاعران ایرانی که به نشر اینترنتی آثارشان میپردازند آن را به فروش نمیرسانند. البته به تازگی برخی پرداخت هزینه برای خرید کتاب را به مخاطبان واگذار کرده و شماره حسابی در اختیار آنها قرار میدهند تا در صورت تمایل هزینه کتاب را بپردازند. ابدالی که از چنین تجربهای در نشر کتابش برخوردار است میگوید: "من فکر میکنم باید بابت این کار پول پرداخت شود چون وقتی بابت کاری پولی پرداخت میشود مخاطبان به کیفیت آن کار اعتماد بیشتری دارند یا شاید کار را جدیتر میگیرند. من دست مخاطبانم را در این قضیه باز گذاشتم و اتفاقاً تعداد زیادی از آنها پول هم به حساب ریختهاند."
بابایی هم این مسأله را مورد تأکید قرار میدهد و میگوید: "با اینکه من هنوز به نشر اینترنتی اعتقاد ندارم اما به نظرم دوستانی که از این طریق به نشر کتابشان دست میزنند به هر حال فرصتی فراهم میکنند تا مخاطب کتاب آنها را در اختیار داشته باشد. بنابراین مردم اگر برای کتاب و نویسندهاش ارزش قائل باشند باید بهای آن را بپردازند. اما نکته این است که فکر نمیکنم تعداد زیادی از مخاطبان این کار را بکنند مگر عدهای انگشتشمار که با نویسنده دوستی یا آشنایی دارند."
برای خیلیها کتاب، هنوز کتاب است چون شخصیت، فرم و طرح روی جلد دارد و حتی افرادی که به اینترنت دسترسی ندارند میتوانند آن را تهیه کنند. چون هنوز کتاب در سبد کالایی برخی از خانوادههای ایرانی جایگاهی برای خود دارد. چون هنوز برای یک عده رفتن به کتابفروشی یک کار لذت بخش است و هنوز برای بسیاری از مردم کتاب ارزشمندتر از یک فایل اینترنتی است چرا که برای به دست آوردنش هزینه کردهاند و شاید تا آخرین کلمه آن را نیز با دقت بخوانند. برای خیلیها اینترنت هنوز بوی کتاب نمیدهد.
حرفهای هر یک از این عزیزان به تعبیری درست است! اما مسئله این است که اکثریت مردم اصولا تمایل چندانی به کتابخوانی ندارند چه کاغذی چه اینترنتی . و در واقع، وقتی که زندگی و امورات مردم با همین فهم و درک ساده میگذرد دیگر چه نیازی به مطالعه و کسب معرفت است؟؟!!
پس مسئله این شد که اصلا چرا باید کتاب بخوانند؟؟ !
کتاب، کتاب، این همه کتاب !
دقت کرده اید که تعداد نویسندگان از خوانندگان بیشتر شده است !!
ارسال کردن دیدگاه جدید