خانه | فرهنگ،‌ هنر و ادبيات | کتاب زمانه
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Declaration of views_handler_argument::init() should be compatible with views_handler::init(&$view, $options) in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/handlers/views_handler_argument.inc on line 0.
  • strict warning: Declaration of views_handler_filter::options_validate() should be compatible with views_handler::options_validate($form, &$form_state) in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/handlers/views_handler_filter.inc on line 0.
  • strict warning: Declaration of views_handler_filter::options_submit() should be compatible with views_handler::options_submit($form, &$form_state) in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/handlers/views_handler_filter.inc on line 0.
  • strict warning: Declaration of views_handler_filter_node_status::operator_form() should be compatible with views_handler_filter::operator_form(&$form, &$form_state) in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/modules/node/views_handler_filter_node_status.inc on line 0.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Declaration of views_handler_filter_boolean_operator::value_validate() should be compatible with views_handler_filter::value_validate($form, &$form_state) in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/handlers/views_handler_filter_boolean_operator.inc on line 0.
  • strict warning: Declaration of views_plugin_style_default::options() should be compatible with views_object::options() in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/plugins/views_plugin_style_default.inc on line 0.
  • strict warning: Declaration of views_plugin_row::options_validate() should be compatible with views_plugin::options_validate(&$form, &$form_state) in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/plugins/views_plugin_row.inc on line 0.
  • strict warning: Declaration of views_plugin_row::options_submit() should be compatible with views_plugin::options_submit(&$form, &$form_state) in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/plugins/views_plugin_row.inc on line 0.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.
  • strict warning: Non-static method view::load() should not be called statically in /domains/radiozamaneh.com/archive/sites/all/modules/views/views.module on line 906.

سرگذشت یک کودک پناهجوی افغان در صدر پرفروش‌ها

پنجشنبه, 1390-02-22 10:55
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
معرفی دو کتاب «در دریاها تمساح‌ها شنا می‌کنند» از فابیو جده و «اشک‌های پدرم» از جان آپدایک
علی اسکندرزاده

علی اسکندرزاده - در ایتالیا کتاب «در دریاها تمساح‌ها شنا می‌کنند» هفته‌هاست که در صدر کتاب‌های پرفروش قرار دارد. این کتاب که به قلم فابیو جده (Fabio Geda) نوشته شده، ماجرای باورنکردنی و شگفت‌انگیز فرار یک پسربچه‌ی ده ساله افغان به نام عنایت‌الله اکبری از روستایی در شهرستان غزنی در افغانستان است. عنایت‌الله اکبری خودش را ازین روستای دورافتاده به اروپا می‌رساند و بعد از پشت سر گذاشتن ماجراهایی سرانجام به تورین می‌رسد.

 

«در دریاها تمساح‌ها شنا می‌کنند» این روزها به زبان‌های دیگر اروپایی از جمله به آلمانی و هلندی هم ترجمه و منتشر شده. در آلمان این کتاب بلافاصله پس از انتشار در صدر پرفروش‌ها قرار گرفت.
در برنامه‌ی امروز کتاب‌های «از یاد رفته و کتاب‌های به یاد مانده» به ماجرای فرار عنایت‌الله اکبری، کودک ده ساله‌ی افغان در کتاب «در دریاها تمساح‌ها شنا می‌کنند» می‌پردازیم و همچنین تازه‌ترین اثر جان آپدایک را که اخیراً پس از درگذشت او منتشر شده، معرفی می‌کنیم:


در دریاها تمساح‌ها شنا می‌کنند

 

ماجرای کتاب در زمان حکومت طالبان اتفاق می‌افتد. مادر عنایت‌الله برای اینکه پسرش آینده‌ی بهتری داشته باشد، او را به‌طور غیرقانونی با خود به پاکستان می‌برد. اما بیش ازین نمی‌تواند کاری برای فرزند خردسالش انجام دهد. عنایت‌الله از پاکستان به ایران و از ایران به ترکیه و از آنجا خودش را به یونان و از یونان به ایتالیا می‌رساند. عنایت‌الله که این مرزها را به طور غیرقانونی، به جست‌و جوی آینده‌ای بهتر پشت سر می‌گذارد همواره در وحشت به‌سر می‌برد. او از همه کس، به‌خصوص از پلیس وحشت دارد. دست او خالی‌ست و تنها چیزی که با خودش آورده پندهای مادر است. مادر به او گفته: عنایت! تو در زندگی هیچوقت نباید سه کار را انجام بدهی: اول از همه هرگز سراغ مواد مخدر نرو، بعد هیچوقت دست به اسلحه نبر و بالاخره هرگز دزدی نکن. این پندها و اینکه انسان حتی در بدترین شرایط هم می‌تواند «آرزو» داشته باشد و گاهی آرزو آنقدر اهمیت دارد که انسان را زنده نگه می‌دارد، تنها سرمایه‌ی او در این راه طول و دراز است.
 

موضوع این کتاب و راز موفقیت آن اما تنها در وصف خطراتی که عنایت از سر می‌گذارند و بدبختی‌هایی که تحمل می‌کند،نیست. جذابیت این کتاب در این است که بر «آرزو» در زندگی تأکید می‌کند و اهمیت «آرزو» را به ما نشان می‌دهد. عنایت در ایران به‌عنوان کارگر ساده در کوره‌پزخانه‌ها کار می‌کند، از کوه‌های آذربایجان خودش را به ترکیه می‌رساند و همواره، هر جا که هست با کارهای پست زندگی‌اش را می‌گذارند. اما در همه حال او تسلیم نمی‌شود و آرزویش را فراموش نمی‌کند. مادر عنایت تأثیر زیادی بر او داشته و برای اولین بار مادرش بوده که اهمیت آرزو در زندگی را به او یادآوری کرده است.
 

عنایت‌الله اکبری می‌گوید: «من پونزده سال اول زندگیم کار کردم. شونزده سالم بود که برای اولین بار به مدرسه رفتم. خیلی وقت‌ها احساس درماندگی می‌کردم و خیلی وقت‌ها ناامید و مأیوس بودم. اینکه بالاخره موفق شدم به این دلیل نیست که باهوش‌تر از دیگران هستم. بخت با من بود. فقط همین.»
 

فابیو جده، نویسنده‌ی کتاب در یکی از جلسات داستان‌خوانی‌اش با عنایت‌الله آشنا می‌شود. فابیو می‌گوید: «عنایت‌الله علاقه و نیاز عجیبی داشت به اینکه داستان زندگی‌اش را تعریف کند. من هم آنچه را که او گفت نوشتم و به شکل کتاب منتشر کردم.»
«در دریاها تمساح‌ها شنا می‌کنند» کتاب شاعرانه‌ای‌ست و موضوع آن اهمیت آرزو در زندگی‌ انسان‌هاست. در این کتاب با مفهوم تازه‌ای از خوشبختی آشنا می‌شویم. این کتاب می‌خواهد به ما بگوید گاهی خوشبختی فقط در این است که انسان زنده بماند.

 

اشک‌های پدرم

 

در یکی از داستان‌های مجموعه‌ی «اشک‌های پدرم»، نویسنده درباره‌ی سالخوردگی می‌نویسد: «هر چی سن آدم بالاتر می‌رود، ترس آدم هم به همان اندازه بیشتر می‌شود.»
مجموعه داستان «اشک‌های پدرم» نوشته‌ی جان آپدایک، نویسنده‌ی نامدار آمریکایی‌ست که دو سال پیش درگذشت. این کتاب آخرین اثر منتشرنشده‌ی اوست که این روزها، دو سال بعد از مرگ آپدایک منتشر شده و انتشار آن یکی از رویدادهای مهم ادبی غرب به شمار می‌آید.
در برنامه‌ی این هفته‌ی «کتاب‌های در یاد مانده و کتاب‌های فراموش شده» می‌خواهیم به بهانه‌ی انتشار «اشک‌های پدرم» یادی از ازین نویسنده بزرگ و انسان‌دوست بکنیم:

موضوع داستان‌های مجموعه «اشک‌های پدرم» مثل دیگر آثار آپدایک مردم طبقه‌ی متوسط آمریکاست که در متروپل‌های بزرگ در ساحل شرقی آمریکا زندگی می‌کنند. آپدایک که خودش به این طبقه‌ی اجتماعی تعلق داشت، از نخستین داستان‌ها و رمان‌هایش تا آخرین اثری که بعد از مرگ او منتشر شده، یکسر به درگیری‌‌های عاطفی، ماجراهای زندگی روزانه، خیانت‌های زناشویی، جاه‌طلبی‌ها، حقارت‌ها و غم‌ها و شادی‌های مردمان طبقه‌ی متوسط پرداخته است.

طنز آپدایک گزنده و نوشته‌هایش انتقادآمیز است، اما او هرگز از شخصیت‌هایش نفرت ندارد و با همه‌ی انتقادهایی که از شیوه‌ی زندگی آنها و از رؤیای آمریکایی دارد، اما در هر حال با آنها تفاهم دارد و با آنها همدردی می‌کند. اصولاً همدردی و طنز یکی از بزرگ‌ترین ویژگی‌های آپدایک در داستان‌نویسی واقع‌گرا و شهری آمریکاست که شاخه‌ای از آن به نام او رقم خورده.
 

آپدایک می‌گوید: «آدم می‌تواند از هر نظر از مشخصات ظاهری یک نویسنده‌ی موفق برخوردار باشد، اما آثارش کسالت‌آور و خسته‌کننده باشد و خودش هم این را بداند، اما به‌روی خودش نیاورد.»
 

آپدایک به اهمیت منتقد اشاره می‌کند و می‌گوید: «هنر، معلم بزرگ و سختگیری‌ست و منتقدان به ما می‌گویند که جایگاه ما کجاست و این منتقدان هستند که همیشه موفقیت‌های ما را محدود می‌کنند.»

آپدایک در نوشته‌هایش و در داوری نسبت به خودش واقع‌بین است. او در مصاحبه‌ای که در اواخر زندگی انجام داد گفت در جوانی قصد داشته هر جور شده نویسنده بشود. اما نمی‌دانسته از کجا باید شروع کند. در آن زمان آپدایک متأهل بود و یک فرزند هم داشت و خواه‌ناخواه می‌بایست از طریق قلمش خرج خانواده‌اش را تأمین کند. آپدایک در آن مصاحبه می‌گوید: برای همین تصمیم گرفتم پنج داستان کوتاه بنویسم. به خودم گفتم اگر «نیویورکر» آنها را بخرد، می‌توانم خرج خانواده‌ام را تأمین کنم.
و همین اتفاق هم افتاد. نیویورکر داستان‌های کوتاه آپدایک را خرید و او به‌تدریج به یک نویسنده پرطرفدار و مشهور و یک چهره‌ی ادبی ماندگار تبدیل شد.
 

شخصیت‌های داستان‌ها و رمان‌های آپدایک هم با همه‌ی ماجراهای عاشقانه‌شان و بحران‌های عاطفی‌ و اقتصادی‌شان و تلاش‌شان برای رسیدن به رؤیای آمریکایی با او پیر می‌شوند. در «اشک‌های پدرم» آنها، این شخصیت‌های به‌یادماندنی، کسانی مثل «رابیت» با آن‌همه شیطنت و جاه‌طلبی کاملاً سالخورده شده‌اند. آپدایک می‌گوید: «هر چه آدم پیرتر شود، از چیزهای کوچک مثل یک دسته گل که به او هدیه بدهند، یا از دیدن طلوع و غروب خورشید، بیشتر خوشحال می‌شود.» آپدایک در مجموعه‌ی «اشک‌های پدرم» این لذت‌های کوچک اما مهم زندگی روزانه را به ما نشان می‌دهد. از این نظر این کتاب یک اثر امیدبخش است. چون به یادمان می‌آورد که پیری هم خالی از لطف نیست. اما در کنار این لذت‌های کوچک مثل همیشه شخصیت‌های او درمانده هم هستند. آنها که تا دیروز می‌خواستند دنیا را فتح کنند، اکنون از بیماری فشار خون یا بیماری قند رنج می‌برند و هر روز یک مشت دارو می‌خورند.
 

و سکس؟
 

برخلاف آثار دیگر آپدایک در اینجا از سکس خبری نیست. ما در این کتاب با شخصیت‌هایی آشنا می‌شویم که زندگی آنها را تباه کرده. آپدایک این پرسش را مطرح می‌کند که در مقابل یک عمر زندگی، فرد تا چه اندازه برای دیگران مفید بوده؟
 

تا این کتاب را نخوانید، پاسخ به این پرسش را نمی‌توانید حدس بزنید. پاسخ به این پرسش از شخصیتی به شخصیتی دیگر و از سرنوشتی به سرنوشتی دیگر متفاوت است.

 

پیشنهاد زمانه برای ترجمه:

Fabio Geda: Im Meer schwimmen Krokodile.
Eine wahre Geschichte
Knaus 2011, Preis: 16,99 Euro
John Updike
My Father's Tears and Other Stories
 

Share this
Share/Save/Bookmark

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما