چرا راهپیمایی نهم دی برگزار نشد؟
مریم محمدی - در هفتههای اخیر، بیشتر رسانههای داخل کشور، بهویژه رسانههای حامی دولت، اخبار و شاید تبلیغات وسیعی را حول دو مسئله انتشار میدهند: قانون هدفمند کردن یارانهها که منجر به قطع حمایتهای دولتی از برخی کالاهای اساسی و افزایش قیمت آنها در کشور شد و دیگر، مسئلهی راهپیمایی نهم دیماه سال گذشته که در اعتراض به جنبش سبز صورت گرفته است.
روز گذشته، هشتم دیماه نیز آیتالله خامنهای در دیدار با جمعی از مردم، به این راهپیمایی اشاره کرد و ضمن تجلیل از آن، گفت: «بزرگترین گناه فتنهگران امیدوار کردن دشمن بوده است.»
در طی روزهای اخیر، انتظار میرفت که راهپیمایی نهم دی سال گذشته، امسال نیز برگزار شود ولی امروز همزمان با سالگرد این رویداد اعلام شد که هیچ راهپیماییای برگزار نخواهد شد.
در مورد مجموعه مسائل مربوط به این راهپیمایی و برخورد مسئولان حکومتی با آن و عدم برگزاری آن، گفتوگویی با محمدجواد اکبرین، دینپژوه و تحلیلگر سیاسی انجام دادهام.
علت اهمیتی که جمهوری اسلامی به راهپیماییها و حضور مردم در خیابانها میدهد، چیست؟
حکومتها برای سنجش مقبولیت و محبوبیت خودشان نزد مردم در دوران جدید، راهی بهتر و مناسبتر از صندوقهای رأی ندارند. انتخاباتی آزاد، رقابتی و سالم وقتی برگزار میشود در نتیجهی آن دو اتفاق میافتد: یکی اینکه میزان وجاهت و محبوبیت سیاستهای حاکم بر کشور، از نتایج آرا فهمیده میشود و دوم اینکه کسانی برآمده از خواست و رأی مردم بر قدرت مینشینند و با ادواری کردن قدرت، جلوی استبداد و خودکامگی یک حزب یا یک جریان حاکم را میگیرد.
اگر حکومت به هر دلیلی، نخواهد تن به مکانیسم انتخابات بدهد، قاعدتاً باید راهکار جایگزینی پیدا کند. بسیاری از مستبدین در تاریخ، حضور خیابانی را جایگزین انتخابات کردهاند.
جمهوری اسلامی هم از وقتی که نتوانست انتخابات آزاد برقرار کند، تصمیم گرفت به راهپیماییها، بهایی فوقالعاده بدهد. چون انتخابات آزاد مساوی با سقوط ارکان مستمر حاضر در قدرت طی سالهای گذشته بود.
راهپیماییهای نظیر این، با همین جمعیت یا با همین تبلیغات، به هرشکلی که بگوییم، همیشه برگزار شده است. این که این راهپیمایی نقطهی عطف و در مقابل جنبش سبز خوانده میشود آیا خصوصیتی را بیان میکند یا فقط برخورد تبلیغاتی است؟
من با جمهوری اسلامی کاملاً مشترکم که راهپیمایی نهم دی، نقطهی عطفی پس از انتخابات ریاست جمهوری گذشته و آغاز جنبش سبز بود. منتها در تحلیل این نقطهی عطف، با جمهوری اسلامی اختلاف دارم.
جمهوری اسلامی میگوید: نقطهی عطف بود، چون مردم به خیابان آمدند تا در مقابل جنبش سبز بایستند و بگویند که ما حکومت حاضر در جمهوری اسلامی و روشهای او را میپذیریم. اما من معتقدم نقطهی عطف بود، چون جمهوری اسلامی که جنبش سبز و اعتراض خیابانی مردم تبدیل به کابوس آن شده بود، نیاز به جمعیتی داشت که لااقل بارها با تکرار و تلقین آن، توهم رهایی از جنبش را تبدیل به یک سایهی آرامش برای خودش کند.
علت اینکه بعد از یک سال و نیم فاصله با جنبش سبز و گذشت یک سال از راهپیمایی نهم دی که راهپیمایی چندان فوقالعادهای هم نبود، رسانههای جمهوری اسلامی دائماً دارند حرف از راهپیمایی نهم دیماه میزنند، این است که هنوز از کابوس جنبش سبز رهایی پیدا نکردهاند و از قضا، مرتب آن را تکرار میکنند تا به آن تلقین دامن بزنند و سایهی آرامش وهمیشان را گستردهتر بکنند.
ولی با وجود این همه تاکیدی که به قول حکومت بر مرگ «فتنهی سبز» می شود، آیا این فضاها نشان از آن دارد که آنها هنوز نگران جنبش سبز هستند یا این تبلیغات مرسوم حکومتی است؟
بیتردید، ادامهی تبلیغات مرسوم حکومتی نیست. بعد از ماجرای انتخابات گذشته، راهپیمایی نهم دی، مقداری از جمعیت را برای آنها فراهم آورد که بهچشم دوربین بیاید تا بتوانند از طریق تکرار آن صحنهها که تصاویر رهبری بیش از تعداد مردم بود، به مردم بباورانند که جمعیت عظیمی که در انتخابات، نارضایتی خود را به حکومت اعلام کرد، اهمیتی ندارد، بیش از یکصد کشتهی روزهای اعتراض انتخاباتی اهمیتی ندارند، چهارهزار زندانی به گواهی سخنگوی قوهی قضاییه، اهمیتی ندارند. همین جمعیت راهپیمایان که به تأیید قدرت آمدهاند، اینها هستند که تعیین کنندهاند.
پرسش دیگری که وجود دارد، این است که با توجه به تبلیغات وسیعی که در مورد این راهپیمایی در روزهای اخیر وجود داشته، انتظار میرفت که سالگرد این روز، مجدداً برگزار شود. بهطوریکه امروز به گزارش فارس، قائممقام شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی نشست خبری داشت و مجبور شد به این سئوال پاسخ بدهد که چرا فردا این راهپیمایی برگزار نمیشود. پاسخی که ایشان داشتند، این بود که «شرایط فعلی اقتضا نمیکند که راهپیمایی داشته باشیم» و البته وعده داده بودند که با توجه به اینکه یک ماه دیگر، سالگرد ۲۲ بهمن است، «مردم بغض و کینهی خود را در آن روز خالی خواهند کرد». آیا واقعاً مسئله همین است؟
واقعیت این است که راهپیمایی نهم دی، حاصل مهندسی تمام عیار دولت برای بهخیابان آوردن مردم بود. از تمام کشور، تمام پایگاههای بسیج و تمام امکانات دولت بسیج شد تا به هر نحوی که شده، با تعطیلی ادارات، تعطیلی مدارس، تعطیلی مؤسسات و با تشویقها، تهدیدها و تطمیعها، مردم را به خیابان بکشند. چنین انرژی عظیمی را آنها باید حدود یک ماه دیگر در ۲۲ بهمن هم دوباره بهکار بگیرند تا مردم را به خیابان بکشانند. این کار بسیار دشواری است که در فاصلهی یک ماه، دوبار، آن قدرت به کار گرفته شود برای بسیج کردن مردم.
دوران اینکه به تعبیر آقای خامنهای، دهها میلیون نفر در حمایت از جمهوری اسلامی، به خیابانها بیایند، گذشته است.
بههرحال، جمهوری اسلامی سال گذشته هم این کار را کرد. هم نهم دی و هم راهپیمایی ۲۲ بهمن را سامان داد. آیا شرایط فعلی، نگرانیهای ویژهای را ایجاب نمیکند؟ منظورم بهطور مشخص، قانون یارانههاست. از سویی گفته میشود که این قانون در بین مردم نارضایتیهای زیادی را ایجاد کرده و از سوی دیگر حکومت تبلیغات زیادی بر اساس مفید بودن این قانون انجام میدهد. آیا نگرانی از بابت نارضایتی مردم، حتی حامیان جمهوری اسلامی، باعث نشده که حکومت فکر کند الان قدرت بسیج را ندارد؟
علت این است که قدرت بسیج جمهوری اسلامی کاهش پیدا کرده و آنها باید تمام توانشان را بگذارند برای اینکه راهپیمایی ۲۲ بهمن را که راهپیماییای به قول خودشان تاریخی است باشکوه برگزار کنند. الان نمیتوانند این توان را محاسبهنشده بهکار بگیرند. دو عامل بههم پیوسته است.
عامل اول، روندی است که از ۲۲ خرداد سال گذشته شروع شده است. یعنی روند سقوطی محبوبیت و وجاهتی که از نظام جمهوری اسلامی باقی مانده بود. در طول ۳۰ سال، هر انتقادی به این نظام وارد بود، در ۲۲ خرداد به اوج خود رسید.
بهخاطر اینکه بعد از انتخابات گذشته، وقتی نظام، نه دیگر پنهانی، بلکه آشکار و بیمحابا، به کشتار و زندانی کردن معترضان روی آورد، تقریباً میشود گفت که همهی نیروهای معترض علیه خود را، اعم از داخل و خارج نظام، همه را متحد کرد و از آن زمان، سیر سقوطی وجاهتاش شروع شد و این سقوط با شیب تندی ادامه دارد.
عامل پیوستهی دوم به عامل اول، این است که سیاستهای اقتصادی دولت نتوانسته مردم را قانع کند. دولت نتوانسته است در سیاست هدفمند کردن یارانهها، سیاست خارجی آن و نوع ارتباط با همسایگان ایران در منطقهی خاورمیانه، نوع ارتباط با سیاستهای بینالمللی در خصوص انرژی هستهای و تحریمهای پیوسته، مردم را قانع کند. به همین دلیل درصد ریسکپذیری حضور همین مقدار جمعیت هوادارشان هم بالا رفته است و باید بسیار با احتیاط عمل کنند.
چرا این قدر اشتباه ویرایشی داره. لطفا درستش کنید به زحمت خوندم
بنده البته در اساس با عقیده حضرات در
باره عدم مقبولیت این نظام هم داستانم
و اینرا هم باور دارم که آنها به آب و آتش میزنند
تا جمعیت خیابانی راهپیمایی ها را بیفزایند
که البته هر حکومتی اینرا خواهد کرد و میکند
اما اینکه شمایان هم میکوشید تا از هر
روزنی که شده آنرا کوفته و هر اتفاقی را
پیراهن عثمان ساخته تا چهره به واقع منحوس
نظام را منحوس تر نشان دهید در من این شائبه
را تشدید میکند که فرق چنانی با آنها ندارید
ارسال کردن دیدگاه جدید