پاسخ دادن به دیدگاه
از نشر تک چاپی تا نقش تازه اداره ممیزی
سارا شاد – با وجود محدودیتها و اعمال سانسور، بسیاری از نویسندگان و شاعران فارسیزبان هنوز تردید دارند که کتابشان را در اینترنت منتشر کنند. عباس صفاری که مجموعه اشعارش را در سالهای دهه ۱۳۷۰ در خارج از ایران منتشر میکرد و از آن پس در ایران کتابهایش را انتشار داد و با اقبال خوانندگان هم مواجه شد، در گفتوگو با بخش فرهنگ رادیو زمانه از جریان دیگری با عنوان نشر"تک چاپی" یا " ناشرمؤلف" حرف میزند
او تأکید میکند که این شیوه میتواند در آینده جایگزین شیوه های دیگر نشر شود. جریانی که طی آن نه میلیونها کتاب در انبارها می پوسند و از بین میروند و نه خالق یک اثر، کاری بیشتر از سفارش برای صفحهبندی، صحافی و چاپ یک جلد از کتابش را انجام میدهد. در عوض او از طریق اینترنت به خبررسانی درباره چاپ مجموعه اش دست میزند.
صفاری ، خالق آثاری همچون "کبریت خیس" ،"خنده در برف" و "تاریکروشنا" که در حال حاضر با عنوان پرمخاطبترین شاعر فارسی زبان شناخته میشود، اعتقاد دارد که چاپ کتاب با سد سانسور مواجه شده و نشر اینترنتی هم هنوز به یک جریان تبدیل نشده و هر نظری که دراینباره ارائه شود، بیشتر در حد گمانهزنی خواهد بود. توجه شما را به گفتوگویی که با عباس صفاری پیرامون نشر الکترونیکی انجام دادم، جلب میکنم:
-----
آقای صفاری، بحث چاپ کتاب یا نشر اینترنتی و انتخاب بین این دو یک موضوع قابل بررسی است. گاهی نویسندگان بر اهمیت کتاب تأکید میکنند و گاهی هم از ضرورت انتشار کتاب در اینترنت سخن میگویند. شما چه نظری دارید درینباره؟
عباس صفاری - پیش از آنکه وارد این بحث بشویم، مایلم به نکتهای در رابطه با اینترنت اشاره کنم و آن این است که تعدادی از متفکران معاصر معتقدند تعریف کلاسیکی که ما از متن داریم شامل متن اینترنتی نمیشود. به زبان سادهتر آنها متن را تا زمانی که به روی کاغذ یا هر سطح جامد دیگری منتقل نشده است به عنوان متن قبول ندارند. اگر بخواهیم نگاه انتقادی آنها را قدری گسترش بدهیم به این واقیت میرسیم که متون کاغذی چه یک برگ نامه خصوصی باشد یا یک کتاب مصور شاهنامه به هرحال در مالکیت افراد یا نهادهایی هستند (ناگفته نماند که در این مرحله داریم از مالکیت شئ حرف میزنیم و نه حقوق اثر).
در دوران مدرن بسیاری از این متنها مثل روزنامه و مجله و مراسلات اداری دور ریخته یا خمیر میشوند. اما کتابها و نامههایی که به فرض از میدان جنگ به خانه میرسند گنجینه مادی و معنوی گرانبهایی را تشکیل میدهند. از آن میان مراسلات بزرگان و شخصیتهای تاریخساز مانند نامههای میلان کوندرا به کارلوس فوئنتس ارزش میلیونی پیدا میکند. ممکن است در رد این عقیده گفته شود از هر متن موجود در اینترنت چه شعر و داستان باشد و چه عکس و نامه میتوان پرینت گرفت و مالک آن شد. اما طی این چند سال که بسیاری از مصرفکنندگان کامپیوتر به چاپگر مجهز شدهاند تجربه نشان داده است که از درصد بسیار کمی از متنهای موجود پرینت گرفته شده است. پس ما مالک آن چیزی که در اینترنت میخوانیم نیستیم و هیچ تضمینی هم وجود ندارد که در صورت نیاز مجدد به سهولت در اختیارمان باشد.
این یک روی سکه و حرف به قاعدهای است که نمیتوان به راحتی به آن نمره مردودی داد. اشکالش اما این است که در حد خرده گیری و مخالفت باقی میماند و راه چاره و پیشنهادی ارایه نمیدهد.
و نظر شما درباره روی دیگر سکه چیست؟
بر روی دیگر سکه انقلابی رخ داده است که اگر بزرگتر از انقلاب صنعتی نباشد دست کمی از آن ندارد. به گمانم هیچ پدیده و اختراع و رویدادی از زمان انقلاب صنعتی تاکنون نتوانسته است در این ابعاد گسترده در زندگی مردم به صورت روزمره و در چگونگی انجام کار جهان نقش داشته باشد.
عباس صفاری شعر بلند "حکایت ما را" با امکانات خانگی صحافی و منتشر کرد. بعدها این شعر به کتاب درسی دانشآموزان آمریکا راه یافت
صنعت نشر و چاپ کتاب به خاطر تسهیلاتی که کامپیوتر عرضه میکرد یکی از اولین استفادهکنندگان صنایع دیجیتال و الکترونیک محسوب میشود. اما از امکانات گسترده آن در کلیه مراحل نشر از تایپ متن تا رساندن به دست خواننده استفاده نمیشود. دلیل آن نیز نه مدیریت غلط بلکه ناشی از عادات سختجان آدمی است که ترک آن موجب مرض میشود. به رغم اینکه تمامی اخبار روزنامههای غربی بر روی اینترنت موجود هستند اما تیراژ میلیونی روزنامههایی مانند نیویورک تایمز و لسآنجلس تایمز کماکان به قوت خود باقیست و اینترنت از تعداد آن نکاسته است.
در رابطه با انتشار کتاب اما اینترنت نقش بزرگتر و حائز اهمیتی را به عهده گرفته که سال به سال شاهد گسترش ابعاد آن هستیم اگر چه در عرصه نشر فارسی این روند سرعت لازم را نداشته است.
فکر نمیکنید یکی از دلیلهای کند بودن این جریان میتواند غیرحرفهای بودن نشر اینترنتی در زمینه کتابهای فارسیزبان باشد؟
اگر منظور از حرفهای، کاری باشد که ما از آن کسب در آمد میکنیم و دستکم بخشی از قرضها و قبضهایمان را با آن میپردازیم حرف شما درست است. در واقع نشر اینترنتی به زبان فارسی و در داخل کشور هنوز حرفهای نشده. البته آثار زیادی به فارسی به صورت اینترنتی منتشر شدهاند اما متأسفانه تا به حال آماری از استقبال دانلودی یا فروش اینترنتی آثار فارسی که با استقبال زیادی هم مواجه شدهاند ارائه نشده تا ما بتوانیم دست به مقایسه بزنیم. در مواردی مانند کتاب رضا قاسمی و به واسطه نظراتی که خوانندگان ارایه دادهاند میدانیم اینکار با استقبال مواجه شده. یکی دو ناشر نیز مدتی است به نشر تکچاپی آمازون روی آوردهاند. کتابهای این بخش دوم از هر نقطه از جهان که مشکل تفتیش و سانسور نداشته باشد قابل سفارش و دریافت هستند.
دقیقاً همین منظور را دارم. هنوز بسیاری از شاعران و نویسندگان ایرانی مجموعه آثارشان را به صورت رایگان در اینترنت منتشر میکنند. در حالی که در بقیه کشورهای دنیا نشر اینترنتی الزاماً با انتشار رایگان اثر همراه نیست. با اینهمه هنوز آثار فارسی زبان بیشتر از هراس سانسور و عبور از سدمجوز به صورت اینترنتی منتشر میشوند.
در رابطه با ممیزی و سانسور باید بگوییم که اینترنت به سلاح برنده و کارآمدی تبدیل شده که غلبه بر آن ناممکن است و به زبان سادهتر جلویش را نمیتوان گرفت. اینترنت میتواند یکشبه کتابی را که اجازه انتشار ندارد در اختیار میلیونها خواننده قرار بدهد. در نتیجه اتفاقی که طی این دوره افتاده و کمتر به آن اشاره میشود نقش جدید اداره ممیزی است. مسئولان این اداره دیگر در تلاش نیستند که فلان جمله مستهجن به دست خواننده نرسد. چون بهتر از من و شما خبر دارند که میلیونها تلویزیون ماهوارهای کانالهای پخش پورنو دارند که میتواند در دسترس تماشاگران ایرانی باشد. در چنین شرایطی پافشاری بر تغییر جملهای که در صورت چاپ فقط هزارتا خواننده دارد ظاهراً مضحک به نظر میرسد. اما هدف مسئولان که هزینهها و بودجههای میلیونیشان را توجیه میکند نه حذف فلان جمله یا عکس بلکه اعمال قدرت است و نوعی زورگویی که نشان بدهد حرف آخر را آنها میزنند. اگر چه حرف بیمصرف و ابلهانهای باشد.
فکر میکنید نشر اینترنتی آثار ادبی فارسی میتواند سد سانسور و و ممیزی را بشکند و با ترویج آثار ادبی و در دسترس قرار دادن آنها بر تعداد مخاطبان آثار ادبی فارسی اضافه کند؟
مشکل اینجاست که هنوز شیوه انتشار اینترنتی به یک جریان تبدیل نشده است. بنابراین هر نظری در این رابطه ارایه شود در حد تئوری یا حدس و گمان است و پشتوانه آن همانشناختی است که من و شما از کامپیوتر داریم.
به گمان من در شرایط فعلی اگر کتابی به صورت انحصاری در اینترنت منتشر شود در مقایسه با چاپ کاغذی آن مورد استقبال چندانی قرار نخواهد گرفت. یکی دو کتاب اینترنتی هم که موفق بودهاند بیشتر ناشی از شهرت نویسنده بوده. اینکه نویسنده تازه کاری بتواند در همان حد دیده و خوانده شود احتمالش اندک است.
عباس صفاری نخستین دفتر شعرش را با نام "در ملتقای دست و سیب" ابتدا به شکل پلیکپی در شمارگانی اندک منتشر کرد. امروز از او به عنوان پرمخاطبترین شاعر ایران یاد میکنند.
این جریان هنوز کار زیاد دارد تا خوب جا بیفتد و خواننده به آن خو بگیرد. اما به رغم تمام کمبودهایش درمقابل اینکه مؤلف تازهکار ار سر اجبار به ناشر غیر قابل اطمینانی روی میآورد و هزینهای را به گردن میگیرد، من نشر اینترنتی را توصیه میکنم.
شما در بخشی از حرفهایتان به نشر تک چاپی اشاره کردید. چرا فکر میکنید این شیوه به نشر اینترنتی برتری دارد؟
به نظرم این اتفاق خجستهای که در حوزه نشر و به یاری امکانات بینظیر کامپیوتر به وقوع پیوسته و روز به روز ابعاد گستردهتری به خود میگیرد. همان جریانی که تا به حال تحت عنوان (ناشر مؤلف) از آن نام میبردیم. من خیال ندارم به جزئیات و تاریخ این پدیده عظیم بپردازم که ما همواره از حجم بزرگ آن مانند کوه یخ شناوری فقط بخش قابل روئیتش را دیدهایم. یعنی آن ده در صدی را که مؤلف توانسته به دست خواننده برساند. طبق یک آمار نسبی قریب نود در صد این کتابها در زیرزمینها و کمدها و انبارها میپوسند و به دست خواننده نمیرسند. این یعنی سالانه میلیونها نسخه کتاب در سطح جهانی که هدردادن بزرگ و دردسرسازی بوده است.
چاپگرهای عظیمی که تمام مراحل چاپ یک کتاب را بهطور خودکار انجام میدهند، اولین بار در انگلستان به کار افتادند و در حال حاضر یکی از بخشهای پرکار (آمازون) و چندین کمپانی دیگر هستند. کار مؤلف در این مورد با دانلود کتابش و انتخاب یا طراحی جلد که هیچکدام هیچ هزینهای برایش ندارد به پایان میرسد. او دیگر مجبور نیست حداقل پانصد یا هزار نسخه سفارش بدهد. او میتواند نسبت به نیازش یک نسخه سفارش بدهد. چاپگر همان یک نسخه را چاپ و صفحهبندی، صحافی و جلد میکند. آن را در پاکتی قرار داده آدرس و تمبر میزند و میسپرد به پست. کار مؤلف از آن پس خبررسانی است و تبلیغ کتابش در وبلاگ یا هر وسیلهای که در اختیار دارد. حدس من این است که این شیوه انتشار که دعای خیر سبزها و طرفداران محیط زیست نیز بدرقه راهش است در آینده بر نشر اینترنتی و غیر کاغذی هم پیشی خواهد گرفت.
اجازه بدهید برگردیم به نشر اینترنتی و این نقد که میگوید نشر اینترنتی یک اثر، امکان ماندگاری را برای آن فراهم نمیکند و فقط مدتی نام یک نویسنده را بر سر زبان میاندازد. شما در اینباره چه نظری دارید؟
متون مختلف چه کاغذی باشد و چه عرضه شده در دنیای مجازی تا زمانی از اهمیت بر خوردارند و خوانده میشوند که خودشان - یا اخبارشان و یا ارجاع به آنها در معرض دید قرار داشته باشد. مطالب و فهرستهای موجود در اینترنت به علت محدودیت مانیتور و کثرت و حجم مطالب ارسالی همواره در حال تعغیر و نو شدن هستند.
زمانی که کتابی به آخر لیست میرسد در عمل دیگر در برابر چشم خواننده نیست و چه بسا که با گذر زمان کاملاً فراموش شود. اگر چه هنوز در حافظه کامپیوتر موجود است.
بنابراین کتابها در اینترنت هم میتوانند به سر نوشت سایتها و وبلاگهایی دچار شوند که تعدادی از آنها زمانی محبوب ما بودهاند و روزانه به آنها مراجعه میکردهایم. و حالا پس از گذشت پنج یا شش سال نامشان را حتی ممکن است فراموش کرده باشیم. فرق بزرگ یک کتابخانه شخصی یک کتابخوان با کامپیوترش در این است که کتابهای او همواره در برابر دیدگانش هستند و کتابهای اینترنتی فقط برای مدت محدودی. نظر نهایی من در حال حاضر و تا زمانی که راه و روشهای دیگری ارایه نشده این است که مؤلف تازهکار باید از اینترنت به مثابه سکوی پرتاب اثرش استفاده کند اما خودش را به آن محدود نکند.
در همین زمینه:
::گفتوگوهای سارا شاد در کتاب زمانه پیرامون نشر الکترونیک::