پاسخ دادن به دیدگاه
نرگس محمدی و تاوان سنگین فعالیت حقوق بشری
سه شنبه, 1391-02-05 16:05
نسخه قابل چاپ
سراج الدین میردامادی
سراج الدین میردامادی - روز شنبه، اول اردیبهشت ماه خبر بازداشت خانم نرگس محمدی، فعال حقوق بشر در رسانهها منتشر شد. او در زنجان توسط مأموران وزارت اطلاعات بازداشت و روانه تهران شد.
از آقای تقی رحمانی، فعال ملی- مذهبی و همسر خانم محمدی در اینباره پرسیدهام: با توجه به اینکه خانم محمدی در زنجان ساکن شده بود، این بازداشت چگونه صورت گرفته و آیا از محل نگهداری ایشان اطلاع دارید؟
تا جایی که به ما گفتند، ایشان را به تهران بردهاند. البته بعداً به پدر و مادرش توضیح دادهاند، به خود نرگس توضیحی ندادهاند و حتی کارت شناساییشان را هم به او ارائه ندادهاند. گفتهاند که باید با ما بیایید، اگر نیایید، ما میآییم توی خانه. نرگس هم برای اینکه همان سناریوی تکراری حمله به خانه تکرار نشود و دوباره بچهها آسیب روحی نبینند، با آنها رفته است.
ولی وقتی به این شکل برخورد کردهاند، مشخص است که مأموران دادستانی و امنیتی هستند که توضیحی نمیدهند. آنها حق شهروندی را قبول ندارند، اصل ارباب- رعیتی را قبول دارند.
تقی رحمانی : به نرگس توضیحی ندادهاند. گفتهاند که باید با ما بیایید، اگر نیایید، ما میآییم توی خانه. نرگس هم برای اینکه سناریوی حمله به خانه تکرار نشود و دوباره بچهها آسیب روحی نبینند، با آنها رفته است.
ولی بعدازظهر که پدرومادر نرگس به اداره اطلاعات مراجعه کردهاند، گفتهاند که او از حوزه قضایی تهران متواری شده و ما او را به تهران فرستادهایم. درصورتیکه همانطور که من در نامههایم توضیح دادم، مقامات امنیتی، ما را بهزور ناچار به یک تبعید ناخواسته به قزوین و زنجان کردند و گفته بودند که اگر تهران باشیم، احکام را اجرا میکنند.
حتی اگر یک تلفن هم میزدند، نرگس میرفت. یعنی این نوع برخورد، هیچ تناسبی با متهم، پرونده متهم و نوع اتهامش ندارد. اگر حکم، ابلاغ شده و تأیید شده و به اجرای احکام اعلام میشد، ایشان میرفت. اما این برخورد صورت گرفته و هنوز هم تا این لحظه با منزل تماسی نداشته و توضیحی در مورد وضعیتش نداده است.
سایت فارس هم که اعلام کرده که اجرای احکام اوین برای اجرای حکم، خانم نرگس محمدی را فراخوانده و یک مطلب مسخره و قابل تأملی را در مورد اوراق مشارکت نوشته، مبنی بر اینکه ایشان میخواسته اوراق مشارکت را به ارز تبدیل کند. اما این موضوع مشخص است.
ما برای اینکه بتوانیم وام مسکن بگیریم، دو و نیم میلیون تومان بورس خریده بودیم. قرار بود این پول را توی بانک بگذاریم و برای خرید یک مسکن وام بگیریم.
حالا مسئله این دو و نیم میلیون تومان و "مقدار فراوانی اوراق مشارکت!" برمیگردد به اینموضوع که معمولاً آقایانی که ادعای خدا و پیغمبری و آن دنیا را دارند، به همه متهمها، یک اتهام نامربوط هم وارد میکنند که جای بحث است.
آیا خانم نرگس محمدی، بهطور مشخص الان در زندان اوین نگهداری میشود و یا جای دیگری هستند؟
به ما گفتهاند تهران. وزارت اطلاعات هم توی اوین است. بازداشتگاه وزارت اطلاعت و بند ۲۰۹ در ساختمان زندان اوین قرار دارند، ولی تا جایی که من میدانم، زیر نظر سازمان زندانها نیستند. البته سازمان زندانها حرفی در این مورد نمیزند.
خون ما از خون دوقلوهای رسول بداغی رنگینتر نیست. او هم دو سال و نیم است که بچههایاش را ندیده و بچهها هم پدر را ندیدهاند. خیلیها این شرایط را دارند. اینها چیزهای تلخی است.
ولی وقتی میگویند اوین، ممکن است طرف در زندان اوین، یعنی زندانی که زیر نظر سازمان زندانها است، نباشد و در بازداشتگاه وزارت اطلاعات نگهداری بشود.
آقای رحمانی، آخرین وضعیت سلامت و جسمی خانم محمدی چگونه بود؟
نرگس بعد از دستگیری ۱۳۸۸، و خرداد ۸۹، دچار فلج عضلانی میشد. این بیماری هرازگاهی ادامه داشت و تحت مراقبت بود. توصیه هم این بود که ایشان باید از استرس و هیجان دور باشد و در اثر استرس و هیجان، این حالت به او دست میدهد.
حالت خیلی وحشتناکیست و در یک لحظه بدن لمس میشود میافتد و دوباره به هوش آمدنش ساعتها طول میکشد. یعنی در عینحال که بیمار هوشیار است، ولی نمیتواند حرکت کند و در شرایط استرس و فشار این حالت تکرار میشود.
حکم شش سال زندان خانم محمدی در پی چه اتهامی برای ایشان صادر شد و چه مراحلی را پشت سر گذاشته بود؟
فشاری که به کانون مدافعان حقوق بشر در ایران وارد میشود، سنگین است. تمام اعضای این کانون یا زنداناند و یا مثل خانم عبادی عملاً در یک تبعید ناخواسته قرار دارند و تحت فشار هستند. حتی همسر خانم عبادی را تحت فشار قرار میدهند که بر علیه او مصاحبه کند.
من این را حتی در بازجوییهایم به بازجوی وزارت اطلاعات هم گفتم که این کار شما کاملاً غیراخلاقی است، روابط زن و شوهر به شما چه ربطی دارد که افراد را وادار به دروغگویی بر علیه همسرشان میکنید. از طرف دیگر آقایان سلطانی و سیفزاده در زنداناند و آقای دادخواه حکم سنگینی دارد. نرگس هم در کانون مدافعان حقوق بشر فعال بوده است.
جرم کانون مدافعان حقوق بشر هم این است که سعی کرده در جامعه ملی ایران و بین اقوام، اصناف، زنان و همینطور اسلام به عنوان دین اکثریت مردم ایران یک آشتی برقرار کند و تاوان سنگینی به این خاطر پرداخته است.
پیدا کردن حقوق زن و حقوق بشر در میان فقه شیعه و فقه اهل سنت و در ارتباط با عرف ملی ایران، تلاش برای بهبودی آن و همچنین تلاش برای حقوق بشر و نزدیک کردنش به یک دمکراسی عمومی داخلی که بتواند واقعاً دمکراسی را تحقق بدهد، تلاشهای کانون بوده است که آن را با تلاشهای دیگران متفاوت کرده و این هم ظاهراً برای اربابان قدرت در ایران خطرناکتر است.
چون کانون با زبان مذهب، با زبان عرف و با زبان جامعه نزدیک شده و در عین حال میخواهد معیارهای حقوق بشری را به آنها نزدیک کند و هم روحانیون و هم روشنفکران مسلمان را به چالش کشیده که به این سوالها پاسخ بدهند.
در سمینارهایی که کانون در این رابطه برگزار کرد، نرگس نقش داشت و دیگران هم همینطور. بحثهایی که کانون راه انداخت و دفاعی که کانون از چهرههای متفاوت، فقط به صرف حقوق شهروندیشان کرد هم در این راستا بودند. مثلاً وکالت بهاییها و یا مجاهدین را پذیرفتند، فقط بر محور حقوق شهروندی و نه بیشتر. ممکن بود با آنها هیچ اشتراک عقیدهای نداشته باشند؛ مثل آقای سلطانی.
نرگس هم نایب رییس کانون بود و در همان ابتدا، از کار برکنار شد، حقوقاش قطع شد، تحت فشار قرار گرفت، دستگیر شد، یک حکم یازده ساله به او دادند که در دادگاه تجدید نظر این حکم شش ساله را گرفت.
روش کانون مدافعان حقوق بشر در ایران جواب داده که هزینه سنگینتری را متوجه فعالان آن کرده. اما این فعالان معمولاً روی روش خودشان مصر بودهاند و ادامه دادهاند.
تقریباً تمام فعالان حقوق بشری، مدنی و سیاسی در ایران تحمل نمیشوند. این هم علت دارد. چون اگر این مسیر دمکراسیخواهی و حقوق بشر در ایران پیش برود، اربابان قدرت نمیتوانند افراد را به این شکل تحت فشار قرار بدهند و اینها رفتارشان مؤثرتر است تا کسانی که به قول معروف میخواهند یک مقابله اسلام- سکولاریسم راه بیندازند یا معتقدند که حقوق بشر اصلاً با اسلام نمیخواند.
روش کانون مدافعان حقوق بشر در ایران جواب داده که هزینه سنگینتری را متوجه فعالان آن کرده. اما این فعالان معمولاً روی روش خودشان مصر بودهاند و ادامه دادهاند.
آقای رحمانی، شما بتازگی از ایران خارج شدهاید. خود شما فکر میکنید در چنین مواقعی فشارهای مجامع جهانی حقوق بشری میتواند به زندانی و فردی که بازداشت میشود و تحت فشار و شکنجه در داخل قرار دارد، کمک کند یا شرایط او را بدتر میکند؟
بستگی به شرایط دارد. جمهوری اسلامی حکومتی است که در جاهایی از خودش لجبازی هم نشان میدهد ولی جدا از اینکه بشود یا نشود، ما حقی داریم.
جمهوری اسلامی بسیاری از معاهدههای حقوق بشری را امضا کرده و ظاهراً به آن تن داده است. در بسیاری مواقع هم مثلاً به گزارش دیدهبان حقوق بشر در مورد وضع در امریکا استناد میکند، یا به گزارشهای عفو بینالملل استناد میکند که در فلان کشور حقوق بشر رعایت نشده، یا به بیانیه گزارشگران بدون مرز در مورد فلان کشور که حقوق بشر نقض شده و خبرنگاری در زندان است، مثلاً در بحرین، استناد میکند.
خُب "یک بام و دو هوا" که نمیشود. پرونده حقوق بشر، پرونده حقوق بشر است. ما هم نمیگوییم تمام عوامل حقوق بشر در ایران اجرا بشود، ولی حقوق بشر کلیتی دارد که غیر قابل نقض است؛ مثل آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی تجمع، آزادی اجتماعات، حق زندگی فردی. این باید در جامعه، با یک تناسب دیالکتیکی با فرهنگ جامعه، پیاده شود.
جمهوری اسلامی به صورت قانونی اینها را پذیرفته است. ما حق داریم صدایمان را به این نهادها، نهادهایی که طرفدار حقوق بشرند، برسانیم.
گاهی ممکن است فشارها نتیجه عکس بدهد و گاهی هم نه، این مسئله در ایران یکسان نیست. ولی این حق ماست.
تقی رحمانی : جدا از اینکه اعتراض ما اثر کند یا نکند و جدا از اینکه جمهوری اسلامی لجبازی میکند، ما از حق خودمان برای اعتراض به نقض حقوق بشر استفاده میکنیم.
از این حق خودمان استفاده کنیم، ضمن اینکه مراقب هم هستیم که آلت دست یک سری افراد مغرض قرار نگیریم. ولی این دلیل نمیشود که ما از این حق خودمان استفاده نکنیم.
آقای رحمانی، تکلیف بچهها چه میشود؟ الان پیش مادربزرگ و پدربزرگشان هستند؟
بچهها الان پیش مادر من هستند. بههرحال پیش خانواده نرگس و مادر من میمانند.
شرایط روحیشان چطور است؟
الان که تازه روز اول است و بچهها هنوز متوجه نشدهاند که چه خبر است. معمولاً دوری از مادر سخت است، ولی مثل اینکه فعالان سیاسی حقوق و بشری در ایران باید هزینههای بیشتر از این بدهند.
البته از این لحاظ، خون ما از خون دوقلوهای رسول بداغی رنگینتر نیست. او هم دو سال و نیم است که بچههایاش را ندیده و بچهها هم پدر را ندیدهاند. اینها همه واقعیتی است. خیلیها این شرایط را دارند. اینها چیزهای تلخی است.