پاسخ دادن به دیدگاه
فرهنگ و ادبیات ایران در سال ۱۳۹۰
احمد مرادی - در سال ۱۳۹۰ جهان فرهنگ و ادبیات ایران بستر اتفاقات بیتوضیح زیادی بود، از جمله جمعآوری آثار برخی نویسندهها در نمایشگاه کتاب تهران، تعلیق نشرهای چشمه و ثالث، ممیزی «خسرو و شیرین» بعد از ۹ قرن، و منتشر نشدن رمان محمود دولتآبادی در موطنش.
بیست و چهارمین نمایشگاه کتاب تهران، به عنوان بزرگترین اتفاق فرهنگی کشور مثل همیشه پُر سر و صدا و پُر حاشیه برگزار شد. بحثهایی که بر سر مکان دائمی نمایشگاه در گرفت و همچنین اخباری که از جمعآوری آثار برخی نویسندگان در غرفههای مختلف به گوش رسید، مهمترین حاشیههای این رویداد خبرساز را شکل دادند.
انتقادها بر سر برگزاری نمایشگاه در مصلا هر سال شنیده میشود. این در حالیست که در ابتدای برگزاری دورهی بیست و چهارم، محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به نقل از رئیسجمهور گفت که زمینی برای مکان دائمی نمایشگاه کتاب اختصاص داده شده است. بعد از گذشت ۱۰ ماه، بررسیهای وزارت ارشاد همچنان ادامه دارد و نمایشگاه کتاب در بهترین حالت میتواند بیست و ششمین دورهی خود را جایی بیرون از مصلا برگزار کند. وضعیت ترافیکی تهران و کمبود منابع شهری وزارت ارشاد را با مشکل روبهرو کرده و هیچکدام از گزینههای اولیهی انتخابی برای مکان دائمی نمایشگاه کتاب، مورد توجه قرار نگرفتهاند.
نشر مرکز: به ما توصیه شده بود کتابهایی را در نمایشگاه عرضه نکنیم؛ از جمله کتابهای شهریار مندنیپور. (عکس: شهریار مندنیپور ، نویسنده.) [ن. ک به گفت و گو با شهریار مندنی پور، دفتر خاک(+لینک)]
تقریباً هر سال در جریان برگزاری نمایشگاه پیش میآید که تعدادی از کتابهای منتشر شده توسط ناشران از غرفههای آنان جمعآوری شود، اما چیزی که بیست و چهارمین دوره را از این نظر متفاوت کرد، حجم آثار جمعآوریشده بود. نه فقط ناشران ادبی، که ناشرانی مثل «پرسش» با کتابهایی در حوزهی فلسفه نیز مورد برخورد قرار گرفتند.
جمعآوری همهی کتابهای علیاشرف درویشیان، «شمایل تاریک کاخها» نوشتهی حسین سناپور، «نگران نباش» نوشتهی محسا محبعلی و «بطالت» نوشتهی احسان نوروزی از برخوردهای خبرساز در جریان نمایشگاه بود. همهی این آثار را نشر چشمه منتشر کرده است. از غرفهی «نشر آبی» کتاب «خانوادهی نیکاختر» نوشتهی ایرج پزشکزاد جمع شد. از غرفهی «نشر ثالث» کتاب «از چاله به چاه» نوشتهی بهمن فرزانه برداشته شد. چند مجموعه شعر از تازههای نشر «سخنگستر»، از جمله مجموعهی «پرنده کوچولو نه پرنده بود نه کوچولو» سرودهی مهدی موسوی و «چگونه زارفه را توی یخچال بگذاریم» سرودهی محمد حسینیمقدم از غرفهی این انتشارات جمعآوری شدند. همچنین یکی از فروشندگان نشر مرکز در گفتوگو با ایسنا از توصیههایی به این ناشر در روزهای پیش از نمایشگاه خبر داد: «به ما توصیه شده بود کتابهایی را در نمایشگاه عرضه نکنیم؛ از جمله کتابهای شهریار مندنیپور را، و ما هم نیاوردیم و برای همین تاکنون کتابی را از غرفهی ما جمع نکردهاند.»
همهی این آثار دارای مجوز انتشار از سوی وزارت ارشاد بودند و مجید حمیدزاده، مدیر کمیتهی نظارت و ارزشیابی بر نمایشگاه دلیل جمعآوری آنها را «چاپ در قبل از سال ۱۳۸۵» اعلام کرد. ناشران صحت این گفته را رد میکنند. در همان روزها فروش آثار ممنوعهی نمایشگاه، در کتابفروشیهای سطح تهران بالا گرفت.
سانسور «خسرو و شیرین» اثر جاودانه نظامی گنجوی پس از ۹۰۰ سال: چو مست از جام می نگذاشت باقی و وازههایی مانند «به آغوش کشیدن» را حذف کنید. [درین زمینه ن ک به «تیغ سانسور بر گردن شیرین»، کتاب زمانه (+لینک)]
«جانستان کابلستان» احتمالاً پُر فروشترین کتاب نمایشگاه بود. تازهترین اثر رضا امیرخانی، نویسندهی پرفروش شاخهی ادبیات داستانی، سفرنامهایست به افغانستان که توسط «نشر افق» در نمایشگاه ارائه شد. این کتاب دربارهی تجربههای شخصی نویسنده در برخورد با کشور افغانستان و تأثیرات این سفر بر اوست. همچنین مجموعه شعر «حفرهها» سرودهی گروس عبدالملکیان در همان روزهای نمایشگاه به چاپ دوم رسید. ناشر این کتاب چشمه بود. «لب بر تیغ» رمان حسین سناپور، کتابهای احمدرضا احمدی و آثار پل استر از دیگر پُر فروشهای نمایشگاه بودند.
تلطیف، ممیزی، سانسور
در سال گذشته دایرهی دخالتهای ممیزان وزارت ارشاد در نوشتههای ادبی تا آنجا کشیده شد که حتی متون کلاسیک هم از ممیزی بهدور نماندند. منظومهی «خسرو و شیرین» اثر نظامی گنجوی، پس از ۹۰۰ سال در وزارت ارشاد با سانسور، و یا بهقول مسئولان این وزارتخانه با ممیزی مواجه شد. فریبا نباتی، مدیر «نشر پیدایش» در گفتوگو با مهر - در حالی که متعحب و گلایهمند بود- به طرح ایراداتی پرداخت که وزارت ارشاد از منظومهی «خسرو و شیرین» گرفته بود. «نشر پیدایش» تصمیم داشت این شاهکار ادبی را برای بار هشتم و اینبار در قطع تازهای وارد بازار کتاب کند، که به شکل غیرمنتظرهای با سد ممیزی روبهرو شد. حذف مصرع «چو مست از جام می نگذاشت باقی» از خواستههای وزارت ارشاد بود. همچنین واژههایی مانند «به آغوش کشیدن» باید از کتاب حذف میشدند.
این مصاحبه تا آن حد موجب واکنش شد که در چند نوبت، معاون فرهنگی وزارت ارشاد و حداقل در یک نوبت، شخص وزیر مجبور به پاسخگویی شدند، و مهمتر از همه بیانیهی مکتوبی بود که از طرف این وزارتخانه منتشر شد. ارشاد کتاب مورد بحث را نه متعلق به نظامی که نوعی اقتباسِ آمیخته با نثر، ویژهی گروه سنی نوجوان دانست، و با این حساب ممیزیهای خود را قانونی خواند. همچنین در بند هفتم این بیانیه آمده بود: «بدیهی است وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به دلیل انتشار اکاذیب از سوی ناشر، پیگیری موضوع را از مراجع ذیصلاح حق قطعی و قانونی خود تلقی مینماید.» بر این اساس خبر دیگری از سرنوشت این کتاب در اختیار رسانهها قرار نگرفت.
محمد حسینی، وزیر ارشاد در یک نشست خبری نام منظومه «خسرو و شیرین» را «ناصر خسرو» اعلام کرد و گفت «بحث ممیزی منظومهی ناصرخسرو از اساس کذب بود.» [ن. ک به: وزیر ارشاد، خسرو و شیرین سانسور نشده، بخش خبر، رادیو زمانه (+ لینک)]
با اینکه ناشر به سکوت تن داد اما دیگرانی به حرف آمدند. مهمتر از همه، مصطفا رحماندوست بود که اعلام کرد وزارت ارشاد پیش از این «مثنوی معنوی» را هم سانسور کرده است و او سند این کار را در اختیار دارد.
و از همه جالبتر، کنفرانس خبری بالاترین مقام فرهنگی ایران، محمد حسینی بود که در مقابل خبرنگاران و هنگام تکذیب خبر ممیزی کتاب حکیم نظامی، نام منظومهی «خسرو و شیرین» را «ناصر خسرو» اعلام کرد: «بحث ممیزی منظومهی ناصرخسرو از اساس کذب بود.»
ممیزیهای وزارت ارشاد فقط در موارد اندکی خبرساز میشوند. بسیاری از نویسندهها مایل نیستند که به خبرگزاریها چیزی بروز بدهند. اما حذف شدن کلماتی مثل «سیگار»، «خوک»، «کافه» و حذف اسامی نوشیدنیهای مختلف از تازهترین ممیزیهایی بود که بر متون داستانی و حتی تاریخی نویسندهها و مترجمان ایرانی وارد شد.
«کلنل» باید اجازه بگیرد
در این سال، شاخهی آسایی جایزهی «منبوکر» برای اولینبار ادبیات ایران را هم به حلقهی خود راه داد تا تعداد کشورهای آسیایی حاضر در این جایزه به ۳۴ برسد. چند کشور دیگر از جمله ترکیه هم از سال ۲۰۱۱ به جمع حاضران در «منبوکر» پیوستند. در میان نامزدهای اولیه، معروفترین اثر، کتاب «۱Q۸۴» نوشتهی هاروکی موراکامی بود، که در میان پنج نامزد نهایی جای نگرفت. اما اتفاق مهمتر برای ما، قرار داشتن رمان «کلنل» اثر محمود دولتآبادی در میان ۱۰ نامزد اولیه بود. «کلنل» هم به جمع پنج کتاب نهایی راه پیدا نکرد، اما محمود دولتآبادی، یکی از معدود نویسندگان حرفهای ایران را دوباره در مرکز توجه قرار داد.
این اثر بعد از سالها توانست راه ادبیات ایران به جوامع برونمرزی را باز کند و اندکی هم به بازارهای بینالمللی نزدیک شود. ادبیات ایران به تماشاگران تازهای نیاز دارد و موفقیتهای بینالمللی تنها راه خروج آن از دنیای کوچکیست که در آن روزگار میگذراند. محمود دولتآبادی، شهریار مندنیپور و امیرحسین چهلتن، سه نویسندهای هستند که در چند سال اخیر آثارشان به زبان انگلیسی ترجمه شده است، اتفاقی که میتواند ادبیات ایران را یک گام به جلو بکشاند.
جایزه «منبوکر» برای اولینبار ادبیات ایران را هم به حلقه خود راه داد. [عکس: محمود دولتآبادی، نویسنده رمان «کلنل»، ن.ک به گزارش کتاب زمانه از جایزه من بوکر(+لینک)]
توجه محافل جهانی به این آثار باعث شد دوباره بحث انتشار «کلنل» در موطن نویسنده بر سر زبانها بیفتد. اما وزارت ارشاد با کتاب دولتآبادی مشکلات «محتوایی» دارد و چندان مایل نیست که نسخهی فارسی آن در ایران به چاپ برسد. چند ماه پیش بهمن درّی در اظهار نظری عجیب اعلام کرد: «این کتاب چون در خارج از کشور منتشر شده است ضرورتی ندارد در ایران منتشر شود.» «کلنل» به انگلیسی و آلمانی ترجمه شده است.
آسمانِ راهراه خاکستری
در سال ۱۳۹۰ چند روزنامهنگار دستگیر و روانهی زندان شدند. در آخرین روزهای سال احمد غلامی به یک سال حبس تعلیقی محکوم شد. مرضیه رسولی و پرستو دوکوهکی دستگیر و پس از چند هفته به قید وثیقه آزاد شدند. همچنین محمد سلیمانینیا، مترجم کتاب «عطر سنبل، عطر کاج» محبوس شد. روزنامههای اعتماد و روزگار توقیف شدند. چند روزنامه تذکر گرفتند و بقیه هم محافضهکارتر شدند.
بهترین و بدترین نشرهای سال
در ماههای پایانی سال مجوز چند ناشر بزرگ ادبی در خطر ابطال قرار گرفت. بنا به دلایلی که همچنان روشن نشده، نشر چشمه تا اطلاع ثانوی تعلیق شد. وزارت ارشاد این تعلیق را تأیید کرد و به شایعهها خاتمه داد. در حالی که کمی بعد خبر از رفع مشکل چشمه شنیده میشد، اما نه تنها این خبر تأیید نشد، بلکه نشر ثالث هم به دردسری مشابه دچار گشت. این دومین ناشر معتبر ایرانی بود که در طول چند هفته معلق میشد. اهالی ادبیات نگران ادامه پیدا کردن چنین جو تنشزایی هستند. با توجه به نزدیک بودن بیست و پنجمین نمایشگاه کتاب، شاید رونق معمول این رویداد تحتتأثیر قرار بگیرد. در این سال همچنین ناشران دیگری مثل «طرحنو»، «نی» و «آهنگ دیگر» در چند مقطع با مشکلاتی از سوی وزارت ارشاد مواجه شدند.
بهمن درّی در اظهار نظری عجیب اعلام کرد: «کلنل چون در خارج از کشور منتشر شده است ضرورتی ندارد در ایران منتشر شود.» [بهمن دری در رادیو زمانه (+لینک)]
میتوان «انتشارات شباویز» را بهترین ناشر ایرانی در سال ۱۳۹۰ دانست. شباویز از نشرهای ویژهی ادبیات کودک است و امسال توانست برای بار چهارم جایزهی بولونیای ایتالیا را در بخش افقهای تازه به دست بیاورد. شباویز پیش از این در سالهای۲۰۰۴ ، ۲۰۰۶ و ۲۰۱۰ به این جایزهی معتبر رسیده بود. بولونیا اینبار بهخاطر کتاب «شنیدار پندار»، نوشتهی فریدهخلعتبری به شباویز رسید. این کتاب برگرفته از مثنوی معنویست و تصویرگری آن را علی بوذری انجام داده است. شباویز همچنین از معدود نشرهای ایرانی بود که حضور موثری در جشنوارهی فرانکفورت داشت.
اما بدترین ناشر ایرانی در سال ۱۳۹۰ بدون شک «نوح نبی» بود. در اتفاقی عجیب مدیر نشر نوح نبی پس گرفتن مبالغی از چند شاعر متواری شد. نوح نبی از نشرهای جوانی بود که بیشتر در عرصهی شعر و نمایشنامه فعالیت میکرد. چندین شاعرِ جوان برای چاپ اولین کتابشان با این ناشر قرارداد امضا کرده و مبالغی را برای این کار پرداخته بودند. گرفتن پول از صاحب اثر در ایران برای نشرهای درجه چند نوعی رسم عادیست. ناشرانی هم هستند که پولی از صاحب اثر نمیگیرند، اما خبری از حقالتألیف هم نیست، و البته ناشران درجه اولی وجود دارند که به صاحبان اثر مطابق با عرف موجود حقالتألیف میپردازند.
جایزه ندادنهای «گلشیری» و «کتاب فصل»
در این سال جایزهی «گلشیری» برندگان خود را نصفه و نیمه شناخت. در حالی که هیچ رمانی به عنوان اثر برگزیده انتخاب نشد، گلشیری در شاخههای مجموعه داستان و مجموعه داستانِ اول دو اثر را به صورت مشترک به عنوان آثار برگزیدهی سال اعلام کرد. در حالی این اتفاق افتاد که برخی معتقدند اهدا نکردن جایزه در یک بخش و اهدای جایزهی مشترک بر خلاف اساسنامهی بنیاد است. «آدمها» نوشتهی احمد غلامی، «کتاب ویران» اثر ابوتراب خسروی، «پرترهی مرد ناتمام» مجموعه داستان امیرحسین یزدانبد، «خواب با چشمان باز» نوشتهی ندا کاووسیفر و رمان «زیر آفتاب خوشخیال عصر» نوشتهی جیران گاهان منتخبان یازدهمین دوره از جایزهی غیر دولتی «گلشیری» بودند.
زندهیاد غلامرضا بروسان: سهم من از جنگ/ کشتهی پدرم بود. [یادنامه بروسان در کتاب زمانه (+لینک)]
جایزهی رمان متفاوت، «واو» هم امسال مطابق با چند سال اخیر بدون حاشیه برگزار شد و جایزهی نخستش را به کتابی گمشده در هیاهوی آثار پُر فروش اهدا کرد: «مهبوط» نوشتهی مرتضا فخری. «واو» همچنین از نشر افراز بهخاطر حمایتش از آثار متفاوت تقدیر به عمل آورد.
مهمترین جایزهی دولتی ایران، «کتاب سال» با تبلیغات فراوان برگزار شد. این جایزه امسال ادبیات داستانی را بررسی نکرد که همین موجب تعجب و انتقاد برخی شد، از جمله مسئولان برگزاری دیگر جایزهی مهم دولتی ایران، «شهید غنیپور» به این تصمیم اعتراض کردند. در جایزهی «شهید غنیپور» رمانهای «شاه بیشین» نوشتهی محمدکاظم مزینانی و «سوران سرد» نوشتهی جواد افهمی برگزیده شدند.
مرگهای سال
غلامرضا بروسان و الهام اسلامی در حادثهی رانندگی جان خود را از دست دادند. این زوج از شاعران آیندهدار دههی اخیر بودند. میرصالح حسینی شاعر دیگری بود که امسال بدرود حیات گفت. عبدالحمید روحبخشان، فریدون فریاد و ابراهیم یونسی از مترجمان بزرگی بودند که در سال ۹۰ درگذشتند. اما در روزهای پایانی سال خالق «سووشون» هم ما را ترک کرد. سیمین دانشور، اولین نویسندهی حرفهای زن ایران در ۹۰ سالگی بدرود حیات گفت. آثار برخی از چهرههای درگذشته در نمایشگاه کتاب سال بعد تجدید چاپ خواهد شد.
در همین زمینه:
:: مقالات احمد مرادی در کتاب زمانه::