پاسخ دادن به دیدگاه
روزنامه نگاران؛ قربانی رویکرد امنیتی حاکمیت
دوشنبه, 1390-11-10 09:51
نسخه قابل چاپ
حمید مافی
کمتر از پنجاه روز به انتخابات مجلس نهم مانده است و حاکمیت آن گونه که پیش از این هم نشان داده بود تلاش می کند که انتخاباتی آرام و بدون دغدغههای امنیتی برگزار کند. تجربه پیشین ایرانیان از روزهای منتهی به انتخابات حکایت از گشایش نسبی عرصه عمومی و کاهش سخت گیریها و برخوردهای امنیتی حاکمیت دارد.
این بار اما نگاه امنیتی به انتخابات مجلس و هراس حکومت از زنده شدن اعتراضهای خیابانی سبب شده است که ماشین سرکوب و برخورد حکومتی در روزهای نردیک به انتخابات، عرصه را تنگتر کنند و با بازداشت روزنامه نگاران و کنشگران مدنی این پیام را به دیگران برسانند که منتظر نرمش حاکمیت نباشند.
در یک ماه گذشته، سعید مدنی و احسان هوشمند دو فعال مدنی و پژوهشگر اجتماعی بازداشت شدند.
چند روز بعد خبر رسید که فاطمه خردمند روزنامه نگار و همسر مسعود لواسانی که تازه دوران محکومیت خود را سپری کرده بود، نیز بازداشت شده است. موج بازداشتها سهام الدین بورقانی، مرضیه رسولی، محمد سلیمانینیا، پرستو دوکوهکی و شهرام منوچهری را نیز در بر گرفت و چند روز بعد پیمان پاکمهر روزنامه نگار تبریزی هم بازداشت شد. همزمان با این بازداشتها وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی اعلام کرد: "دستگاه امنیتی با کسانی که بخواهند امنیت انتخابات را به هم بزنند برخورد خواهد کرد."
سرکوب و تهدید برای نمایش انتخابات
به اعتقاد مرتضی کاظمیان روزنامه نگار و عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، "بازداشتشدگان دور تازه برخوردهای امنیتی حکومت، قربانی اقتدارگرایی و نگاه و رویکرد امنیتی حاکمیت هستند".
او این سرکوبها و انسداد در فضای اجتماعی را قابل پیش بینی میداند و میگوید: "پیش از این، معمولا در آستانه انتخاباتها شاهد گشایش در فضای سیاسی - اجتماعی کشور بودیم اما این بار شرایط متفاوت است؛ هرچند این سرکوبها و عدم گشایش و جلوگیری از تحرک منتقدان و حضور مخالفان، قابل پیش بینی بود. "
کاظمیان با اشاره به نامه ۱۴۳ شخصیت ملی و سیاسی به محمد خاتمی در شهریور ماه امسال میگوید: "آنها در آن نامه به آقای خاتمی گفته بودند که حاکمیت هیچ یک از شرایط را برای حضور مخالفان در انتخابات فراهم نکرده است و به نظر هم نمیرسد که تمایلی به فراهم کردن این شرایط داشته باشد. "
اشاره مرتضی کاظمیان به نامهای است که نزدیک به چهار ماه قبل با امضاء ۱۴۳ شخصیت سیاسی و مدنی کشور خطاب به سید محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین نوشته شد.
نویسندگان این نامه با اشاره به برخوردهای امنیتی حاکمیت با فعالان سیاسی و مدنی یادآور شدند: "در ماههای اخیر، محدودیت بیشتری برای فعالان سیاسی، زندانیان و خانوادههای ایشان ایجاد شده تا جایی که نهادهای امنیتی حتی در ماه مبارک رمضان از برگزاری مراسم احیای شبهای قدر و میهمانیهای افطار آنان جلوگیری کردند. "
مرتضی کاظمیان: نه تنها هیچ نشانهای از گشایش در فضای سیاسی نمیبینیم بلکه حاکمیت می کوشد با تهدید، ارعاب و سرکوب انتخابات نمایشی را مهندسی شده، به دلخواه خود و بدون هیچ چالشی برگزار کند
در بخش دیگری از این نامه آمده بود: "ضمن تاکید بر ضرورت ادامه تلاش برای تعامل و متقاعد کردن مسئولان امر به پذیرش حق حاکمیت مردم بر پایه اصول مصرح قانون اساسی و تن دادن آنان به تامین حداقل شرایط برای برگزاری انتخابات آزاد، سالم و منصفانه، بهصراحت اعلام میکنیم، در صورت ادامه وضع موجود، کمترین چشمانداز روشنی برای صیانت از آرای مردم و برگزاری انتخابات آزاد، سالم و منصفانه وجود نخواهد داشت. "
حال مرتضی کاظمیان میگوید: "دور تازه بازداشتروزنامه نگاران و سرکوب کنشگران مدنی و فعالان سیاسی نشان میدهد که ارزیابی این ناظران از ساختار حاکمیت دقیقتر بوده است؛ ما نه تنها هیچ نشانهای از گشایش در فضای سیاسی نمیبینیم بلکه حاکمیت می کوشد با تهدید، ارعاب و سرکوب انتخابات نمایشی را مهندسی شده، به دلخواه خود و بدون هیچ چالشی برگزار کند. "
حاکمیت در شرایط پارادوکسیکال
اما آن گونه که این فعال ملی- مذهبی میگوید: "برگزاری انتخابات برای حکومت یک وضعیت پارادوکسیکال ایجاد کرده است، چرا که از یک سو میخواهد نشان دهد که شهروندان در انتخابات مشارکت گسترده دارند و از سوی دیگر به خاطر تجربه روزهای بعد از کودتای انتخاباتی ۸۸، میداند که لایههای اجتماعی معترض همچنان زیر پوست جامعه فعال هستند و ممکن است باز هم حوادث پس از 22خرداد 88 تکرار شود. برای همین اقتدارگرایان مسلط در ساخت قدرت جمهوری اسلامی علاقهای به مشارکت فعال شهروندان در انتخابات ندارند. "
او در باره شیوه رفتاری حکومت در وضعیت پارادوکسیکال هم میگوید: "حاکمیت در حالی که برای مشارکت در انتخابات تبلیغ میکند همزمان برای مشارکت کنندگان و فعالان سیاسی مانع ایجاد میکند.
چرا که خیالش راحت است که میتواند در انتخابات تقلب کند و با بهره گیری از صدا و سیما به عنوان بازوی رسانهای خود، جامعه را تهییج کند و با برگزاری انتخابات نمایشی نشان دهد که از غیبت منتقدان و مخالفان و بهطور ویژه، سبزها، نه نگرانی دارد و نه زیان میبیند. "
او با بیان اینکه "اظهارات آقای خامنهای در ماههای گذشته نشان دهنده میزان نگرانی حاکمیت از تبدیل شدن انتخابات به یک چالش امنیتی برای حکومت است"، میافزاید: "حاکمیت تمایلی به مشارکت مردم ندارد و از مشارکت منتقدان در انتخابات جلوگیری میکند.
از آنجایی که حاکمیت پشتوانه دموکراتیک ندارد و از فعال شدن دوباره سبزها نگران است، سرکوب و تهدید گسترده را شروع کرده تا شاید بتواند از تحرک دوباره منتقدان جلوگیری کند، و متاسفانه در این میان بازهم کنشگران و روزنامه نگاران قربانی اقتدارگرایی و توهم امنیتی حکومت شدهاند. "
اظهارات آقای خامنهای در ماههای گذشته نشان دهنده میزان نگرانی حاکمیت از تبدیل شدن انتخابات به یک چالش امنیتی برای حکومت است
این روزنامه نگار تصویر ارائه شده توسط حاکمیت از جامعه ایران را خلاف واقعیت میداند: "حاکمیت دچار بحران مشروعیت است و کاربرد خشونت و سرکوب گسترده در برخورد با شهروندان پس از انتخابات پرمسئله و ابهام 1388، حاکمیت را دچار بحران مشروعیت مضاعف و نیز بحران مشروعیت اخلاقی کرده است.
این بحرانها در کنار بحران مدیریت و ناکارآمدی و فساد مالی و اختلاس و بحران های اقتصادی، موجب ایجاد شکاف گسترده در حاکمیت و همچنین افزایش غریب شکاف ملت – دولت در ایران امروز شده است. "
شکاف در میان وفاداران
حاکمیت ایران در سالهای گذشته شکافهای بسیاری را تجربه کرده است. اگر چه انتظار میرفت با انتخاب احمدینژاد به عنوان رئیس دولت و حذف اصلاح طلبان از ساختار نظام، حاکمیت کاملا یک دست شود اما نزاعهای درون حکومتی میان دولت و بیت رهبری در یک سال گذشته و انتقاد شخصیتهای نزدیک به حاکمیت از رفتارهای حکومت نشان از بحران مشروعیت داخلی نظام دارد.
در تازهترین این شکافها حسین علائی از فرماندهان سپاه پاسداران در مقالهای به صورت تلویحی حکومت را به عبرت آموزی از سرگذشت محمدرضا پهلوی فراخواند. این یادداشت موجب حمله لباس شخصیها به محل سکونت این فرمانده سپاه شد.
همچنین عماد افروغ نماینده پیشین مجلس نیز در یک برنامه تلویزیونی از رفتار حاکمیت انتقاد کرد و خواستار آزادی انتقاد از رهبر جمهوری اسلامی شد. ناظران سیاسی این رویدادها را نشانه ریزش نیروهای داخل نظام به سوی شهروندان و معترضان ارزیابی کردند.
مرتضی کاظمیان در این باره میگوید: "بدون شک بعد از کودتای انتخاباتی سال ۸۸ ریزش نیروهای سیاسی درون نظام سیاسی به سمت شهروندان بیشتر شد.
محمد نوری زاد نماد شاخص این ریزشها در جریان حوادث بعد از انتخابات 1388 است. سردار علائی نماد دیگر و البته جدیدی از این ریزشها به شمار میآید. علایی نمادی از نیروهای منتقد در رأس سپاه پاسداران است.
بدون شک بعد از کودتای انتخاباتی سال ۸۸ ریزش نیروهای سیاسی درون نظام سیاسی به سمت شهروندان بیشتر شد. محمد نوری زاد نماد شاخص این ریزشها است
فاصله گرفتن هرچه بیشتر نیروهای بدنه سپاه (که در انتخابات سال ۷۶، ۸۰ و ۸۸ نیز بر اساس گزارشهای موثق با رویکرد عمومی جامعه همدل بودند) هم مفروض و محسوس است؛ چراکه آنها نیز مستقل از گزارش های موثق از نتایج انتخابات 1388 در شهرک های وابسته به سپاه، به هرحال شهروندان همین جامعه هستند.
آنان و خانواده هایشان نیز قربانیان ناکارآمدی و بی کفایتی مدیران ارشد نظام و نیز آسیب دیدگان از ماجراجویی ها و سیاست های نادرست حاکمیت محسوب می شوند."
او میگوید: "هم اکنون در حاکمیت شاهد شکاف بین دولت و طرفداران احمدینژاد هستیم و میبینیم که نقدها و اعتراض ها بیشتر شده است.
پس از نمایان شدن ارادههای اقتدارگرایانه آنها و عریان شدن ماهیت جریان احمدی نژاد-مشایی، شاهد نزاعهای جدی تری برای دست یابی هرچه بیشتر به کانونهای قدرت و منابع مالی دولت رانتی هستیم. از سوی دیگر با توجه به تورم و گرانی و بحرانهای بین المللی شاهد این خواهیم بود که نیروهای درون نظام که خردمندانهتر نگاه میکنند، به سمت مطالبات مدنی شهروندان و حمایت از حقوق انسانی و قانونی آنان سوق پیدا کنند. "
آشفتگی نظام رانتی
در چنین شرایطی که حاکمیت بحرانهای داخلی متعددی را در پیش روی خود میبیند، در عرصه بین المللی نیز با بحرانهای متعددی روبرو است. تحریمهای بین المللی صورت گرفته علیه حکومت جمهوری اسلامی، سبب شده است تا رفتار سیاسی ایران آشفتهتر از پیش شود.
چنین وضعیتی یادآور دوران حکومت صدام حسین در عراق است. او نیز تلاش کرد در روزهای پایانی حکومتش انتخاباتی نمایشی برگزار کند و بیش از ۹۰ درصد آراء را به سود خود اعلام کرد.
همزمان پیامهایی را برای مصالحه با نظام بین الملل ارسال کرد. اما زمان آن بسیار دیرتر از آن بود که امکان بقای حکومت صدام و حزب بعث را فراهم آورد.
شاخصه های متعددی تفاوت دو رژیم سیاسی عراق صدام حسین و ایران امروز را محسوس می کند. اما از نظر ماهیت سیاسی تفاوتی بین این دو نظام وجود ندارد
مرتضی کاظمیان در باره آشفتگی رفتار حاکمان ایران در عرصه داخلی و بین المللی میگوید: "من موافق مقایسه نظام سیاسی مستقر در ایران با صدام حسین نیستم. شاخصه های متعددی تفاوت دو رژیم سیاسی را محسوس می کند.
اما به لحاظ ماهیت نظام سیاسی، تفاوتی میان این دو نظام وجود ندارد؛ در ایران امروز چون عراق صدام، شاهد سلطه ی نامشروع یک نظام اقتدارگرا هستیم. چه در عراق دوران صدام حسین، چه در لیبی معمر قذافی، تونس، مصر، سوریه و کره شمالی هم ما شاهد این نظامهای اقتدارگرا در اشکال مختلف هستیم."
این فعال ملی - مذهبی، حاکمیت مستقر در ایران را یک نظام رانتی و سرکوبگر میخواند: "در ایران هم اکنون با نظامی روبرو هستیم که از دو بازوی ایدئولوژی و نفت سود می جوید و با استفاده از این دو ابزار و البته نیروی سرکوب تلاش میکند اقتدار غیردموکراتیک خود را حفظ کند پیش ببرد. "
او میگوید: "در چنین شرایطی که حاکمیت فاقد پشتوانه ی دموکراتیک است، چارهای ندارد که در داخل کشور به سرکوب مخالفان بپردازد، و از سوی دیگر با با تکیه بر ظواهر نظام های دموکراتیک (مثل انتخابات) در پی وجههی بین المللی باشد و همراهان خود را در داخل توجیه کند و شهروندان عادی را با بازی انتخابات فریب دهد.
اما آنچه که تحقق این پروژه حاکمیت را سخت کرده، آگاهی شهروندان به ماهیت اصلی نظام است؛ آگاهی بخش عمده جامعه ایران که پس از انتخابات 1388، از زاویه ای کاملا متفاوت به حاکمان در جمهوری اسلامی نگاه می کند."