خانه

کله مربعی (دوازدهم)- آگاهی

چهارشنبه, 1391-07-26 18:53
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ

مانا نیستانی

Share this
Share/Save/Bookmark

ای بابا، خوش به حال شما که از رادیو زمانه ۶ ستاره نخوردید!! بماند که ۳ تا از ستاره های من هم در نقل قول شما بود!! پس یر به یر شدیم!
بروید خوش باشید که ستاره نخوردید یا غلط املایی ندارید (کاش غلط فکری هم کمتر داشتید). البته یک شخص دگم مثل شما، همیشه خوش است. ما هم همیشه شما را دوست داریم! اگرچه مفید نباشید.

نبوغ و استعداد افراد انگشت شماری چون مانا نیستانی قابل تقدیر است. عجیبه که بعضی‌‌ها حتا به یک کاریکاتور هم پیله میکنند و انتقاد. یک کاریکاتور میتواند به هر مرام و مسلکی تشبیه و توجیه بشود. این مربع میتواند، یک فاشیست مذهبی‌ حاکم بر ایران باشد که دیگران را مستطیلی میبیند یا مارکسیستی که کمونیسم را مربع میپندارد یا قومگرایانی که محدوده خاص خود را مربع و تمامی دنیا را مستطیل میدانند یا ... نظرنگار: ایراندوست

بک اثر هنری الزاما" تنها یک معنا ندارد و گاها " می تواند حتی گویای ِ برداشت های متناقض شود . اثر هنری ممتاز آن است که فرای مقصود خالقش نقش بازی می کند .

کامنت گذار محترمی که ***شیش ستاره ***از «رادیو زمانه» خوردید . دوست گرامی چند ستاره دیگر هم بخاطر غلط املایی و انشایی طلبت. گویا فرم هاله گرد (دایره) است. و حق با توست کسی که هاله گیر میشه ادعای معصومیت دارد و  نباید ازش ایراد گرفت. برایش باید صلوات فرستاد.خطایی دگماتیسمی و مغرضانه ای بود .دفعه بعد پوزشنامه می فرستم. با همه این حرف ها بازم دوستت داریم.  

خطاب به دوستی که گفته "عجبا !!!*** شما نتوانستید متوجه بشوید که این یک کار نمادین است، وگرنه همانطور که نمیتوان همیشه با خواندن یک کتاب متحول شد، همانطور هم سر هیچ انسانی به شکل یک مربع یا مکعب و یا دایره و یا کره نیست. بنابر این شما ، میتوانید بگویید که "عجبا! چطور سر کسی این شکلی میشود؟"،،،،،وقتی شما به تغییر شکل ناشدنی سر آن شخص از مربع به دایره اشاره نکردید ولی به خواندن کتاب و عجیب بودن تاثیر خواندن یک کتاب بر ذهن یک شخص اشاره کردید، این نشان میدهد که شما توان تشخیص نماد ها را دارید که توانستید بفهمید که سر دایره در عالم خیال است، نه در عالم واقعیت . یعنی بطور دقیقتر ، باید گفت که شما همه را میبینید و میفهمید ولی به میل خودتان، به بعضی ها گیر میدهد. که این نشان از قرض ورزی دارد که این مورد از دگما هم بعد تر است. ***

مانای عزیز، لطفا در کنار نظرات خوانندگان، مثبت و منفی‌ بگذارید تا ما به نظرات نمره بدهیم لطفا.

آن کامنت کار بر مهمان راجع به «ننه من غریبم کاریکاتوریست ها » یکی راهنمایی کند کجا میشه مقاله آقای نیستانی -پوزشنامه اهانتگر -را پیدا کرد؟ لطفا راهنمایی کنید.

عجبا !!!با خواندن یک کتاب ( اون هم هنوز مقدمه تمام نشده) هاله گیر شده!

خیلی جالب بود. خیلی. بعد از اینکه دیدش باز شد و فهمید حالت های دیگه ای از فکر هم میتونه وجود داشته باشه، یا چه بسا درست تر هم میتونه باشه، یهو متوجه شد که تا حالا داشته تو یک کادر مربعی زندگی میکرده. و حالا تحمل این کادر براش کمی ساخت شده، یا حد اقل دیگه از این به بعد این مربعی بودن کادر رو "میبینه" و این دیدن اذیتش میکنه. فکر میکنم واسه همینه که خارجی ها میگن:
ignorance is bliss
یعنی "نادانی یک نعمت است"
استفاده مولف از تک تک المان هایی که در دست دارد، حتی شکل خود کادر کاریکاتور ، و استفاده بسیار ظریف و بجا از این المان ها، بیننده را مبهوت میکند. عجیب است که این چشمه جوشان خلاقیت ، از بابت ایده هرگز کم نمیآورد. دست مریزاد.

تنها چیزی که در ایران پیدا نمیشه کتاب خوان است.ترجمه کتاب خالد حسینی نوبسنده افغانی-امریکای به زبان هلندی در همان چند ماه اول بالای ""یک ملیون وشیش صد هزارجلد"" (١٦٠٠,٠٠٠جلد) در هلند فروش کرد.(کتاب بادبادک باز) تمام هلندی زبانهای هلند و بلژیک بیست ملیون نفر است.
تیراژ کتاب در ایران ١٥٠٠ تا٢٠٠٠ است برای جمعیت ٧٥ میلیونی.
کسانی که در ایران در زندان هستند اغلب دنبال پست و مقام اند که در سایه آن امکان چپاول و دزدی مهیاست.

مانا نیستانی: کامنت پایین که بی ربط به این طرح است اما اگر منظور نویسنده احتمالا متن «پوزشنامه یک اهانتگر» به قلم اینجانب بوده یک بار دیگر من را به این نتیجه می رساند که تشخیص تفاوت یک متن طنزآمیز با جدی برای بخش عمده ای از مخاطبان چیز بسیار شاقی است. چنان که نامه های اسکورسیزی و انجلینا جولی به سلحشور را هم با وجود تمام نشانه های شوخ طبعانه اش جدی گرفتند

متاسفانه این روزها «ننه من غریبم، » شده کار کارتونیست های وطنی. کاسه من نبودم ،دستم بود، آستین راستم بود، را دست گرفته دوره میگردانند.
عزیز شجاعانه از جسارت و تابوشکنی باید دفاع کرد.هر چند درد دارد برای عده ای.مثل تن سپردن به تیغ جراح است. به خود و افکار خود و اعتقادات خود باید احترام گذاشت .تا کی دوگانگی و تزویر، فرار به جلو . عدم پذیرش مسئولیت، پناه به تمسخر، تکذیب افکار و کردار خویش. لازم نیست که تخته پاکن دست گرفت و خود را پاک کرد. با صدای بلند و رسا باید فریاد زد: «من همینم و همینه که هست زندگیم ، کارم و افکارم . همینه کارش نمیشه کرد. می خواهید بپسند ،میخواهید نپسند..»
باید جامعه ظرفیتش را بزرگ کند. با استاداردهای جهانی خود را تطبیق بده. انتقاد درد دارد میسوزند. پوزش مرهم نیست. واژه ها را نفروشیم . پوزش باید پوزش باشد نه پوشش.
آزاد

من فکر کردم وقتی آگاهی پیدا کرد میفهمه که تو زندان بوده و حالا سعی میکنه آزاد بشه
ولی آره فکر شما درسته

با خوندن کتاب دیدش فرق کرده و حالا سؤال براش پیش اومده (احتمالاً کتاب 23 سال رو خونده) و خوب چون حالا دیگه فکر و اندیشه میکنه و در مورد دین و مذهب سؤال میکنه، اینه که دیگه بمذاق حکومت خوش نمیاد در نتیجه میندازنش تو زندون!
آذرخش

نگرفتم

ارسال کردن دیدگاه جدید

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما