قاتل نروژی و تنفر از فمینیسم
چهارشنبه, 1390-05-19 19:12
نسخه قابل چاپ
سوده راد
سوده راد -ابعاد دردناک اتفاقی که هفتههای اخیر در نروژ، این کشور آرام و کوچک اسکاندیناویایی رخ داد، با حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در آمریکا مقایسه میشود، با این حال تفاوتهای بسیاری در اهداف و نحوه اجرای این دو جنایتبشری به چشم میخورد. اینبار قاتل نه عملیاتی انتحاری در سر پروراندهو نه خود را به کشتن داده بود.
او با انتشار یک مانیفست هزار و۵۰۰ صفحهای،نه تنها دلایل کارش را توضیح میدهد، بلکه به تجزیه و تحلیل آنچه در دنیای امروزی میگذرد هم میپردازد. یکی از ابعاد شخصیتی آندرس برویک، ضد فمینیسم بودن او است. نفرتی که انگیزهای چنین قوی میشود برای کشتار انسانها، بار دیگر حضور تفکر و احساسات مردسالارانه شدیدی را یادآور میشود که در دنیای امروزی نادیده گرفته میشوند. فمینیسم تا بهحال هیچ انسانی را نکشته است، ولی بیتردید انسانهای زیادی را به کشتن داده، یا زندانی و تبعید کرده است.
میشل گلدبرگ[[۱، در مقالهای میگوید: «لبریزی آندرس برویک از خشم نسبت به زنان، او را تا آنجا پیش میبرد که خود را در جایگاه یک سرباز در میانه جنگهای صلیبی میپندارد. او معتقد است فمینیسم غرب را از درون متلاشی میکند و فضا را برای اسلامیسم [اسلام به عنوان یک ایدئولوژی و نه یک دین] مهیا میکند.» در حالیکه گروههای کنشگر برابریخواه در اروپا و همچنین احزاب سیاسی چپ، خطر بازگشت تفکر و قدرت بنیادگرایی دینی و اخلاقی را گوشزد میکنند، قاتل فاجعه نروژ که تاکنون تمام اتهامها را جز ارتکاب به جنایت پذیرفتهاست در بخشی از مانیفست خودکه آن را مانیفست ۲۰۸۰، بیانیه اروپایی استقلال [۲]نامیده است، آشکارا به فمینیسم و نقش زنان در آنچه او زنانه شدن غرب مینامد، اشاره کرده است. صاحبنظران معتقدند این مانیفست میتواند به عنوان یک تز علمی برضد چند فرهنگی[۳] لقی شود.
تنفر یک قاتل از فمینیسم
کشورهای اسکاندیناوی از بسیاری جهات، از جمله پیشرفت در وضع و اجرای قوانین تامینکننده حقوق برابر جنسیتی، شناخته شدهاند. واقعیت برابری جنسیتی در اوایل قرن نوزدهم بهطور جدی در اسکاندیناوی شروع به رشد کرد و هم اکنون حضور زنان در مقامهای بالای سیاسی و تجاری در این کشورها مشهود است. بسیاری از پژوهشهای علمی نشان میدهند که فمینیسم در این کشورها دیگر تابو نیست و به عنوان مثال در سوئد، کشور همسایه نروژ، حزب سیاسی فمینیسم مشغول فعالیت است.
با اینهمه، هدف اصلی کشتار در جزیره اتویا، خانم گرو هارلم بروندتلند، اولین نخستوزیر زن در تاریخ نروژ و یکی از شخصیتهای برجسته و رهبران مردمسالاری اجتماعی نروژ بودهاست که به برابری جنسیتی اهمیت ویژهای میدهد. در سال ۱۹۸۶ خانم بروندتلند در دولت خود از بین ۱۸ وزیر کابینه، هشتوزیر زن انتخاب کرد و نخستین کابینه او با این شمار نماینده زن تشکیل شد. خوشبختانه او اندکی پیش از ورود قاتل جزیره را ترک گفته بود. برخی گزارشها حاکی از این هستند که اولین قربانی جزیزه اتویا، زیباترین دختر حاضر در محل بوده است
بیتردید خشم و تنفر برویک از فمینیسم موردی استثنایی محسوب میشود و بازتاب تفکر عمومی این کشورها نیست، با این حال میتواند نشانهای دیگر از افزایش افراطیگری در بنیادگرایی دینی، اخلاقی و حتی نژادپرستی ملیتی باشد. برویک تنها دلیل این عمل وحشیانه خود را نفوذ و گسترش حضور زنان در جامعه بیان نمیکند. او بیش از هر چیز بر لزوم خالص نگهداشتننژاد، فرهنگ و سبک زندگی در اروپا سخن میگوید و آینده اروپا را در دستان مردانی ازنژاد خالص اروپایی میداند. او در تحلیلش به چندین فیلسوف و اندیشمند اروپایی دوران جدید، چون آنتونیو گرامشی، جورج لوکاس، بتی فریدان و آبراهام مازلو رجوع میکند. وقتی نوبت به تحلیل فمینیسم در مانیفست میرسد، مینویسد: «امروز، زنانه شدن فرهنگ اروپا که از دهه ۱۹۶۰ شتاب بیشتری گرفته، شدت یافتهاست. در واقع فمینیسم رادیکال امروزی با تکیه بر سیاست ضد استعماری خود از مهاجرت انبوه مسلمانان حمایت میکند.» او ادامه میدهد: «سرنوشت تمدن اروپایی وابسته به مردانیست که ثابتقدم در مقابل فمینسیم سیاستمدارانه مقاومت کنند.»[۴]
او مینویسد: «آلت دست شدن مردان توسط زنان با فریبکاری در طول چندین دهه گذشته افزایش یافته است و این یکی از دلایل زنانه شدن- کنایه از ضعیف شدن- مردها در اروپاست.» برویک زنان قوی و خودباور را عامل و مقصر تنهایی و گوشهگیری خود میداند و مینویسد: «از روش زندگی به سبک سریال مخرب و تشویق کننده مردم به خودکشی یعنیسکس و شهر[۵]ex and the City منزجرم که در آن مردها، مرد نیستند و تنها ابزاری برای برآورده کردن نیاز و دادن لذت جنسی و احساسی به الهههای فمینیست عصر جدیداند.»
فتل عام دختران در پلی تکنیک مونترال
بعد از ظهر روز ششم دسامبر ۱۹۸۹، مارک لپین ۲۵ ساله که مجهز به یک سلاح گرم نیمهاتوماتیک و یک چاقوی شکار بود، برای عملی کردن پروژهای که از مدتها پیش برایش برنامهریزی کرده بود، وارد دانشگاه مهندسی پلی تکنیک در مونترال کانادا شد. او مستقیماً به سمت سالنی رفت که در آن ۶۴ دانشجو و دو استاد دانشگاه در حال مطالعه بر مکانیک هوشمند بودند. بعد از اینکه با تهدید اسلحه دخترها و پسرها را به جمع شدن در دوسوی کلاس فراخواند، پسرها را مجبور کرد از کلاس خارج شوند. ۹ دانشجوی دختری که در کلاس حضور داشتند در گوشهای کنار هم جمع شده بودند. لپین فریاد میزد: «من با فمینیسم مبارزه میکنم. شما زن هستید و مهندس خواهید شد، شما فقط یک مشت فمینیست هستید!» دانشجویان فریاد میزدند: «ما فمینیست نیستیم، ما دانشجو هستیم. ما هرگز بر ضد مردان مبارزه نکردهایم.» ولی زن بودنشان دلیل کافی برای کشته شدنشان بود. از میان این ۹ دانشجو تنها سه نفر با جراحتهای سنگین زنده ماندند. تعداد کشتهشدگان حادثه دانشگاه پلیتکنیک تنها در ۲۰دقیقه به ۲۴ نفر رسید:۱۴ زن و ۱۴ مرد که قصد آرام کردن قاتل را داشتند.
یکی از زنها به ضرب چاقو کشته شد و ۱۰نفر دیگر زخمی شند. لپین نیز در نهایت با شلیک گلولهای در مغز خود به زندگیاش پایان داد. پس ار مرگش در جیب او نوشتهای پیدا شد که در آن نوشته شده بود: «من تصمیم گرفتهام اد پترس و فمینیستهایی را که زندگی مرا هدر دادند به درک واصل کنم. آنها همیشه به دنبال برتری و حقوق بیشتر برای زنان هستند که با کوچک کردن و کم کردن حقوق مردها به دست میآید...»
در فهرست قربانیانی که لپین فرصت نکرد جانشان را بگیرد، نام ۱۹ فمینیست دیگر هم آمده بود. جمله تکاندهنده او، «یک فمینیست خوب، یک فمینیست مرده است»، امروز شعار ضد فمینیستها است.
ماسکولینیسم
تفکر، نوشتهها و اعمال لپین و برویک هر دو از نشانهها و خصوصیتهای جریان ماسکولینیسم است. این جنبش که اوایل از آن به عنوان یک عکسالعمل یاد میشد در سالهای ۱۹۵۰ و پس از افزایش شمار طلاقها در آمریکا و اجبار مردها به پرداخت کمکهزینه زندگی به زنها پاگرفت ولی در طول زمان، فعالیت و گرایش به آن افزایش یافت. شمار سایتها و وبلاگهایی که بهخصوص در کبک کانادا بر ضد فمینیسم و برابری حقوقی زن و مرد فعالیت میکنند بسیار زیاد شده است. از این دسته میتوان به «گروه ماسکولینیست پس از گسست»، «جنبش وضعیت پدران» یا «مفتخر به مرد بودن» اشاره کرد که همه برضد «آپارتاید نژادپرستانه ضد مرد» فعالیت میکنند. گاهی این افراطگرایی تا آنجا پیش میرود که کاربران و نویسندگان این وبگاهها مدعی میشوند که در حادثه ۱۱ سپتامبر هیچ قربانی زنی وجود نداشته است و این حملهای به جنس مرد بوده است و بس.
بسیاری از پیروان و کنشگران این جنبش با مدیریت بارداری و ختم داوطلبانه آن توسط زنان مخالف هستند و آن را تهدیدی برای قطع نسل مردان و فتح دنیا توسط زنان میدانند. واضح است که دشمن اصلی آنها فمینیستها و تفکرات فمینیستی است که زن را با مرد برابر میداند. به همین دلیل است که در سالهای ۱۹۷۰ و در اوج جنبش های فمینیستی اروپا این جمله بر سر زبانها افتاده بود: «فمینیسم جنایتی علیه بشریت است.»
یادآوری میکنم که صرف زن بودن اعتقاد به برابری جنسیتی را تضمین نمیکند و در میان ماسکولینیستها نیز زنانی هستند که چیرگی مرد بر زن را میپسندند و مرد را مخلوق برتر میدانند. همانطور که مردان فمینیست که به برابری جنسیتی اعتقاد دارند کم نیستند.
نوشتههای برویک، نشانگر عمق احساس نفرت و خشم او نسبت به حضور بیش از پیش زنان در عرصههای اجتماعی و برابری حقوق آنها با مردان است، اما آندرس برویک تنها کسی نیست که از زن و فمینیسم متنفر باشد. بیتردید آنها که خشونتها و تبعیضهای جنسیتی روزمره علیه زنان را روا میدارند از همین دسته هستند.
پی نوشت:
۲ - 2080, A European Declaration of Independence
۳ - Multi Culturalism
۵-سریالی امریکایی، که فمینیسم مدرن و تأثیر انقلاب جنسی را در زندگی چهار زن مستقل به تصویر میکشد.
با سلام . صادقانه عرض کنم چون هیچ موضوعی برای بیان احساسم از اینهمه خشونت و خونریزی احمقانه از افریقا تا اسیا واروپا پیدا نکردم مزاحم خانم سوده راد شدم !! خانم محترم. این خیزش و شورش چه ربطی دارد به فمنیسم ؟! در تونس در مصر در لیبی در مراکش و ایران وسوریه واسرائیل و یونان وفرانسه و انگلیس و....!! این طغیان جوانان است بر علیه پیران !! پیرانی که نود درصد ثروت و قدرت را در اختیار دارند و حاضر نیستند باز نشستگی خود را قبول کرده وجا برای جوانان باز کنند. جوان عاصی درمانده از امروز خود وناامید از فردا چاره ای جز فریاد وعصیان ندارد ! به مملکت خودمان نگاه کنید ! یک عده دایناسور و تمساح وکوسه وخون اشام ومومیائی به جوانان میگویند: چه بخورید!چه بپوشید! چطور فکر بکنیدو اگر از ما اطاعت کنید در ان دنیا هزار حوری بهشتی منتظر شما هستند!! و در این وانفسا جوانی کفن پوش میشود! جوانی دیگر انتحاری میکند! واحمقی دیگر ان میکند که شرح حالش رفت ودر انگلیس همین است که میبینید!! خانم محترم عنقریب این مصیبت پا پیچ ما هم خواهد شد!شما هم نگران فمنیست خودتان باشید !!.
در مانیفست این تروریست تقریباً دوبار در هر صفحه اسم اسلام آمده و کل کتاب درباره نحوه مبارزه با اسلام است آنوقت شما فقط به نیم جمله درباره فمینیسم فقط اهمیت می دهید. حتی اینجا هم دیدگاه ایدئولوژیک راحتتان نمی گذارد.
باسلام.لطفا به تیتر توجه کنید !.
ارسال کردن دیدگاه جدید