رمضان؛ ماه خدا یا ماه فرماندهان پلیس
جمعه, 1391-05-20 17:24
نسخه قابل چاپ
برخورد پلیس در قالب طرحهای امنیتی شدید است
عزیز خسروشاهی
عزیز خسروشاهی - ماه رمضان در حال پایان یافتن است. ایرانیان براساس رسم چندسال اخیر این ماه را با اتفاقهای تکراری مانند هشدار فرماندهان پلیس به روزهخواران و برپایی نمایشگاه قرآن با هزینه سرسامآور دولتی (در میان بحران معیشت در جامعه ایران) آغاز کردهاند و بدون شک، در پایان ماه رمضان با اظهار نظر مسئولان دادگستری و نیروی انتظامی مبنی بر «کاهش آمار جرم و جنایت در ماه مبارک رمضان» روبهرو خواهند بود.
درست در آغاز ماه رمضان بود که نوشتهای طنز با این عنوان که «در سال گذشته مجموع مصاحبههای رئیس پلیس ایران از تعداد کل مصاحبه روسای پلیس ۲۰۰ کشور جهان بیشتر بوده است»، در بین منتقدان حکومت نقل میشد؛ طنز تلخی که به واقعیت تنه میزد. فرماندهان پلیس در ایران مدام در حال هشدار دادن به مردم هستند؛ از امور سینمایی گرفته تا مدیریت رستورانها و از مسائل سیاسی تا امور مذهبی، از نوع پوشش زنان تا میزان بلندی و کوتاهی صدای جوانان. فرماندهان پلیس به همه مسائل و عرصههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی وارد میشوند و پیدرپی اقدام به وضع «باید»ها و «نباید»هایی برای مردم ایران میکنند. ماه رمضان امسال نیز با این گفته سردار رادان آغاز شد: «پلیس برابر قانون و شرع با افرادی که تظاهر به روزهخواری در ملاءعام و همچنین استعمال دخانیات میکنند، برخورد میکند. خودروهایی هم که سرنشینان آن تظاهر به روزهخواری میکنند، توقیف و برای آنان پرونده قضایی تشکیل خواهد شد» و بدین ترتیب میهمانی خدا آغاز شد.
چیزهایی تغییر کرده است
هنوز شمار زیادی از مردم ایران روزه میگیرند و این به معنای زنده بودن باورهای مذهبی در ایران است، اما به حکم مشاهدات بیواسطه و متعدد، با اطمینان میتوان ادعا کرد که تعداد زیادی از مردم ایران نیز به دلایل مختلف روزه نمیگیرند.
فرماندهان پلیس در ایران مدام در حال هشدار دادن به مردم هستند؛ از امور سینمایی گرفته تا مدیریت رستورانها و از مسائل سیاسی تا امور مذهبی، از نوع پوشش زنان تا میزان بلندی و کوتاهی صدای جوانان. فرماندهان پلیس به همه مسائل و عرصههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی وارد میشوند و پیدرپی اقدام به وضع «باید»ها و «نباید»هایی برای مردم ایران میکنند.
علیرغم هشدارهای فرماندهان پلیس رانندگان خودروهایی را میتوان مشاهده کرد که در ماه رمضان میخورند و میآشامند. در پیادهروها افرادی بیتوجه به اطراف خود سیگار میکشند. افراد محتاطتر برای کشیدن سیگار کوچههای فرعی و گوشههای دنج پارکها را انتخاب میکنند. در این ماه رمضان که با تابستان سوزان همزمان شده است، بازار خرید بطریهای آب معدنی خنک از کیوسکهای کنار خیابان داغ است.
در ساعتهای گرم روز، پارکها محلی است که هم میتوان از نور آفتاب به سایه درختان پناه برد و هم در پناه بوتهها و فاصلهگیری از مسیرهای پر رفت و آمد، غذایی خورد و استراحتی کرد. البته امکان سر رسیدن گشتهای پیاده و موتوری پلیس پارک وجود دارد، اما در جامعهای که مردم فاصلهگیری از پلیس را احتیاطی عقلانی میدانند چشمها به دقت اطراف را زیر نظر دارند.
دو ساعت مانده به اذان مغرب بر شمار افرادی که در عمل در خیابان میخورند و میآشامند و سیگار میکشند افزوده میشود. حدود ۳۰ دقیقه قبل از اذان مغرب با شروع پخش مناجات به زبان عربی از بلندگوهای پارکها و میادین شهر، به طور رسمی اغذیه فروشیها شروع به کار میکنند و افراد بسیاری به بهانه پخش کلمات عربی از بلندگوها خود را از عذاب محدودیتها و فشارهای حکومتی در امور شخصی خود (خوردن و آشامیدن) خلاص میکنند.
ایمان به خدا و رویگردانی از مذهب حکومتی
محمد، جوانی مذهبی و اخلاقگراست. این ارزیابی را طی صحبتی طولانی با او به دست آوردهام. در اوج گرمای ظهر تابستان، لیوان کوچکی از کوله پشتی خود خارج و آن را از آبسردکن پارک پر کرد. پشت یک ردیف از شمشادهای پارک نشست و آن را نوشید.
- چرا اینقدر میترسی؟ اینجا که پلیسی نیست؟
- به خاطر پلیس نبود. گفتم شاید کسی روزه باشد و دلش آب بخواهد. باید مراعات کرد.
- مراعات چه چیزی را؟
- خوب من خودم بدون سحری روزه گرفتهام. وقتی میبینم کسی جلوی من چیزی میخورد بزاق دهانم شروع به ترشح میکند. وقتی کسی جلوی یک روزه دار...
- البته ببخشید دخالت میکنم. از روی کنجکاوی است فقط. شما چند دقیقه پیش آب خوردید...
- بله من آب خوردم. توضیح دادنش کمی سخت است. روزه برای من یک امر معنوی است. روزه میگیرم و در طول روز اگر خیلی تشنه شوم کمی آب هم میخورم. برای درک حال کسانی که ندارند من هم چندساعتی چیزی نمیخورم.
- بله من آب خوردم. توضیح دادنش کمی سخت است. روزه برای من یک امر معنوی است. روزه میگیرم و در طول روز اگر خیلی تشنه شوم کمی آب هم میخورم. برای درک حال کسانی که ندارند من هم چندساعتی چیزی نمیخورم.
- به خدا اعتقاد دارید؟
- به "خدایی" اعتقاد دارم.
- رابط شما با این خدا کیست؟ دستوراتش را چطور اجرا میکنید؟
- رابط من با خدای من، قلب من است و دستوراتش را از عقل خودم میگیرم.
علیرضا، جوانی خوشپوش، مذهبی و اهل شوخی و خنده است. سیگاری به دست دارد و همراه با دختری جوان روی یکی از نیمکتهای پارک نشسته است. ناخودآگاه میشنوم که درباره حجاب به دختر همراهش تذکر میدهد. سر صحبت را با او باز میکنم...
- بالاخره رک و صریح نگفتید چرا به حجاب دوستتان گیر دادید؟
- من اعتقادات خودم را دارم. ما روز اول سر این مسائل به توافق رسیدیم. به عقیده من زن باید حجاب خودش را حفظ کند.
- خوب اگر اسلام گفته که زن باید حجاباش را حفظ کند به شما هم گفته است در ماه رمضان باید روزه بگیرید. چرا...
- خوب من هم روزهام.
- اما شما دارید سیگار میکشید.
- مرجع تقلید من اجازه داده است. سیگار روزه مرا باطل نمیکند!
- ببخشید سئوالی بپرسم ناراحت نمیشوید؟
- بفرمائید.
- به نظر شما مسخره و مضحک نیست؟
- چه چیزی؟
- اگر گفتهای از سوی خداست پس احدی قدرت تغییر آن را ندارد و اگر گفتهای از سوی روحانیون است و نه خدا چرا آن را به پشتوانه خدا معتبر میکنند؟ اصلاً این به کنار. اگر میشود حکم خدا را عوض کرد چرا بقیه احکام خدا را عوض نمیکند؟
- مثلا چه چیزهایی را؟
- همین حجاب. انصاف است در این گرما که خود شما با یک تیشرت نازک دارید عرق میریزید یک زن با چادر، مقنعه، روسری و این چیزها خفه شود و عذاب بکشد؟
- نه بابا این خبرها هم نیست. زنها زیر مانتوی خودشان چیزی نمیپوشند. مانتوهای نازک میپوشند.
- شما از کجا میدانید؟
- شما دارید کمکم توهین میکنید...
- نه. به هیچ وجه قصد توهین ندارم. اگر چنین برداشتی شده عذرخواهی میکنم.
- ببینید من به هیچ فردی کار ندارم. همه آزاد هستند هر طوری دلشان میخواهد زندگی کنند. من اعتقاداتی دارم. آن را به هیچکس هم اجبار نمیکنم. درباره دوست دخترم هم با او صحبت کردهام و توافق داشتهایم. خودش انتخاب کرده است. به نظر من در این جامعه زن برای حفاظت از خودش باید مسائلی را رعایت کند. من نه به حکومت کار دارم و نه به پلیس. من فقط به خدا کار دارم. من نمیخواهم به جهنم بروم...
- خانواده شما مذهبی هستند؟
- به شدت.
- مذهبی بودنشان مثل شماست؟
- نه. آنها اصول محکمی دارند. در این حد که اگر بفهمند من خارج از چهارچوب دین با دختری رابطه دارم مرا طرد میکنند...
فاطمه زنی سیساله است. چادر به سر کرده است اما در یکی از قسمتهای خلوت پارک مشغول خوردن یک لقمه بزرگ کوکوی سبزی است. ارتباطگیری با او دشوار است و تقریباً نیم ساعت طول میکشد تا او را برای انجام یک صحبت- البته با حفظ فاصله فیزیکی اعتمادبخش- راضی کنم.
...
- برای یک تحقیق دانشگاهی لازم دارم.
...
- برای یک تحقیق دانشگاهی لازم دارم.
- مگه شما دانشجوها بیکارید آخه؟
- حالا اگر میشه بگید دیگه...
- چی را بگم؟
- بیماری خاصی دارید که روزه نمیگیرید؟
- نه! گرسنهام. از صبح همه جا را برای یافتن کار زیر پا گذاشتهام.
- شما چادری هستید. به نظر باید مذهبی باشید...
- هستم.
- خوب پس چرا...
- من به حرف خدا همیشه گوش دادم، اما خدا هیچ وقت به حرف من گوش نکرد. از وقتی طلاق گرفتم خانوادهام مرا رها کردند. زنده بودن و پاک بودن با هم در این مملکت جمع نمیشود. از کار اخراج شدهام و برای کار پیدا کردن باید سرحال بود. گرسنه در این تابستان نمیشود کار پیدا کرد. بیحالی را توی صورتم ببینند کار نمیدهند.
- تا به حال از خودتان پرسیدهاید چرا خدا کمکی به شما نمیکند؟
- همیشه از خودم میپرسم. در زندگیام خطایی نکردهام. اهل نماز و روزه و قرآن بودم. خانهنشین و باحیا بودیم با خواهرهایم. مرد را ندیده به خواست پدر و مادر برای ازدواج تن دادم... (آه خستهای میکشد و ادامه میدهد) اول فکر میکردم اینها امتحان است اما... (سکوت میکند.)
- آلان هم نماز و روزه و قرآن...
- آره. چارهای ندارم. خدا آخرین امید من است. عذاب میکشم وقتی فکر کنم شاید اشتباه کرده باشم، اما ترجیح میدهم که خدایی باشد حتی اگر من اشتباه کرده باشم!
- یعنی چی که اشتباه کرده باشید؟
- ما که این دنیا را نداشتیم. اینطوری شاید آن دنیا را داشته باشیم. میترسم بازنده هر دو دنیا باشم.
- میگویند ایمان به خدا از روی ترس یا برای پاداش ارزشی ندارد...
- این را حضرت علی میگوید. عبادت بردگان و تجار. حضرت علی میگوید ایمان باید از روی عشق به پروردگار باشد. بی ترس و توقع.
- پس چرا شما میترسید؟
- نمیدانم. اما ترس هم نیست. خدا میگوید روزه بگیرید تا از حال گرسنگان باخبر شوید. من خودم گرسنهام. خودم از حال خودم خبر دارم.
پلیسها بیحالتر از شهروندان
در ماه رمضان مصادف با تابستان، گویا پلیس ایران بیحالتر از شهروندان است و از گرما و گرسنگی به ستوه آمده است. برعکس فرماندهان نیروی انتظامی، کادرهای پایین نیروی انتظامی با شدت و سختگیری به جنگ روزهخواران نمیروند. برخلاف سالهای نه چندان دور، پلیسها سعی میکنند بسیاری از موارد روزهخواری را نادیده بگیرند.
در پیادهروی یکی از خیابانهای اصلی شهر، پسر جوانی بی خبر از وجود اتومبیل پلیس در فاصله چندمتری خود سیگاری روشن میکند. ماشین پلیس به کنار او میرسد. بلندگوی خود را روشن میکند و پلیس کنار راننده خیلی آرام میگوید: «پسر اون سیگار را خاموش کن. حداقل جلوی ما خجالت بکش»! جوان سیگارش را درون جوی آب پرتاب میکند و ماشین پلیس از او دور میشود. جوان مجدداً سیگاری دیگر روشن میکند.
برخورد پلیس در قالب طرحهای امنیتی شدید است
حکومت ایران همچنان مایل است در رسانهها و فضای تبلیغاتی بر بعد «اسلامی» سیستم قدرت در ایران تاکید و آن را برجسته کند. این تبلیغات رسانهای و رسمی البته محدودیتها و فشارهای جدیای در جامعه برای شهروندان ایران به وجود میآورد.
در قالب طرحهای امنیتی اغذیهفروشیهای ارائهکننده مواد غذایی در ساعتهای پیش از افطار در ماه رمضان پلمپ میشوند و با سرنشینان خودروهایی که اقدام به خوردن، آشامیدن و کشیدن سیگار میکنند برخورد و خودروی آنها متوقف و پرونده آنها به مراجع قضایی ارسال میشود. فرمانده انتظامی تهران بزرگ پیش از آغاز ماه رمضان از شهروندان خواست هرگونه تخلف صنوف را در ماه رمضان از طریق تلفن ۱۱۰ به پلیس اطلاع دهند.
همچنان امور نمایشی برای خوراکدهی به صدا و سیمای حکومتی توسط پلیس انجام میشود. در یکی از این تبلیغات پلیسی، نیروی انتظامی با استقرار در ورودی کوهستانها در ماه رمضان با کوهنوردانی که در حال خوردن یا آشامیدن بودند برخورد میکرد تا اینطور نشان داده شود که پلیس حتی در کوهستانها هم حضور دارد. در ترمینالهای مسافربری، کافهها و کافی شاپهای درون هتلها، پارکها، کوچههای خلوت و به دور از چشم پلیس، شمار زیادی از مردم توجهی به ممنوعیت دینی و حکومتی در زمینه خوردن و آشامیدن در ماه رمضان ندارند.
تلاش برای اسلامیسازی همه امور جامعه به ورزش نیز کشیده شده است و پای استفتاء از مراجع دینی به فوتبال نیز کشیده شده است. فدراسیون فوتبال برای تعطیلی مسابقات فوتبال تحت فشار مراجع تقلید قرار گرفته و مجبور شده است مسابقات فوتبال را در ساعتهای پس از افطار برگزار کند.
به طور مثال در یکی از این استفتائات، آیت الله صافی گلپایگانی گفته است: «آنچه برای مسلمان بیدار، متعهد و مؤمن مهم است حفظ هویت و استقلال اسلامی و سنتهای دینی است که به آن در همه جا و همه برنامههای بینالمللی افتخار و اعلام وجود مینماید. شعائر دینی با هیچ یک از مراسم دیگر قابل معاوضه نیست. حضور مسلمانان در سایر مراسم باید حضور اسلام و حضور مسلمانان مستقل باشد. و ضعف و تنازل جایز نیست: "و لله العزة و لرسوله وللمؤمنین". اینجانب اطمینان دارم که برگزارکنندگان این مسابقات، فرهنگ اسلامی و اعتبار عنوان جمهوری اسلامی را بالاتر و برتر از هر عنوان دیگری میدانند، و ثانیاً اگر آنها هم بخواهند علیه سنتهای اسلامی عمل کنند، جوانان عزیز و متعهد ما با آنها همکاری نخواهند نمود. خداوند متعال بر عزت و عظمت اسلام و مسلمین بیفزاید.»
در قالب طرحهای امنیتی اغذیهفروشیهای ارائهکننده مواد غذایی در ساعتهای پیش از افطار در ماه رمضان پلمپ میشوند و با سرنشینان خودروهایی که اقدام به خوردن، آشامیدن و کشیدن سیگار میکنند برخورد و خودروی آنها متوقف و پرونده آنها به مراجع قضایی ارسال میشود. فرمانده انتظامی تهران بزرگ پیش از آغاز ماه رمضان از شهروندان خواست هرگونه تخلف صنوف را در ماه رمضان از طریق تلفن ۱۱۰ به پلیس اطلاع دهند.
همهچیز با گذشته متفاوت است
در دهه شصت و هفتاد خورشیدی، روزهخواران با حکم زندان، شلاق و بیگاریهایی مانند «کندن قبر» تنبیه میشدند.
نیروهای پلیس در حضور مافوقهای خود، در حضور دوربینهای تلویزیونی و خبرنگاران یا در هنگام اجرای طرحهای ابلاغی هیچ گونه نرمشی از خود نشان نمیدهند، اما در خارج از این چهارچوبها معمولاً به توهین، نصیحت یا تهدید بسنده یا از روزهخواری چشمپوشی میکنند.
در سالهای اخیر شوراهای حل اختلاف بسیاری از پروندههای روزهخواری را با جریمه نقدی مختومه میکردند. حالا در پارهای از موارد نیروی انتظامی بعد از چند ساعت بازداشت، روزهخواران را بدون ارجاع به مرجع قضایی آزاد میکند. در بعضی از شهرستانها نیروی انتظامی از روزهخواران برای شستوشو و نظافت کلانتری یا آسایشگاه سربازان استفاده میکند. نیروهای پلیس در حضور مافوقهای خود، در حضور دوربینهای تلویزیونی و خبرنگاران یا در هنگام اجرای طرحهای ابلاغی هیچ گونه نرمشی از خود نشان نمیدهند، اما در خارج از این چهارچوبها معمولاً به توهین، نصیحت یا تهدید بسنده یا از روزهخواری چشمپوشی میکنند.
هنوز یک آمار علمی و دقیق در این زمینه تهیه نشده است، اما مشاهدات بسیاری این نکته را تائید میکند که پایبندی به قوانین اسلامی به شیوه سنتی در بین افراد مسن و میان سال بیشتر از جوانان است. افراد مسنی هستند که با وجود بیماریهایی که حتی مبلغان مذهبی نیز وجود آنها را برای روزه نگرفتن موجه اعلام میکنند همچنان روزه میگیرند و در مواقعی با مشکلات شدید جسمی راهی بیمارستان میشوند. در کنار این مسئله، افراد مسن دیگری با آگاهیرسانی افراد خانواده یا رسانهها به سلامت خود توجه و از روزه گرفتن خودداری میکنند.
میزان پایبندی به قوانین مذهبی مانند ممنوعیت ارتباط با جنس مخالف، نماز خواندن و روزه گرفتن در بین جوانان هر ساله در حال طی کردن روندی نزولی است، اما همچنان در ایران تعداد خداباروران بسیار بیشتر از بیخدایان است. البته بر هیچکس پوشیده نیست که برای افراد بسیاری یک اعتقاد درونی جایگزین پایبندی به قوانین مذهبی شده است. شاید هرگز نتوان برای مدعیات فوق به جز مشاهدات عینی و میدانی مدرک دیگری ارائه داد. پاسخگویی صریح و صحیح مردم به هر نوع پرسشنامهای در زمینه مسائل اعتقادی هم با پیشفرضها منفی جدی و برخورد به شدت محافظه کارانه همراه خواهد بود. آنچه که میتوان گفت این است: «کمیت و کیفیت اعتقادات مذهبی مردم ایران نسبت به گذشته دچار تغییرات آشکار شده است.»
ای کاش ما ایرانی ها بجای فرستادن جنگجو به سوریه یه تعداد آدم میفرستادیم تا در کشور ترکیه در ماه رمضان یه سری بزنند - با توجه به اینکه تمام اغذیه فروشی ها باز است و مثل ایران بگیر و ببند نیست ولی مردم خودشون رعایت کرده و در ماه رمضان روزه خواری نمی کنند - آقایان میبایست از دید جامعه شناسی به مسائل نگاه کنند نه از دید اسلام شناسی - که میشود مشکل همین که یه عده مردم ایران از سرلجبازی تظاهر به روزه خواری میکنند.
من چه لذتی میبرم از اینهمه بیدینی!!! امیدوارم روزی مردم را بزور و با اسلحه ببرند به مسجد٬ و بزور نفر به نفر دولا و راستشان کنند! و چه خوش روزی ست آن روز که خامنه ای را ببینم که به زلت و ذلت و ضلت افتاده و پوتین سربازان آمریکایی را می لیسد. آری من. منی که آخوندزاده هستم.****
ارسال کردن دیدگاه جدید