نسخه قابل چاپ
فروغ تمیمی - انکار رواج بردهداری در دورههایی از تاریخ ایران و بیخبری از این واقعیت که بردهداری منسجم و سازمان یافته در سدههای اخیر در کشور ما وجود داشته است، از جمله به دلیل فقدان انتشار منابع کافی تحقیقی در این زمینه به زبان فارسی است.
کتابها و مقالات موجود در مورد مسئله بردهداری در پنج قرن اخیر در ایران و منطقه خلیج فارس، بسیار محدود و بررسی علمی در این حوزه به نسبت جدید است. در بررسیهای تحقیقی در مورد سیاستهای دولت بریتانیا در منطقه خاورمیانه نیز اغلب به اختصار به این موضوع پرداخته شده، اما مطالعات وسیع تاریخدانان غربی، آفریقایی و هم آسیایی در مورد تجارت برده در قرون اخیر توجه گروهی دیگر از پژوهشگران را به مسئله بردهداری در خاورمیانه جلب کرده است.
محققی آمریکایی به نام توماس ریکس Thomas Ricks در دو دهه اخیر در این زمینه مقالاتی منتشر کرده و به بررسی تجارت برده در فاصله ۱۵۰۰ تا ۱۹۰۰ میلادی در ایران پرداخته است. بر اساس نظر او در آثار باقیمانده از قرون وسطی به اسنادی برمیخوریم که نشان میدهند در جنوب ایران و منطقه خلیج فارس تجارت برده همواره وجود داشته و از کار بردگان سیاه و سفید به عنوان خدمتکاران خانگی، محافظ، سرباز و هم در کشاورزی و ماهیگیری استفاده میشده است.
ریکس معتقد است توسعه اقتصادی و سیاسی در زمان صفوی بدون استفاده از خدمات اجباری بردگان و جابهجایی مقطعی یا دائمی اقلیتهای قومی ناممکن بود. به نظر این نویسنده با وجود تقویت هویت مذهبی و انتخاب مذهب شیعه به عنوان دین رسمی در زمان صفویان، اسلام و روحانیت مانعی در برابر رشد تجارت برده در این دوران نبوده است.
در آثار باقیمانده از قرون وسطی به اسنادی برمیخوریم که نشان میدهند در جنوب ایران و منطقه خلیج فارس تجارت برده همواره وجود داشته و از کار بردگان سیاه و سفید به عنوان خدمتکاران خانگی، محافظ، سرباز و هم در کشاورزی و ماهیگیری استفاده میشده است.
در ادامه توسعه بردهداری از زمان صفویه به بعد در قرن هجدهم و نوزدهم هم تجارت برده از شرق آفریقا به گونهای سازمان یافته در منطقه خلیج فارس رونق میگیرد. توماس ریکس چندین علت را برای رشد تجارت بردگان در ایران برمیشمرد: شکوفایی تجارت در منطقه خلیج فارس، قدرت گرفتن حاکمان محلی به علت تضعیف حکومت مرکزی ایران در قرن هجدهم، سلطه نظامی دولت بریتانیا در این بخش از خاورمیانه، رونق بازرگانی و افزایش صادرات کالاهایی مانند خرما، مروارید، کتان، پشم و تریاک و وارداتی از قبیل مواد غذایی، مواد رنگی، کالاهای صنعتی و اسلحه. هم چنین کمبود نیروی کار در بخش کشاوزری و هم در مناطق جنوبی ایران از علل مهم رشد بردهداری در این دوران تا پایان اولین دهه قرن بیستم و آغازجنگ جهانی اول بوده است.
برای آشنایی با این مبحث بد نیست به بعضی از واقعیتهای تاریخی توجه کنیم. ریکس در مقاله «تجارت برده در ایران شیعی در فاصله سالهای ۱۵۰۰-۱۹۰۰ نوشته است درباره سیاستهای اقتصادی و تاریخ اجتماعی نیروی کار در قرون اخیر در ایران تحقیقات چندی صورت گرفته است.
او نوشته است ازجمله فردهالیدی (۱۹۷۹)، کاتوزیان (۱۹۸۱)، لاجوردی (۱۹۸۵) به جنبههای متفاوت این موضوعات پرداختهاند. با این حال تاریخ بردهداری و کار بردگان (غلامان، عبیدان، کنیزان) چندان مورد توجه محققان نبوده و ناشناخته مانده است؛ با اینکه مدارک و اسناد زیادی از وجود بردگان حبشی یا زنگی در طبقات مرفه و هم در میان قبایل و عشایر کشاورز از سال ۱۵۰۰ تا قرن بیستم در ایران برجای مانده است. با یک بررسی سریع در مورد مسائلی از قبیل سوابق قومی بردگان، مسیر عبور تاجران، ایستگاههای جمعآوری بردهها در قرون وسطی و سدههای پس از آن در ایران، تنها به چند مقاله یا پایان نامه تحصیلی درباره این موضوع برمیخوریم.
بر اساس روایتهای تاریخی، تجارت برده و بردهداری از دوران باستان در ایران رواج داشته است (Morany ۱۹۸۱). همچنین از تجارت محدود برده میان جنوب روسیه در شمال ایران در فاصله میان قرن هفتم و دهم میلادی (۱۹۷۶ Ashtor) اسنادی موجود است. متون قرون وسطایی از خرید و فروش و به کارگیری بردهها در کشاورزی، ارتش و خدمات مینویسند. در بعضی منابع هم از یک شورش معروف به نام شورش زنگی در قرن نوزدهم درباره قیام پانزده هزار نفر برده در جنوب عراق میخوانیم.
کمبود نیروی کار در بخش کشاورزی، توسعه زمینداری در مناطق مرکزی و جنوبی کشور، رشد روزافزون تجارت برده را در خلیج فارس به روشهای مختلف در آن دوره تقویت کرده بود. به علاوه در قرن هجدهم با تشدید منازعات و جنگها و به وجود آمدن سلسلههایی چون افشاریه و زندیه خرید و فروش برده همچنان ادامه یافت. در فاصله زمانی ۱۸۴۰- ۱۸۸۰ سهم ایران در تجارت برده از تمام دورانهای قبلی و از جمله عصر صفویه بیشتر بود. در سده نوزدهم بهخصوص برای کشاورزی و خدمات خانگی به برده نیاز بود. مدارک موجود نشان میدهند با وجود ممنوعیت رسمی تجارت برده در اواسط قرن نوزدهم، در ایران بردگان تا زمان انقلاب مشروطه در دهات و هم در خانه اربابان در شهرها زندگی میکردند.
بردهداری در عهد صفویه
سلسله صفویه در سال ۱۵۰۱ میلادی در ایران تاسیس شد. با روی کار آمدن پادشاهی صفویه، رسمی شدن مذهب شیعه دوازده امامی و هم پیشرفت اقتصادی و توسعه سیاسی دوره جدیدی از تاریخ ایران آغاز میشود.
در دوره صفویه جامعه، اقتصاد و دستگاه اداری وسیع در ایران بازسازی و بازرگانی خارجی شکوفا شد. یکی از ویژگیهای دوران صفویه رونق گرفتن تجارت برده و تداوم آن تا سال ۱۹۰۰ درایران است. اهمیت تجارت برده در راستای استفاده از خدمات آنها بود و از نیروی کار بردگان برای ساختمانسازی، پلسازی، خدمات عمومی، ارتش و غیره استفاده میشد.
ساسله صفویه تا سال ۱۷۲۲ حکومت کردند و در سال ۱۶۰۲ اصفهان پایتخت شد. از تحولات مهم دیگر در دوره صفویه جابهجایی گسترده اقوام و عشایر بود. شاهان صفوی به اقتصاد و پیشرفت توجه زیادی داشتند و با حمایت از شیعهگری و رسمی کردن آن در تقابل با همسایگان سنی در امپراتوری عثمانی هویت مذهبی شیعه و هم هویت ملی را احیا کردند. در سیاست و نظم نوینی که پادشاهان صفوی دنبال میکردند تقویت اقتصاد به تنهایی کافی نبود. آنها برای تقویت حکومت مرکزی دو استراتژی را دنبال میکردند. توسعه و احیای تجارت برده در دورههای ماقبل از خود در گرجستان و ارمنستان و اسکان دادن اقوام در سرحدات و مرزها برای حفظ ثبات و امنیت امپراتوری.
در دوره صفویه جامعه، اقتصاد و دستگاه اداری وسیع در ایران بازسازی و بازرگانی خارجی شکوفا شد. یکی از ویژگیهای دوران صفویه رونق گرفتن تجارت برده و تداوم آن تا سال ۱۹۰۰ در ایران بود. اهمیت تجارت برده در راستای استفاده از خدمات آنها بود و از نیروی کار بردگان برای ساختمانسازی، پلسازی، خدمات عمومی، ارتش و غیره استفاده میشد.
شاه عباس اول دو نوع استراتژی را در طول بیش از سه دهه سلطنت دنبال کرد. اول توسعه تجارت قدیمی برده از گرجستان، ارمنستان مسیحی و هم قفقاز، و از سوی دیگر اسکان دادن اقوام و عشایر در مناطق شهری، روستایی و نواحی مرزی برای حفظ ثبات و تحکیم دستگاه دولتی و نظامی. همزمان در این دوره دو امپراتوری دیگر نیز در غرب و شرق ایران ظهور کردند. امپراطوری عثمانی در ترکیه فعلی و مغولان در هند.
توسعه اقتصادی در خلیج فارس هم در زمره مسائل با اهمیت برای شاهان صفویه بود. باشکست پرتغالیها در سال ۱۶۲۲ و بیرون راندن آنان از جزیره هرمز راه برای ورود بازرگانان انگلیسی باز شد. تجارت در منطقه خلیج در این دوره شکوفا شد. از سوی دیگر زمامداری سلسله صفویه با آغاز دوره جهانگشایی اروپایی و تاسیس دو کمپانی انگلیسی و هلندی هند شرقی در
سالهای ۱۶۰۰ و ۱۶۰۲ و بعدها همتای فرانسویشان در سال ۱۶۶۴ همزمان بود.
پادشاهان صفویه برای استفاده از نیروی کار به ارمنستان، گرجستان و قفقاز چشم داشتند. بسیاری از مردم این مناطق در این دوره به دین اسلام گرویدند و دخترانشان به حرمهای ایرانی فرستاده شدند. یکی دیگر از سیاستهای شاه عباس آوردن گروه بزرگی از مردم آن نواحی به استان اصفهان بود. صنعتکاران ارمنی و مردم مناطق قفقاز و گرجستان به نواحی غرب و جنوب غربی اصفهان آورده شدند. شاه عباس اقوام کرد و لر را هم در شمال خراسان مستقر کرد.
اسکندربیگ منشی و تاریخنویس دربار صفوی با دقت به جزئیات این جابهجایی قومی پرداخته و در مورد بردههای گرجی، ارمنی و قفقازی نوشته است، اما درباره بازار و تجارت برده در اصفهان تنها اشاراتی از او ثبت شده است. با آمدن بردگان سیاه و سفید بر جمعیت و وسعت دربار صفوی افزوده شد. از جمله شاه سلطان حسین این رسم را رواج داد که در روز اول نوروز با تمام دربار به بازار بیاید. گفته میشود پنج هزار برده سیاه و سفید از مرد و زن و صدنفر از خواجگان در مراسم رسمی روز عید او را همراهی میکردند.
از اسناد باقیمانده میتوان دریافت که بردگان از کجا آمدهاند و هم میزان واردات سالانه آنها مشخص است، اما هویت بردهداران و بازارهای برده در این اسناد مشخص نیستند. مدارک دربار صفوی نشان میدهند که در خانههای درباریان بردهها مشغول به کار بودند. در صورتی که مدارک حکومتی در نواحی دیگر کشور در مورد جزئیات و سوابق این موضوع چیزی نمیگویند. در یکی از گزارشهای دولتی آمده است که یعقوب سلطان برده سیاهی بود که در سال ۱۷۱۷ به فرمانداری بندرعباس رسید. در این دوره پستهای زیادی در دستگاه اداری و نظامی در استانها به بردگان کارآمد و لایق داده شده است (مرعشی صفوی ۱۹۴۸).
با مطالعه اسناد دوره نادرشاه افشار متوجه میشویم که یکی از مفاد معاهده نادرشاه افشار با دولت عثمانی بازگشت بردگان سیاه متعلق به ایران بود (معاهده سال ۱۷۳۶). این اسناد نشان میدهند که چندین هزار برده از عراق عثمانی در آن زمان به ایران بازگردانده شدند. در دوره کریمخان زند (۱۷۵۳-۱۷۷۹) بقایای دستگاه اداری و مالی دوره صفویه بازسازی شدند. بردگان گرجی زن و مرد در این دوره در دربار زندیه خدمت میکردند.
بردهداری در دوره قاجار
تجارت برده و جمعیت بردگان در دوران قاجار (۱۷۸۵- ۱۹۲۵) در ایران افزایش یافت. قبل از شروع سلطنت قاجاریه در سال ۱۷۶۳ کمپانی هلندی هند شرقی جزیره خارک را اشغال کرد و هلندیها برای محافظت از منافع خود و هم تجارت و صید مروارید صدنفر از بردگان را با گروهی از کشاورزان چینی در این جزیره مستقر کردند.
در سند دیگری از مشهد یک مقام مذهبی در سال ۱۸۷۷ در یادداشتی روزانه گستردگی استفاده از خدمات بردگان در امور خانه را تشریح میکند. در سده نوزدهم و اوایل قرن بیستم بر اساس تحقیقات موجود درباره ایل بختیاری و سایر عشایر، بردگان توسط خانها و سران قبایل خرید و فروش میشدند. دختران سران عشایر به عنوان سرجهازی یک برده سیاه را به همراه خود به خانه شوهر میبردند.
در آغاز قرن نوزدهم تجارت برده و واردات برده درجنوب خلیج فارس از آفریقای شرقی و از طریق عمان از سال ۱۸۲۰ تا ۱۸۷۰ ادامه یافت. در این دوره تجارت برده در قفقاز و داغستان در جنوب روسیه و از شمال شرقی یا شمال غربی افغانستان هم رواج داشت. اسناد دولتی نشان میدهند که بردگان در خانههای اشراف ایرانی حضور داشتند و هم در بخش کشاورزی به کار گرفته میشدند.
در سال ۱۸۶۷ میرزا عبدل غفار از منشیهای دربار به درخواست ناصرالدین شاه سرشماری ساکنان تهران را برعهده گرفت. او هیئتی را مامور این کار کرد و با تهیه پرسشنامهای در زمستان ۱۸۶۷ این سرشماری را انجام داد.
در بهار سال ۱۸۶۸ نتایج آن منتشر شدند و بر اساس آن مشخص شد در شهر تهران جمعیتی بالغ بر ۱۷ هزار و ۶۵۵ برده و مستخدم زندگی میکنند. یعنی دوازده درصد جمعیت کل تهران که در آن زمان ۱۴۷ هزار و ۲۵۶ نفر بوده است. از تعداد کل مستخدمان، تعداد سه هزار و ۷۷۰نفر یعنی دو و نیم درصد، از غلامان و کنیزان بودند.
در این سرشماری تعداد بردگان سفید شامل هزار و ۱۷۷ نفر مشخص شده بود که از جنوب روسیه و قفقاز آمده بودند. گروهی نیز افغانستانی، پاکستانی و هندی بودند که در سند اصلی این تعداد ثبت نشدهاند. به این ترتیب تعداد کل بردگان سیاه و سفید در این سرشماری چهارهزار و ۹۴۷ نفر بوده و تعداد کل مستخدمان ۱۸ هزار و ۸۳۲ نفر، یعنی ۱۳ درصد کل جمعیت شهر تهران در آن سال بوده است.
در سال ۱۸۷۷ میرزا حسینخان، مسئول امور مالی اصفهان مامور بررسی و سرشماری تعداد اصناف در این منطقه شد. درگزارش او از تعداد ۱۹۹ نوع رسته یا اتحادیه نام برده شده است(۱۸۷۷-۱۸۹۱). در این گزارش شماره ۱۹۳ مربوط به صنف مردان و زنان برده است که به عنوان جماعت غلام و کنیز از آنها نام برده میشود. در اصفهان بعضی از بردگان آزاد بودند. اکثریت آنان بچههای غلامان بودند و «خانهزاد» نامیده میشدند. این بردگان در دوران رونق بردهداری به اصفهان آورده و فروخته شده بودند. بسیاری از آنان دورگه بودند. در گزارش میرزاحسنخان قید شده است که هنوز هم تعدادی از بردگان جدید از مناطق اتیوپی و زنگبار وارد میشوند.
در سند دیگری از مشهد یک مقام مذهبی در سال ۱۸۷۷ در یادداشتی روزانه گستردگی استفاده از خدمات بردگان در امور خانه را تشریح میکند. در سده نوزدهم و اوایل قرن بیستم بر اساس تحقیقات موجود درباره ایل بختیاری و سایر عشایر، بردگان توسط خانها و سران قبایل خرید و فروش میشدند. دختران سران عشایر به عنوان سرجهازی یک برده سیاه را به همراه خود به خانه شوهر میبردند.
بهطور خلاصه میتوان گفت که از سال ۱۵۰۰ تا ۱۹۰۰ تجارت بردگان هم سیاه و هم سفیدپوست در ایران افزایش یافت. در دوره شاه عباس بازار برده دوباره رونق گرفت و بعدها در اواسط قرن نوزدهم در زمان قاجاریه ادامه یافت. استفاده از بردگان به کارگر در بخش کشاورزی، محافظ، سرباز و هم در خدمات خانگی رایج بود. به دلیل توسعه کشاورزی و رواج محصولاتی از قبیل کتان، تنباکو، برنج و تریاک و افزایش شدید صادرات نیاز به کار بردگان در بخش کشاورزی به تداوم تجارت برده در ایران منجر شد. بردهداری به طور رسمی در قانون اساسی تصویب شده در دوران مشروطه ممنوع شد.
منبع انگلیسی:
Slaves and Slave trading in Shi/i Itan, AD 1500-1900
Center for Arab and Islamic Studies, Villanova Universtity, Villanova.PA 19085.USA
با عرض پوزش خانم تميمي آماري كه از جمعيت تهران در قرن نوزدهم ارائه كرديد به شدت غلط است
لطفا درست ترجمه کنید دوستان. میزان جمعیت سال 1868 در متن انگلیسی 147,256 است ولی متن ترجمه 1,470,256 گفته شده که غلط است.
----
زمانه: سپاس از شما خواننده گرامی؛ تصحیح شد.
یکی از دلایل ناقص بودن تمدن و فرهنگ ایرانی اینست که آنقدر درگیر حافظ، سعدی و مولوی بوده که نقطههای تاریک تاریخی خود را بفرامشی سپرده و تاکنون سعی در شفافیت آنها نداشته است. قابل توجه تمامی تجزیهطلبان که از آنها مظلوم تر هم در ایران وجود داشته و دارد.
این مطلب تنها و تنها از دکان دانشکده های شرق شناسی امریکا ممکن بود که بیرون بیاید.
اشاره به برده داری در خلیج فارسی رو ربط دادن آن به صفویه کاملا بی اساس است. این دولتهای اروپایی پرتغال و هلند بودند که این تجارت را در خلیج فارسی راه انداختند و توسط شاه عباس بیرون رانده شدند.
اقوام کوچانده شده در تعریفی که از برده موجود است نمی گنجند. آنها در برابر کاری که انجام می دادند پول دریافت می کردند.
آمارهایی که در این مقاله آمده هم بسیار جای سوال دارند و بیشتر به آمار های دولت احمدی نژاد شبیه هستند.
ترجمه این ارقام درست هستند. این اشتباه مربوط به برنامه فارسی و تبدیل ارقام است. و نه اشتباه متن. به این نکات از متن توجه کنید.
در بهار سال ۱۸۶۸ نتایج آن منتشر شدند و بر اساس آن مشخص شد در شهر تهران جمعیتی بالغ بر ۱۷ هزار و ۶۵۵ برده و مستخدم زندگی میکنند. یعنی دوازده درصد جمعیت کل تهران که در آن زمان ۱۴۷ هزار و ۲۵۶ نفر بوده است. از تعداد کل مستخدمان، تعداد سه هزار و ۷۷۰نفر یعنی دو و نیم درصد، از غلامان و کنیزان بودند.
در این سرشماری تعداد بردگان سفید شامل هزار و ۱۷۷ نفر مشخص شده بود که از جنوب روسیه و قفقاز آمده بودند. گروهی نیز افغانستانی، پاکستانی و هندی بودند که در سند اصلی این تعداد ثبت نشدهاند. به این ترتیب تعداد کل بردگان سیاه و سفید در این سرشماری چهارهزار و ۹۴۷ نفر بوده و تعداد کل مستخدمان ۱۸ هزار و ۸۳۲ نفر، یعنی ۱۳ درصد کل جمعیت شهر تهران در آن سال بوده است.
با تشکر فروغ تمیمی
من هیچ جامعه ی کهنی را نمی شناسم که در آن کثیف ترین و مهوع ترین نوع استثمار یعنی برده داری سابفه نداشته باشد. منتها، در بسیاری جاها، برده داری وجه غالب تولید بوده و اگر نبودند، دیگران نمی توانستند به زندگی تن پرورانه ی خود ادامه دهند. مثل یونان و به ویژه آتن. در صورتی که در ایران صرفا برای تمتع جنسی یا کارهای خانه از شمار اندک بردگان استفاده می شده است. از این روست که در تمدن ایرانی دوره ی برده داری نداریم و نیازی هم از نظر اقتصادی نبوده است. کوشش ابجد خوانان مارکسیست برای یافتن چنین چیزی در تاریخ طولانی وطن ما، هیچگاه به نتیجه نرسید. محتوای مقاله ی ترجمه شده هم چیز تاره یی در بر ندارد؛ مگر علاقه مندی ما به نوشتارهای بیگانگان. برخی نکته های انحرافی هم دارد.
من بشخصه در کودکی زنِ پیشتر برده یی را می شناختم که اداره ی یک خانه بلکه خاندان بزرگی زیر نظر او بود و آقا و خانم خانه و فرزندانشان همواره با احترام فراوان نظرش را رعایت می کردند. حتا برای برادرش که او هم غلام زاده بوده، زن گرفته و خانه و زندگی تهیه کرده بودند.
چنین به نظر میآید که تلاشی جدید در غرب آغاز شده است تا با تاریخ سازی جعلی پیرامون برده داری در خاور میانه از جمله در ایران، به تطهیر نقش غرب در پدیده ضّد انسانی برده داری بپردازد.
در سال 1340 یعنی تقریباً سال 50 پیش بازمانده این برده ها که چند سیاه پوست بودند در شهر شوشتر که یکی از شهرهای قدیمی ایران با فرهنگ دیرپنه و گروه نخبگان است وجود داشت. این چند سیاه پوست در خانه ثروتمندان کارهای خانه انجام می دادند. مسن ترهای شوشتر آن زمان نقل می کردند که در دوره پدران آنها و پیشتر از آن شمار بردگان سیاه پوست که در خانه ثروتمندها کارهای خانه را انجام می دادند بسیار بیشتر بوده است.
با سلام
دوستان گرامی ظاهراً به روح لطیفشان برخورده که چرا در ایران برده داری بوده است. اشاره به بردگان و کنیزان در آثار ادبی و تاریخی ایران آنقدر زیاد است که نیازی به توسل به تئوری توطئه نیست. در ضمن اگر چشمانتان را باز کنید برده داری از زمان اسلام به اوج رسید حال به هر دلیل همانگونه که در برخی کشورهای عربی و مسلمان وجود دارد و حتا به گونهای جزو سنن اسلامی به حساب میاید (یوتیوب مناظرات جالبی را در این باره در خود دارد). ضمنا برده داری هم اکنون به شیوهیی دیگر قابل مشاهده است از جمله کودکان کار و غیره...
ایرانیانی هستند که هر چه نقطه تاریک در تاریخ ایران هست را انکار میکنند و ان را به دسیسه غرب ربط میدهند که در بعضی از کامنت ها میبینیم تاریخ ایران پر است از نقطه های تاریک چه شما دوست داشته باشید چه نداشته باشید برای همین انکار است که سرنوشت ایران امروزی شده حکومت اسلامی و حکومت دزدان و دین فروشان اسلامی یک روزی بالاخره باید نگاه انتقادی به تاریخ و فرهنگ ایران مردم را اغاز کرد و کاملا بیطرفانه نوشت بگذازید یعضی ها سرشان را از زیر برف بیرون نیاورند و همه تاریخ ایران را در کورش خلاصه کنند تا دلشان خوش باشد امیدوارم رادیو زمانه نگاه انتقادی به تاریخ ایران را ادامه بدهد
با سلام
در فارس و شیراز هم این داستان وجود داشته است.
مخصوصا افرادی با پوست سیاه که به آنها کلو می گفتند البته الان با توجه به گذشت زمان و محو این طبقه و حل شدن آنها در اجتماع کمتر مشاهده می گردند.
فرهنگ و تاریخ این کار در ایران بسیار متفاوت با آنچه در غرب به عنوان برده داری معروف است دارد.
البته در زمان هخمنشیان نیز در جنوب ایران برده داری به شدت گسترش داشته است اما بطور کلی سیستمی بنام برده داری در هیچ زمان در ایران حاکم نبوده است . زیرا شرایط آب و هوائی در ایران چنین اجازه ای به حکومتها نمی داده است در نقاط مرکزی بدلیل کمبود آب ما با سیستم تولید آسیائی که بسیار به آب وابسته بود روبرو بوده ایم در نقاط شمالی هم به دلیل کوهستانی بیشتر بعنوان مرتع برای دامداری استفاده می شده است از اینرو آنکونه که بیان شده است برده داری در ایران نمی توانسته ایجاد شود . اما در دورانهای فئودالی در همه ی کشورهای بیگاری برای گذران زندگی بسیار شایع بوده که تحلیل گران مورد اشاره آنرا با برده داری یکسان فرض کرده اند اما برده داری تنها در حاشیه ی خلیج فارس در نزد بسیاری از مورخین بسیار شایع بوده و آنهم تحت تاثیر کشتیرانی و ... و نزدیکی و تجارت با زنگبار عمان و ... سواحل آفریقائی بستر لازم برای برده فروشی و استفاده از برده را ایجاد کرده بود . اما در نهایت هیچیک از حکومتهای ایران سیستمی بنام برده داری در ایران را مستقر ننموده اند .
***1اینکه فرهنگ برده داری به طور کلی در ایران هرگز رایج نبوده و نباید نوکرداری را با برده داری عوضی گرفت به عنوان مثال نوکر می توانست خانه را تر ک کند وبرای ارباب خود کار نکند وخریده نشده بود دوم اینکه مردم ایران در هیچ مقطعی از تاریخ زیر بار برذه داری نرقته اند و قابل قبول نبود واین هم شاید جز افتخارات ملت ایران باشد در ضمن اینکه می فرماید حتی روحانیت واسلام هم نمی توانست از برذاری جلو گیری کند .مثل اینکه خبر نداری که اسلام با برده داری مخالف نبوده وحتی از ان حمایت می کرد واین بارها در قران به ان اشاره شد پس نداشتن ویا داشتن برده در ایران به روحانیت واسلام ربطی ندارد بلکه باید ان را در میان اقوام ایرانی جستجو کرد که دامدار و کشاورز بودند وروح سر کشی داشتند وبرده داری چیزی ناممکن بود . در وقتی از جنوب حرف می زنی باید مشخص کنید کدام مردم جنوب اگر عربهای حاشیه خلیج را می گوئی که ان به ایرانیان ربطی ندارد .چرا که اعراب همین حالا هم برده داری در میانشان رایج است واز قدیم نیز در میانشان رایج بوده است .اگر خبر نداری جهت اطلاعت بگویم همین حالا اعراب عربستان وامارات وکویت وحتی در بعضی از نقاط عراق برده وجوذ دارد . اعراب از قدیم با این خصلت غیر انسانی اخت بودهاند ولی در میان اقوام ایرانی چون فارس ها وکردها و اذری ها ویا لرها ودیگر اقوام ایرانی هرگز رایج نبوده است . من فکر می کنم که این اقای ریکس مثل بیشتر غربی ها تفاوت بین ایرانیان واعراب را نمیدانند و همه رایکی می گیرند بنابر این خصلت زشت اعراب جنوب ایران را به همه نسبت داده است .در ضمن نباید فکر کنید که هر چیزی که غربی ها نوشتند پس سند است
ارسال کردن دیدگاه جدید