مسدودسازی حساب بانکی دانشجویان ایرانی مینهسوتا
فرشاد محمدی – طی هفتههای گذشته، بانک تیسیاف (TCF) آمریکا حساب بانکی دست کم ۲۲ تن از دانشجویان دانشگاه مینهسوتا را مسدود کرد. این دانشجویان روز ۲۶ دسامبر از طرف بانک تیسیاف نامهای دریافت کردند با این مضمون که حسابهای پسانداز شما بسته شده است و تا یک ماه دیگر هم حساب جاری شما بسته خواهد شد.
ایالات متحده آمریکا با وضع تحریمهای یکجانبه به بهانه مشکوک بودن برنامه هستهای ایران و فشار بر اتحادیه اروپا برای اعمال تحریمهای سنگینتر، مشکلات بسیاری را برای جامعه دانشجویی ایران در اروپا و آمریکا ایجاد کرده است.
تحریمهایی که قرار بود برنامه هستهای ایران را هدف قرار دهد، پس از تحریم هایی چون تحریم دارو، نفت، صنایع کشتیسازی و دانشگاه صنعتی شریف، این بار به طور مستقیم زندگی و تحصیل دانشجویان ایرانی مقیم ایالات متحده را هدف قرار داده است. در پیوند با این موضوع با دو دانشجوی این دانشگاه که حساب بانکیشان بسته شده است گفتوگو کردهایم.
سامان، دانشجوی دانشگاه مینهسوتا به رادیو زمانه میگوید: «ما اصلاً فکر نمیکردیم این یک اقدام گروهی باشد. فکر میکردیم شاید به صورت موردی یا فرد به فرد است و ممکن است در یک یا دو مورد این اتفاق افتاده باشد. برخی دوستان از چند نفر دیگر پرسیده بودند و کم کم متوجه شدند که تعداد زیادی از دانشجویان ایرانی در اینجا این نامه را دریافت کردهاند. حداقل ۲۲ نفر این نامه را از بانک درباره مسدودسازی حسابشان به همین شکل دریافت کردهاند و جالب است در این نامه هیچگونه توضیحی هم نداده بودند که ما چرا میخواهیم حسابتان را ببندیم. فقط گفته بودند طبق آن مقرراتی که شما هنگام باز کردن حساب، امضا کردهاید، ما این حق را داریم که بدون هیچ دلیلی حسابتان را ببندیم. اینکه حداقل ۲۲ دانشجو ایرانی در یک روز، یک نامه مشابه دریافت کنند، چیزی جز یک تبعیض آشکار به نظر نمیرسید.»
در واکنش به اقدام یکجانبه بانک تیسیاف برای مسدودسازی حسابهای بانکی دانشجویان ایرانی، این دانشجویان تلاش کردند تا از طریق مسئولان دانشگاه موضوع را پیگیری کنند. حامد دیگر دانشجوی دانشگاه مینهسوتا که حساب او هم بسته شده است در این زمینه میگوید: «وقتی ما دیدیم این اتفاق دارد برای تعدادی از دوستان میافتد، با همفکری تصمیم گرفتیم که یک کپی از نامههایمان را تهیه کنیم و ایمیل بزنیم به افراد مختلفی که در دانشگاه هستند و از مراجع قانونی دانشگاه گرفته تا استادها و غیره درخواست کمک کنیم. من میدانم که حتی چند ایمیل و نامه به چند نفر از سناتورهای آمریکایی اینجا هم فرستاده شد و خوشبختانه برخورد دانشگاه هم خیلی مفید بود. دانشگاه هم خودش از این قضیه شوکه شده بود. چون بالاخره بانک با دانشگاه رابطه نزدیکی دارد و دانشگاه هیچ وقت انتظار نداشت که با دانشجویان بینالمللیاش اینطور برخورد شود.
سامان: «حداقل ۲۲ نفر این نامه را از بانک درباره مسدودسازی حسابشان به همین شکل دریافت کردهاند و جالب است در این نامه هیچگونه توضیحی هم نداده بودند که ما چرا میخواهیم حسابتان را ببندیم. فقط گفته بودند طبق آن مقرراتی که شما هنگام باز کردن حساب، امضا کردهاید، ما این حق را داریم که بدون هیچ دلیلی حسابتان را ببندیم. اینکه حداقل ۲۲ دانشجو ایرانی در یک روز، یک نامه مشابه دریافت کنند، چیزی جز یک تبعیض آشکار به نظر نمیرسید.»
دانشگاه به ما گفت از شما حمایت میکنیم، داریم پیگیری میکنیم و با بانک هم ارتباط برقرار کردیم که چرا این اتفاق افتاده. حتی با تعدادی از دانشجویان ایرانی جلسهای گذاشتند که ما رفتیم آنجا و صحبت کردیم و دغدغههامان را گفتیم. آنها هم اظهار تأسف کردند و قول دادند که هر کاری از دستشان برآید انجام دهند، اما در عین حال هم به ما گفتند که ما انتظار نتیجه آنچنانی نباید داشته باشیم و این فکر را نکنیم که به فرض بانک بیاید و ابراز شرمندگی کند و حسابمان را دوباره باز کند. تنها کاری که ما حس کردیم میتوانیم انجام دهیم این بود که این قضیه را رسانهای کنیم و به مردم آمریکا و مردم ایران بگوییم که چه اتفاقی دارد میافتد. این اتفاق هم افتاد و چندتا از روزنامههای آمریکایی یا یکی از رادیوهای آمریکایی این قضیه را پخش کردند که بالاخره برای اعتبار بانکی که اینجا وجود دارد این قضیه کمی سنگین خواهد بود.»
تلخی تبعیض
بر اساس آمارهای رسمی بیش از ۸۰ هزار دانشجوی ایرانی در خارج از کشور تحصیل میکنند. بسیاری از این دانشجویان برای پرداخت شهریه و تامین هزینههای زندگی به خانوادههای خود در داخل ایران وابستهاند. همچنین این دانشجویان به لحاظ حقوقی نیاز به حمایتهای دیپلماتیک از جانب ایران دارند. این موضوع آنجا وخیمتر میشود که ایران در آمریکا سفارتی ندارد. صرافیهایی که خدمات ارزی به دانشجویان مقیم آمریکا ارائه میدهند به دلیل تحریمها ناچارند از طریق بانک سومی در کشوری جز آمریکا اقدام به انتقال ارز کنند که این موضوع کارمزد انتقال ارز را چندبرابر میکند؛ آن هم در شرایطی که نسبت نرخ دلار به ریال به دلیل سقوط بازار ارز ایران به شدت افزایش پیدا کرده است.
این اما همه ماجرا نیست. دانشجویان و خانوادههای آنان که با مشقت بسیار هزینه زندگی و تحصیل را فراهم میکنند با رفتار تبعیضآمیز برخی بانکها روبهرو میشوند. پیشتر بانک اچ اس بیسی و حتی آر چ بیمالزی خدمات به دانشجویان ایرانی را متوقف کرده بودند و اینک بانک تیسیاف به همین منوال حساب ۲۲ دانشجوی ایرانی را بسته است. حامد در این زمینه میگوید: «مشکل اینجا بود که وقتی ما از بانک سئوال کردیم که دلیل اینکه شما حسابهای ما را میبندید چیست، آنها از جواب دادن طفره رفتند و هرچقدر ما اصرار کردیم که چرا شما این کار را کردید، آنها بیشتر طفره رفتند و تقریباً هیچ دلیلی به ما ارائه ندادند و این قضیه کمی برایمان مشکوک بود. درست است که بانک به لحاظ حقوقی این حق را دارد، ولی تا زمانی که مشتری کار غیر قانونی انجام ندهد، (Transaction) معامله غیر قانونی نداشته باشد، این اتفاق نمیافتد. اینکه این بانک میآید حساب بانکی تعداد زیادی از دانشجویان مربوط به یک کشور خاص را میبندد، پیش از اینکه از نظر اقتصادی یا در زندگی روزمره دانشجویان بخواهد مشکل ایجاد کند، آن حس اعتماد بهنفس و همین طور شخصیت آنها را بهعنوان یک انسان زیر سئوال میبرد. این ادعا که آنها با بقیه هیچ فرقی ندارند، زیر سئوال میرود و ما احساس کردیم به گونهای، حالا نمیتوانم بگویم این عمل نژادپرستانه است، ولی میتوانم به یقین بگویم که ما حس کردیم با بقیه دانشجویان متفاوت هستیم و داریم به خاطر مسائل دیگر و شاید به خاطر مشکلات سیاسی و غیره تاوان پس میدهیم.»
تفتیش حریم خصوصی
بانک تیسیاف بر اثر پیگیریهای دانشجویان پرسشنامهای برای آنها فرستاده که به گفته دانشجویان ایرانی دانشگاه مینه سوتا به طور مشخص به «تفتیش حریم خصوصی» آنها شباهت داشته است. این موضوع در بانک تیسیاف محدود نبوده وحتی در بانکهای بزرگتری که دانشجویان تلاشداشته اند در آن حساب باز کنند هم روی داده است.
حامد: «به ما گفتند که ما انتظار نتیجه آنچنانی نباید داشته باشیم و این فکر را نکنیم که به فرض بانک بیاید و ابراز شرمندگی کند و حسابمان را دوباره باز کند. تنها کاری که ما حس کردیم میتوانیم انجام دهیم این بود که این قضیه را رسانهای کنیم و به مردم آمریکا و مردم ایران بگوییم که چه اتفاقی دارد میافتد. این اتفاق هم افتاد و چندتا از روزنامههای آمریکایی یا یکی از رادیوهای آمریکایی این قضیه را پخش کردند که بالاخره برای اعتبار بانکی که اینجا وجود دارد این قضیه کمی سنگین خواهد بود.»
سامان درباره این پرسشنامه میگوید: «پس از فشارهایی که آوردیم بانک یک قدم عقب نشست و قول همکاری داد و گفت ما به صورت فرد به فرد بررسی میکنیم که ببینیم مشکل این حسابها چه بوده. پرسشنامهای برای هرکدام از بچهها فرستادند و سئوالاتی پرسیدند در مورد مراسلات مالی که با این حساب بانکی انجام شده است. ما واقعا نمیدانیم که این پرسشنامهها برای این بوده که کمک بکند به ما یا میخواستند بهانهای به دست بیاورند که حسابهای ما را ببندند. پرسش های طرح شده در هر پرسشنامه برای هر فرد متفاوت بود، ولی سئوالاتی پرسیده بودند از این قبیل که آیا از زمانی که آمدهاید تا الان وضعیت ویزای شما تغییر کرده است یا خیر؟ اگر کسی گرین کارت بگیرد یا ملیتش را تغییر دهد و آمریکایی شود این مشکلات را دیگر نخواهد داشت. یا اینکه پرسیده بودند: شما میدانید که از این اکانت یا حساب نمیتوانید استفاده تجاری کنید؟ یا اینکه: دلیل این مراسلات مالی بخصوص چه بوده است؟ یا اینکه: اگر زمانی بخواهید از کشور خارجی پول دریافت کنید از کدام کشور است و دلیل آن چه میتواند باشد؟ برای برخی از بچهها حتی مقدار پولی که در بدو ورودشان به امریکا با خودشان آورده بودند و وارد حساب کرده بودند را ذکر کرده و پرسیده بودند که منبع این پول کجاست؟
برخی از دوستان پس از این اتفاق تصمیم گرفتند که حساب دیگری در بانکهای بزرگتر باز کنند، چون احتمال میدادند که ترس مواجه شدن با مشکلات ناشی از تحریمها بانکهای بزرگتر را وادار به چنین اقداماتی نکرده باشد، ولی احتمال دارد که آنها هم به زودی دست به چنین کارهایی بزنند. وقتی دانشجویان رفته بودند که حساب جدید در بانکهای دیگر باز کنند، آنها هم سئوالات عجیب و غریبی از دانشجویان میرسیدند؛ ازجمله آیا اقوامی دارید در ایران که سیاستمدار باشند یا به نوعی مشمول تحریم باشند؟ اگر زمانی قرار باشد پولی از ایران برای شما به بانک ارسال شود آن را چه کسی برای شما میفرستد؟ آیا امکان دارد که زمانی بخواهید بالای پنج هزار دلار وارد حسابتان یا از آن خارج کنید؟ اینها سئوالاتی بود که مشخص بود خود کارمند بانک هم خجالت میکشید از پرسیدن آنها و احتمالاً فقط برای ایرانیان طراحی شده بود.»
حمایت استادان دانشگاه از دانشجویان
چندتن از استادان دانشگاه مینهسوتا در نامهای به بانک تیسیاف خواستار رسیدگی فوری به وضعیت حسابهای بانکی دانشجویان ایرانی شدند.
سامان: «وقتی دانشجویان رفته بودند که حساب جدید در بانکهای دیگر باز کنند، آنها هم به سئوالات عجیب و غریبی از دانشجویان میرسیدند؛ ازجمله آیا اقوامی دارید در ایران که سیاستمدار باشند یا به نوعی مشمول تحریم باشند؟ اگر زمانی قرار باشد پولی از ایران برای شما به بانک ارسال شود آن را چه کسی برای شما میفرستد؟ آیا امکان دارد که زمانی بخواهید بالای پنج هزار دلار وارد حسابتان یا از آن خارج کنید؟ اینها سئوالاتی بود که مشخص بود خود کارمند بانک هم خجالت میکشید از پرسیدن آنها و احتمالاً فقط برای ایرانیان طراحی شده بود.»
سامان در پیوند با تهیه این نامه میگوید: «این نامه در راستای فشارهایی بود که میخواستیم به تیسیاف بیاوریم و آن را وادار به عقبنشینی کنیم. ما علاوه براینکه با دانشگاه صحبت کردیم، مصاحبههایی هم با رسانههای محلی داشتیم که این خبر خیلی خوب پخش شد در سطح میناپولیس (Minneapolis)، حداقل در سطح دانشگاه. تعداد زیادی از این موضوع خبردار شدند و همه احساس همدردی میکردند با بچههای ایرانی که این اتفاق برایشان افتاده بود. مکاتبهای هم کردیم با نایاک (National Iranian-American Council) با آقای تریتا پارسی. ایشان هم آقای جمال عبدی را مسئول پیگیری این کار کرد. آقای عبدی هم یک نامه خیلی تند به تیسیاف نوشتند. همچنین جلسهای داشتیم با آقای کیث الیسون (Keith Ellison) که نماینده کنگره آمریکا از همین شهر است و همینطور معاونشان آقای باس زنجانی (Bass Zanjani) که آنها هم قول همکاری دادند، اما دقیقاً نمیدانم که دیگر چه جور فشاری توانستند روی تیسیاف بیاورند.»
به گفته این دانشجوی ایرانی، حمایت نهادهای خارج از دانشگاه، از دانشجویانی که حساب بانکی آنها بسته شده میتواند برای آنها مفید باشد. سامان در این زمینه ادامه میدهد: «بههرحال کارهایی را که ما میتوانستیم بکنیم کردیم. یکی از همین کارها هم صحبت با استادانی بود که اظهار همدردی میکردند و از میان اینها پرفسور بیرمان خیلی از این قضیه ناراحت بود و با آنکه در مسافرت بود، سعی کرد که خیلی راهنماییمان کند که چه بکنیم. حتی خود پرفسور بیرمان پیشقدم شد که نامهای به امضای تعدادی از استادان برساند و این نامه را خیلی شدیدالحن برای تیسیاف بفرستند. ایشان در این نامه اشاره کردهاند که ما این اقدام را یک اقدام تبعیضآمیز میبینیم و خیلی کار زشتی است و توضیحاتی که شما به دانشجویان دادهاید قانعکننده نیست و ما به همین دلیل به حمایت از این دوستان دانشجو، حسابهایمان را در تیسیاف میبندیم.
همینطور یک چیزی هست به نام دیرکت دیپازید (پرداخت مستقیم) که حقوق استادان از طریق آن به حسابشان وارد میشود و مثل اینکه خیلی برای بانکها مهم است که این را داشته باشند. آقای بیرمان گفتند آن را هم قطع میکنیم. وامهایی را که داشتیم را هم قطع میکنیم و کلاً همه ارتباطات مالیشان را با بانک تیسیاف قطع کردند و این قضیه بازتاب خیلی خوبی داشته است. در روزنامه مینهسوتا که بیشتر اخبار دانشگاه را منتشر میکند، در صفحهی اولش آمده که فکر میکنم همهی اعضای هیئت علمی از آن خبردار شدهاند. در این نامه هم ذکر شده بود که این گروه به همین اکتفا نمیکند و ما همچنان پیگیری میکنیم که استادان دیگر هم این کار را بکنند.»
سامان ادامه میدهد: «تیسیاف یک بانک کوچک است و احتمالاً به دلیل گرفتاریهایی که ممکن است در مواجهه با وزارت خزانهداری آمریکا و جاهای دیگری که در پیوند با تحریم ایران دخالت دارند، برایش پیش بیاید چنین اقدامی کرده است. ما فکر میکنیم احتمالاً تیسیاف خواسته حساب این تعداد از دانشجویان را ببندد تا احیاناً برایش مشکلساز نشود. همه بچههای ایرانی اینجا حامی مالی ندارند. ممکن است از ایران برایشان پول بفرستند. احتمالاً به خاطر پیشگیری از آن موارد خواستهاند این حسابها را ببندند.»
متاسفانه این اتفاق در مدت ۶ ماه گذشته در اکثر کشورهای اروپایی نظیر آلمان و لهستان هم افتاده است.
حسابهای شخصی من (دانشجوی دکترا تئاتر) در ۲ بانک متفاوت بدونِ خبرِ قبلی بسته شدند - در بانک اول که به نسبت بانک کوچکی بود، کلا به تمام حسابهای من خاتمه داده شد، با این توجیه که به عنوان ایرانی نمیتوانید حسابی در بانک ما داشته باشید و اینکه بخش ریسک پذیری بانک، ما را از ادامه خدمات به شما منع کرده است و - در بانک دوم که بزرگترین بانک این کشور به حساب میاید، به حسابِ من با پایه دلار، به طور یکطرفه و با تعیین زمان ۳۰ روز خاتمه داده شد، و من چندی قبل تمام پولم را دریافت کردم و چون انسانهای غار نشین، آنها را در منزل نگهداری میکنم که صد البته همراه با مشکلات و دلواپسیهایی نیز هست.
متاسفانه چون تعداد دانشجویان مشغول به تحصیل در اروپا کمتر و نا منسجم تر از آمریکاست، این اخبار به گوشِ کسی نمیرسد...
در فرانسه هم این اتفاق افتاده و سوالات به انکیزیسیون شباهت داشته اند
ارسال کردن دیدگاه جدید