خانه | جامعه | حقوق انساني ما

کارگران زندانی و بحران روزافزون

دوشنبه, 1391-06-06 11:47
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
پانته‌آ بهرامی
پانته‌آ بهرامی - ده‌ها فعال کارگری در زندان‌های جمهوری اسلامی به سر می‌برند. علت اکثر این بازداشت‌ها به خواست کارگران برای ایجاد تشکل‌های کارگری برمی‌گردد.
 
علی نجاتی، شاهرخ زمانی، محمد جراحی، ساسان واهیوش، بهنام ابراهیم‌زاده، رسول بداغی، محمد حسینی، مهدی فراهیشاندیز، فرزاد احمدی، مهرداد امین‌وزیری و پدرام نصراللهی از جمله فعالان سندیکایی مستقل زندانی هستند.
 
http://www.zamahang.com/podcast/2010/20120813_PanteA_LabourPrisoners.mp3
 
 رضا شهابی صندوقدار و عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران در فروردین ماه ۱۳۹۱ توسط وکیل خود مطلع شد که قاضی ابوالقاسم صلواتی، رئیس شعبه پانزده دادگاه انقلاب اسلامی وی را به شش سال زندان محکوم کرده است.
 
وی به اتهام تبلیغ علیه نظام یکسال و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی به پنج سال زندان محکوم شد. او همچنین به پنج سال محرومیت از فعالیت‌های اجتماعی و سندیکایی محکوم شده است. به‌علاوه محکومیت او شامل پرداخت جریمه نقدی به مبلغ ۷۰ میلیون رالا است. رضا شهابی هنگام دستگیری و در مدت بازجویی توسط وزارت اطلاعات در بند ۲۰۹ مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت تا جایی که نیاز به عمل جراحی در ناحیه گردن و دیسک پیدا کرد و احتمال می‌رفت که سمت چپ بدنش فلج شود.
 
وی قبل از محاکمه ۲۲ ماه در زندان به‌سر برد و برای اعتراض به این بلاتکلیفی و انتقال به بیمارستان دست به اعتصاب غذای خشک زد.
 
این اعتراض‌ها و همچنین فشار سازمان‌های بین‌المللی منجر به انتقال وی به بیمارستان شد. او چند ماهی در بیمارستان به‌سر برد و از ناحیه گردن مورد عمل جراحی قرار گرفت. زمانه گفت‌وگوی کوتاهی با ربابه رضایی، همسر رضا شهابی انجام داده است. رضا شهابی روز ۲۳ مردادماه دوباره از بیمارستان به زندان منتقل شد.
 
ربابه رضایی - سه ماه و نیم است که در بیمارستان است. گردنش را عمل کردند، مهره‌های گردنش را عمل کردند. توی زندان اینجوری شده. قبلاً این جوری نبود.
 
می‌خواستم از آخرین ملاقاتی که با آقای شهابی داشتید بپرسم. حال‌شان چطور بود؟ آخرین ملاقاتی که داشتید در بیمارستان بود یا در زندان؟
 
او سه ماه و نیم در بیمارستان بود و ما هر روز در بیمارستان به دیدن‌شان می‌رفتیم
 
روحیه‌شان چطور بود؟
 
خوب است.
 
مهره‌هاشان چرا آسیب دیده بود؟
 
بالاخره آن موقع که دستگیرشان کردند، یک مقداری اذیت‌شان کردند. به خاطر همین.
 
الان وضعیت‌شان چطور است؟ گردن‌شان را می‌توانند تکان بدهند؟
 
نه، گردنشان را که نمی‌توانند تکان دهند. چون عمل کردند و دکتر گفته باید مدتی تحت نظر باشد و یک مدتی استراحت کند تا بهتر شود. مثل قبل که نمی‌شود، ولی خب دیگر حالا یک مقداری بهتر شده.
 
یعنی ایشان اصلاً هیچ مشکل اینجوری نداشتند و بر اثر ضرب و شتم در زندان به این وضعیت افتادند؟
 
قبلاً هیچ مشکلی نداشتند، نه.
 
درد داشتند؟
 
خیلی درد داشتند. سمت چپ بدن‌شان که اصلاً یک مدت انگار که از کار افتاده بود.
 
آقای شهابی چند سالع هستند؟
 
۴۲سال‌شان است.
 
آیا در استخدام شرکت واحد هستند؟
 
قبل از اینکه دستگیرش کنند، استخدام بود، ولی بعد، هم بیمه‌اش را قطع کردند، هم حقوقش را قطع کردند. ما الان بیمه نداریم و نمی‌دانم آن‌ها چه تصمیم دیگری می‌گیرند. نمی‌دانم.
 
یعنی بیمه کل خانواده قطع شده است؟
 
بله. همان اول که او را دستگیر کردند بیمه ما هم قطع شد. ما هم بیمه‌مان قطع شده و هم حقوق‌مان.
 
مدت زمان حکم‌شان چقدر است؟
 
شش سال. دو سال و دو ماهش گذشته.
 
شما تقاضایی برای تجدید نظر داده‌اید؟
 
تقاضا دادیم، ولی در تجدید نظر گفتند که تأیید شده، ولی هنوز ابلاغ کتبی نشده. شفاهی گفتند که تأیید شده، ولی کتبی به آقای شهابی ابلاغ نشده.
 
خودشان نظرشان راجع به این حکم چیست؟ چقدر این حکم را عادلانه می‌دانند؟
 
نه عادلانه نیست. نه خودشان و نه خانواده‌شان، هیچکس این حکم را قبول ندارد. چون این حکم اصلاً عادلانه نیست.
 
چرا؟
 
چون ایشان کار خلافی انجام ندادند. فقط دفاع از حق و حقوق خودشان و دوستانشان و همکارانشان بوده. کار خلافی انجام ندادند. حالا این آقایان که این حکم را دادند، نمی‌دانم روی چه حسابی بوده.
 
با توجه به اینکه ایشان دو سال است در زندان هستند، شما چگونه هزینه‌های زندگی را فراهم می‌کنید؟
 
اطرافیان قدری کمک می‌کنند ولی بازهم به سختی می‌گذرد. وقتی بزرگ‌تر یک خانواده نباشد، معلوم است که زندگی به سختی می‌گذرد دیگر.
 
شما چند فرزند دارید؟
 
یک دختر و پسر ۱۳ و ۱۴ ساله.
 
با این وضعیتی که به‌وجود آمده، تقاضای‌تان از مسئولان چه هست؟
 
تقاضایم این است که حداقل حکمی را که می‌خواهند بدهند عادلانه باشد. چون این حکم اصلاً عادلانه نیست. همچنین می‌خواستم از پرسنل بیمارستان، از پرسنل اتاق عمل که خیلی برای آقای شهابی زحمت کشیدند، تشکر کنم.
 
محمود صالحی: فعالیت ما به قوت خود باقی است
 
روز جمعه ۲۶ تیرماه مأموران امنیتی با محاصره مسلحانه خانه‌ای در کرج، ۵۷ نفر از کارگران را دستگیر کردند. این کارگران در پیوند با کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل‌های کارگری فعالیت می‌کردند.
 
رضا شهابی هنگام دستگیری و در مدت بازجویی توسط وزارت اطلاعات در بند ۲۰۹ مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت تا جایی که نیاز به عمل جراحی در ناحیه گردن و دیسک پیدا کرد و احتمال می‌رفت که سمت چپ بدنش فلج شود.
دستگیری، همراه با ضرب و شتم شدید و بدون ارائه حکم صورت گرفت. پس از آن با تجمع خانواده‌ها اعتراض‌های خود دستگیرشدگان و فشارهای سازمان‌های حقوق بشری تمامی دستگیرشدگان به‌جز علیرضا عسکری آزاد شدند. جلیل محمدی و علیرضا عسکری همراه ریحانه انصاری در ۱۶ مردادماه با دستبند و پابند در دادگاه محاکمه شدند.
 
در جریان دادگاه سعی شد این کمیته هماهنگی به یکی از احزاب سیاسی نسبت داده شود. این موضوع اما با واکنش هر سه نفر مواجه شد و آنان بار دیگر بر استقلال کمیته هماهنگی از احزاب و جریان‌های سیاسی تأکید کردند. مأموران قصد داشتند فراخوان مجمع عمومی کمیته هماهنگی را به علیرضا عسکری نسبت دهند. کمیته هماهنگی از مدت‌ها قبل به دنبال پیداکردن سالن مناسبی در تهران بود و از تمامی اعضا درخواست کرد اگر مکان مناسبی سراغ دارند، به کمیته معرفی کنند. در همین زمینه علیرضا عسکری آدرس منزلی در کرج را در اختیار کمیته گذاشت و اعلام کرد هیچ مسئولیت خاصی در برگزاری مجمع ندارد و اساساً برگزاری مجمع به عهده همه اعضاست.
 
علیرضا عسکری و جلیل محمدی پس از اتمام دادگاه به زندان مرکزی کرج بازگردانده شدند و رحیانه انصاری پیشتر با قید کفالت آزاد شد. خبر جدید این است که در روزهای اواخر مردادماه جلیل محمدی از زندان آزاد شد.
 
علیرضا عسکری اما به‌هیچ وجه حال عمومی مناسبی ندارد و دارای تپش قلب شدید در ناحیه قلب، بی‌حسی در دست چپ و ضعف و بی‌حالی شدید است. این عوارض جسمی ناشی از فشارهای سنگین و صدماتی است که در دوره بازجویی به او وارد شده است. جلیل محمدی به علت صدمات وارده دچار مشکلات حاد در ناحیه کمر و ستون فقرات شده است. زمانه گفت‌وگوی کوتاهی کرده است با محمود صالحی که از دستگیرشدگان کمیته هماهنگی بود و اکنون آزاد است.
  
شما هم در زمان دستگیری بودید. شما و دیگران چگونه دستگیر شدید؟
 
محمود صالحی: بله، من خودم آنجا بودم. من همانجا بازداشت شدم. ۳۳ ساعت بازداشت بودم. به ما حمله کردند. خیلی وحشیانه حمله کردند. بچه‌های ما را زخمی کردند و زدند. من خودم کلیه‌هایم ناراحت است. آنها روی پشت من راه می‌رفتند. در آن حادثه چندتا از دنده‌های پشت‌ام شکست. یکی از بچه‌ها سرش شکسته بود. همه ما را به هر شکلی می‌زدند.
 
چند نفر در حال حاضر در زندان هستند؟
 
۵۷نفر دستگیر شدیم. هنوز هم یک نفر در زندان است.
 
 لطفاً کمی در مورد کمیته هماهنگی توضیح دهید که اساساً چه هست و چه می‌کند و چرا این قدر حاکمیت روی آن حساس است؟
 
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری است. به‌هرحال این‌ها روی کمیته هماهنگی حساس هستند، چون کمیته هماهنگی در ایران فعالیت می‌کند و فعالیت‌اش هم گسترده است و به همین دلیل این‌ها حساسیت نشان می‌دهند و بچه‌های ما را درگیر می‌کنند، اعضای ما را درگیر و آن‌ها را تهدید می‌کنند که باید از کمیته هماهنگی استعفا دهید و آن را لغو کنید. چند نفر از بچه‌های ما مثل خسرو بوکانی و پدرام نصراللهی هرکدام به دو سال حبس محکوم شده‌اند، به جرم اینکه عضو کمیته هماهنگی هستند. به‌هرحال همیشه دوستان ما زیر فشار هستند و اکنون که با شما صحبت می‌کنم برای ۶۰ نفر از آنها پرونده تشکیل داده‌اند و پرونده همه مفتوح و در دادگستری در حال اقدام است.
 
خانم ریحانه انصاری هم جزو دستگیرشده‌ها بودند؟
 
بله. ریحانه انصاری هم جزو دستگیرشده‌ها بود.
 
او هم الان در زندان است یا آزاد شده؟
 
به قرار وثیقه صد میلیون تومانی فعلاً آزاد است.
 
اساساً اینکه کارگران در ایران کمیته‌ها و سندیکاهای مستقلی داشته باشند، چه ضرری به حاکمیت می‌زند که اینقدر حساسیت روی آن نشان داده می‌شود؟
 
به‌هرحال باید این سئوال را از حاکمیت کنید نه از من. آنها باید جواب این سئوال را بدهند. من نمی‌توانم پاسخ این پرسش را بدهم که چه ضرری به حاکمیت می‌زند یا نمی‌زند. فعالیت‌های ما فعالیت‌هایی برای کارگران است، برای محرومان است، برای کسانی است که در واقع از زندگی محرومند. خواست ما این است که کارگران باید تشکل داشته باشند و از حق و حقوق خودشان دفاع کنند و کسی حق این‌ها را ضایع نکند، کسی آن‌ها را استثمار نکند. ما خواهان جامعه‌ای هستیم که در آن استثمار وجود نداشته باشد. این خواست طبقه کارگر ایران است.
 
حالا با توجه به این فشاری که حکومت آورده و ۶۰ نفر از اعضای کمیته هماهنگی را هم دستگیر کرده است که عمدتاً آزاد شده‌اند آیا فعالیت‌های شما به اصطلاح خواهد خوابید؟
 
نه، فعالیت ما نمی‌خوابد. فعالیت ما به قوت خودش باقی است. بچه‌ها همه روحیه‌شان عالی است و هیچ مشکلی نیست. دو سال پیش هم ۷۲ نفرمان در سنندج دستگیر شدند. به‌هرحال در یک مجمع دیگر ۷۲ نفر دستگیر شدند. حالا هم خب ۵۷ نفر دستگیر شده‌اند. هیچ مشکلی نیست. بچه‌ها همه روحیه‌شان عالی است. کارگران دیگری هنوز در زندان هستند. رضا شهابی از بیمارستان به زندان منتقل شده. بهنام ابراهیم‌زاده هم که مریض است. شاهرخ زمانی هم که زندانی تبعیدی است. پدرام نصراللهی هم که حبس تغزیزی گرفته. یک عده از دوستان دیگر هم حالا در زندان هستند.
 
نامه شاهرخ زمانی از زندان
 
شاهرخ زمانی ۴۷ ساله و نقاش ساختمان در دی‌ماه ۱۳۹۰ توسط مأموران وزارت اطلاعات در محل کارش بازداشت و به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شد.
 
به گزارش خبرگزاری هرانا چندی پیش وی در حالی که حکم تبعید در پرونده‌اش وجود نداشت، از زندان تبریز یعنی شهر محل سکونت‌اش به زندان شهر یزد تبعید شد. شاهرخ زمانی در نامه‌ای با اشاره به امکانات زندان و بیماری‌های موجود در میان زندانیان نسبت به شرایط غیراستاندارد زندان یزد اعتراض کرد و نوشت: «شخصی به نام دکتر فقط اوضاع بیمار را از خود بیمار طی زمان بسیار کوتاهی می‌پرسد و سپس اغلب به پیشنهاد خود بیمار دارویی می‌نویسد.»
 
شاهرخ زمانی ۴۷ ساله و نقاش ساختمان در دی‌ماه ۱۳۹۰ توسط مأموران وزارت اطلاعات در محل کارش بازداشت و به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گفته مسئولان بهداری بیماری ایدز و هپاتیت از نوع C آن در بندهای چهار، پنج و شش به شدت رواج دارد.
 
یکی از مسئولان بهداری توضیح می‌دهد که «کسی از این زندان به مرخصی رفته و مغز بادام را از دهانش درآورده و به بچه‌اش داده که از همین طریق بچه و همسرش نیز مبتلا شده‌اند.»
 
وی ادامه می‌دهد: «در زمان وضعیت اضطراری زندانی بیمار باید حداقل دو ساعت درب زندان را به شدت بکوبیم تا نگهبان در را باز کند که در این مدت اغلب کسانی که بدحال می‌شوند، حالشان با سرعت به وخامت می‌گراید. طبق گفته زندانیانی که طولانی‌مدت اینجا هستند، تا به حال چهار مورد دیده‌اند که تا با باز کردن درب بند و بردن زندانی به بهداری یا جای دیگر، زندانی مرده است.»
 
وی در نامه خود اضافه می‌کند: «طبق آمار این زندان یکی از قصابی‌ترین زندان‌های ایران است که ۱۲ درصد کل اعدام زندانیان در اینجا انجام می‌شود. ماهی نیست که حداقل شش تا هفت زندانی اعدام نشوند. مثلاً از اردیبهشت تا ۲۰ تیرماه ۹۱، ۲۴ نفر در زندان یزد اعدام شده‌اند.»
 
 وی در خاتمه اضافه می‌کند: «یکی از معمولی‌ترین مشکلات ۱۶ زندانی سیاسی تبعیدی که اغلب از استان‌های کردستان، آذربایجان شرقی و غربی، کرمانشاه و اهواز تبعید شده‌اند، آمدن خانواده‌ها از فاصله بین هزارودویست تا دو هزار کیلومتری با هزینه سنگین و مسافت طولانی برای یک دیدار ۲۰ دقیقه‌ای است. برخی از خانواده‌ها به خاطر مشکلات مالی بیش از سه سال است عزیزان‌شان را ندیده‌اند.» شاهرخ زمانی اکنون در زندان تبریز است.
Share this
Share/Save/Bookmark

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما