بلاتکلیفی هزاران پناهجوی کرد در عراق
جمعه, 1391-01-18 16:46
نسخه قابل چاپ
محسن کاکارش
محسن کاکارش - جنگ هشتساله ایران و عراق و ناآرامیهای کردستان باعث ترک وطن هزاران شهروند کرد ایرانی به سوی مرزهای عراق شد. بیشتر آنان که از استان کرمانشاه و نواحی مرزی ناچار به کوچ اجباری شده بودند، پس از مدتی توسط حکومت بعث عراق به نقطهای از استان انبار به نام تاش در نزدکی شهر رمادی منتقل شدند.
این مکان به گفته افرادی که نزدیک به دو دهه در آنجا سکونت داشتهاند، صحرایی خشک و سوزان و مکانی نامناسب برای زندگی انسانها به شمار میرود. پس از سقوط حکومت عراق در سال ۲۰۰۳ ساکنان اردوگاه تاش به چهار اردوگاه دیگر به نامهای "کاوه"، "باریکه"، "شیرون" و "الولید" واقع در اقلیم کردستان و جنوب عراق منتقل شدند. علت این انتقال حمله افراد مسلح و تهدید نیروهای تندرو عرب در عراق عنوان میشود.
سرنوشت این شهروندان در سالهای گذشته به سه شکل عمده بوده است: گروهی از آنان از طریق کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل به کشورهای سوم منتقل شدند. دستهای دیگر به ویژه پس از سقوط صدام به ایران بازگشتند. بقیه افراد که هزاران نفر هستند و در عراق به فعالیت سیاسی پرداختهاند، هنوز در اردوگاهها بلاتکلیف هستند.
"جبار پالانی"، "خبات محمدی"، "عسکر ویسی" و "علی باوجانی"، سخنگویان چهار اردوگاه پناهجویی در اقلیم کردستان و جنوب عراق در گفتوگو با زمانه از مشکلات و بلاتکلیفی خود پس از سی سال گفتهاند.
به گفته پناهجویان کمیساریای پناهندگان در عراق بعد از سقوط صدام حسین کمترین تلاش را برای انتقال آنها به کشور سوم کرده است و از سویی دیگر حکومتعراق با گذشت سه دهه به آنان شناسنامه نمیدهد و از کلیه حقوق یک شهروند عراقی محروم هستند. این درحالی است که براساس قوانین عراق هر فرد خارجی که ده سال در این کشور سکونت داشته باشد، به عنوان شهروند محسوب میشود و از همه حقوق شهروندی برخوردار خواهد شد.
این پناهجویان کرد میگویند، کمیساریای پناهندگان در عراق بعد از سقوط صدام حسین کمترین تلاش را برای انتقال آنها به کشور سوم کرده است و از سویی دیگر حکومتعراق با گذشت سه دهه به آنان شناسنامه نمیدهد و از کلیه حقوق یک شهروند عراقی محروم هستند. این درحالی است که براساس قوانین عراق هر فرد خارجی که ده سال در این کشور سکونت داشته باشد، به عنوان شهروند محسوب میشود و از همه حقوق شهروندی برخوردار خواهد شد.
با هدف کسب اطلاعات پیرامون وضعیت پناهجویان یادشده با دفتر کمیساریای عالی پناهجویان سازمان ملل در شهر سلیمانیه تماس گرفتیم، اما مسئولان این دفتر حاضر به پاسخگویی در این زمینه نبودند.
"حسن جهاد"، عضو مجلس عراق به زمانه میگوید: "مسئله پناهجویان ایرانی چندین مرتبه در مجلس مطرح شده است و هم اکنون برای بهبود شرایط زندگی آنان در تلاش هستیم."
کارهای طاقتفرسا و وضعیت کودکان
به گفته سخنگویان چهار اردوگاه پناهجویی در اقلیم کردستان، هزاران کرد ایرانی که هم اکنون در اردوگاهها زندگی میکنند، بیشتر به کارهای طاقتفرسا در شهرداریها و پروژههای ساختمانسازی روی آوردهاند تا مخارج زندگی خود را تامین کنند.
جبار پالانی، سخنگوی "اردوگاه شیرون" که در بین دو شهر خانقین و کلار واقع شده است، میگوید: "این اردوگاه از۵۰۰ نفر تشکیل شده است و بیشتر ما کارگر هستیم. غیر از چند نفری که به صورت قراردادی کار میکنند، به هیچ یک از ما اجازه کار در ادارهها داده نمیشود، چون شهروند عراقی نیستم و شناسنامه نداریم. هر نفر کارگر ۱۰، ۱۵ روز در ماه کار خواهد داشت که میتواند ۳۰۰، ۳۵۰ هزار دینار دستمزد بگیرد. با این مبلغ و هزینههای بالا زندگی بسیار سخت است."
علی باوجانی، سخنگوی "اردوگاه باریکه" در استان سلیمانیه نیز میگوید: "بیشتر ساکنان این اردوگاه از طریق کارگری زندگی خود را میچرخانند." این پناهجو درباره وضعیت کودکان میگوید: "مهد کودک و تفریحگاه برای این سه هزارنفر وجود ندارد. پیشتر یک پارک ۱۰۰ متری ساخته بودند که در عرض ۲۴ ساعت اثری از آن باقی نماند. چون این پارک کوچک، جوابگوی نیاز صدها کودک نبود."
به گفته سخنگویان چهار اردوگاه پناهجویی در اقلیم کردستان، هزاران کرد ایرانی که هم اکنون در اردوگاهها زندگی میکنند، بیشتر به کارهای طاقتفرسا در شهرداریها و پروژههای ساختمانسازی روی آوردهاند تا مخارج زندگی خود را تامین کنند.
"اردوگاه الولید" در نزدیکی مرز سوریه و عراق است و ۴۵۰ پناهجوی کرد ایران، عرب اهوازی و فلسطینی در زیر چادر در آن زندگی میکنند. خبات محمدی، سخنگوی این اردوگاه میگوید: "مدتی است تلاش حکومت عراق بر این است که اردوگاه ما را ببندد و معلمان در مدرسهای که برای تحصیل کودکان دایر شده بود، حقوق دریافت نکردهاند."
در "اردوگاه کاوه" بیش از هزار و ۳۰۰ نفر زندگی میکنند. این اردوگاه در چند کیلومتری شهر اربیل پایتخت اقلیم کردستان واقع شده است. عسکر ویسی، سخنگوی این اردوگاه میگوید: "بیشتر ساکنان اردوگاه در شهرداری با حقوقهای کم ۳۰۰،۳۵۰ هزار دینار کار میکنند که با توجه به هزینههای بالا مبلغ بسیار ناچیزی است."
کشورهای پناهجوپذیر وجود ندارد
پناهجویان کرد ایرانی میگویند کمیساریای پناهندگان در اقلیم کردستان و عراق به خواستههای آنان توجهی نمیکند و غیر از چند نفر که پرونده پزشکی داشتهاند، پس از سقوط صدام هیچ فرد دیگری به کشور سوم منتقل نشده است.
جبار پالانی سخنگوی "اردوگاه شیرون" میگوید: "هیچ راهی نداریم و به ناچار به یو.ان دلخوش کردهایم. ما تجربهای ۳۰ ساله از یو.ان داریم. این سازمان در عراق هیچگاه به شیوه قانونی کار نکرده است. دلیلش هم این است که کشورهای پناهجوپذیر وجود ندارد. این درحالی است که یو.ان در کشورهای دیگر مانند ترکیه فعالتر است و افرادی هستند که از طریق همین سازمان خارج میشوند. ما هیچ اهرم فشاری نداریم که به آنان بگوییم اگر قادر به انتقال ما به کشور دیگری نیستید، شرایط زندگی انسانی برای ما مهیا کنید."
وی همچنین میگوید: "غیر از کمبود امکانات قضیه سرنوشت ما هم مطرح است. در این ۳۳ سال سه خواسته اصلی داشتهایم: اول این که بیشتر ما فعال سیاسی هستیم و قادر به بازگشت به ایران نیستیم و اینجا هم شرایط زندگی انسانی را نداریم. اگر یو.ان صادقانه با ما رفتار کند ما میتوانیم به دیگر کشورهای پناهندهپذیر اثبات کنیم که مشکلات سیاسی داریم. قبل از سقوط صدام حسین دهها تن از ما قبولی اقامت در ژنو گرفتهاند. هنوز شرح حالهای ما در سوئیس وجود دارد. دوم اینکه در صورت عدم انتقال، زندگی حداقلی برای ما تامین شود. مثلاً افرادی که مایل هستند دارای شناسنامه عراقی باشند، به آنان داده شود تا بتوانند بچههایشان پس از تحصیل استخدام شوند. سوم هم اینکه یو.ان با حکومت ایران صحبت کند و از ایران ضمانت بگیرد برای افرادی که مایل به بازگشت هستند، مشکلی پیش نمیآید.
در این سالها یو.ان در عراق به هیچ یک از خواستههای ما توجهی نکرده و قولهایشان در حد یک شعار همیشه مانده است. مطالبات ما فقط ایجاد دورههای خیاطی، کامپیوتر و مکانیک از طریق سازمانهای سی.دی.او، قندیل و ریچ نیست."
تا قبل از سال ۲۰۰۴، یو.ان سالانه ۵۰ خانواده را به کشورهای دیگر منتقل میکرد. از آن زمان به بعد فقط دو خانواده منتقل شدند؛ آنهم با پرونده پزشکی که وضعیتشان بسیار حاد بود. هم اکنون چند نفر در اینجا دچار بیماریهای بسیار خطرناک هستند و پزشک هم به آنان گفته است که در کردستان قابل مداوا نیستند و باید به بیرون از عراق منتقل شوند.
علی باوجانی، سخنگوی "اردوگاه باریکه" در پیوند با روند انتقال پناهجویان در سالهای اخیر میگوید: "تا قبل از سال ۲۰۰۴، یو.ان سالانه ۵۰ خانواده را به کشورهای دیگر منتقل میکرد. از آن زمان به بعد فقط دو خانواده منتقل شدند؛ آنهم با پرونده پزشکی که وضعیتشان بسیار حاد بود. هم اکنون چند نفر در اینجا دچار بیماریهای بسیار خطرناک هستند و پزشک هم به آنان گفته است که در کردستان قابل مداوا نیستند و باید به بیرون از عراق منتقل شوند."
مسئله پناهجویان در مجلس عراق
در سالهای گذشته مسئله پناهجویان ایرانی در مجلس عراق همواره از طریق نمایندگان و هیئتهایی مانند مهاجرت و حقوق بشر مطرح شده است.
حسن جهاد، عضو مجلس عراق به زمانه میگوید: "وضعیت اردوگاه شیرون خوب است و مدرسه هم دارند. اردوگاه الولید تعدادشان کمتر است و دارای مشکلاتی هستند، زیرا افراد عرب و فلسطینی هم در آنجا وجود دارند. مسئله پناهجویان ایرانی چندینبار در مجلس مطرح شده است و هم اکنون برای بهبود شرایط زندگی آنان در تلاش هستیم."
حسن جهاد
در ماههای اخیر حکومت عراق به ساکنان اردوگاه الولید اطلاع داده بود در ابتدای ماه مارس اردوگاه الولید را خواهد بست، اما در حال حاضر بستن این اردوگاه به زمان دیگری موکول شده است.
حسن جهاد در پیوند با بسته شدن اردوگاه الولید میگوید: "با نماینده یو.ان و هیئت مهاجران در مجلس تلاش کردهایم بدون تمایل پناهجویان اردوگاهشان نباید بسته شود، زیرا آنان افراد سیاسی هستند و کار حزبی کردهاند و جایی برای رفتن ندارند."
این عضو مجلس عراق در رابطه با علت عدم انتقال پناهجویان به کشور سوم میافزاید: "این موضوع به کار یو.ان بستگی دارد. هماکنون دادن پناهندگی کار آسانی نیست و از طرفی دیگر تعداد این پناهجویان هم بسیار زیاد است."
پیشتر محمود عثمان یکی دیگر از اعضای مجلس عراق به زمانه گفته بود: "عراق برای این پناهجویان نمیتواند کاری انجام بدهد و اگر کاری هم صورت بگیرد از سوی سازمان ملل خواهد بود."
عکسها از: قادر فرجی
در همین زمینه:
محسن جان خواندم. دست مریزاد. مشکلات اوارگان ایرانی در عراق انقدر تراژیک بوده و هست که صدها گزارش از این دست نخواهد توانست کلیت این رویداد شوم را ترسیم کند. مشکل تنها رنجهای فراوان این انسانهای درمند نیست بلکه در حول این مسله دهها ابهام و سوال بی جواب باقی میماند. سوالهایی از این دست: تناقض و نفاق غرب در شکل سازمانهایی به اسم یوان و غیره که ادعهایشون گوش عالم و ادم را کر کرده و در عمل گفتمانی به اسم حقوق بشر در چنته ندارند. ان چیزی که ادعا میشود تنها استفاده ابزاری برای منافع خاص مییاشد و محوریت سیاست و عملکردهایشان ضد انسان و ضد حقوق انسان میباشد. در این مورد خاص میشود صدها نمونه در جهان ردیف کرد / مورد دیگر نوع برخورد خود هموطنان این دردمندان است. دوستان مرکزنشینمون که سالهاست سنگ تمام برای تمایت ارضی و وجب به وجب ایران عزیز! میزارن در کیسهای حقوق بشری مرتبط با اتنیک و ملیتهای جدا یا به قول خودشون اقوام! چشاشون کور و گوشهاشون کر میشود. دیاسپورای ایرانی به یاری هموطنان گرفتار و دربندشون در هرجا میشتابن به این شرط که ملیت جدا و هویت گرا نباشن. / نمیشه از عملکرد و برخورد مسولین و حکومت اقلیم هم به راحتی گذشت و انهاهم را نقد نکرد. مگر غیر از این است که در شعارهاشون خودشون را کعبه امال و ارزوهای کل کردهای منطقه میدانن و در عمل کرد بخشهای دیگر کردستان را تحقیر میکنن؟ سیاسیون باشوور در حکومت مرکزی عراق اینقدر قدرت دارند که دنیای بهتری را برای کردهای اواره ایران بسازند اما دریغ حتی برای 5 ثانیه هم به این موضوع فکر نکرده و نخواهند کرد. بهرحال بازهم نباید ناامید شد و هنوز هم باید به اندک وجدانهای اگاه جهان غرب و هموطنان ایرانی و رهبران کرد باشوور دلخوش کرد. شاید یک روزی گزارشهایی از این دست بتواند تلنگری به وجدانهایی نااگاه این 3 مجموعه بزند و بخشی از رنجهای این عزیزان را بکاهد. به امید اون روز
آقا جان بر گردید وطن خودتان. دل به این حرفها خوش نکنید. اروپا خودش گرفتار بیکاری و بدبختی است.
UNHCR در کردستان عراق فقط یک اسم است. برخورد کارمند های UNHCR در سلیمانیه همان برخورد نیروهای اطلاعاتی ایران با افرادی است که به هر نحوی با حکومت مشکل دارند.هیچ گونه توجهی به اوضاع پناهجوها ندارند و تنها می خواهند به هر شکلی که شده پناهجوها را از سر خود باز کنند.پروسه ی پناهجویی در کردستان عراق به ویژه در سلیمانیه آنقدر طولانی و مضحک است که خیلی از پناهجوها همان بازجویی های اطلاعات ایران و برخورد آنها را ترجیح می دهند.کارت صادر شده از طرف UNHCR در سلیمانیه هیچ ارزشی برای مقامات امنیتی ندارد و تنها باید کارت اقامت داشت.که بعد از مراحل طولانی بازجویی ها و آمد و شد های هزینه بردار به سازمانهای مختلف امنیتی و برخوردهای اهانت آمیز در اداره ی اقامت سلیمانیه ممکن است بعد از ماه ها (حداقل یک سال) مورد تایید قرار بگیرد و کارت 3 ماهه یا 6 ماهه به پناهجو داده شود.مسول پرونده و مسول UNHCR در سلیمانیه، شماره تلفنی را بعد از پذیرش به پناهجو میدهد که در صورت بروز مشکل،پناهجو بتواند با آن تماس برقرار کند،که معمولا این تماسها همواره بی پاسخ خواهد ماند.
ارسال کردن دیدگاه جدید