گلایههای پناهجویان و واکنش سازمان ملل
از تابستان ۲۰۰۹ موجی تازه از پناهجویان ایرانی راهی ترکیه شد که توجه بسیاری از رسانهها و فعالان حقوق بشر به وضعیت آنها جلب شد. این موج در پی برخوردهای خشونتبار در ایران با بهویژه فعالان سیاسی و روزنامهنگاران پدید آمد. ولی پناهجویان، همگی از چنین افرادی نبودند.
اما در این بین، پناهجویان دیگری نیز هستند که پیش از رویدادهای سال ۲۰۰۹، از بیم امنیت خود به ترکیه گریختهاند و هنوز هم موفق به دریافت پاسخ مثبت از کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل نشدهاند. بهزاد ب. یکی از این پناهجویان است که بیش از پنج سال است همراه با همسر و دو فرزند خردسالش در ترکیه بهسر میبرد. او به «رادیو زمانه» میگوید:
«در ایران عضو یک گروه سیاسی بودم و به همین خاطر، جانم در خطر بود. مجبور شدم با کمک قاچاقچی به ترکیه بیایم. میدانستم که باید به دفتر UNHCR (کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد) در ترکیه مراجعه کنم. با توجه به اینکه از مرز شرقی وارد شده بودم، به نزدیکترین دفتر UNHCR در شهر وان رفتم و تقاضای پناهندگی کردم.»
تشکیل پرونده
بهزاد، پناهجوی ایرانی در رابطه با روند تشکیل پرونده میگوید: «ابتدا باید در یکی از مراکز پلیس ترکیه تشکیل پرونده داد. یعنی ما ابتدا توسط دولت ترکیه پذیرش میشویم و بعد UNHCR ما را مورد پذیرش رسمی خود قرار میدهد. من هم وقتی آمدم، ابتدا به دفتر اتباع خارجی پلیس شهر وان رفتم و در آنجا تشکیل پرونده دادم. آنها به من برگهای دادند که خود را به دفتر سازمان ملل معرفی کنم. من هم همین کار را کردم. در آنجا به من یک شماره دادند که شمارهء پناهندگی من بود.
یکی دو هفته پس از انجام این کار، وقت به من داده شد که بروم و تاریخ مصاحبه بگیرم. تاریخ مصاحبه اینطور است که ۲۰ روز به شما زمان میدهند که از پرونده خودتان دفاع کنید و علت پناهنده شدنتان را به کسی که در دفتر سازمان ملل با شما مصاحبه میکند، توضیح بدهید. من در دسامبر ۲۰۰۵ پرونده تشکیل دادم و در ۲۸ دسامبر، به مدت هفت ساعت در دفتر UNHCR در وان، توسط یک وکیل و مترجم، مورد مصاحبه قرار گرفتم. سه ماه بعد از آن، دوباره یک مصاحبهی دو ساعته داشتم. چند روز بعد از آن هم به درخواست پناهندگیام جواب رد داده شد.»
در این دو مصاحبه، چه مسائلی مطرح شد؟
در مورد پیشینهام، تحصیلاتم، کارم در ایران، تفکر سیاسیام و اینکه متعلق به چه سازمان سیاسی هستم از من پرسیدند. علیرغم اینکه من از سازمان سیاسی متبوع خودم تاییدیه داشتم و آنها پیش از مصاحبه، تاییدیه را به دفتر سازمان ملل در آنکارا فرستاده بودند. تمام اینها در پروندهی من موجود بود، ولی در این مصاحبه که میتوان گفت نوعی بازجویی بود…
چرا به آن «بازجویی» میگویید؟
چون دقیقاً مانند یک بازجو پرسشهایشان را مطرح میکردند. بههرحال UNHCR جایی است که انسان به آنجا پناه میآورد و قاعدتاً باید از لحاظ روحی- روانی خیلی آرام باشد، ولی احساس میکنم، نوع مصاحبهء آنها بدتر از بازجوییهایی است که در ایران انجام میدهند.
لحن آنها چگونه بود؟
چگونه بگویم… هیچ احساس همدردی با پناهنده نمیکنند، شناختی هم از کشوری که پناهنده از آنجا آمده ندارند و این برای فردی که مصاحبه میشود، خیلی مشکل است. چون احساس میکند کسی روبهروی او نشسته و دارد از او بازجویی میکند که هیچ شناختی از کشور او، از مردم آن کشور و از حکومت و سیاست آن کشور ندارد. این فرد باید در مورد زندگی او تصمیم بگیرد و به او پناهندگی بدهد یا ندهد.
این توضیح را هم باید بدهم که وقتی در پلیس ترکیه پرونده تشکیل میدهیم، باید هفتهای دو بار به ادارهی اتباع خارجی پلیس مراجعه کنیم و دفتر حضورمان را در ساعاتی خاص امضا کنیم. چون عدم حضورمان و عدم مراجعه به آنجا، به این معنا است که ما غیبت داریم و اگر غیبت داشته باشیم، مورد مجازات قرار میگیریم.
مقامات میگویند این کار بهخاطر امنیت شماست. ما باید بدانیم شما کجا هستید و آیا حضور دارید یا نه. چون اگر بلایی سر شما بیاید، ما مسئول هستیم و باید به سازمان ملل پاسخ بدهیم.
در مدت زمان بین نوبت نخست و نوبت دوم مصاحبه، شما در ترکیه چه میکردید؟
کار خاصی نمیکردم. چون زبان نمیدانستم، در این مدت سعی کردم زبان یاد بگیرم. پناهنده وقتی به اینجا میآید، در وهلهی اول با یک شوک فرهنگی روبهرو میشود و ندانستن زبان خیلی مشکلآفرین است. ما باید خودمان خانه اجاره کنیم و مسئلهی اشتغال و تأمین هزینهی زندگی هم مطرح است.
کمیساریای پناهندگان توانست در این زمینه، از بابت فرستادن راهنما یا موارد دیگر، به شما کمک کند؟
بههیچوجه. UNHCR هیچگونه کمکی را تقبل نمیکند. قبلاً گویا شرایط از این بابت بهتر بوده، اما از زمانی که تعداد پناهندگان زیاد شده، خدمات UNHCR بسیار کم شده است.
پس از رد کردن درخواست پناهندگی شما، آیا مشخص هم کردند که چرا با درخواستتان موافقت نکردهاند؟
در اینجا وقتی تقاضای پناهندگی را یکبار رد میکنند، برگهای به دست متقاضی میدهند که در آن کلیاتی نوشته شده است. بهطور کلی گفته میشود که مثلاً شما تناقض در گفتار داشتید، مدارکتان موجه و مستند نبوده، شما میتوانید به کشورتان برگردید، یا شما ثابت نکردید که جانتان در خطر بوده است... ولی جزییات پرونده را اعلام نمیکنند.
مسئله این است که کسی که به اینجا میآید، دچار یک شوک شده و در همین حال باید مرتب تاریخها را مانند آنچه در روند یک بازجویی اتفاق میافتد به طور دقیق بگوید. در حالیکه برای یک پناهنده این کار خیلی سخت است. چون وقتی به اینجا میآید، حتی روزها را هم فراموش میکند و یادش میرود که امروز چندشنبه است، چه برسد به اینکه تاریخها یادش باشد. این باعث میشود که پناهنده از لحاظ فکری و روانی در منگنه قرار بگیرد. خیلی سخت است. وقتی سه ماه دیگر بخواهند دوباره از آدم همین سئوالات را بپرسند، ممکن است ذهن دچار اشتباهاتی بشود و تاریخها را اشتباه بگوید. این بهنظر من، این روند در مصاحبه منطقی نیست.
پس از اینکه درخواست پناهندگی رد میشود، وضعیت به چه شکل درمیآید؟ آیا از شما خواسته میشود که به سرعت کشور را ترک کنید یا همچنان زمان دارید که در آنجا بمانید و درخواست بررسی دوباره بدهید؟
به ما برگهای بهنام «برگهی استیناف» میدهند و میگویند یک ماه فرصت دارید تا اعتراض خودتان را ارائه دهید. پناهنده اما نمیداند دقیقاً به چه دلیل رد شده است و چه مشکلی در جزییات پروندهاش وجود داشته است. مثلاً من هفت ساعت مصاحبه شدم، دوستانی هم دارم که ۱۰ ساعت، برخی یک روز و یا دو روز مصاحبه شدهاند. حتی پناهندگانی داریم که چهار روز پشت سرهم مصاحبه شده بود، اما وقتی تقاضایمان رد میشود، نمیدانیم در کجای پرونده اشتباهاتی رخ داده یا مثلاً چرا مدارکمان موجه نبوده است.
ما اعتراض خودمان را در دو صفحه مینویسیم و برای UNHCR در آنکارا میفرستیم. من هم وقتی اعتراضم را نوشتم، ۲۶ ماه منتظر جواب دوم ماندم. پس از ۲۶ ماه، در ژوئن ۲۰۰۸، بدون اینکه با من مصاحبهای صورت بگیرد و بدون اینکه مرا بخواهند و دلایل رد شدن مجدد تقاضایم را به من بگویند، پروندهام را بسته اعلام کردند و گفتند که ما نمیتوانیم به شما کمک کنیم.
بنیاد هلسینکی
بهزاد میافزاید، پس از رد تقاضایش در UNHCR با یک بنیاد بشردوستانه به نام «بنیاد هلسینکی» در استانبول تماس گرفته است؛ بنیادی که بهطور موازی با UNHCR برای پناهندگان کار میکند. او میگوید:
«این بنیاد برای من وکیلی مشخص کرد. یک خانم فرانسوی که به ایشان وکالتنامه دادم. ایشان پروندهی من را از UNHCR آنکارا با جزییات کامل گرفت و با من سه ساعت مصاحبه کرد و گفت که تنها چهار پرسش در پروندهی من مبهم بوده و من باید آنها را روشن میکردم. از ایشان پرسیدم که چرا به من فرصت مجدد داده نشد که بتوانم از خودم دفاع کنم؟! وکیلم پاسخی برای این سئوال نداشت. در مورد آن چهار سئوال با من گفتگو کرد و آن را به دفتر UNHCR فرستادند.
از آن تاریخ تا امروز، یعنی از سوم ژوئن ۲۰۰۸ تا امروز هنوز پروندهی من بسته است و من منتظرم که پروندهام باز شود. مرتب نامهنگاری میکنم و درخواست بازگشایی پرونده را دادهام، اما هنوز پاسخی داده نشده است.»
از راه همان بنیاد هلسینکی در استانبول پیگیری نکردید؟
با وکیلم که صحبت کردم، ایشان گفتند: «شما باید این روند را بگذرانید. من در اینجا پناهندههایی را دیدهام که یک، دو و یا حتی سه سال پس از بسته شدن پروندهشان، دوباره پروندهشان باز شده است و جواب گرفتهاند.»
احساس من این است که UNHCR نسبت به پناهندههای سیاسی خیلی سختگیری میکند. زمان بسیاری زیادی باید این پناهندهها در اینجا بمانند. البته نمیدانم این را چگونه توجیه کنم، این تنها احساس و نظر من است. UNHCR طبق عهدنامهی ۱۹۵۱ ژنو با پناهنده برخورد میکند. طبق این عهدنامه به کسی پناهندگی داده میشود که شامل یکی از موارد پنجگانه باشد. پروندهی من هم سیاسی بوده و تاکیدم روی مورد سیاسی بود.
در چند سالی که شما در ترکیه هستید، وضعیت زندگیتان به چه شکل درآمده؟ همسرتان به شما پیوسته؟ و چگونه در آنجا گذران زندگی میکنید؟
همسرم پنج ماه بعد از آمدن من به ترکیه، به من پیوست. میشود گفت که ما زندگی مشترکمان را در ترکیه شروع کردیم. در ایران، بهخاطر مشکلاتی که داشتیم، فرصت نبود که زندگی مشترکی داشته باشیم. ما در اینجا از حقوقی که یک پناهنده در اروپا دارد، برخوردار نیستیم.
میتوان گفت که ما در اینجا مانند یک زندانی و محکوم به زندان هستیم. منتها زندان ما به اندازهی یک شهر است. ابتدا خیلی سخت گذشت. هیچ چیزی نداشتیم. کمکم من زبان یاد گرفتم. بعد از یادگیری زبان، توانستم سر کار بروم. کارهایی که اینجا میکنیم، کارهایی نیست که مطابق با سطح تحصیلاتمان در ایران و یا تخصصی باشد که داریم. چون در اینجا هیچ قانونی از ما پشتیبانی نمیکند.
این را هم بگویم که ما بهطور رسمی اجازهی کار نداریم. چون ما پناهندهی رسمی این کشور نیستیم که اقامت کامل داشته باشیم. اقامت ما، اقامت موقت است و اگر پروندهمان بسته باشد، حتی پلیس ترکیه میتواند ما را دیپورت کند و بگوید که شما تا چند ماه دیگر ترکیه را ترک کنید. گرچه شرایط دشوار بود ولی من و همسرم تصمیم گرفتیم روال عادی و طبیعی زندگیمان را ادامه بدهیم. صاحب دوتا فرزند شدیم. دختر اولام در سال ۲۰۰۷ بهدنیا آمد و دختر دومم در سال ۲۰۰۹.
با توجه به اینکه وضعیت دشواری دارید و هنوز مشخص نشده که چه سرنوشتی در انتظار شما است، چگونه تصمیم گرفتید صاحبت دو فرزند هم بشوید؟
زندگی باید روند طبیعی خود را داشته باشد. من و همسرم خیلی با هم صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که معلوم نیست ما چند سال باید در ترکیه بمانیم و با توجه به اینکه سنمان دارد بالا میرود، فکر کردیم با هر سختیای که هست، نگذاریم این زندگی از جریان طبیعی خودش خارج شود. گرچه زندگی در اینجا جریان طبیعی ندارد، ولی ما بهاصطلاح داریم با آن مبارزه میکنیم.
زندگی البته پیکار نیست، ولی بههرحال با مشکلاتی که پیش روی ما قرار دارد، داریم مبارزه میکنیم. میتوانم بگویم که ما در سه جبهه میجنگیم؛ یکی مبارزه با مشکلات زندگی است، دوم با UNHCR، یعنی نوعی مبارزه است که داریم تحمل میکنیم که زیر آن خرد نشویم. مبارزهی سوممان هم که با جمهوری اسلامی است.»
پاسخ سخنگوی کمیساری عالی پناهندگان
در رابطه با برخورد کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل با آندره ماهاجیج، سخنگوی کمیساریا در ژنو نیز گفتگویی داشتیم. او گفت:
«UNHCR در ترکیه چهار دفتر دارد. تعداد بسیار کمی کارمند، پاسخگوی تعداد بسیار زیادی متقاضی هستند. ایرانیان هم تنها یک گروه از گروههای متقاضی در ترکیه هستند. عراقیها، افغانیها و سومالیهای زیادی هم خواستار پناهندگی هستند. منابعی هم که ما در ترکیه در اختیار داریم، محدود است. در تلاش هستیم که روند بررسی پروندهها را کوتاه کنیم؛ بهویژه فاصلهای که بین مصاحبه و تصمیمگیری در مورد درخواستها.»
آندره ماهاجیج همچنین افزود:
«کارمندان UNHCR به لحاظ کاری، یک راهنمای روشن دارند. نمیدانم دقیقاً مورد شخصی که با شما صحبت کرده، چه بوده است، ولی میتوانم بگویم که ما به هر موردی که پیش آمده، توجه میکنیم. ۶۵ درصد از کسانی که درخواست پناهندگی دادهاند، پاسخ مثبت گرفتهاند که این رقم در حال افزایش هم هست. در عین حال ما آماده برای صحبتهای سازنده هستیم. اگر بعضی از متقاضیان چنین تجربیاتی دارند، آمادهی شنیدن آن هستیم.»
آیا در دفتر اصلی UNHCR در ژنو، بخشی وجود دارد که افراد بتوانند شکایتهایشان را به آنجا بنویسند؟
بله. متقاضیان در ترکیه، به دفتر بازرس و اطلاعات دیگر دسترسی دارند.
ما همچنین تماسهایی داشتهایم، مبنی بر اینکه تصمیمگیرندگان در UNHCR، با جامعه و وضعیت سیاسی کشورهایی که پناهجویان از آنجا میآیند، بهویژه ایران، آشنایی ندارند. نظر شما در این زمینه چیست؟
کارمندان ما برای انجام وظایفشان به خوبی آموزش دیدهاند. آنها بر پایهی اسناد در دسترس کار میکنند؛ اسنادی که از طرف متقاضیان پناهندگی به آنها ارائه میشود.
کارمندان اندک ما در ترکیه، با فشار کاری زیاد روی این پروندهها کار میکنند. توجه داشته باشید که تصمیمگیری برای پروندههای پناهندگی، یکی از دشوارترین کارهای اداریای است که وجود دارد و به اینخاطر، باید آنها در مصاحبههایشان «جدیت» زیادی داشته باشند.
- ایمیل تهیهکننده برنامه: pejman@radiozamaneh.com
ارسال کردن دیدگاه جدید