افزایش فشار بر فعالان مدنی عرب
دوشنبه, 1391-05-23 21:20
نسخه قابل چاپ
پویان انصاری
پویان انصاری - در سالهای اخیر، فشار حکومت اسلامی بر فعالان مدنی عرب در جنوب ایران به مرور افزایش یافته و در تازهترین برخوردها، به گزارش منابع حقوق بشری در اهواز، علیرضا غبیشاوی، فعال ٣۷ ساله عرب، روز ششم اوت (۱۶ مرداد سال ۱۳۹۱) در بازداشتگاه اداره اطلاعات خلفیه زیر شکنجه به قتل رسیده است.
در متن خبر آمده است که نیروهای امنیتی در تماس با خانواده علیرضا غبیشاوی در روستای ابودبیان از توابع خلفیه (خلفآباد در ۱۵۶ کیلومتری شرق اهواز)، خبر مرگ وی را به آنها اطلاع دادند و از آنها خواستند برای تحویل جسد وی به آن اداره مراجعه کنند. خانواده این قربانی اما از تحویل جسد پسرشان خودداری و اعلام کردند از عاملان مرگ وی شکایت خواهند کرد.
به گزارش منابع حقوق بشری در اهواز، عليرضا غبيشاوی، از دوستان نزديک برخی از زندانيان سياسی و از فعالان ملی عرب بوده است و با مرگ وی، تعداد زندانيان سياسی عرب که در سال جدید زير شکنجه کشته شدهاند به شش تن میرسد: «غيبان عبيداوی از حميديه، محمد چلداوی از اهواز، رضا مغامسی از دزفول، محمد کعبی از شوش و ناصر آلبوشوکه از اهواز نیز زير شکنجه ماموران اطلاعاتی کشته شدهاند.»
اعدام و اعتراض شهروندان
بر اساس گزارش سازمان حقوق بشر اهواز، دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران، ماه گذشته پنج تن از زندانیان سیاسی را در این شهر به اعدام محکوم کرده بود: محمد عموری، هادی راشدی، هاشم شعبانی، جابر آلبوشوکه و مختار آلبوشوکه به اتهام محاربه با خدا و پیامبر و اقدام علیه امنیت ملی به اعدام محکوم شدند. عبدالرحمن عساکره به ۲۰ سال حبس، اسماعیل عبیات پنج سال و علی بدری به شش سال حبس محکوم شدند.
محمدعلی عموری، محکوم به اعدام
این در حالی است که سه تن از شهروندان عرب ساکن شهر اهواز به نامهای عباس حیدریان، جمشید حیدریان و عبدالرحمان حیدریان نیز که چندی پیش از زندان کارون اهواز به نقطه نامعلومی منتقل شده بودند، در روز ۲۹ خردادماه سال جاری اعدام شدند.
عباس حیدریان، جمشید حیدریان، عبدالرحمان حیدریان، علی نعامی شریفی و امیر معاوی پنج فعال سیاسی عرب بودند که در اعتراضهای سال گذشته بازداشت و از سوی دادگاه انقلاب به اتهام محاربه به اعدام محکوم شدند.
اعدام سه نفر یادشده، باعث اعتراض شماری از مردم شهرهای عربنشین خوزستان شد؛ به شکلی که به گزارش سایتهای خبری به نقل از تلویزیون العربیه، از بعد از ظهر روز اعدام تا شامگاه همان روز،تظاهرات گستردهای در اهواز برگزار شد و جوانان معترض با سردادن شعارهایی بر ضد دیکتاتوری خواستار توقف زنجیره اعدام فعالان عرب شدند.
تشدید نگاه امنیتی
در چندسال اخیر بهخصوص بعد از اعتراضهای سال ۱۳۸۴ در شهرهای مختلف استان خوزستان، نگاه امنیتی بهاین شهروندان ایرانی تشدید شده است و بر اساس آن هرازچندگاه شاهد سرکوب و صدور و اجرای احکام شدید ازجمله اعدام برای فعالان سیاسی و مدنی این منطقه هستیم.
در چندسال اخیر بهخصوص بعد از اعتراضهای سال ۱۳۸۴ در شهرهای مختلف استان خوزستان نگاه امنیتی به اعراب ساکن در ایران تشدید شده است و بر اساس آن هرازچندگاه شاهد سرکوب و صدور و اجرای احکام شدید ازجمله اعدام برای فعالان سیاسی و مدنی این منطقه هستیم.
اعتراضهای مردم عرب ساکن در استان خوزستان پس از آن رخ داد که نامهای به محمدعلی ابطحی (رئیس دفتر ریاست جمهوری وقت محمد خاتمی) منسوب شد که در آن بر تصمیم شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی مبنی براینکه باید ترکیب جمعیتی اعراب خوزستان تغییر کند تاکید شده بود. به همین دلیل شمار زیادی از مردم در اعتراض نسبت به سیاست انتقال عربهای خوزستان به دیگر نقاط کشور و سکونت غیر عربها در خوزستان تظاهرات کردند. این اعتراضها منجر به کشته و بازداشت شدن شمار زیادی از اعراب معترض شد؛ اگرچه دفتر ریاست جمهوری وقت، این نامه را تکذیب و آن را جعلی اعلام کرد.
از آن سال تا به امروز، هرساله در آستانه این روز ساکنان عرب شهرهای یادشده دست به اعتراض میزنند. به عنوان نمونه در عصر روز ۲۳ دی ۱۳۹۰ (۱۳ ژانویه ۲۰۱۲)، تعدادی از معترضان عرب اهل شهر شوش، دست به راهپیمایی و سردادن شعارهایی کردند مانند «حریه حریه شعب الاهوازی نادیه» (آزادی، آزادی، مردم اهواز ندا میدهند). آنها در عین حال با توجه به آغاز تبلیغات غیر رسمی انتخاباتی در استان خوزستان، شعارهایی در مورد تحریم انتخابات دادند که بعد از آن بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی بازداشت شدند که مدتی بعد حکم اعدام چهارتن از آنها اجرا شد.
بیکاری و بیسوادی
استان خوزستان بر بستری از طلای سیاه قرار دارد، اما بهرهای که از این منابع ثروت زیر زمینی میبرد بسیار اندک است. مردمانی فقیر که با مشکلات بیکاری و بیسوادی درگیر هستند از ثروت انبوه نفتی که چرخدندههای اقتصاد ایران را میگرداند کمترین بهره را میبرند.
نماینده اهواز: در خوزستان میزان بیکاری حدود ۱۲ درصد اعلام میشود، ما این آمارها را به صورت قاطع رد میکنیم. آمارهایی که در مقاطع مختلف سنی از اداره کار شهرستان گرفتهایم، نشان میدهد در مقطع سنی ۱۵ تا ۲۹ سال، ۳۰ درصد بیکاری داریم، اما این آمار به صورت میانگین در کل استان خوزستان بیش از ۲۵ درصد است.
شریف حسینی، نماینده اهواز نیز چندی پیش گفته بود، آمار بیکاری در استان خوزستان بیشتر از ۲۵ درصد است. به گفته وی، «آمارهایی که ارائه میشود در واقع آمارهای صحیحی نیست. در خوزستان میزان بیکاری حدود ۱۲ درصد اعلام میشود، ما این آمارها را به صورت قاطع رد میکنیم. آمارهایی که در مقاطع مختلف سنی از اداره کار شهرستان گرفتهایم، نشان میدهد در مقطع سنی ۱۵ تا ۲۹ سال، ۳۰ درصد بیکاری داریم، اما این آمار به صورت میانگین در کل استان خوزستان بیش از ۲۵ درصد است.»
کیخسرو چنگلوایی، رئیس سازمان جهاد کشاورزی خوزستان اعلام کرد که در حال حاضر در خوزستان بیش از پنجهزار فارغالتحصیل بیکار در رشته کشاورزی در مقاطع لیسانس، فوق لیسانس و دکترا داریم.
این وضعیت تا جایی پیش رفته است که حتی نمایندگان مجلس جمهوری اسلامی نیز صدایشان در آمده است. به طوری که سید شکرخدا موسوی، رئیس مجمع نمایندگان خوزستان گفته است: در حال حاضر برخی پروژههای ما در شهرستان اهواز متوقف باقی ماندهاند، به عنوان مثال کارگران پروژه قطار شهری اهواز پنج، شش ماه حقوق حقوق معوقه دارند، کمبود آب و سوخت نیز یکی دیگر از مشکلات مردم استان است که باید پیگیری شود.
همچنین ناصر سودانی، نماینده شهر اهواز در این زمینه گفته است: «با وجود تمرکز صنایع در اهواز، وجود پروژههای بزرگ، رودخانه کارون و داشتن اراضی بیکاری در اهواز دردناک است، مردم را نمیتوان با دعا، خطابه و توصیه نگهداشت مردم انتظار عمل بیشتری دارند.»
گفته میشود بیکاری گستردهای که در مناطق عربنشین وجود دارد، بر زندگی مردم تاثیر قابل توجهی گذاشته است؛ به طوری که از یک طرف موجب مهاجرت این افراد به کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس شده و از طرف دیگر خود تشدیدکننده حس نارضایتی و اعتراض در منطقه شده است.
موسی شیخی، معاون سوادآموزی آموزش و پرورش خوزستان نیز گفته است: «بر اساس اعلام مرکز آمار ۲۳۰ هزار بیسواد در استان خوزستان وجود دارد.» همین بیسوادی گسترده خودش عامل دیگری است که در کنار عدم آموزش به زبان مادری موجب بروز شکافهای اجتماعی - فرهنگی در این استان میشود.
بیآبی، حاشیهنشینی و بحرانهای اجتماعی - سیاسی
باوجود اینکه در مناطق عربنشین ایران ۹ رودخانه وجود دارد، اما آب آشامیدنی به یکی از مشکلات مردم تبدیل شده است. تاجایی که بسیاری از مردم میگویند مصرف آب نوشیدنی اهواز و خرمشهر که تازه مناطق شهری محسوب میشوند را نه فقط برای ساکنان این شهر، بلکه برای حیوانات هم زیانبار و خطرناک است.
اهواز یکی از کلانشهرهای ایران است که دارای بیشترین حاشیهنشینی است. این امر بر مشکلات مردم این شهر افزوده است. اهواز با جمعیتی بالغ بر دومیلیون نفر هفتمین کلانشهر کشور محسوب میشود، اما بهدلیل شکلگیری محلههای فاقد مهندسی، مقام دوم حاشیهنشینی شهری را در کشور دارد.
این وضعیت نامناسب تا جایی پیش رفته است که حتی منابع حکومتی نیز در این زمینه هشدار دادهاند. مدتی پیش رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، حسینعلی شهریاری با تاکید بر آلوده بودن آب استان خوزستان گفت: «در حال حاضر وضعیت آب این استان بهبود پیدا نکرده است و آلودگیهای انگلی در آب لولهکشی شهر داریم.»
از طرف دیگر اهواز یکی از کلانشهرهای ایران است که دارای بیشترین حاشیهنشینی است. این امر بر مشکلات مردم این شهر افزوده است. اهواز با جمعیتی بالغ بر دومیلیون نفر هفتمین کلانشهر کشور محسوب میشود، اما بهدلیل شکلگیری محلههای فاقد مهندسی، مقام دوم حاشیهنشینی شهری را در کشور دارد.
سردار سیدعیسی دارایی، فرمانده پیشین ناحیه انتظامی خوزستان، شکاف بین حاشیهنشینها و هسته مرکزی شهر را ناشی از طبقهبندی ناعادلانه اجتماعی شهر و ادامه این روند را باعث افزایش انحرافهای اجتماعی ارزیابی میکند و میگوید: «بحران اجتماعی در این مناطق روزبهروز گستردهتر میشود، ولی مسئولان و دستاندرکاران امور کشوری باید چارهای بیندیشند.»
به باور بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی که در مناطق عربنشین استان خوزستان حضور دارند، فقر ناشی از بیکاری، بیسوادی و حاشیهنشینی در خوزستان، باعث بروز خسارتهای اجتماعی و شکافهای سیاسی فراوان و بروز اعتراضهای گسترده در میان مردم این مناطق شده است. حکومت مرکزی اما با چشم بستن بر این شرایط حاد، تنها با یک دید امنیتی و فرافکنانه هرگونه نارضایتی را با زدن برچسب تجزیهطلبی و وابستگی به عناصر بیگانه و دشمنان خارجی سرکوب میکند.
یکی از مسایلی که باید برای آن راهکاری یافت تعداد بسیار زیاد فرزندان در خانواده های عرب خوزستان است که چندین برابر متوسط کشور است. طبیعی است که فراهم آوردن امکان آموزش و بهبود وضعیت اقتصادی به کاهش نرخ رشد جمعیت خانوار کمک میکند. وجود نرخ بالای رشد جمعیت خانوار خود عاملی برای تشدید کمبودهای اقتصادی و اجتماعی است و امکان فراهم ساختن زیر ساختهای مورد نیاز را بسیار دشوار میکند.
ارسال کردن دیدگاه جدید