فرار مغزها بخشی از فرار بزرگ ایرانیان است
ایرج ادیبزاده - گفتههای اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس شورای مصلحت نظام در مورد فرار مغزها و نخبگان از ایران و رد کردن آن توسط پاسخگویی وزیر علوم و نیز معاون محمود احمدینژاد، بار دیگر به گفتوگوها در مورد علل و انگیزههای مهاجرت تحصیلکردههای ایران به کشورهای دیگر دامن زده است.
هاشمی رفسنجانی عملکرد برخی مسئولان و سیاستگذاران را باعث خروج مغزها از ایران توصیف کرده است، در حالی که کامران دانشجو وزیر علوم میگوید: «ما در کشور فرار مغزها نداریم و تکرار این جمله از سوی برخی افراد، توهین به جامعهی دانشگاهیست.»
صندوق بینالمللی پول، ایران را از نظر فرار مغزها و نخبگان در میان ۹۱ کشور توسعه یافته یا توسعه نیافته در مکان نخست قرار داده است. به برآورد صندوق بینالمللی پول، خروج صدوهشتاد هزار نخبه و تحصیلکرده ایرانی هرسال از ایران، به معنای خروج سالیانه بیش از ۵۰ میلیارد دلار از این کشور است.
قائم مقام بنیاد ملی نخبگان، دکتر سعید سهرابپور میگوید: «در سه سال گذشته ۴۰ درصد برندگان مدال طلای المپیاد دانشجویی و دانشآموزی از ایران خارج و جذب آمریکا یا کانادا شدهاند. بیش از نهصد نفر دارنده مدال طلای المپیاد دانشآموزی در سه سال گذشته در این کشور هستند.»
هفتهنامه «سازمان مدیریت و برنامهریزی» نیز نوشته است: «در سال پیش (یعنی ۱۳۸۹) ۹۰ نفر از ۱۲۵ دانشآموزی که در المپیاد جهانی رتبهی نخست را کسب کردهاند، جذب دانشگاههای آمریکا شدهاند و بسیاری از آنها هرگز به ایران برای زندگی همیشگی بازنمیگردند.»
دکتر شروین تقوی در سازمان ملی هوانوردی و فضایی آمریکا (ناسا) کار میکند و با ساخت ساعت اتمی چندین جایزه از این سازمان دریافت کرده است. زمانه با او درباره علل جذب مغزها و نخبگان ایرانی به آمریکا گفتوگویی کوتاه کرده است.
دکتر شروین تقوی: دلایل مختلفی دارد. اولین مسئله این است که آمریکا بزرگترین قدرت تحقیقاتی و پژوهشی دنیا است. اصلاً سیستم آمریکا بر قدرت اقتصادی آمریکا استوار است؛ بر قدرت صنعتیاش و قدرت صنعتیاش استوار است؛ و بر دانشگاههای معتبری که دارد. برای همین است که قدرت جذب کردن مغزها از کشورهای مختلف در این کشور بسیار زیاد است.
... و اما دلیل دوم: من گمان میکنم اگر شما ساختار سیستم دانشگاهی ایران را ببینید، متوجه میشوید که همه برمیگردند به زمان قبل از انقلاب. دانشگاههای معتبری که امروز در ایران وجود دارد، همه قبل از انقلاب درست شدهاند که ساختار آنها بیشتر هماهنگ با سیستم آمریکایی بوده است تا کشورهای دیگر. به همین دلیل است که حتی بسیاری از کتابهایی که الان در ایران تدریس میشوند در سطح پژوهشی از لیسانس تا فوق لیسانس به بالا، به زبان انگلیسی است. دلیل اصلی آن این است که بههرحال زبان بینالمللی علم انگلیسی است. من فکر میکنم این دو عامل، از عوامل اصلی است. یک این که ساختار دانشگاهی ایران شبیه ساختار آمریکاست که برمیگردد به قبل از انقلاب و دوم این که خود آمریکا یک قدرت پژوهشی بسیار معتبر در دنیاست.
گفته شده فارغالتحصیلان دانشگاه شریف بدون هیچگونه قید و شرط و بدون هیچ کنکوری میتوانند وارد دانشگاههای آمریکا شوند. آیا این درست است؟
نه، سیستم آمریکا اینطور نیست. اولاً اینها- دانشآموختگان دانشگاه شریف- در سطح لیسانس و فوق لیسانس خیلی قوی هستند. اما وقتی به سطح دکتری میرسند، باید پذیرش بگیرند. موضوع مهم این است که از «شریف» دانشجو خیلی بیشتر میآید که این هم دلایل مختلف دارد. اولین دلیلش این است که بیشتر این دانشجوهایی که میآیند، در رتبههای بالای کنکور در ایران بودند و این نشان میدهد که دانشجویان این دانشگاه از نظر درسی قویتر از دیگر دانشگاههای ایران باشند.
دوم این که در شریف یک فرهنگی مطالعاتی متفاوت وجود دارد. شما وقتی سال اول میروید، میبینید تمام دانشجویان بزرگتر که دو یا سه سال از شما بالاتر هستند، تلاش میکنند برای پیشرفت. یعنی این جو اصلاً به شما تحمیل میشود. این جو در دانشگاههای دیگر ایران وجود ندارد. سومین دلیل آن هم باز برمیگردد به این که این دانشگاه شریف همان دانشگاه آریامهر سابق است که زمان دکتر مجتهدی درست شد. این دانشگاه روی ساختار دانشگاهی آمریکایی درست شده است. برعکس پژوهشگران و استادان مثلاً دانشگاه تهران که اولین دانشگاه ایران بود که زمان رضاشاه درست شد، بیشتر وابسته به سیستم فرانسه هستند. برای همین است که شما این تفاوت نظر را در این دانشگاهها به این صورت میتوانید ببینید.
شما دلیل اصلی فرار مغزها و نخبگان از ایران را در چه میدانید؟
اولاً فرار یک سئوال بسیار گستردهتر و بنیادیتر است. ما باید به فرار ایرانیها نگاه کنیم که بخشی از آن را فرار مغزها تشکیل میدهد. این کار برای مغزها خیلی راحتتر است. یکی از دلایلی که جوانان ما این قدر علاقهمند به رشتههای فنی شدهاند، چه خانمها و چه آقایان، این است که این رشتهها میتواند برای آنها شرایطی فراهم کند تا راحتتر بتوانند از جو خفقانزده مملکت فرار کنند.
امروز ما روبهرو هستیم با بزرگترین موج مهاجرتی که در ایران اتفاق افتاده است. نه زمان حمله اعراب و نه زمان مغول ما چنین سابقهای نداشتیم و روز به روز هم دامنه این فرار توسعه بیشتری پیدا میکند. پس این فرار مردم است و من برای این که سخن را کوتاه بگویم، به این نکته اشاره میکنم که یکی از دلایل فرار مردم این است که ساختار یک مملکت با دو واژه درست شده است. یعنی شما دو واژه دارید که اگر به عمق آن بروید، متوجه میشوید با همدیگر تناقض دارند. یک نظام الهی و دوم نظام انسانی. خب شما وقتی ساختار یک مملکت را بر پایهی چنین دروغی درست میکنید، خب مشکل فرار مغزها مستثنی از مشکلات دیگر نمیشود. به این دلیل تمام آن مملکت میپاشد.
شما میدانید که هر کسی بهعنوان یک فرد دوست دارد در مملکت خودش باشد. من ترجیح میدادم در مملکت خودم یک زندگی معمولی داشتم تا این که یک موقعیت اجرایی بسیار مهم در یک کشور خارجی به من میدادند، ولی مردم برای نجات و برای بقای خودشان تمام این مشکلات را به جان میخرند. شما میدانید که وقتی مهاجرت میکنید، برخورد میکنید به مشکلات معنوی، مشکلات مادی و مشکلات روحی. مردم اما این مشکلات را به جان میخرند تا از جو خفقان فرار کنند.
آیا مسائلی که در یکی، دو سه سال اخیر بهوجود آمده، مانند طرح سهمیهبندی جنسیتی در کنکور سراسری دانشگاه (که ورود دخترها را به فضای آموزش عالی محدود میکند)، سهمیه بسیج، بازنشسته کردن استادان لیبرال و استادان متفاوت و ... در فرار نخبهها تأثیر داشته است؟ در همین سال گذشته بیش از ۹۰ نفر از ۱۲۵ دانشآموزی که در المپیادهای جهانی کسب رتبه کرده بودند، هماکنون در دانشگاههای آمریکا تحصیل میکنند.
همه اینها تأثیر دارد. اصلاً این یک انقلاب فرهنگی دوم است که در آن مملکت اتفاق میافتد. اینها سعی کرده بودند تمام ساختارهای پژوهشی مملکت را ویران کنند... یعنی این طرح به این صورت است که میخواهند یک آخوند بیآید به این ساختار آموزشی- پژوهشی مسلط شود. ماهیت نظام همین است. اگر از نظر بنیادی نگاه کنید، میبینید واقعاً همین است که من گفتم. این نظام روی دو واژه درست شده است. یکی دیانت که اگر شما به عمق آن بروید، باید از تمام ساختارهای دنیا ببرید. دوم این که میخواهند یک ساختار دنیایی هم داشته باشند و این با یک تناقض کامل مواجه میشود و نتایجش هم همین است. یعنی تمام این قاعده مستثنی نیست و روز به روز هم بدتر خواهد شد.
چون سیستم نظام جمهوری اسلامی که تا امروز استوار بوده است به ساختارهایی وابستهاند که در دوران پیش درست شدهاند. یعنی اگر عمیقاً نگاه کنیم، اگر مردم ما که میخواهم آنها را از نظام جدا کنم، از نظر نظامی یا در هر عرصه دیگری مثلا علمی یا کشاورزی پیشرفت میکنند، واقعاً به نظام ربطی ندارد. یعنی خود نظام دستاوردش صفر بوده است. مثل این است که مردم دارند میدوند و این نظام مثل وزنه ای یک تنی به آنها تحمیل شده است. نتیجه همین است و روز به روز هم بدتر خواهد شد.
آقای هاشمی رفسنجانی گفته است عملکرد برخی از مسئولان موجب فرار مغزها میشود. در حالی که معاون آقای احمدینژاد اعلام کرده که مهاجرت نخبگان از کشور به شدت کاهش یافته است. شما در مورد این دو گفته چه نظری دارید؟
آقای رفسنجانی خودش یکی از عوامل اصلی این اتفاق است. اتفاقاً اگر سیستم مملکت درست بود، آدمهایی نظیر او الان باید پشت میلههای زندان و جوابگوی ملت باشند. به جای این افراد در حال حاضر جوانان مملکت یا کسانی که واقعاً دلشان برای وطنشان میسوزد، یا در زندانها و یا در بدترین شرایط جسمانی و اجتماعی هستند. حتی در میان کسانی که در جبهه جنگیدهاند، هستند افرادی که پول ندارند برای خودشان دارو بخرند.
جناب ادیب زاده* من و امثال من که نه سواد دانشگاهی،نه سواد سیاسی و نه سابقه مباراتی داریم،از ابتدای توطعه امریکا و صهیونیستها به رفسنجانی که خود یکی از عاملین فجایع در ایران است و نقش اصلی در برپائی انقلاب مخملی را داشت،اعتراض میکردیم****.اکنون میدانید که اقای دکتر هم مانند دیگر ایرانیان ساده لوحی چون من، نظر مناسبی نسبت به اقای رفسنجانی ندارند.ایا در ین رابطه میتوان از شما سؤالاتی کرد و پاسخ گرفت؟ ١-لطفا بفرمائید چرا در ان زمان به نفع ایشان و بعد از این مدت کوتاه علیه ایشان فعالیت مطبوعاتی میفرمائید؟ ٢-به نظر شما این شکل کار مطبوعاتی،ستون چهارم دمکراسی را محکم تر و یا تضعیف میکند؟ از اقای دکتر هم به خاطر حسن نیت و وطن دوستی و علاقمندیش به سرنوشت هم میهنانش قدردانی و تشکر میکنم و امیدوارم موفق تر باشند و از انتقال دانش خود به هموطنان داخل و خارج از کشور هم دریغ نفرمایند.اقای ادیب زاده از شما هم بابت انجام این مصاحبه خوب تشکر میکنم.
بهترین مصاحبه زمانه
یک نکته کوچک باید عرض کنم. مهمان برنامه به مجتهدی اشاره کردند درصورتی که دکتر مجتهدی مدیر و موسس دانشگاه امیرکبیر بوده و موسس و اولین رئیس دانشگاه شریف سید حسین نصر بوده است. البته در اصل گفته ایشان تردیدی نیست چون نصر هم تحصیل کرده آمریکا بود و سیستم آمریکایی را اجرا کرد.
گفتار مهمان برنامه درست است .مجتهدی نقش کیلیدی بازی کرد در تاسیس شریف (آریامهر) که رو مدل MIT درست شده بود.
مجتهدی در آن زمان مدیر دبیرستان البرز بود. ولی در مصاحبه هیچ زمان بحث مدیریت آریامهر نبود که اسم نصر اشاره بشود.
علی از شیراز
مرسی آقای ادیبزاده برای این مصاحبه آموزنده. خواهشمندیم که بیشتر از این نو مهمانان استقبال بشود.
مغز ها و نخبه ها دیریست از این دیار کوچ کرده اند،بسیاری نظیر خود حقیر که دست بالا در حکم دل و قلوه مملکت ،یحتمل هستیم ،ده سالی میشود در صف اخذ اقامت جائی هستیم که در سالیانی نه چندان دور ،برای مهاجرین افغان فرش قرمز پهن کرده بود !و اکنون دکتر و مهندسین ایرانی آنجا بعضا"ساندویچ می پیچند !!
در مجموع آمریکایی ها پرونده قابل قبولی در رابطه با ایران داشنتد و شاید موارد نادری پیدا بشود مانند سال 32 که در ارتباطشان با ایران بد عمل کردند در عوض بعد از آن یکی از مسببین اصلی پیشرفتهای ایران در سالهای پس از کودتا بودند. اما اگر بعضی ها اصرار دارند این دشمنی را تا فروپاشی ادامه دهند در نهایت این ملت ایران خواهد بود که تاوان این همه ندانم کاری را بدهد. پس از انقلاب نظام ایران نیاز به دشمن فرضی داشته است و متأسفانه قرعه بنام آمریکا زده شده که وجود خارجی در ایران ندارد. در اصل اگر بتوان دشمنی فرضی را بهانه عقب ماندگی ایران تصور کرد آن انگلیستان است نه آمریکا، اما مرد حرفش یکی است و امروز اگر آمریکایی ها کشور خودشان را هم به ما ببخشند این کینه از دل مسئولان ما زدوده نخواهد شد. طبیعی است که بخشی از مردمی که از حد عوام بالاتر رفته باشند نمیتوانند خود را با مقررات حاکم وفق دهند و تنها چاره فرار از ایران است . شایستگی ، وسیله ای است برای رسیدن به سعادت و آمریکا شایستگی جذب نخبه ها ( این سرمایه های عظیم ) را دارد.
ابتدای مصاحبه آمده خروج 180 هزار تحصیل کرده و نخبه به نظر شما این آمار واقعی . زمانی که ما در کشور کمتر از 7 ملیون نفر باتحصیلات آکادمیک داریم (با توجه به آمار سازمان آمار در سال 1385) خروج این تعداد به نظر شما واقعی . با توجه به این تعداد خروج لذا حتی یک تحصیل کرده هم در حال حاضر در ایران نباشد. به نظر من کسانی که از ایران می روند و دیگر به کشور برای خدمت به مردم خود که هزینه رشد اولیه خود را از جیب همین مردم برای آنها تامین شده است و فضا را برای رشد نکردن این مملکت هر چه بیشتر می کنند فقط باید متاسف بود. چون مردم عادی که کاری از دست آنها برنمیآید این نخبه یک کشور که باید آنرا آباد کند و با مشکلات اساسی بجنگد نه مردم عادی.
ارسال کردن دیدگاه جدید