خانه | جامعه | دگرباش

تبعیض

شنبه, 1390-02-17 17:06
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
آرمان نامدار

آرمان نامدار - برای کسب حقوق بشر، امنیت اجتماعی و حقوق شهروندی، اساسی‌ترین و بغرنج‌ترین مشکل دگرباشان جنسی، ترس جامعه از دگرباشان جنسی است. این ترس از سوی افراد ناآگاه به مقوله دگرباشی فارغ از این‌که دگرجنسگرا هستند یا دگرباش مشاهده می‌شود.

 

در کشورهای جهان سوم و کشورهایی که حکومت و دین به‌هم گره خورده‌اند این مشکل بیشتر نمود پیدا می‌کند از آن رو که نه تنها آموزشی در این زمینه به مردم داده نمی‌شود بلکه حتی در بستر جامعه به علت تابویی که از همجنسگرایی ساخته شده صحبت از دگرباشی (اعم از همجنسگرایی، دوجنسگرایی، دگرجنسگونگی و دوجنسگونگی) به میان نمی‌آید. ترس از هر گرایشی به جز دگرجنسگرایی، ناخودآگاه و خودآگاه زمینه‌ی «ترس از همجنسگرایی» را فراهم می‌کند. همچنین جملاتی هم‌چون: فلانی حالت دارد. اواخواهر است. یا فلان زن ادای مردها را در می‌‌آورد. فلانی دوجنسه است، معلوم نیست مرد است یا زن و عبارت‌هایی از این دست که اکثریت دگرجنسگرا را از اقلیت دگرباش متمایز می‌کند و انگ‌ بیماری جنسی را به دگرباشان می‌زند، زمینه ترس از همجنسگرایی را فراهم می‌سازد. در بسیاری مواقع، دولت‌هایی که بازده مثبت مادی و معنوی آگاهی‌بخشی و فرهنگ‌سازی را لحاظ نمی‌کنند، همزمان، سرکوب اقلیت‌های جنسی به عنوان عضوی زاید و سربار اجتماع را نیز تشویق می‌کنند.

 

اما آیا به راستی دگرباشان جنسی بیمار روانی هستند؟ عضو زاید جامعه، چه جامعه کوچک خانواده،‌ چه جامعه بزرگ کشور هستند؟ آیا انکار وجود میل جنسی به شریک جنسی یا همسری همجنس، امکان‌پذیر است؟ آیا همجنسگرایان نمی‌بایست از حقوق و جایگاه اجتماعی یک شهروند، یک شهروند مسئول، برخوردار شوند؟

 

همجنسگرایان و حقوق بشر

 

علوم پزشکی و اجتماعی قرن ٢١ به این پرسش‌ها پاسخ منفی می‌دهد. در دنیای امروز و بر اساس مفاد قطعنامه حقوق بشر، همه انسان‌ها از حقوق اجتماعی برخوردارند. همه انسان‌ها حق زندگی دارند. همه انسان‌ها تا زمانی که حقوق انسان‌های دیگر را پایمال نکنند، آزادند؛ فارغ از رنگ پوست، فارغ از جنسیت، فارغ از اعتقادات دینی و فارغ از گرایش جنسی‌شان. انسان‌گرایی و حقوق بشر صافی تبعیض ندارد. هیچ گروهی را برتر نمی‌شمارد و هیچ گروهی را محروم از حقوق فرض نمی‌کند. در هیچ کجای قطعنامه حقوق بشر گفته نشده است «همه انسان‌ها... به جز همجنسگرایان.»

 

با این حال، گویی این بخش از جامعه، یعنی همجنسگرایان، تراجنسی‌ها، و دوجنسگرایان، نفس می‌کشد و زندگی می‌کند اما وجود خارجی ندارد. در برابر هنجارشکنی و قانون‌شکنی مسئول نیست چون به عنوان شهروند به شمار نیامده تا به نوبه خود همانند دیگر شهروندان مسئولیت رعایت هنجارها را نیز داشته باشد. نمی‌تواند در آینده جامعه خویش نقش داشته باشد چون از حقوق شهروندی برخوردار نیست. نمی‌تواند حقوق خود را در هیچ دادگاهی بازستاند و در برابر سلب حقوق دیگران پاسخگو نیست چون حق و مسئولیتی برایش بر شمرده نشده و شهروند جامعه به شمار نیامده است.

 

نگاهی به چند ماده حقوق بشر بیاندازیم که حقوق انسان‌ها را در برابر یکدیگر روشن می‌سازد:

 

ماده یک اعلامیه حقوق بشر می‌گوید: تمام افراد بشر آزاد زاده می‌شوند و از لحاظ حيثيت و کرامت و حقوق با هم برابرند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و بايد با يکديگر با روحيه‌ای برادرانه رفتار کنند.

 

ماده هفت اعلامیه جهانی حقوق بشر می‌گوید: همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بی‌هيچ تبعيضی از حمايت يکسان قانون برخوردار شوند. همه حق دارند در مقابل هر تبعيضی که ناقض اعلاميه حاضر باشد، و بر ضد هر تحريکی که در راستای چنين تبعيضی به عمل آيد، از حمايت يکسان قانون بهره‌مند شوند.

 

در ماده بیست و دو اعلامیه در همین رابطه اضافه می‌شود: هر شخصی به عنوان عضو جامعه حق امنيت اجتماعی دارد و مجاز است به ياری مساعی ملی و همکاری بين‌المللی، حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ضروری برای حفظ حيثيت و کرامت و رشد آزادانه شخصيت خود را با توجه به تشکيلات و منابع کشور خویش، به دست آورد.

 

در ماده بیست و نه اعلامیه جهانی حقوق بشر گفته می‌شود: هر فردی فقط در برابر آن جامعه‌ای وظايفی بر عهده دارد که رشد آزادانه و همه جانبه او را ممکن می‌سازد.

 

همجنسگرایان ایرانی و سایه شوم مرگ

 

پرسش اینجاست: یک فرد همجنسگرا که در قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران، به مرگ محکوم است، آیا می‌تواند زیر این سایه مرگ، به عنوان شهروندی مسئول و پاسخگو و مفید برای جامعه، به بزرگسالی جسمی، روانی، و اجتماعی برسد؟

 

با تمام ‌آن‌چه که بازخوانده شد و با این‌که این اعلامیه در سال، ١٩٤٨ یعنی بیست و پنج سال پیش از خارج کردن همجنسگرایی از فهرست بیماری‌های روانی در سال ١٩٧٣ صادر شده، همه انسان‌ها را در هر کشوری که زندگی می‌کنند دارای حقوق و احترام و امنیت در همه ابعاد اجتماعی می‌داند.

 

با وجود این، ترس از همجنس‌گرایی و به طور کلی ترس از دگرباشان مختص به قشر خاصی از اجتماع نیست همان‌گونه که معتبر شمردن حقوق آن‌ها توسط دیگران، متعلق به قشرخاصی از اجتماع نیست. دانش‌آموختگانی در مقاطع و رتبه‌های عالی این ترس را با خود حمل می‌کنند و به دلیل جایگاه معتبر خود، ترس خود را یک بار دیگر به جامعه تزریق می‌کنند. این به اصطلاح روشنفکران از ‌آن‌چه به عنوان حقوق بشری دگرباشان شمرده می‌شود یا بی‌خبرند یا گریزانند یا باخبرند اما به خاطر ترس‌ درونی‌شده خویش ترجیح می‌دهند وانمود کنند بی‌خبرند و دیگران را نیز در این هراس شریک کنند.

 

در سال ١٩٧٣ انجمن روان‌پزشکی آمریکا همجنس‌گرایی را به طور رسمی از فهرست بیماری‌های روانی حذف کرد. تحقیقات امروز و مقاله‌های پزشکی همخوابگی با همجنس و کشش رمانتیک، احساسات و رفتارهای همجنسگرایان را عادی و مثبت ارزیابی کرده‌اند.

 

حقوق بشری و اجتماعی همجنسگرایان و به طور کلی دگرباشان جنسی در بسیاری از کشورهای پیشرو نظیر آمریکا، کانادا، آرژانتین، برزیل و بیشتر کشورهای اروپایی نظیر نروژ، سوئد، بریتانیا، فرانسه، ایرلند، سوییس، فنلاند، ایسلند، دانمارک، بلژیک، لوکزامبرگ، اتریش در کنار آفریقای جنوبی، استرلیا، نیوزلند، تایلند و بسیاری دیگر همانند دیگر شهروندان مراعات می‌شود.

 

هنوز کسانی گمان می‌کنند حقوق همجنسگرایان حقوق بشر نیست و بنابراین تبعیض علیه اقلیت‌های جنسی نقض حقوق بشر به شمار نمی‌آید. هنوز کسانی از تمام راه‌های موجه و ناموجه برای ریشه‌کن کردن همجنسگرایی کوشش می‌کنند و آن را وظیفه خود در راه یکدست سازی جامعه می‌دانند. تلاش برای نابودی دگرباشی به عنوان یک آسیب اجتماعی منجربه پایمال شدن حقوق و مسئولیت‌های تک‌تک انسان‌های آن جامعه خواهد شد. اگر با این دیدگاه به حقوق بشر نگاه کنیم می‌بینیم هر فرد متعلق به اقلیتی است که از دامنه حقوق آن تنها به دلیل تعداد نمادین اعضایش کاسته می‌شود و محکوم به نابودی تدریجی می‌شود. هر چند در کشور ما تنها دگرباشان نیستند که مورد آزار قرار می‌گیرند، اما دگرباشان تنها اقلیتی هستند که نه به دلیل اعتقاد بلکه به خاطر ویژگی گرایش جنسی که اکتسابی و انتخابی نیست، مورد آزار قرار می‌گیرند.

 

توجه کنیم که بهاییان، دراویش گنابادی، جامعه مسیحیان پروتستان، سنی‌ها، قوم‌های آذری، کرد، عرب، بلوچ در کنار اپوزیسیون‌های سیاسی همچون سلطنت‌طلبان، کمونیست‌ها، جمهوری‌خواهان و اصلاح‌طلبان، به دلیل اقلیت‌بودن همه دچار نقض حقوق انسانی و شهروندی‌اند و تاسف‌بار این که بسیاری از این افراد و گروه‌ها حقوق بشری و شهروندی اقلیت‌های جنسی، یعنی دگرباشان را انکار می‌کنند. آنچه مسئولیت یک دولت برای پویش و بالندگی جامعه است، فرهنگ‌سازی و آموزش حقوق بشر و حقوق شهروندی به افراد جامعه است تا از این راه، مسیر رشد همه افراد جامعه و کشور را هموار سازد. مسئولیت جامعه همجنسگرا و به طور کل، دگرباشان جنسی، در مقابل، این است که با استفاده از نمادهای آشکارسازی، به آنچه در نزد افراد دگرباش به عنوان سلامت اجتماعی و موفقیت و پویندگی علمی فرد شناخته می‌شود اشاره کنند تا تصویر معوج همجنسگرایی را در ذهن جامعه اصلاح کنند.
 

Share this
Share/Save/Bookmark

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما