خانه | جامعه | دگرباش

گذشتن از مرز ممنوعه

سه شنبه, 1390-01-30 00:59
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
گفت‌وگو با پارسا، ترانه‌سرای دگرباش ایرانی- بخش نخست
حمید پرنیان

حمید پرنیان - پارسا ترانه‌سرای دگرباشی است که سه سال پیش ایران را همراه با یار و شریک جنسی‌اش ترک کرد و یک سال در ترکیه ماند و سرانجام به کانادا و شهر تورنتو رسید.

روز ۱۹ فروردین سال جاری به خانه‌اش رفتم تا درباره ترانه‌سرایی و زندگی‌اش در ایران و کانادا با هم گفت‌وگو کنیم. در بخش نخست این گفت‌وگو پارسا از فضای همجنسگراستیزانه ترانه فارسی می‌گوید. یکی از ترانه‌هایش را هم برای‌مان خوانده است که می‌توانید آن را بشنوید. در بخش دوم این گفت‌وگو که هفته بعد منتشر خواهد شد پارسا از زندگی سختی که در ایران و کانادا داشت خواهد گفت.


پارسا-
تاحدود زیادی می‌توانم بگویم که من توقع خیلی زیادی از تورنتو نداشتم. توقع من تا این حد بود که من را به عنوان یک شهروند "گی" بپذیرد و نیازی نباشد به دروغ‌گفتن‌های‌ خودم در ایران ادامه بدهم. خب به این تا حدود زیادی رسیده‌ام.

فکر می‌کنم یکی از دلایل این‌که آدم‌ها می‌نویسند به خاطر این است که کسی حرف‌های‌شان را نمی‌فهمد و خیلی وقت‌ها نمی‌توانند آن حرف‌ها را به کسی بگویند. چون، به قول صادق هدایت، زخم‌هایی در زندگی هست که مثل خوره ذره‌ذره تو را توی انزوا می‌خورد و تو هیچ‌وقت نمی‌توانی بیان‌شان کنی به این خاطر که اگر آنها را بیان کنی یا تو را نمی‌فهمند یا مسخره‌ات می‌کنند.

شاید یکی از دلایلی که آدم‌ها می‌نویسند این است که می‌خواهند حرف‌های‌شان را بزنند ولی کسی نیست که حرف‌های‌شان را گوش دهد یا بفهمدشان، پس ترجیح می‌دهند که بنویسند. فکر می‌کنم این دلیل نوشتن است.

حالا این‌که چرا ترانه؟ من قبل از این‌که ترانه بنویسم خیلی شعر سپید می‌نوشتم؛ حالا اگر بشود اسمش را شعر گذاشت البته، چون برای سال‌های پیش است و فقط برای دو یا سه نفری این شعرها را می‌خواندم (که یا دوست‌هایم بودند یا اعضای خانواده‌ام) و آنها هم هیچ عکس‌العمل خاصی انجام نمی‌دادند. یا کسی نمی‌فهمیدشان، یا خیلی خوب نبودند. تا این‌که یک روز داشتم اولین ترانه‌ای را که نوشته بودم و خیلی ایراد داشت برای خواهرم می‌خواندم. بچه برادرم که آن موقع حدود ۱۲ یا ۱۳ سال داشت، قشنگ داشت گوش می‌کرد. وقتی خواندن ترانه تمام شد گفت این ترانه چقدر قشنگ است. این حرفش به من خیلی مزه داد. احساس کردم که خیلی‌ها می‌توانند با ترانه ارتباط برقرار کنند. خیلی از حرف‌ها را می‌شود در قالب ترانه گفت که در قالب شعر سپید نمی‌شود. شاید ترانه برای مخاطب عام دلنشین‌تر است. شاید دلیل این موضوع، وزن ترانه باشد یا محاوره‌ای بودن آن باشد. ترانه حرف‌هایی را می‌زند که توی کوچه و خیابان می‌شنوی.

کم‌کم که ترانه‌هایم حال و هوای بهتری از لحاظ تکنیکی پیدا کردند، احساس کردم این‌ها واقعا ارزش خوانده‌شدن دارند. این فقط نظر من نبود؛ نظر خیلی از دوست‌های ترانه‌سرا بود که می‌گفتند ترانه‌های من قشنگ هستند.

فقط یکی از ترانه‌هایم توسط خواننده‌ای که داخل ایران است خوانده شده. این ترانه، به‌شدت مردانه است. به نظر من با این‌که این ترانه به‌شدت مردانه است، اما سرشار از احساسات است و می‌شود گفت که خیلی لطیف است. شاید دلیل خوانده‌شدن این ترانه همین بود. برای این‌که در ترانه به شدت اصرار می‌شود که نویسنده ترانه یک مرد است. ولی درباره خیلی از ترانه‌های دیگر من نمی‌شود به‌راحتی فهمید که این ترانه مردانه است یا زنانه. نمی‌توان برای‌شان جنسیت قائل شد. از هر طرف که بخوانی معنی می‌دهد. شاید به همین خاطر است که ترانه‌های دیگر من را نخوانده‌اند.

به نظر من، گذشته از این خواننده‌ها می‌ترسند ریسک بکنند و می‌ترسند که طرفداران‌شان را از دست بدهند. من این‌جا با خواننده‌ای صحبت می‌کردم که می‌خواست ترانه‌های من را بخواند. او به من گفت که اگر این ترانه‌ها را بخوانم، مافیایی که در ترانه هست اجازه نمی‌دهد که این آلبوم به فروش برود. او می‌گفت من باید رسماً از تهیه‌کننده اجازه بگیرم که ترانه‌ای را بخوانم یا نه. اگر او اجازه داد آن‌وقت به آهنگساز سپرده می‌شود.

من خودم مطمئن نیستم اما حرفی که آن خواننده به من می‌زد این بود که تمام آلبوم‌های موفق آلبوم‌هایی هستند که از لحاظ حکومت ایران تاییدشده هستند. او می‌گفت من نمی‌توانم ترانه‌ای بخوانم که برخلاف ارزش‌های دولت جمهوری اسلامی ایران است.

خواننده‌های ما می‌ترسند که مخاطبان‌شان را از دست بدهند و در عمل جرئت هیچ ریسکی را ندارند. اصلاً فرقی هم نمی‌کند که این آدم چقدر بزرگ باشد. اما اگر خواننده‌ای ترانه‌های دگرباش را بخواند، او هیچ ریسکی نمی‌کند. او فقط هم‌دردی خودش را نشان می‌دهد. او فقط می‌گوید من هم هستم. شاید تبلیغ مثبتی برای آن خواننده هم باشد، ولی خب خواننده‌ها این کار را نمی‌کنند.

از خواننده‌هایی که سال‌هاست برای ایرانیان آواز می‌خوانند و می‌شود گفت که همه ایرانی‌ها دوست‌شان دارند توقع بالاست. این‌ها کسانی هستند که می‌توانند روی جامعه تاثیر بگذارند. این‌ها کسانی هستند که می‌توانند نظر جامعه را عوض کنند.

همین‌جا جا دارد که واقعا از خانم شهره صولتی تشکر کنم که شجاعت به خرج داد و در گفت‌وگو با رادیو زمانه اعلام کرد اگر ترانه خوب همجنسگرایانه‌ای به‌ دستش برسد با کمال میل حاضر است که آن را بخواند. این واقعاً جای تشکر دارد و من خوشحال می‌شوم که یک روزی دیگر خواننده‌های معروف ایرانی نیز چنین جرئتی کنند.

اگر خواننده‌ای ترانه‌ای همجنسگرایانه بخواند دلیل نمی‌شود که بگوییم خود آن خواننده همجنسگراست. اگر کسی از حقوق گروه خاصی دفاع کند دلیل بر آن نمی‌شود که آن خواننده جزوی از همان گروه است. مردان بسیاری هستند که از حقوق زنان دفاع می‌کنند، این دلیل نمی‌شود که آن‌ها را زن بدانیم. آن‌ها فقط اکتیویست هستند.


معنای محراب، ترانه‌ای از پارسا را بشنوید.

 

دوباره با توام انگار تو این شب‌های دی‌ماهی
ندارم فرصت اشک و نمونده قدرت آهی
کنار اون خیابونی که معبدواره من شد
همون‌جایی که عشق تو رسید و پاره تن شد
به من گفتی دوست‌ام داری و چشم آسمون تر شد
که مردی لاابالی عاشق یک مرد دیگر شد
همون‌جایی که لب‌هامون گذشت از مرز ممنوعه
و قلبامون گواهی داد که این احساس مشروعه
هنوزم سینه مردونه تو واسه من معنای محرابه
هنوزم توی بازوهات دل‌ام آسوده می‌خوابه
هنوزم پا به پای تو خیابونا کوتاه می‌شن
هنوزم تو دوستم داری، هنوزم، تو خیال من
کنار اون خیابونی که معبدواره من شد
به من گفتی دوستم داری و عشقت پاره تن شد

Share this
Share/Save/Bookmark

مشک آن است که ببوید نه آنکه عطار بگوید دادان القاب به یکدیگر از فبیل نویسنده ، پژوهشگر ، ترانه سرا و نظیر اینها و استفاده از رانت فضای در اختیار داریم و به زبان عادی نوشابه باز کردن برای هم دردی از همجنسگرایی در جامعه دوا نمی کند کجای این ترانه که گذاشته اید بامعیارهای حرفه ای ترانه سرای تطبیق دارد این شیوه که در پیش گرفته اید و برای خود نویسنده ، رمان نویس ، شاعر و غیره می سازید سبب تمسخر بوده و جز محدود شدن به خود و فضای خود ساخته منتهی نمی شود اگر ایشان ترانه سرا است باید کار کند به موفقیت حرفه ای برسد خودبه خود در جایگاه واقعی قرار می گیرد. با این روندی که در پیش گرفته اید به طور کلی فکر کنم اکثر هم همجنسگراهایی که به اونور آب آمده اند و ارادت خود را ثابت کرده ان لفب می گیرند القابی که مثل القاب قاجاری اعطا می شود کاری می کنید که همین یک مقدر فضای که در زمانه در اختیار دارید از دست بدهید اتوپیایی که شما از همجنسگرای ایرانی ساخته اید بسیار بعید است طبقه متوسط به بالا/ تحصیل کرده/ هنرمند یا دوستدارهنر/ نویسنده در اکثر موارد حداقل شاعر/ فیلسوف در اکثر موارد حداقل روشنفکر/ فهیم با سطح معلومات عالی در اکثر موارد حداقل داری یک کتاب الکترونیکی که تراوشات ذهنی خود را طی چند صفحه به عنوان کتاب به خورد مخاطب می دهد در راستای کتاب سازی / یک دسته ستایشگر که برای هم نقد می نویسند و نوشابه باز می کنند این تصویر بیشتر تداعی گری اشرافی منشی همجنسگرایی است تا همجنسگرایی واقعی در ایران

کاش بجای نقد شخصیت سازنده ها رو ترانه رو نقد می کردین .... چقدر ایرانی بازی ... چرا هیچ کی چشم نداره اون یکی رو ببینه! خنده داره میگه ترانه ایراد داره بعد از آدما ایراد می گیره ... ضعف حاد شخصیتی!

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما