عسگر اولادی و ایجاد فضای چند قطبی در بلوک قدرت
علی افشاری – موضعگیریهای بحث برانگیز حبیبالله عسگراولادی، روند واگرایی در بلوک اصولگرایان را تشدید کرده است. موضع او ابتدا با حمله اکثر چهرههای اصولگرا و حمایت معدودی همراه شد. اما اینک با فرو نشستن گرد و غبارهای اولیه، حمایت از وی در بخشهای میانهرو و سنتی اصولگرایان رو به افزایش است.
علی لاریجانی هنگام سفر به سودان تلویحا به حمایت از سخنان اخیر عسگراولادی در خصوص موسوی و کروبی پرداخت و در پاسخ به خبرگزاری ایسنا گفت: «با توجه به نظرات قبلی آقای عسگراولادی معتقدم که منظور ايشان آن است که اين افراد اشکالاتی در کارشان بوده و بعد از انتخابات درست عمل نکردهاند. ممکن است ايشان میخواهند بگويند که ريشههاي موضوع در خارج بوده و اينها در اين قضيه اشتباهات فاحشي داشتند.»
وی همچنين در واکنش به گفتههای عسگراولادی مبنی بر اين که موسوی و کروبی را سران فتنه
نمیداند و برخی که معتقدند جريانی میخواهد موسوی و کروبی را تطهير کند، گفت: «فکر نمیکنم آقای عسگراولادي بخواهد چنين چيزی را بگويد که ديگران را بلاوجه تطهير کند. آقاي عسگراولادي فردي خبير در مسائل و همچنين متدين و باسابقه طولاني مبارزه است.
به گزارش ایسنا، رئيس مجلس با تاکيد بر اين که اين موضوعات مسئله اصلی کشور نيستند، گفت: «الان مسئله اصلي کشور اين حرفها نيست که محل مناقشه باشد از اين رو نبايد آقای عسگراولادی را که شخصيتی مبارز، صاحبنظر، متدين و سابقون السابقون انقلاب است بلاوجه آماج حمله قرار داد.»
لاريجاني تاکيد کرد: «يقين دارم که حرف ايشان با ديگران خيلی متفاوت نيست. ايشان معتقدند که اين افراد اشتباهات فاحشی داشتهاند، ضمن اين که اين حرف در گذشته نيز مطرح بود و رهبری نيز فرموده بودند که ريشه اصلی اينها در خارج از کشور بوده است. البته ممکن است عدهای بگويند اين افراد در داخل هم فتنه کردهاند با اين وجود باز هم آقای عسگراولادی نگفته که اينها فتنهای انجام ندادهاند. اين دعوای سياسی باثمری نيست و نبايد مواضع را نيز تند کرد.»
در عمل عسگراولادی راهی متفاوت از برخورد رسمی حکومت در مواجهه با جنبش سبز را باز کرد. اولین پیامد این ماجرا، زنده بودن مسئله رهبران نمادین جنبش سبز است و بطلان ادعای حکومت را آشکار میسازد که آنها را تمام شده تلقی میکند. موسوی و کروبی هنوز آن قدر داخل نظام سیاسی وزن دارند که پیرامون آنها چنین چالش و جنجالی به پا میشود. این اتفاق در تضاد یا خلاف نظر رهبری است که چندی پیش، موسوی و کروبی را در زمین و ملاءاعلی، سیهرو معرفی کرد.
همچنین اسدالله بادامچیان که در بخش تندروی جمعیت موتلفه اسلامی قرار دارد؛ در پشتیبانی از عسگراولادی گفته است: «عسگراولادی را همه به خوبی میشناسند. وی به ایمان، تقوا، پاکی و انصاف و عدالت شهره است. عسگراولادی نمونهای بارز از ولایتپذیران در انقلاب اسلامی است. عسگراولادی مواضع اخیر را از روی تکلیف شرعی خویش اتخاذ کرده است.»
بادامچیان تاکید کرده که عسگراولادی درصدد است باب جدیدی را در سپهر سیاسی ایران باز کند و هر کس نقدی به اظهارات او دارد، طرح کند تا پاسخ آن را بگیرد. او گفته است: «گروههای مخاطب عسگراولادی از راهی که این انقلابی متعهد و متدین برایشان باز کرده است، برای تصحیح اشتباهات و بازگشت از خطاها استفاده کنند که فرصتها همواره کوتاه مدت هستند.»
در این میان از همه صریحتر علی مطهری به حمایت از عسگر اولادی پرداخت. البته نامهنگاریها و موضعگیریهای عسگراولادی در هفته گذشته فاقد انسجام بوده است. وی کوشیده با مرزبندی با اصلاحطلبان و بخش افراطی اصولگرایان خود را در میانه قرار دهد و موضع متمایز بگیرد.
به نظر میرسد که عسگراولادی در اثر نگرانی از خوردن برچسب نزدیکی به رهبران نمادین جنبش سبز یا همسویی با مخالفان، بین دو طرف نوسان کرده است. او از سویی به صراحت میگوید موسوی و کروبی را مجرم نمیداند اما از سوی دیگر در پاسخ به حسین شریعتمداری تقصیر آنها را کمتر از آمریکا، انگلستان و اسرائیل به عنوان سران فتنه نمیداند.
عسگراولادی از ابتدا تا اکنون قصد خود را مذهبی و فاقد انگیزههای سیاسی اعلام کرده است. به عنوان مثال در مصاحبه با هفتهنامه آسمان میگوید: « من براي تلطيف فضای سياسي کشور احساس وظيفه شرعی کردم که در آستانه انتخابات آينده فضای منازعه را به رقابت تبديل کنم، انجام تکليف ملاحظه و مصلحتسنجی و سن و سال ندارد.»
در ادامه خبرنگار میپرسد :چه لحظهای به اين نتيجه رسيديد که بايد بياييد و بگوييد ميرحسين و کروبي سران فتنه نيستند و اين چنين بايد بر مواضع خود پافشاري کنيد؟ عسگر اولادي در پاسخ میگوید :«شب عاشورای امسال بود که به اين نتيجه رسيدم بايد اين حرف را بزنم. همواره سعی کردهام تا به مسائل منصفانه نگاه کنم. تلاش داشتهام تا مردهبادها و زندهبادها اثری بر من نداشته باشد. من به عنوان يک شهروند ايراني حق دارم نظر حقيقي خود را بگويم. فتنه اتفاق افتاد و مؤسسان فتنه، آمريکا، اسرائيل و انگليس بودند من به اين مسئله رسيدهام و بنابر فهم و اجتهاد خودم پاي مواضعم میايستم.»
جدیترین اثر موضع عسگراولادی و صفبندی ایجاد شده، تغییر فضای داخل حاکمیت از دو قطبی به چند قطبی است. جناح میانه و کارگزاران قدیمی اصولگرایان تمایل دارند صف خود را از بخش جدید و تند رو جدا کرده و به عنوان یک جریان سوم در بین اصلاحطلبان و جناح پادگانی- امنیتی حکومت و طرفداران اعمال ولایت مطلقه، گسترده و بدون محدودیت رهبری ایجاد کنند.
اما انگیزه واقعی عسگراولادی چه همان که میگوید باشد و چه نباشد، سخنان وی تاثیرات مشخصی در عرصه سیاسی دارد. این پسامد شکاف داخلی اصولگرایان را گسترش داده و به سمت تمایزیابی بیشتر سوق میدهد. حمایت لاریجانی و بادامچیان نیز این تصور را قوت میبخشد که وی تنها نیست.
در عمل عسگر اولادی راهی متفاوت از برخورد رسمی حکومت در مواجهه با جنبش سبز را باز کرد. اولین پیامد این ماجرا، زنده بودن مسئله رهبران نمادین جنبش سبز است و بطلان ادعای حکومت را آشکار میسازد که آنها را تمام شده تلقی میکند.
موسوی و کروبی هنوز آن قدر داخل نظام سیاسی وزن دارند که پیرامون آنها چنین چالش و جنجالی به پا میشود. این اتفاق در تضاد با خلاف نظر رهبری است که چندی پیش، موسوی و کروبی را در زمین و ملاءاعلی، سیهرو معرفی کرد.
آنها نه تنها چنین نیستند بلکه مقاومت و پرداخت هزینه، این دو را نزد اکثر مردم ایران سرفراز کرده است. حتی کار به جایی رسده که در داخل جاکمیت و رجال قدیمی و استخواندار جناح راست نیز نظر خامنهای در این خصوص با بیاعتنایی مواجه میشود.
فضایی که پیرامون مواضع عسگر اولادی ایجاد شد، در عمل و به صورت عینی نشان داد موسوی و کروبی تاثیرگذار هستند و مسیری که پیمودهاند و مقاومتی که نشان دادند؛ آثار مهمتری از رویکردهای انتخاباتمحور و محافظهکارانه برخی از اصلاحطلبان داشته است.
در عین حال، جدیترین تبعات موضعگیری عسگر اولادی و صفبندی ایجاد شده، تغییر فضای داخل حاکمیت از دو قطبی به چند قطبی است. جناح میانه و کارگزاران قدیمی اصولگرایان تمایل دارند صف خود را از بخش جدید و تند رو جدا کرده و به عنوان یک جریان سوم بین اصلاحطلبان و جناح پادگانی- امنیتی حکومت و طرفداران اعمال ولایت مطلقه، گسترده و بدون محدودیت رهبری ایجاد کنند.
تصویر دلخواه حاکمیت و رهبری ایجاد دوگانه نظام و فتنه، با حاکمیت تک حزبی اصولگرایان است. این حاکمیت تک حزبی نیز باید مرتب به پاکساری و حاشیهای کردن نیروهای قدیمی و مخالف دخالت رهبری در تمامی جزئیات و بلاموضوع کردن سیاست بپردازد.
تصویر دلخواه حاکمیت و رهبری ایجاد دوگانه نظام و فتنه، با حاکمیت تک حزبی اصولگرایان است. این حاکمیت تک حزبی نیز باید مرتب به پاکساری و حاشیهای کردن نیروهای قدیمی و مخالف دخالت رهبری در تمامی جزئیات و بلاموضوع کردن سیاست بپردازد. اما آنگونه که بادامچیان به صراحت ذکر کرده است، اصولگرایان منتقد وضع موجود ترجیح میدهند فضای چند قطبی ایجاد شود. چنین فضایی منافع و امتیازات بیشتری برای جمعیت موتلفه، ائتلاف پیروان امام و رهبری، فراکسیون رهروان ولایت، جامعه روحانیت مبارز تهران و... دارد.
اما آنگونه که بادامچیان به صراحت ذکر کرده است، اصولگرایان منتقد وضع موجود ترجیح میدهند فضای چند قطبی ایجاد شود. چنین فضایی منافع و امتیازات بیشتری برای نیروهای وابسته به جمعیت موتلفه، ائتلاف پیروان امام و رهبری، فراکسیون رهروان ولایت، جامعه روحانیت مبارز تهران و... دارد.
این نیروها و از جمله خود عسگر اولادی ضمن رد برخورد تند و بستن کامل پرونده اصلاحطلبان، انتظار دارند رهبران نمادین جنبش سبز و افرادی چون سید محمد خاتمی، از مواضع اختیار کرده در سالهای اخیر عقبنشینی کرده و با پذیرش خطا فصل جدیدی در مناسبات خود با حکومت بگشایند و در عوض با اقرار به اشتباه، از مزیت سیاستورزی در داخل نظام سیاسی برخوردار شوند. امری که دستکم بعید است در خصوص موسوی و کروبی تحقق یابد.
این موضعگیری، جناح میانه اصولگرایان را از موضع دفاعی در برابر اتهام "ساکتین فتنه" در آورد و در حالت تهاجمی قرار داد. اینک بخش افراطی اصولگرایان به جای آنکه رقیب خود در داخل این جبهه را به سکوت و مماشات با جنبش سبز متهم کند، مجبور شده وارد این بحث شود که بین موسوی و کروبی و سیستمهای امنیتی غرب و اسرائیل تفاوتی نیست و بازگشت آنها به عرصه سیاسی برای نظام هزینههای جبران نشدنی دارد.
همچنین این شکاف، فضای امنیتی علیه رهبران نمادین جنبش سبز را خواهی نخواهی میشکند و عرصه را برای تحرک مدافعان موسوی و کروبی و حامیان شکست و رفع حصر از آنها هموار میکند.
بنابراین موضعگیری عسگر اولادی ابعادی فراتر از خواست وی پیدا کرده و میرود تا تحولات و تغییرات در صفبندیهای داخل اصولگرایان را شکل داده و واگرایی درون آنها را شتاب بخشد.
اگر نیروهای سنتی، عملگرا و بخش میانهرو اصولگرایان بتوانند با موفقیت؛ صفوف خود را متمایز کنند، آنگاه فضای سیاسی در داخل حاکمیت تغییر پیدا کرده و به نوعی روندهای سیاسی تقویت میشود.
نتیجه این امر کاهش فضای پلیسی در حدی نه چندان زیاد خواهد بود. ولی همین کاهش میتواند در تحرک بخشی به فعالیت منتقدین موثر واقع شود. چه بسا بر خلاف خواست عسگر اولادی اظهاراتش به جای اینکه جلوی دعوا و جنگ در انتخابات را بگیرد، خود تنور منازعه را گرم تر نماید.
به نظر میرسد هر چقدر زمان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نزدیک تر میشود، انشقاق و تجزیه اصول گرایان نیز آهنگ سریع تری پیدا میکند. این روند و تاثیر متقابل آن در شکاف دولت- ملت و برخورد اپوزیسیون قابلیت چالشی کردن انتخابات پیش رو را دارد.
سگ زرد برادر شغاله آقای افشاری، شما دیگه چرا
علی اکبر ولایتی، مشاور رهبر جمهوری اسلامی درباره ائتلاف سه نفره او با غلامعلی حدادعادل و محمد باقر قالیباف، گفته است که حتی در صورت ریاست جمهوری شخصی خارج از این ائتلاف، باز هم این سه نفر هسته مرکزی کار در دولت آینده خواهند بود.!!!
وی گفت: زمانی که ما با فتنه مواجه ایم و با انحراف مواجه هستیم و عده ای از همین حالا شبهه «انتخابات آزاد» را کلید زده اند!! و شروع کرده اند به زیر سئوال بردن انتخاباتی که هنوز انجام نشده است خوب باید اقدام ویژه ای کرد !!!
ارسال کردن دیدگاه جدید