خانه | گوی‌سياست

تصور رهبر از خود به عنوان "قبله عالم"

سه شنبه, 1391-05-24 21:10
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
علی افشاری

علی افشاری − سخنان رهبری در جمع دانشگاهیان نشانگر شدت یافتن خطای وی در ارزیابی از وضعیت موجود جهان و کشور است. وی می‌پندارد دنیا در آستانه تحول عظیمی است که هژمونی غرب و نظام تک قطبی بین‌المللی را به هم ریخته و در نظم جدید جهانی جمهوری اسلامی در موقعیت قوی‌تری قرار خواهد گرفت.

 
در تصور بیمار او ایران کشوری است که حرف نوین و موج آفرین برای دنیا دارد. البته منظور او از ایران، نیرو‌های وابسته به حکومت و به خصوص دانشگاهیان و نظریه پردازان مدافع نظام هستند. او در اصل می‌خواهد بگوید که ایران تحت رهبری وی بر اساس مدلی که او آن را مردم سالاری دینی می‌خواند، امروز به محوری در سامان مطلوب جهان بدل شده است!
 
دور افتادن از واقعیت
 
 البته ادعای وی در خصوص مردم‌سالاری دینی ادعایی گزاف بیش نیست. ضمن اینکه خود این مفهوم نیز بی معنا است و کارایی برای حاکم کردن مردم بر سرنوشت خویش ندارد و بیشتر همان مشروطه مشروعه را باز می‌تاباند که از پایگاه دین برای مخالفت با مشروطه ابداع شد. حکومت تحت رهبری خامنه‌ای در اصل یک استبداد دینی است که بر تمامیت خواهی فردی وی و سلطه نظامیان بر سیاست استوار است.
 
این سخنان که نوعی خیال بافی است، آرزوی فردی را باز می‌تاباند که متوجه شعله‌های آتش برخاسته در کنارش نیست و خود را در استخری تصور می‌کند که خنکی امواج آب به وی مسرت بخشیده است.
 
ارزیابی وی روشن می‌سازد که قدرت تشخیصش یا دچار اختلال جدی شده و یا اینکه بمانند سیره همه مستبدین کاری به واقعیت ندارد و می‌خواهد هر طور شده روایتش را بر واقعیت‌ها تحمیل نماید.
 
افزایش خرافات در حکومت و زیاد شدن ادعا‌های موهوم در بین نزدیکان به رهبری و به خصوص مباحث مربوط به مهدویت آخرالزمانی این احتمال را قوت می‌بخشد که خود وی نیز عمیقاً تحت تأثیر این حرف‌ها است.
 
گویا موفقت نسبی در سرکوب مخالفان و تثبیت اقتدار خود در حکومت به تدریج وی را به جایی رسانده است که می‌پندارد می‌تواند هر برساخته و ذهنیتی را جایگزین حقیقت امور نماید.
 
ولی فقیهی که اینک حتی فصل الخطاب بودنش در جمع پیروان نیز زیر سوال رفته، می‌پندارد که جایگاهی مهم در تحولات جهانی یافته و در آستانه فتحی تاریخی است!
این میزان توهم و ذهنیت مالیخولیایی در بین حاکمان ایرانی کم نظیر است. حتی پادشاهان قاجار که خود را قبله عالم می‌نامیدند تا به این حد دچار اغتشاش ذهنی در برآورد قدرت خود و دیگران نبودند.
این مشکل از ذهنیتی بر می‌آید که فکر می‌کند با ابزار قدرت می‌تواند تمامی اذهان را تغییر دهد. از این رو بدون توجه به ناکامی‌ها و زشتی‌های عملکرد خود که هزینه گزافی از جمله بر دیانت سنتی تحمیل نموده، با افتخار کارنامه شکست خورده‌اش را چون الگویی برای جهان معرفی می‌نماید تا ببینند ایران با ابتنای تمدن بر پایه "معنویت" چه پیشرفتی کسب کرده است! در حالی که نتیجه کار وی و زیر دستانش عمدتاً پسرفت است و آن بخش از جامعه ایران نیز که توانایی دست‌یابی به پیشرفت را دارد در زیر ضربه حکومت و ساختار سرکوب به سختی روزگار را می‌گذراند.
این پریشان گویی و بی اعتنایی به واقعیت‌ها و دل بستن به خانه شکننده رویا‌های دست نیافتنی بر نگرانی‌ها می‌افزاید. اگر دامنه تبعات این محاسبات غلط فقط دامن وی و اطرافیانش را می‌گرفت، مسئله‌ای نبود اما با توجه به جایگاه مهم او در حکومت و هرم تصمیم گیر‌ی نظام، این کشور و ملت هستند که در تحلیل آخر باید تاوان عظمت طلبی‌های بی بنیاد وی را پس بدهند.
 
جهان امروز
 
البته از نقش برخی از دانشگاهیان و متفکران ایرانی داخل و خارج نیز، که به گونه‌ای می‌نویسند و سخن می‌گویند که گویی نظام سرمایه داری و آمریکا در پیچ آخر عمر خود قرار دارد، نباید غافل شد. بعید نیست که این بحث‌ها در اختیار ولی فقیه قرار ‌گیرد و اعتماد به نفس او را افزایش ‌دهد.
 
این سخن درست است که جهان در حال تغییر است و نظام تک قطبی آینده‌ای ندارد، اما این تحول فرایندی زمان‌بر است و این تردید نیز وجود دارد که جهان به سمت ترکیب متعادلی از توزیع قدرت برود. آنچه امروز در افق دنیا دیده می‌شود جایگزینی و یا هم سطحی چین در برابر آمریکا است. غرب ممکن است قدرت سابق خود را از دست بدهد اما همچنان یک نیروی عمده در دنیا باقی می‌ماند. بحران اقتصادی کنونی اروپا و آمریکا نیز به مانند بحران‌های قبلی سپری خواهد شد. این مسئله یک واقعیت عینی است و خارج از نظر مثبت و منفی نسبت به نظام سرمایه داری و یا غرب موجودیت دارد.
 
ایران در جهان
 
اما حتی اگر فکر کنیم دنیا بزودی سیمای دیگری به خود می‌گیرد و ابر قدرتی آمریکا نیز افول می‌کند، باز دلیلی بر این نمی‌شود که ایران و یا به تعبیر دقیق‌تر جمهوری اسلامی در سپهر منطقه و دنیا قدرت یابد. رصد کردن واقعیت‌ها و تحولات منطقه و جهان نشانگر ضعیف شدن موقعیت ایران است.
 
گسترش اختناق، خرافات و ناکارآمدی در حکومت جایی برای حرف‌های نوین نگذاشته است. این تصور که گفتمان‌های حکومتی در دنیا موج آفرین بوده و یا می‌تواند جمهوری اسلامی را در تحولات جهانی برنده سازد، یک شوخی و تعارفی بی مسما است.
 
اکثر قریب به اتفاق اندیشه ورزان و صاحبان تفکر یا مجبور به خروج از کشور شده‌اند و یا سانسور و خود سانسوری سازندگی آنها را از بین برده است. در تمامی گفتمان‌های بدیل برای نظم مسلط جهان ایران مطلوب خامنه‌ای جایگاهی ندارد. حتی در بیداری اسلامی مد نظر وی، فقط حزب الله است که نگاهی مثبت به ایران دارد. در طول سه دهه گذشته تا این قدر شکاف بین جهان اسلام و جمهوری اسلامی وجود نداشته است.
 
تصور "قبله عالم"، به شکلی مغشوش‌تر
 
حال ولی فقیهی که اینک حتی فصل الخطاب بودنش در جمع پیروان نیز زیر سوال رفته، می‌پندارد که جایگاهی مهم در تحولات جهانی یافته و در آستانه فتحی تاریخی است!
 
این میزان توهم و ذهنیت مالیخولیایی در بین حاکمان ایرانی کم نظیر است. حتی پادشاهان قاجار که خود را قبله عالم می‌نامیدند تا به این حد دچار اغتشاش ذهنی در برآورد قدرت خود و دیگران نبودند.
 
این مشکل از ذهنیتی بر می‌آید که فکر می‌کند با ابزار قدرت می‌تواند تمامی اذهان را تغییر دهد. از این رو بدون توجه به ناکامی‌ها و زشتی‌های عملکرد خود که هزینه گزافی از جمله بر دیانت سنتی تحمیل نموده، با افتخار کارنامه شکست خورده‌اش را چون الگویی برای جهان معرفی می‌نماید تا ببینند ایران با ابتنای تمدن بر پایه "معنویت" چه پیشرفتی کسب کرده است! در حالی که نتیجه کار وی و زیر دستانش عمدتاً پسرفت است و آن بخش از جامعه ایران نیز که توانایی دست‌یابی به پیشرفت را دارد در زیر ضربه حکومت و ساختار سرکوب به سختی روزگار را می‌گذراند.
 
ولی فقیه عامدانه از واژه هندسه استفاده می‌کند چون فکر می‌کند در سایه مهندسی و طراحی می‌تواند هر کاری را انجام دهد و بر همه تنگنا‌ها و یا واقعیت‌های نا مطلوب غلبه کند. در این مهندسی فقط ادعا می‌شود و از عمل خبری نیست. همچنین با استفاده از خشونت و ارعاب آن بخش از جامعه را که توانایی تشخیص خالی بودن انبان عمل را دارد، نیز ساکت می‌گردد. او به صورت گسترده مجاز و واقعیت نما را به جای واقعیت قرارمی دهد و فکر می‌کند این چنین جواب می‌گیرد!
 
"مقام معظم" حکومت، به صراحت ابراز نا خرسندی می‌کند از اینکه صفت حکومتی برای تشکل‌های دانشجویی و دانشگاهی حکومت تبدیل به دشنام شده است. به باور وی جانب‌داری و دفاع مطلق از نظام یک فضیلت است اما همزمان به صورت پارادوکس دانشگاه‌ها و مجامع علمی غرب را متهم می‌کند که جهت گیری دارند وبی طرفانه مسائل را نمی‌بینند! بر خلاف ادعای وی، وجود دانشگاه‌های مستقل و مکاتب فکری انتقادی از عوامل اصلی پیشرفت غرب بوده و است. دانشگاه مطلوب وی کسانی را تولید می‌کند که فقط متملق هستند و یا علم و تکنولوژی را در خدمت تداوم بقای قدرت خودکامه قرار می‌دهند. در دانشگاه وابسته و ایدئولوژی محور که توجیه کننده قدرت باشد نه علم ریشه می‌دواند، نه حریت و نه می‌تواند موج آفرینی کند.
 
دانشگاه بالنده و کارامد نیازمند استقلال و نگرش انتقادی است. به همین دلیل است دانشگاهیانی که در خدمت استبداد دینی قرار گفته‌اند، اکنون بدنام هستند و مورد اعتراض دانشجویان و دانشگاهیان.
 
این سخنان بار دیگر برگ تأییدی است که شخص اول حکومت بنای تغییر موثر در وضعیت موجود را ندارد. توهم بدخیم وی کشور را بیشتر به پرتگاه جنگ و نابودی نزدیک می‌سازد. خطرات خیال بافی‌های وی و نشاندن بر ساخته‌های کاذب به جای واقعیت بیش از گذشته کیان کشور و ملت را تهدید می‌کند.
 
از اینرو نیرو‌های دلسوز وطن و مدافعان ایرانی آباد و آزاد شایسته است این خطر را جدی بگیرند. ایران در طول تاریخ معاصر بار‌ها ضربات سنگینی از حاکمان متوهم و جاه طلب خورده است. اما این بار آیا کودکی پیدا خواهد شد که فریاد بزند خامنه‌ای لخت است؟ فریاد بزند تا پیله توهم "رهبر" پاره شود و او دریابد فریبکاری و رجز خوانی در زمانه کنونی کارساز نیست.

 

Share this
Share/Save/Bookmark

اگر تغییرات زیرساختی با فشار سیاسی دولت کندی در زمان حکومت شاه نبود و رفرم اقتصادی- اجتماعی از طریق اصلاحات ارضی، سپاه دانش، رای زنان، تاسیس دانشگاه و... برنامه ریزی نمی‌‌شد، حکومت طالبان ج.ا. ایران وارث پیش ساخته‌های رژیم قبلی‌ نمی‌‌شد و افغانستانی دیگر در کنار افغانهای امروز بودیم. طالبان‌های ایرانی‌ در تاسیس دانشگاه آزاد، نور و... مدیریت اسلامی و آکادمیک خود را نشان داده‌اند و عملا بودجه‌های میلیاردی آموزشی را صرف خواندن کپی‌های سانسور شده بعنوان موضوع درسی‌،خرید و فروش مدارک تحصیلی‌، جهل و جعل در دین و تاریخ و ... به تبلیغ نظام سیاسی- مذهبی‌ و شستشوی مغزی افراد پرداخته و ایران را از کاروان تمدن و تجدد دور ساخته‌اند. البته میتوانند به دانشگاه صنعتی شریف و امام صادق مفتخر باشند که با حمایت مالی‌ نظامیان پاسدار، فیزیکدانهای خوبی‌ برای پروژه‌های هسته‌ایی و امنیتی‌-های مکتبی ذوب شده‌ایی در بیت رهبری پرورش میدهند که ضامن بقا و تداوم ج.ا. تاکنون هستند.

ايشون گذشته اش را فراموش کرده که روضه خواني در مشهد بوده. و صدقه سر رفسنجاني يک شبه خليفه عالم شده و همه بايد مطيع و مطاع وي باشند و تمام خمس وزکات و مال و جان مردم راارص پدری اش ميداند... و هرگونه انتقاد معادل با فتنه گر و جاسوس و منافق است و مجازات شکنجه و تجاوززو اعدام بهمراه دارد.!!
مردم سال 57 انقلاب نکردند تا بت ديگري حکمفرما شود!!

مشکل يک عده بادمجان دور قاب چين و دست به سينه بيسواد و لات ميباشد که براي منافع مالي اورا بت کرده اند تا با حمايت او تن تن طلا بخرند و ميليارد ميليارد دزدي کنند....

ما در اینجا با چند مسئله روبرو هستیم ابتدا شعار عام نه شرقی و غربی ست که در دهه ی م70 بر جهان مستولی شده بود و بن بستهای اقتصادی شرق و غرب خلائی ایجاد کرد تا خمینی از آن بیرون افتاد و در طول عمر جمهوری اسلامی این شعار بطور کلی معنایش را از دست داده است . شکست شعار نه شرقی و نه غربی بخصوص توسط جمهوری اسلامی حتی بر خود خامنه ای هم اثبات شده است .
اما موضوع دیگر رقابت منطقه ایست که در دوران شاه بین ایران و عربستان وجود داشت و هم اکنون ترکیه نیز بر آن افزوده شده است . داعیه ی احیای امپراطوری اسلامی در هر سه کشور برای افزایش نفوذ در خاورمیانه در ترکیه برای حکومت اسلامی به شکل عثمانی در عربستان که خواهان احیای امپراطوری اسلامی سلفی و وهابی و اخوان المسلمین جلوه می کند البته ما شاهد بودیم که شاهزاده ی سعودی در افغانستان القائده و طالبان را بر مسند قدرت نشاندند و قاجعه ای وخیم تر از ایران در افغانستان و پاکستان رقم زدند از سوی دیگر جمهوری اسلامیست که داعیه ی امپراطوری شیعه را دارد و هلال شیعه را حمایت می کند از سوریه تا تا افغانستان را در زیر پنجه ی نفوذ خود می داند . و ضرورتا خامنه ای همیشه خود را رهبر مسلمین جهان خوانده است .
اگرچه هر سه کشور این رقابت معنوی را بر مبنای منافع ملی خود انجام میدادند اما هر سه کشور در دام این توهم غلو آمیز شده منافع ملی خود را فراموش کرده و در واقع در حال حاضر در جهت مخالف منافع ملی حرکت می کنند . ترکیه و عربستان و ایران هر سه در عراق به آمریکا کمک کردند تا صدام حسین از صحنه خارج شود اما تنها ایران سود کوتاه مدت را برده است و شیعیان به قدرت رسیدند و خار چشم هم ترکیه و هم عربستان شدند و ترکیه نه تنها نتوانست امپراطوری عثمانی اش را احیاء کند که کردها نیز با اعلام خودمختاری در عراق باعث تشویق پ - ک - ک شدند تا زمینه ی کشور کرد را مصرانه پی گیری کند در سوریه این عربستان خواهد بود که برنده ی واقعی منازعه ی کنونی ست و ایران و ترکیه باز هم متضرر خواهند شد . هم اکنون کردها مناطق کردنشین سوریه را در اختیار گرفته اند و در زمانی کوتاه از حمایتهای بی دریغ کردهای عراق منتفع خواهند شد حکومت محلی خود را تشکیل می دهند و در آینده ای نزدیک به کردهای عراق ملحق خواهند شد . اما ایران با انتخاب سیاست نظامی اتمی خامنه ای با ریسک بسیار بالائی در این منازعات مشارکت دارد علاوه بر اینکه کشور کردستان را در حال شکل گیری می بیند رو در روئی با غرب او را وادار به عقب نشینی خواهد کرد تا شرایط غرب را بپذیرد خواه این در شکل مذاکرات باشد که از آسیب کمتری برخوردار می شود و خواه از طریق جنگ باشد در هر حال ایران مجبور است یا شرایط غرب را بپذیرد یا تسلیم تجدید تقسیم خاورمیانه شود .
خامنه ای هم سرنوشتش کاملا معلوم است او مانند شاه سلطان حسین صفوی در بدترین شرایط به خلوت رفته و با رمالان حکومتی مشغول استخاره خواهد بود توهمات خامنه ای از روزی شکل گرفت که یک روضه خوان شپشوئی مانند او ناگهان و یک شبه پس از مرگ خمینی بدون حتی وجاهت دینی به مقامی می رسد که لیاقتش را نداشته و در همان روز است که متوهم شده و آنرا ناشی از الطاف الهی برشمارده و همه چیز را بدان متصل کند چاپلوسان و بله قربان گوهای اطرافش دامنه ی توهم را هر روز بالا برده اند و بر تقویت نقاط ضعفش دامن زدند نقطه ی ضعف خامنه ای که فردی جاه طلب و بی پرنسیپ است او را تا حد جنون کشانده و ریسک سیاستهایش را افزایش داده است او بیماریست که نیاز به درمان دارد اما اطرافیانش بیماری اش را پله ی ترقی خودشان قرار داده اند و نه تنها جمهوری اسلامی را به حراج گذاشته اند که ایران را با خطر نابودی روبرو کرده اند او که مدتهای مدیدی تحت تاثیر رفسنجانی همه ی رقبایش را از میدان بدر کرده بود این روزها تحت تاثیر بیماری جاه طلبی اش همه چیز را در معرض خطر قرار داده است و نصایح حتی نزدیکترین افراد به خودش را فدای این جاه طلبی اش کرده است و ... از اینرو سرنوشت خامنه ای و شاه سلطان حسین در آینده ای نزدیک همانند خواهد شد . مگر آنکه همین امروز از قدرت کناره گیری کند .

هر چند از گفتن این حرف متنفرم ولی‌ به نظر میاد که همچنان : خلایق هر چه لایق. ملتی‌ که برای رهایی خودش تلاش نکنه لیاقتش امثالِ خامنه‌ایِ

این مردم ساده لوح بی بخار که هر بلایی سرشون بیارن جیکشون در نمیاد لیاقتشون بیشتر از این نیست!

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما