نسخه قابل چاپ
گفتوگوی سراج میردامادی با مهرداد خوانساری، دیپلمات پیشین و کارشناس مسائل خاورمیانه در لندن
سراج الدین میردامادی − برآوردهایی که در ایالت متحده آمریکا از توان و اشتیاق جمهوری اسلامی برای دستیابی به سلاح هستهای وجود دارد، یکسان نیستند. هر از گاهی گزارشی درباره توان هستهای تهران منتشر میشود که بحث و هیجانی برمیانگیزد و در فاصله زمانی نسبتا کوتاهی گزارش دیگری پربازتاب گشته و بحثها را به جهت دیگری میبرد.
خبری که در روز پنجشنبه گذشته (۱۹ مرداد) توسط رویترز منتشر شد، از زمره این خبرهای بحثانگیز بود. ابتدا روزنامه اسرائيلی هاآرتص خبر داد که تازهترین ارزیابیهای نهادهای اطلاعاتی آمريکا حاکی از آن است که تهران در برنامه اتمیاش بیشتر از آنچه گمان میبرند، پیشرفت داشته است. یک سخنگوی شورای امنیت کاخ سفید در مقابل به خبرگزاری رویترز گفته است که ارزيابی اطلاعاتی آمريکا از برنامه هستهای جمهوری اسلامی تغييری نکرده است. آن سخنگو، که رویترز نام او را فاش نساخته، اعلام کرده است که براساس ارزیابیهای اطلاعاتی جدید در ایالات متحده، جمهوری اسلامی ایران نه در آستانهی دستیابی به سلاح هستهای است و نه تاکنون تصمیمی در این باره گرفته است.
● گفتوگو با مهرداد خوانساری
در این مورد با دکتر مهرداد خوانساری، تحلیلگر سیاسی در انگلستان، گفتوگو کردهام:
تحلیل و ارزیابی شما از این موضع جدید شورای امنیت ملی آمریکا چیست؟
مهرداد خوانساری: ببینید باید این مسئله را این طور نگاه کرد که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا الان پیش روی ما است و آقای اوباما علاقمند است که حداقل درگیری را در مسائل بغرنج سیاست خارجی داشته باشد که در رأس همهی آنها ایران است. برعکس، رقیب جمهوریخواه او آقای میت رامنی، اوباما را متهم میکند که سیاستهای لازم یا آن اقدامات لازم را در ارتباط با ایران انجام نداده است.
الان با توجه به همین اطلاعاتی که توسط دستگاههای جاسوسی خیلی از کشورهای غربی به دست آمده، بیشتر تکیه روی این است که ایران در شرایط فعلی در آستانهی دسترسی به سلاحهای هستهای نیست. ولی البته همین دستگاههای اطلاعاتی روی این مسئله کماکان تأکید دارند که انگیزه از سوی مقامات اسلامی وجود دارد، زیربنا وجود دارد و تلاش میشود به وسائل لازم هم دست بیابند. ولی تا زمانی که هر سهی این فاکتورها در کنارهم نباشند، این اظهارات کاخ سفید میتواند به این منظور باشد که در اصل این اطمینان را به مردم دهد که لزومی برای اقدام حادتر از سوی دولت آمریکا در شرایط فعلی وجود ندارد.
آقای دکتر خوانساری در روزهای اخیر اظهارات مقامات اسراییلی را داشتیم مبنی بر تقویت احتمال حملهی نظامی اسراییل به ایران تا چه هفتهی دیگر و یا شاید تا ماه سپتامبر. این اظهارات سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا را با اظهارات مقامات اسراییلی چگونه قابل جمع میدانید؟
ببینید انگیزهی دولت اسراییل این است که این الگو را نخواهد ارایه بدهد که تا اتمام انتخابات ریاست جمهوری هیچ اقدام حادی در ارتباط با ایران از سوی آمریکا یا متحدین غربیاش و یا خود اسراییل صورت نمیگیرد. در صورتی که خواست دولت اوباما این است که نخواهد در موقعیتی قرار داشته باشد که بخواهد تصمیم حادی را در ارتباط با ایران تا قبل از نوامبر جاری بگیرد. به همین جهت در اصل خواستهی اسراییلیها با خواستههای آمریکاییها در ارتباط با زمانبندی هر نوع طرح در ارتباط با ایران باهم متفاوت است و انگیزهی اسراییلیها این است که در اصل دولت ایران فکر نکند که میتواند از حالا تا نوامبر با خیال راحت به اقدامات خودش ادامه دهد، به این خیال که مثلاً اقدام حادی علیهاش تا آن زمان به خاطر ریاست جمهوری آقای اوباما صورت نمیگیرد.
ولی همان طور که اطلاع دارید مجموعهای از پنهانکاریهای هستهای در کارنامهی جمهوری اسلامی ثبت و ضبط شده، بهویژه در «سایت پارچین». چگونه میشود این پنهانکاریها را توجیه کرد در حالی که کاخ سفید اعلام میکند که ایران درصدد دستیابی به سلاح هستهای نیست؟
به نظر من این واژهای که بهکار گرفته شده که ایران درصدد دستیابی به سلاحهای هستهای نیست، اصطلاح روشن و دقیقی نباشد. آن چیزی که منظور است این که در شرایط فعلی ایران در شرایطی نیست که بتواند به این سلاحها دستیابی پیدا کند. این دقیقتر به نظر من آن انگیزه و آن طرز تفکر مقامات آمریکایی را بازگو میکند، تا این که بگویند اینها درصدد نیستند؛ چون تمام هم و غم سیاست آمریکا براین مبناست که اینها درصدد چنین کاری هستند، اگر امکانات و وسائلش را پیدا کنند. ولی دولت آمریکا در این زمان میخواهد این الگو را بدهد که این یک امر آنی نیست و در اصل زمان برای رسیدگی به این امر میشود گفت حداقل تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری هنوز هست.
آیا ممکن است ارزیابی دستگاههای اطلاعاتی آمریکا اشتباه باشد و آیا ممکن است ارزیابیهای دیگری بعداً به دست آید که این ارزیابی را رد کند، همچنان که ارزیابیهایی را داشتهایم، در موارد مختلف ارزیابیهای گوناگون و متفاوتی در خصوص توان هستهای جمهوری اسلامی ارائه شده است؟
این دستگاههای اطلاعاتی اشتباهات بسیار فاحشی را در سنوات اخیر کردهاند، بهویژه آن تخمینهایی که در ارتباط با برنامهی هستهای عراق زده بودند. لذا این که اینها میتوانند مرتکب اشتباه شوند، یک امریست که خیلیها به آن اعتقاد دارند. ولی در ارتباط با دولت ایران، موقعی که شما وضعیت ایران را با وضعیت فرض کنید صدام حسین مقایسه میکنید، میبینید که دادههایی که در دست هست، خیلی بیشتر از آن چیزهاییست که در ارتباط با صدام حسین در دست بود. به این لحاظ این که ایران انگیزه چنین کاری را دارد، برای خیلی از اینها مسجل است و خیلی شواهد امر بیشتری در دست است که بخواهند برنامهی اتمی ایران را با دقت خیلی خیلی بیشتری کالبد شکافی کنند، بهخصوص موقعی که مسائلی از قبیل آنچه شما به آن اشاره کردید مثل پارچین و اینها بهوجود آید.
ولی این که آیا اینها غلو میکنند، بله این امکان وجود دارد. ولی اینها به دلایل سیاسی غلو میکنند و به دلایل سیاسی هم میشود گفت سوپاپ کار را کم میکنند. همان طور که میبینید اوباما در یک زمان با اضافه کردن تحریمها شدت عمل به خرج میدهد، در سخنرانی در میان لابی یهودیهای آمریکا تند حرف میزند. ولی موقعی که منافع شخصی خودش و امکانات شخصی خودش به لحاظ انتخابات ریاست جمهوری بیشتر مد نظر میباشد، میبینید که فتیله را یکمقداری پایینتر میآورد. لذا همه اینها متأسفانه در این بازی وجود دارند، ضمن این که تنها فاکتوری که ما میتوانیم با قاطعیت به آن اشاره کنیم این است که آمریکا مترصد است که جلو ایران را به هر ترتیبی شده بگیرد و باور ندارد که ایران به دنبال چنین برنامههایی در درازمدت نیست.
اگر این اظهارات را کمی انتخاباتی ارزیابی کنیم، با توجه به ناخرسندی لابی قوی یهودیها در آمریکا از مواضع دولت آمریکا در قبال بحران هستهای ایران، چگونه میشود چنین اظهاراتی را که بازهم ملایمتر است، به گونهای انتخاباتی ارزیابی کرد، با توجه به ناخرسندی آن لابی از مواضع آقای اوباما؟
عواقب این روشن نیست. آقای اوباما میتواند مواضع فعلی خودش را تا چند هفتهی دیگر تغییر دهد. الان تمام فوکوس این مسائل مربوط به انتخابات ریاست جمهوری این بوده که آقای میت رامنی نفر دومش چه کسی خواهد بود و الان که مشخص شده و بحثها پیش میرود و این انتقادات میت رامنی در ارتباط با اوباما و کوتاهیهایی که او در رابطه با پرونده ایران کرده بیشتر در مطبوعات جریان پیدا میکند، دموکراتها از لابی یهودیها هم برای پیشبرد خودشان استفاده خواهند کرد و فشارها را اضافه خواهند کرد.
من هیچ بعید نمیدانم که اوباما همین حرفی را که روز گذشته از سوی همکاران او در کاخ سفید مطرح شده تغییر دهد و دو مرتبه مثلاً این مسئله را حادتر جلوه دهد. لذا برای اوباما الان در شرایط فعلی انتخاب شدن مجدد در رأس تمام اولویتها قرار دارد، همان طور که مثلاً برای جمهوری اسلامی بهزعم همین دارودستهی اوباما و همهی آمریکاییها، دستیابی به سلاحهای هستهای در رأس همه چیز قرار دارد. چون موجودیت هر دو اینها در جایگاهی که قراردارند، یکیشان به پیروزی در انتخابات بعدی و دیگری داشتن آن بیمه کافی برای این که دست به ترکیباش نخواهد بزند از خارج در رأس همه چیز قرار دارد. لذا این وضعیت میتواند به راحتی عوض شود.
با توجه باینکه نظر دولت آمریکا در زمان بوش اعلام شده بود اوباما عملا رامنی را با اعلام مجدد آن خلع سلاح نموده است از اینرو اوباما با زیرکی مبارزات انتخاباتی اش را آرام می کند . اما اوباما در عین حال فرصتی برای خودش ایجاد کرده تا در صورتی که نیاز باشد برخورد شدیدتری در رابطه با ایران داشته باشد . اما بطور کلی محدودیتهای چند ماهه ی اخیر نشان میدهد که اعتقاد دولت اوباما بر آنست تا وضعیت ایران را کاملا مهار نماید و از سرکشی های ایران در رابطه با حمایت از تروریزم بین المللی نقض حقوق بشر و غنی سازی اورانیوم و به چالش گرفتن قدرت آمریکا در منطقه و ناپایدار سازی قیمت نفت و ... جلوگیری نماید و این مهم تا حد حمله به ایران نیز پیش خواهد رفت اوباما در صورت شکست تئوری تحریمها مجبور است به ایران حمله کند در واقع شدت تحریمها تنها سمت و سوی جنگ را به ما نشان میدهد و در اینجا دو آلترناتیو برای ایران باقی مانده است یا جمهوری اسلامی تسلیم شود و یا مردم کار جمهوری اسلامی را یکسره کنند . از اینرو تا زمانی که چشم اندازی برای این دو آلترناتیو وجود نداشته باشد جنگ اجتناب ناپذیر است .
ارسال کردن دیدگاه جدید