ایران و اسرائیل
دوشنبه, 1391-04-05 17:13
نسخه قابل چاپ
اکبر گنجی
اکبر گنجی − روابط ایران و اسرائیل و ایرانیان و اسرائیلیان از زوایای گوناگون نیازمند تحلیل و گفتوگوست.
یکم- منظر منافع ملی: کشورها در سطح روابط بین الملل براساس "منافع ملی" شان دست به عمل میزنند. جمهوری اسلامی در این زمینه چه کرده است؟
الف- شعارهای دن کیشوت وار علیه موجودیت اسرائیل راه به جایی نبرده و نمیبرد.
ب- این شعارها اگر معطوف به مردم اسرائیل هم باشد، به کلی غیر انسانی است.
ج- این شعارهای دن کیشوت وار و غیر انسانی به زیان منافع ملی ایران تمام شده و ایران و ایرانیان هزینههای سنگینی بابت آن پرداختهاند.
د- ایران میتوانست- و میتواند- با اسرائیل رابطهی رسمی داشته باشد. یعنی دو کشور در پایتختهای یکدیگر دارای سفارتخانه باشند. این رابطه دقیقاً به سود منافع ملی ایران میبود. قطع رابطه و دشمنی چه سودی برای ایران داشته است؟ اگر مسئلهی کشورهای عربی مطرح است، آنان اینک بدترین رابطه را با ایران دارند و اتفاقاً با اسرائیل علیه ایران متحد شدهاند. عدم رابطهی با اسرائیل و تبدیل آن به دشمنی، بهترین ابزار را به آن دولت داده تا علیه منافع ملی ایران اقدامات بسیار مهلکی صورت دهد. از این رو، دفاع از برقراری رابطهی ایران و اسرائیل، نشان ایران دوستی و نگرانی از سرنوشت مردم ایران است.
دوم- منظر حقوق بشر: دولت اسرائیل، دولتی اشغالگر است، سرزمین فلسطینیان را اشغال کرده است، میلیونها فلسطینی را از حقوق اساسی شان محروم کرده است. به گزارش گزارشگران یهودی سازمان ملل − از جمله حقوق دان برجستهی آمریکایی: ریچارد فالک − و تصویب شورای حقوق بشر سازمان ملل، مرتکب "جنایات جنگی" علیه مردم غزه شده است. از سال ۲۰۰۷ تاکنون یک میلیون وششصد هزار ساکن محروم غزه را تحت محاصرهی تمام عیار قرار داده و اعتراض جهانی مدافعان حقوق بشر را هیچ به شمار میآورد.
از این منظر، کلیهی افراد و گروههای مدعی دفاع از حقوق بشر میبایست به نقض سیستماتیک حقوق بشر توسط این دولت اشغال گر اعتراض کنند. اگر نمیکنند، علامت آن است که به حقوق بشر باور ندارند و صرفاً از آن به عنوان ابزار علیه کسانی که نمیپسندند استفاده میکنند. طبیعی است که ما فلسطینی نیستیم. ما بیش از فلسطینیان فلسطینی نیستم. ما فقط و فقط از منظر داد و بی داد، عدالت و ستمگری به این این مسئله مینگریم. دولت اسرائیل ستم را سیستماتیزه کرده است.
سوم- منظر دموکراسی: دولت اسرائیل همیشه خود را به عنوان تنها دولت دموکراتیک منطقه به دولتهای غربی فروخته است. یکی از تبلیغات به شدت موثر آنها این بوده که کشورهای اسلامی نه تنها دیکتاتوری و ضد غرب هستند، بلکه همیشه استبدادی باقی خواهند ماند. این یکی از راههای تثبیت تبعیض دولتهای غربی در منطقه بوده است.
اسرائیل مخالف گذار کشورهای منطقه از رژیمهای فاسد استبدادی مادام العمر به نظامهای دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر است. دلیل این امر روشن و قابل فهم است. اکثر دولتهای استبدادی منطقه تاکنون متحد آمریکا بودهاند. آنها به دلیل عدم پایگاه داخلی و مشروعیت مردمی، به شدت وابستهی به غرباند. سیاستهای این دولتها با خواست مردم شان تعارض دارد.
اگر کشورهای یاد شده دارای نظامهای دموکراتیک شوند، و بخواهند تجلی آرای مردم شان باشند و رضایت آنها را در نظر بگیرند، کاملاً محتمل است که در برابر اسرائیل قرار بگیرند. به عنوان نمونه، محمد مرسی، تنها فردی است که در تاریخ مصر از طریق یک انتخابات دموکراتیک به قدرت رسیده است. وی دکترای خود را از آمریکا گرفته، در ایالت کالیفرنیا تدریس کرده و در سازمان ناسا کار کرده است. او با این که گفته است روابط صلح آمیز با اسرائیل را حفظ خواهد کرد، در عين حال رهبران اسرائيل را "خون آشام" و "قاتل" ناميده است. از این منظر، گویی دموکراتیزه شدن خاورمیانه با منافع دولت اسرائیل تعارض دارد.
چهارم- منظر امنیت و صلح: اسرائیل به هیچ وجه حاضر به پذیرش صلح با فلسطینیان نیست. مطابق طرح صلح چهار جانبهی آمریکا، اروپا، روسیه و سازمان ملل، باید دولت مستقل فلسطینی در کنار دولت مستقل اسرائیلی تشکیل شود. هرگونه طرح صلحی مستلزم باز پس دادن بخشی از سرزمینهای اشغالی است. این امر مطلقا برای دولتی که هیچ گونه مرزی را برای خود به رسمیت نمیشناسد، قابل قبول نیست. دولت اسرائیل برای رسیدن به مقصود خود کارهای متفاوتی انجام داده و میدهد.
اولاً: به باور آنها با گذشت دههها و تغییر چند نسل و مردن کلیهی بازماندگان اولیه، نسلهای بعدی فلسیطنیان اگر هم به سرزمینهای اشغالی توجه داشته باشند، به عنوان یک مسئلهی تاریخی است، نه مطالبهای که برای آن مبارزه کنند. گذشت زمان موجب فراموشی اشغال و حق سرزمین خواهد شد.
ثانیاً: اگر کشورهای منطقه درگیر تنشهای دائمی داخلی و جنگ با یکدیگر باشند، مسئلهی فلسطین و اسرائیل کاملاً به حاشیه رانده خواهد شد. کما این که اینک تا حدود بسیار زیادی چنین شده است.
همیشه گفته شده که دولت اسرائیل مدافع تشکیل کشور کردستان است. این امر مستلزم تجزیهی چهار کشور ایران، عراق، ترکیه و سوریه است. تجزیه در این منطقه بدون جنگ و خون ریزی صورت نخواهد گرفت. بی ثباتی و جنگ در این کشورها به سود اسرائیل است.
دولت اسرائیل از درگیریهای سوریه بسیار خشنود است و این امر را به هیچ وجه پنهان نمیکند. بدون تردید اسرائیل در نزاعهای سوریه دخیل است.
دولت اسرائیل با دولت ایران درگیر است. ظاهر کار نزاع با رژیم جمهوری اسلامی است، اما باطن اهدافی که تعقیب میکند، از جمله افزایش تحریمهای فلج کننده، معطوف به نابودی جامعهی ایران است. ضمن آن که اگر ایران مورد تهاجم نظامی قرار گیرد و این امر به جنگی فراگیر منتهی شود، احتمال تجزیهی ایران بسیار زیاد خواهد بود.
پنجم- منظر زور گویی منطقهای و یک بام و دو هوایی: اسرائیل دارای ۳۰۰-۲۰۰ بمب اتمی است. اسرائیل عضو ان پی تی نیست. اسرائیل اجازهی هیچ نوع بازرسی از تأُسیسات اتمی اش را به آژانس بین المللی انرژی هستهای نمیدهد. اما زورگویانه میگوید که هیچ کشوری در منطقه حق استفادهی صلح آمیز از انرژی هستهای را هم ندارد.
تأسیسات هستهای عراق توسط فرانسه ساخته میشد. امروزه اثبات شده که برنامهی هستهای آن کشور کاملاً صلح آمیز بود. با این همه اسرائیل به عراق تجاوز کرد و با بمباران تأسیسات هستهای عراق آن را کاملاً نابود کرد. در گام بعد به تأسیسات هستهای سوریه حمله کرد و آن را هم نابود ساخت. تأسیسات هستهای لیبی را هم از طریق دولت آمریکا به طور کامل جمع آوری کرد.
اینک نوبت ایران است. اسرائیل میگوید ایران حتی حق ندارد تا اورانیوم را در هیچ سطحی غنی سازی کند. حالا همهی دولتهای غربی را علیه ایران بسیج کرده و به سوی نابودی ایران و ایرانیان پیش میرود.
زمانی که سید محمد خاتمی رئیس جمهور شد، بسیاری میگفتند که مشکل رابطهی ایران و آمریکا به زودی حل خواهد شد. ریچارد مورفی، معاون اسبق وزارت خارجهی آمریکا، در آن زمان طی مصاحبهای گفت: مشکل ایران و آمریکا در تهران یا واشنگتن حل نمیشود، مشکل در تل آویو باید حل شود.
نظرسنجیهای معتبر نشان میدهد که مردم منطقه کاملاً مدافع پاکسازی خاورمیانه از سلاحهای اتمی و شیمیایی هستند. تنها دولتی که این امر را نمیپذیرد، دولت اسرائیل است. سیاست اسرائیل کاملاً صریح و روشن است:هیچ کس جز ما حق ندارد چنین سلاحهایی داشته باشد. دولتهای غربی با سیاست یک بام و دو هوایی، به طور یک جانبه از سیاستهای زورگویانهی دولت اسرائیل حمایت به عمل میآورند.
نتیجه
هر کس مدعی دموکراسی و حقوق بشر و عدالت باشد، به طور طبیعی ناقد عملکرد دولت اسرائیل خواهد بود. ایران و اسرائیل میتوانند با یکدیگر رابطه داشته باشند و در عین حال همهی مدافعان حقوق بشر منتقد نقض سیستماتیک حقوق بشر توسط دولت اسرائیل باشند.
"اسرائیل به ما چه ربطی دارد؟ " سخن ناموجهی است. اولاً: حقوق بشر، حقوق بشر است، نه حقوق انسانهایی خاص. همه − از جمله اسرائیل − ملزم به رعایت آن هستند. ثانیاً: ما در یک منطقه زندگی میکنیم و دارای سرنوشت مشترکی هستیم. اینک دولت اسرائیل طرف اصلی ایران است. بسیاری از مقدرات ما توسط این دولت تعیین میشود. چگونه میتوان بر سیاست اسرائیل مبنی بر به گرسنگی کشاندن مردم ایران چشم بست؟
جمهوری اسلامی زیانی بزرگ برای ایران بود. سیاستهای نابخردانهی این رژیم تماماً به سود اسرائیل تمام شده است. هیچ نیروی دموکراتی خواهان نابودی ایران و ایرانیان نیست. هدف گذار از رژیم کنونی به یک رژیم دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر و قدرتمند سازی ایران است. دموکراسی و عدالت و صلح برای منطقه آرمانی مشروع و مطالبهای است که دموکراتها باید تعقیب کنند.
در فرمایشات آقای گنجی راست و خطا در همند.ایشان این تفکر را القا میکنند که اگر حکومت ایران با اسرائیل رابطه بر قرار کند این بنفع هر دو ملت است و دموکراسی را گسترش می دهد. بعلاوه برقراری رابطه با اسراییل به معنای تایید آن نیست و مثل مرسی (که دکتراهم از آمریکا دارد چه ربطی به بحث دارد؟) میتوان آنرا خون آشام خواند
اجازه بدهید بر گردیم بی تعصب به این سئوال:این رابطه چه میتواند برای ما داشته باشد؟
زمانی شاه به عنوان قدرت مطرح منطقه و چاکر سینه چاک سیاست آمریکا با همین افکار به عنوان اولین حکومت دست به برقراری نیمه رسمی رابطه با اسرائیل زد. چهار چوب روابط اینها (همان است که الان هم بین اسراییل و جمهوری آذربایجان میبینیم) آموزش ساواک و ارتش. مبادله اطلاعات بر علیه دول غیر دوست با غرب و
بر اساس مدارک موثق خود شاه از دست زورگوئی و پرروئی اسرائیل به جان آمده بود. فقط شاه نبود در بین عربها بورقیبه اولین رهبری بود که به حمایت از شناسائی اسرائیل برخاست اما وقتی بورقیبه به عرفات در تونس پناهندگی داد اسرائیل تونس را بمباران کرد و شامیر( رئیس جمهور فعلی که آن موقع وزیر دفاع بود) اسمش را گذاشت اقدام تدافعی! اسرائیل حکومتی متجاوز و زور گو است که برای بیش از نیم قرن توازن طبیعی اوضاع خاور میانه را بر هم زده. سالانه سه میلیارد کمک بلا عوض نظامی از امریکا میگیرد و با آن یک تروریسم دولتی علم کرده که هزاران فلسطینی را کشته و میلیونها عرب را زیر سلطه گرفته . اسرادیل بدون حمایت آمریکا هرگز قادر به این همه دنائت نبود تاکنون بیش از 300 قطع نامه سازمان ملل در محکومیت اسرائیل توسط آمریکا وتو شده حال آنکه تحمل یک وتو روسها را در سوریه ندارند.
آقای گنجی زور گو فقط زور را میفهمد اگر زورش برسد زور را اعمال میکند و اگر ضعیفتر باشد زور را کرنش میکند. منبع زور اسرائیل ارگانهای مالی آمریکائی هستند (از راکفلر بگیر و بیا تا آیپک و فولاد بیت الحم... کلید رابطه با اسرائیل تعریف میشود در ماهیت رابطه ما با آمریکا و این مهم نیست که یک حکومت مذهبی یا ملی ویا حتی چپ در تهران بر سر کار آید. نابخردی است اگر حماقت رییس جموری جمهوری اسلامی و یا شاخه و شانه کشی سرداران سپاه زور را (که شما به لحاظ سابقه تان بهتر از ما میشتاسیدشان) ملاک استدلال در باب برقراری رابطه با اراذل و اوباش مشابهی در دولت اسراییل بدانیم.
با توجه به چگونگی تشکیل کشورهای کوچک و بزرگ از دهه ۲۰ تا ۶۰ میلادی در خاورمیانه، میتوانیم اسرائیل را هم جزو یکی از کشورهای جدید التاسیس بدانیم، خصوصا که تاکنون ۳ نسل در آنجا متولد شده و زندگی میکنند. آنها زمینها را با طلا و پول، تهدید،تحمیل، تشویق،حیله و زور از طریق شبکه جهانی یهودی، از فلسطینیان خریدهاند و بعد از مدتی هم آنها را از خانههاشان رانده و در مناطق اشغالی فعلی اسکان دادهاند. آنها نمایندگان صلح سازمان ملل را در آسمان منفجر کردند، کشتی پر از یهودی را در روی آبها غرق کرده و تقصیر عربها گذاشتند تا ترحم غربیها برانگیخته و بهانهایی برای موجودیت خود کسب کنند، رئیس جمهور آمریکا کلینتون را که سعی در آشتی بین اسرائیل و فلسطین داشت را با سناریویی دقیق و حساب شده بخاطر یک خاکی زدن جنسی، به گریه درآوردند و... تاریخ را جعل، بوجود آورنده خدا، دین،مذهب, فرقه ,جنگ، تجارت و ... برای گیومها (=غیر یهودی- احشام) هستند. اینکه رژیم ج.ا. خطر سیاسی برای اسرائیل میتواند باشد، گفتهایی نادرست است زیرا این پراکتیک سیاسی است که ملاک است ، نه پروپاگاندا و شعارهای سیاسی. افرادی مانند سعید امامی، محافلی چون حجتیه، قتلهای سیاسی مثل بختیار و... سرنخ آن به همکاری اطلاعاتی و فراامنیتی اسرائیل- ایران ختم میشود. با این توصیف بهتر است که با آنها نه دوست شد و نه دشمن.
از اکبر گنجی برای گشودن این بحث سپاسگزارم مدتها بود که انتظار باز شدن این بحث را از سوی ایشان داشتم. از دیگاههای مختلفی به موضوع نگاه کرده اید از دیدگاه منافع ملی کاملا موافقم که رابطه با اسرائیل به نفع ایران است. من معتقدم رابطه میان ایران و اسرائیل به سهولت بیشتری میتواند گسترش یابد تا رابطه ایران با سعودی. ایران و اسرائیل هیچ دعوا و ادعای سرزمینی نسبت به هم ندارند. بیشتر اقداماتی که دولت اسرائیل در مورد ایران انجام داده است به خاطر مواضع جمهوری اسلامی در اعلام دشمنی و اقدام به نابودی و مسلح کردن دشمنان مستقیم اسراییل و فرستادن موشکهای ایرانی به خاک آنها بوده است. طبیعی است که در حالی که جمهوری اسلامی و رهبر آن به طور رسمی اعلام میکند که خواهان نابودی اسرائیل است و به هر کسی که بخواهد با اسرائیل بجنگد کمک و پشتیبانی میدهد نمیتوان از اسرائیل انتظار فرستادن دسته گل داشت. هر کشور دیگری در موقعیت اسرائیل از تمام توان خود برای دفاع و حمله استفاده میکرد. دشمنی کشورهای عربی با ایران بسیار ساختاری تر از دشمنی ایران و اسرائیل است. اسناد ویکی لیکس نشان داد که چگونه اعراب برای نابودی ایران به امریکا فشار میاورند. در 8 سال جنگ تمامی کشورهای عربی هر چه توان داشتند برای نابودی ایران به کار بردند. جالب اینجاست که فرستاده شدن سلاح های اسرائیلی به دست جمهوری اسلامی امر پنهانی نیست. جمعیت چند صد هزار نفری یهودیان ایرانی الاصل در اسرائیل که هنوز به ایران علاقه دارند و در آرزوی امکان بازدید و رابطه با ایران هستند یک اهرم با ارزش برای ایران است. ایران و اسرائیل تنها دو کشوری در خاورمیانه هستند که بسیاری جهات با دریای کشورهایی محاصره شده اند که دوست دارند سر به تن هیچیک از این دو کشور نباشد. نزدیکی استراتژیک دو کشور میتواند ریشه دندان طمع کشورهای دیگر را بکند.
در خصوص اینکه اسرائیل حاضر به صلح نیست تجربه نشان داده است که بزرگترین مخالف صلح در فلسطین جمهوری اسلامی است و نه اسرائیل.
در خصوص مخالفت اسرائیل با غنی سازی اورانیوم در ایران خیلی طبیعی است که هر کشوری مخالف آن است که کشوری دیگر که رسما اعلام نابودی آنها را کرده است به توانایی ساخت بمب اتمی دست یابد.
اگر این استدلال را بپذیریم که به خاطر حقوق بشر مسئله اسرائیل برای ما مهم است باید گفت پس چرا کشتار رواندا و سومالی و فقر در افریقا و سیل بنگلادش و جنگ چچن اینقدر به ما ربط ندارد؟ برجسته شدن موضوع اسرائیل به تنها چیزی که ربط ندارد حقوق بشر است.
باید به صراحت بگویم عالی بود، دور از انتظار من از نویسنده. مطلبی است رک و راست بر اساس واقعیت های بیرونی، دنیای زور مداری که کاربر مهمان نیز به آن اشاره دارد. بدیهی است من عنوان "منافع حکومتی" را مناسب تر از "منافع ملی" می دانم. سود ملت ایران نمی تواند بر پایه ی بدبختی ملتی دیگر، چون فلسطین، برآورده شود. منافع ملی حقیقی، بلندمدت، و پایدار در کنار دفاع از حقوق انسانی مفهوم دارند، وگرنه می شوند بازیچه ی دست حکومت هایی چون حکومت ایران و اسراییل و آمریکا و عربستان و دیگران. دشواری کار ایرانیان در آن است که باید حکومت خود را به گونه ای تغییر دهند که به تقویت حکومت آمریکا یا اسراییل نیانجامد. اینجاست که ارزش همبستگی جنبش های آزادیخواه در جهان، از جنبش سبز گرفته تا جنبش اشغال وال استریت در آمریکا و بهار عربی و دیگران، در برابر نئولیبرال های جهانی روشن می شود. در جهان همبند ما، فقط حقوق کارگران و دانشجویان و زنان ایران نیست که به هم پیوند خورده است. یک قدم عقب نشینی از حقوق کارگر چینی یا دانشجوی ایرانی یا زندانی اسراییلی یا بی خانمان آمریکایی یا فعال مصری نیز خود به خود بر سرنوشت دیگری اثر خواهد گذاشت.
با پوزش بجای شیمون پرز (هز خزب کارگر) به خطا اسحاق شامیر آمده . در 1985 او مثل حالا رییس جمهوراسراییل بود و به شکل دوره ای حکومت با شامیر ( از حزب لیکود)تقسیم شده بود. بگذریم که نه قم خوبه نه کاشون!
کامنت این هم وطن منطقی و جالب بود.
به نظر من ما باید سیاست خارجی مون رو بر اساس منافع ملی مون تعریف کنیم.و هیچ دوست یا دشمن دایمی نداشته باشیم.
جناب گنجی عنوان کرده اند که رابطه با اسرائیل را از زوایای مختلف بررسی میکنند ولی تحقیق در رابطه دولتها ی ایران و اسرائیل خلاصه شده است وحال انکه جامعه اسرائیل و حکومت برخاسته از این مردم نیز بایستی مورد تحلیل قرار میگرفت.
جمعیت اسرائیل از جنگ شش روزه تاکنون نزدیک چهار برابر شده است جذب مهاجر نه تنها برای ازدیاد جمعیت بلکه رخنه در کشورها ی مبدا نیز مورد نظر بوده است مشخصا اسرائیل از زمان گور با چف و یلسین یک ملیون 300 هزار روس را در اسرائیل پذیرفته که 800 هزار نفر ان غیر کلیمی بوده و مهاجرت را برای فرار از گرسنگی پذیرا شده اند وعمده سربازان اسرائیلی در زمان حاضر از میان این روسها است که هنوز برده ژنرالی نرسیده اند.
حزب نیرومند وزیر خارجه اسرائیل را همین مهاجرین روسی تشکیل میدهند .
در اسرائیل 400 هزار کلیمی متعصب وجوددارد که تمام روز و در تمام سال در مقابل دیوار ندبه مشغول تورات خوانی هستند این جماعت هر کدام 7 ویا 8 فرزند دارند و هیج کاری انجام نمیدهند واز دولت خانه و مقرری میگیرند وکارشان امر بمعروف ونهی از منکر است همانهائی که اتو بوس هارا زنانه مردانه میکنند و به پوشش مردم کار دارند ودر مقابل دولت میایستند اعتصاب و سنگ پراکنی میکنند و بهشت موعود را وعده میدهند و سرزمین موعود از نیل تا فرات را طلب میکنند . همینها توانسته اند در تمام کشورهای اروپائی و بخصوص امریکا قلکهای کمک به بهشت را کنار صندوق مغازه داران بگذارند و وجوه حاصله را به اسرائیل بفرستند .
مجموعه اسرائیل توانسته دلسوزی کلیمیان جها ن را بخود جلب کند و شما دولتمرد و یا اندیشمند جهودی
در اروپا و امریکا پیدا نمیکنید که نسبت با سرائیل دلسوزی نداشته باشد ونه تنها نسبت به ظلمی که در دهه 40 باین نژاد رفته است بلکه مو قعیت کنونی این کشور را که در میان دشمنان بمخاطره افتاده و باید بیاری ان شتافت .
دولت اسرائیل بطور دموکراتیک از میان این جمعیت غیر همخوان و استبداد زده انتخاب میشود اگر در داخل دموکرات است ولی در خارج متجاوز ومستبد.
دولت اسرائیل حامی کلیمی های جهان است بدین ترتیب که مثلا در فرانسه که 600 هزار و درانگلیس که 300 هزار کلیمی زندگی میکنند نه تنها این دولتها بایستی حفاظت خاص برای این شهروندان فراهم کند بلکه بدلیل وجوداین کلیمی ها سیاستهای خارجی کشور های فوق نیز باید همخوان سیاست خارجی اسرائیل تدوین و باجرا گذاشته شود
در امریکا که حدود دخالت در سیاست خارجی این کشور مخصوصا در خاور میانه باید ازخطوط اسرائیلی پیروی کند که نیاز به واگوئی همه ابعاد ان نیست و همه بدان اگاه و مطلعند .
از بعد از جنگ دوم که کلیمی های هوشمند که نه تنها در حوزه مالی بلکه در علم و صنعت نیز شاخص شدند اتحادی نا گفته برای در اختیار گرفتن رسانه های نوشتاری و گفتاری بوجود امد بطوریکه هم اکنون نزدیک به اکثریت روزنامه ها و رادیو وتلویزیونهای معتبرجهان غرب در اختیار این گروه است واز همین راه دولتهای غربی تحت فشار لابی های اسرائیلی قرار دارند . هفته گذشته رئیس دفتر تونی بلر با انتشار خاطرات خود مدعی شد که در سال 2003 سه مرتبه اقای مرداک صاحب روزنامه های متعدد انگلیس با نخست وزیر تماس گرفت و او را ترغیب کرد که به عراق حمله کند وتونی بلر همان زمان گفته است که از طرف اقای مرداک تحت فشار بوده است مرداک نه تنها در انگلیس بلکه در امریکا و استرالیا صاحب رسانه های متعددیست .
در همین روال وضع دو روزنامه نیو یورک تایمز و واشنگتن پست و گروه فاکس و سی ان ان و دیگران است که دراختیارکلیمی هاست.
پادشاه در گذشته ایران نیز سعی کرده بود از این لابی کلیمی استفاده کند و یک دفتر روابط عمومی در امریکا راه انداخته بود که بسرانجامی خوش نینجامید و شرح انرا شما میتوانید در خاطرات علم بخوانید.
اسرائیلی ها برای شناسائی دو فاکتو در زمان نخست وزیری ساعد پول خرج کرده بودند که اسناد ان منتشر شده است ونقل ان سبب حمله عبالناصر بایران و قطع رابطه سیاسی دو کشور شد که تاپان عمر ناصر ادامه داشت.
همین رابطه که پشتوانه امریکا را بدنبال خود یدک میکشید مقادیر زیادی زیر خاکی را (عتیقه) از ایران خارج کرد که مورد علاقه وزیر دفاع و خارجه یک جشمی این کشور بود و درهمین راستا نماینده اطلاعاتی با استفاده از پست دیپلماتیک بازارهای لندن را پر کرد . کشاورزی تاکستان و قزوین و بانک عمران را در تیول قرار داد و شاهکار ان صادرات روزانه 250000 بشکه نفت بیک پنجم قیمت بین المللی از طریق لوله اشکلون بود که تا انقلاب ادامه داشت.
اقای رفسنجانی در نشست مجلس خبرگان در دو سال پیش بعد از مسافرت به عراق بیاناتی ایراد کرد واز جمله مطالبات نزدیک بیک ملیارد دلار از اسرائیل بابت پولهای گرفته شده و قرار دادهای اجرا نگردیده از طرف این کشور بود. بیان داشت .سیاستهای جمهوری اسلامی حول خفظ حکومت در تما م33 سال گذشته ادامه داشته است و طبیعتا عدم رابطه با اسرائیل خواست یک طیف وسیع از دست اندرکاران این حکومت بوده است در طیف روزنامه نگاری شیخ رهنما که در روزنامه کیهان دهه 30 و40 کار میکرد و دشمن اسرائیلیها بود ومرتبا بازداشت میشد و اخیرا رفسنجانی در مصاحبه ای باو پرداخته است و نمایان این است که ضد اسرائیلی بودن از زمان تاسیس این حکومت جایگاه خودش را داشته وجمهوری اسلامی انرا پی گیری کرده است.
جناب گنجی بصراحت نوشته اند که باید با اسرائیل رابطه بر قرار شود ودر اینصورت مسائل در مجرای دیپلماتیک پی گیری میگردد. چطور ممکن است یک روشنفکر نویسنده تعیین تکلیف برای حکومت کند که دارای معذوریت بسیاریست ازجمله همان مسائلی را که ایشان در مورد اسرائیل میگویند .فرق است میان انکه بدون مسئولیت بگوئید ویا اینکه در طیف اجرائی بخواهید انرا اجرا کنید بخصوص مساله ای که جنا حی نسبت بان حساس است واز ان گذشته اسرائیل مثل اردن نیست که نتواند اظهار نظر کند . در حمله امریکا بعراق 150 ملیون دلار اسلحه امریکائی گم شد و سرو صدای روزنامه ای پیدا کرد وبعد این اسلحه در دست پ ک ک پیدا شد که با دولت ترکیه در جنگ بودند و گفتند دست اسرائیلیها در کار بوده است .( البته یک پیمان همکاری نظامی با اسرائیل برای ترکها اب خورد)
رئیس اداره هشتم ساواک در خاطراتی که منتشر کرده است مینویسد بعد از توافق الجزیره بین شاه و صدام اسرائیل مدعی شد که بااجرای این قرارداد جان اسرائیلیانی که در کردستان عراق کار اطلاعاتی میکنند بخطر میافتد و ایران مجبور شد انها را از عراق خارج کند.
اقای گنجی از پروژه کردستان بزرگ که توسط اسرائیلیان دامن زده میشود و از نتیجه ان که تجزیه ایران و عراق و ترکیه و سوریه است نگران هستند ایا ایشان مطلع هستند که امنیتی و اطلاعاتی اسرائیلی هم اکنون در کردستان فعال هستند وترکیه و ایران را مشغول کردها کرده اند.
اقای گنجی محترم باید عواقب نوشته های خود را در نظر بگیرند زیرا در مواقعی یکسویه بودن اندیشه ایشان هم کار دست خودشان داده است و هم هزینه سنگینی برای مملکت داشته است واز جمله ان بعد ازروی کار امدن خاتمی است که ایشان سعی در حذف رفسنجانی نمودند کتاب عالیجناب سرخ پوش را نوشتند در مصاحبه با عبداله نوری کوشش در بی اعتبار کردن هاشمی داشتند و نوشتند که زبان این مرد بهداشتی نیست و غیره . نتیجه در انتخابات مجلس رفسنجانی کناره گرفت وریاست مجلس در اختیار کروبی قرار داده شد وحکم حکومتی مصوبه مجلس را که در راستای ازادی مطبوعات بود نا کار کرد ایا ایشان میدانند که درصورتی که رفسنجانی رئیس مجلس شده بود اصغر حجازی نمیتوانست حکم حکومتی را تحمیل کند سر بریدن روزنامه ها و زندان رفتن جناب گنجی و باقی و بقیه وبقیه فقط ثمره همین مجاهدت ایشان است.
در حکومت گذشته مخصوصا بعداز 28 مرداد شاه میتوانست هر نخست وزیری را که نمیخواهد عوض کند ولی تاروزی که سر دار فاخر حکمت رئیس مجلس بود قانون را نمیتوانست تحمیل کند و زمانی که توانست ریاضی را بریاست بنشاند شمار ه معکوس برافتادن خودش را رقم زد.اقای گنجی عزیز در این برهه حساس نیز باید بداند که رابطه با اسرائیل همه مشکلات ایران نیست نگاه کنید عربستان 4برابر ایران نفت صادر میکند و اقتصادش هم را توریست پولدار تامین مینماید چون تا وقتی کسی مستطیع نباشد به حج نمیرود و سالیانه درا
مد توریستی 30 ملیارد دلاری دارد هیچ فکر کرده اید سالیانه 400 ملیارد در امد نفتی این کشور کجا میرود به کویت خسیس فکر کنید و یا به ابو ظبی و جدیدا قطر.
مشکل ایران رابطه با اسرائیل و یا غنی سازی اورانیوم تنها نیست
**** ولی در خطاب به کاربر محترم جناب آقای ایراندوست: پس مونیکا لوینسکی هم مامور موساد بود و ما خبر نداشتیم ! البته شنیده شده بود که اون زن دیگه ای (اسمش از یاد رفته) که با حزب جمهوریخواه رابطه داشته از سیگار بازی مونیکا خبر داشته و شاید هم یک زیر سیگاری بدستش داده ، ولی هیچ معلوم نبود که موساد باعث حرارتی شدن کلینتون خان «جنسی خاکزن» شده و سیگار دستش داده . پس در اینصورت باید نتیجه گرفت که اون سیگار برگ رو هم حتما فیدل کوبا تکرو براش پیچیده بوده البته بدرخواست موذیانه و سفارشی رییس جمهوری پلید موساد.
در رابطه با اقدامات ضد بشری اسرائیل بحثی نیست با اینکه اصلآ قابل دفاع نیست اما اول از دید خودشان ببینید و دوم از منظر منافع ملی اسرائیل : از دید خودشان ببینید کشور کوچک که در محاصره کامل دشمنان تاریخی شان (مسلمانان) قرار گرفته اند و صد ها سال دربدری و مورد تبعیض و شکنجه در کشور های دیگر مخصوصآ اروپا و همین چند دهه قبل در جنگ دوم جهانی - خوب با این دید چه انتظاری دارید ؟ دوم کارهایی که صرفآ در راستای حفظ موجودیت خودشان کرده اند : تمام باجهایی که به غرب داده اند یا بیرون کردن رقبای سیاسی و نظامی .. از طرفی آنچه را بعنوان اقدام ضد بشری طرح میکنید آنها با دیگران کرده اند نه با مردم خود و ایا رژیمهای دیگر رفتار دمکراتیک یا بشردوستانه با دیگران و مردم خود داشته اند . موضوع برقراری رابطه هم بنظر خیلی ایده الیستی میرسد . هر دو رژیم شدیدآ تحت نفوذ روحانیان قرار دارند و منافع آنها در تضاد کامل و یا در رقابت شدید است و .... اما چیزی که دوست دارم بگویم این است که قضیه اسرائیل و فلسطین دو موضوع جداگانه است چه به لحاظ سوابق تاریخی حق با اسرائیل است و بسیار کشورها بوده اند که در تاریخ از نقشه حذف یا اضافه شده اند و اینکه نمیگذارند فلسطین به طور کامل خذف شود برای اینست که به کانون بحران در منطقه نیاز دارند و گرنه موشکهای صدام کجا باید میرفت ؟ به تاسیسات نفتی عربستان ( که شاهرگ حیاتی اقتصاد غرب است ) و یا کشورهای اروپایی ؟ خوب مسلم است کشوری یا محلی باید باشد برای خالی کردن سلاحهای غربی و منحرف کردن آنها از اهداف بزرگتر .. و البته اسرائیلها بهای آنرا از طرف دیگر از غرب میگیرند و این یک معامله است ، اما فلسطین مانند غریقی شده است که هر کس سعی کند آنرا نجات دهد هم او را به زیر آب میکشد و غرق میکند ( مگر تا بحال چنین نبوده ) . در مورد ایران تمام رفتار آقایان نه از روی عقلانیت و نه از روی منافع ملی بلکه فقط از روی تعصب و آرزوهای موهوم مذهبی بوده و انتظار چرخشی عقلانی از آنها تباید داشت .
مونیکا لوینسکی، یهودیتبار است و بیش از یک سال از سیگاربازی ؟! او با پرزیدنت کلینتون میگذشت که این ماجرا از طریق جریانهای مسیحی طرفدار اسرائیل در حزب جمهوریخواه به رسانهها کشیده شد.عجیب بود که در طول این یک سال، آن پیرآهن شسته نشده بود و خاکستر سیگار ؟! بروی آن هنوز وجود داشت و اگر کلینتون اصرار بیشتری در کتمان موضوع یا سیاستهایش میکرد، آزمایش DNA بر روی پیراهن صورت میگرفت و همه چیز ثابت میشد. شانس کلینتون این بود که یک سناتور دموکرات یهودیتبار بنام "جوزف لیبرمن" با لابی شدن در محافل قدرت آمریکا و حمایت از کلینتون در این ماجرا، او را از عزل شدن از پست ریاست جمهوری نجات داد و رسانههای کنترل شده از بالا هم کوتاه آمدند, همانطور که کلینتون از سیاست خاورمیانهایی و طرح صلح خود کوتاه آمد !
آقای گنجی عزیز تغییر افکار و اندیشه های یک فرد آزاد اندیش طبیعی و قابل قبول است ولی در مورد شما باید بگویم با توان علمی خود سعی کنید رسوبات اندیشه های قبلی ( که ظاهرا کم هم نیستند ) را از مسیر تازه خود بزدائید . بنظر میرسد شما هنوز هم سرگردان هستید و سعی میکنید راهی پیدا کنید که نه سیخ بسوزد نه کباب .
...دوم- منظر حقوق بشر: دولت اسرائیل، دولتی اشغالگر است، (دولت ایران دولتی اشغالگر و فاشیست و اسلامی و به دلیل اسلامی بودن شدیدا ضد یهود است. )سرزمین فلسطینیان (ایران )را اشغال کرده است، میلیونها فلسطینی (ایرانی مخصوصا یهودیهای ایران را به علت اسلامی بودن )را از حقوق اساسی شان محروم کرده است. به گزارش گزارشگران یهودی سازمان ملل − از جمله حقوق دان برجستهی آمریکایی: ریچارد فالک (آیا آمریکا فقط یک حقوق دان دارد که نظراین فقط مهم است؟ مگر جمهوریاسلامی حداقل صدها حقوقدان ضد مردمی و طرفدار حکومت و دروغگو ندارد؟)− و تصویب شورای حقوق بشر سازمان ملل، مرتکب "جنایات جنگی" علیه مردم غزه شده است(دولت ایران با همکاری مسلانان فاشیست عرب و فلسطینی مرتکب جنایات بر علیه مردم اسراییل و ایران شده). از سال ۲۰۰۷ تاکنون یک میلیون وششصد هزار ساکن محروم غزه را تحت محاصرهی تمام عیار قرار داده و اعتراض جهانی مدافعان حقوق بشر را هیچ به شمار میآورد.(غزه با کشور اسراییل دشمن است زیرا مردم فاشیت و حکومت اسلامی حماس دارد پس اسراییل نمیتواند مرزهای خود را با دشمنان باز نگه دارد. دشمنان اسراییل اینقدر عقل ندارند که این را درک کنند؟ اسراییل نمیخواهد مردم غزه مثل مردم سوریه فرهنگ قتل را به اسراییل صادز کنند. غزه با مصر مرززدارد. عجیب است که آقای گنجی این را نمیدانند! به دلایل بالا اسراییل نمیتواند با ایران رابطه داشته باشد. اگر مسلمانان و اعراب که ١٤٠٠ سال است مشغول اشغالگری هستند اسراییل را اشغالگر میخوانند! آنهم به دلایلی من درآوردی و سراپا دروغ دلیل بر حقانیت آنها نیست. ایران فقط موقعی به دوستی با اسراییل خواهد رسید که از دست فاشیسم اسلامی آزاد شده و از طرفداری از نژاد پرستی عربی دست بردارد و روشنفکران ایرانی دست از تقیه اسلامی بردارند و به دنیا با چشم باز نگاه کنند نه از پس مصلحت دین اسلام و عقاید پسگراانه کسانی که سالهاست اسیر این تحجر فکری هستند و ملیونها ایرانی را با خود به قعر دریای جهالت و بدبختی کشانده اند. مشکل ٥٣ کشورهای اسلامی یک کشور کوچک یهودی نیست. مشکل جهالت است و روشنفکرانی !که با دروغ و گفته ها و نوشته های به عمد اشتباه مردم را به گمراهی میکشند تا نفرت را بر علیه اسراییل زنده نگه دارند؟ یک مثال : غزه با مصر مرززدارد. عجیب است که آقای گنجی این را نمیدانند...*****
جناب ایراندوست، تشکر از یادآوری جزییات اخبار آنروزها. پس این کلینتون خان حرارتی شده خیلی بیجا کرده بوده که شده پرزیدنت یک کشور ضعیف و بی اراده ای مثل آمریکا. حالا اقلا خوبه که وقتی یک یهودی تبار حالشو گرفته یک یهودی تبار دیگه بهش حال داده. این به اون در. البته این که کدوم یکی بهش حال داده بستگی به طرفداران یهودی ستیز داره که بحث خیلی مهم دیگریست. منتها بنا بر اخبار ازاونها بشما رسیده و از شما بما پس گویا ختم برنامه صلح خاور میانه اصلا ربطی به عرفات کبیر نداشته که قرارداد صلح رو امضاء نکرد چون اسراییل قبول نکرد فلسطین تبار های مقیم کشورهای دیگه برگردند به سرزمین موعود. البته من تا حالا حتی یک فلسطینی تبار راندیده ام که بخواد برگرده به فلسطین. ولی خودمونیم این مونیکا چه قدرتی را بچنگ آورده بوده وخبر نداشته .درضمن تعجب کردم ازکاربرد علامت تعجب وسوال شما بعد از کلمه سیگار! شما که جزییات اخبار اون دوره رو میدانید چطور در مورد مصرف سیگار برگ نشنیده بودید؟ امیدوام که اخبار بعدی شما کاملتر باشه.
آیااگر یهودیهای آلمان سعی میکردند با حزب نازی آلمان که اساس ایدیولوژ ی شان این بود که چون یهودیها نژادی پست تر از آلمانها هستند باید کشته شود صلح کنند امکانش وجود داشت؟ امکان صلح اسراییل با مسلمانان هم تنها موقعی امکان دارد که آنها از عقایدفاشیستی اسلامی که این دین و پیروانش را برتر میدانند ومخصوصا به خاطر عدم قبول اسلام از یهودیها نفرت دارند دست بردارند. چطور میشود با کسانی که عقیده دارند خدایشان ازشان میخواهد از دیگران نفرت داشته باشند حتی بحث منقطی کرد. ملتی که رهبرانش امثال مقامات و روحانیون کنونی و به اصطلاح روشنفکرانش دروغگویانی هستند مثل آقای گنجی که حداقل یک بار به دروغهای خود و همراهانشان اعتراف کرده اند اگر تمام نفت دنیا را هم داشته باشند به جز وضع کنونی انتظار دیگری نمیتوانند داشته باشند. آنهایی که نسبت به مردم خود وحشیانه ترین جنایتها را میکنند اگر دستشان برسد برای رسیدن به اهداف برتری طلبانه اسلامی خود از ریختن خون تمامی مردم بیگناه اسراییل لحظه ای هم صبر نخواهند کرد. یادم نمیآید که آقای گنجی به اعدامهای سال ٦٧ اعتراض کرده باشند. ایشان جنایت برعلیه جوانان ایران را بد نمی دیدندچون در ایدولوژی اسلامیشان این جنایات عیبی نداشت. انگاری دروغ و تقیه و ترویج جنگ بر علیه اسراییل هم در دین ایشان درست است وگرنه چرا از یک اسلامگرای مصری که هنوز در اول قدرت است ومثل خمینی هنوز یک سالی ازقدرتش نگذشته که رفتار واقعیش را نشان دهد تعریف میکند و از زبان او اسراییل را قاتل میخواند؟ آیا آقای گنجی انتظار دارند که یک اسلامگرای فاشیست اسراییل را چه بخواند؟****.
جناب mooni لابد از وجود فاشیستها و افراطی های مذهبی یهودی که در اسرائیل روز به روز قدرتشان بیشتر میشود خبر ندارند. کسانی که حتی درمان غیر یهودی توسط پزشک یهودی را حرام میدانند. کسانی معتقدند در خاک مقدسی که خداوند به آنها داده است باید ریشه هر چه غیر یهود است کند. دوست گرامی برای نسخه اسلامی افراط و دیوانگی مذهبی نسخه میپیچید اما ورژن یهودی آن را فراموش میکنید. متاسفانه مخترع دین یهود در نهایت اثراتش را در اختراع ادیان مسیحیت و اسلام هم گذاشت. شباهتهای افراطیون این 3 دین بسیار بیشتر از آن است که در ظاهر به نظر میرسد.
لطفا این سوال را آقای گنجی و دیگر اسلامگرایانِ چپگرا جواب دهند :
متاسفانه هر روز شاهد خبر های ناگواری از کشور سوریه هستیم و ملت با غیرت سوریه با کشته دادن ده ها هزار نفر هنوز از پا ننشسته و با شهامت کامل به مبارزه با حاکم دیکتاتور می پردازند. ( ملتی که برای نسل آینده رو سفید خواهند بود ) مساله ای که حائز اهمیت است این بوده طیف چپی که همیشه از حق و حقوق انسانیت دفاع کرده و برابری را اصل شعار خود قرار داده و مخصوصا حساسیت خاصی به زور گویی امپریالیسم به ممالک ضعیف داشته و برای هر حرکت ناشایست (!) دنیای غرب، صد ها " آکسیون اعتراضی " بر پا کرده، حال چرا کمک چین و روسیه ( نامادری و ناپدری دنیا ) به رژیم خونخوار سوریه را نادیده گرفته و هیچ حرکت اعتراضی از این طیف بشر دوست (!) مشاهده نمی کنیم؟ آیا این همه خشونت را نمی بینند یا صدایش را نمی شنوند؟! یا اینکه حق ملت است تا از چنین کشور هایی سیلی بخورند تا اصل برابری اجرا شود؟ خوب به یاد داریم زمانی که قرار بود امریکا به کشور عراق حمله کند، چطور این طیف انسان دوست (!) در سراسر اروپا تظاهرات هایی علیه امپریالیسم جهان خوار براه انداختند. براستی چین و روسیه در منطقه بیشتر جنایت کردند یا امریکای جهان خوار.. ؟ آیا خون قرمز این همه انسان بی گناه ارزش یک حرکت اعتراضی را نداشت؟ یا منتظرند اگر خدای ناکرده روزی امپریالیسم قصد حمله به دولت سوریه را داشت بعد انرژی شان را صرف تظاهرات های ضد جنگ کنند؟
(این نوشته را در یک وبسایت دیگر دیدم. از من نیست.)
کاش در آنچه کاربر مهمان در جواب من نوشته اند حداقل بدون تقیه اسلامی یک نمونه از اثرات فاشیسم یهودی را می نوشتند . شاید دفاع یهودیها از داشتن حق خود برای زندگی در قسمت کوچکی از خاورمیانهِ کاملا اشغال شده به دست مسلمانان در «کشورهای اسلامی» و «کشورهای عربی» که در آنها مسلمانان حقی برای دیگران قایل نیستند فاشیسم است ! برای شناختن دلیل فاشیست بودن یک ملت باید اول به اعمال رهبران و راهنمایان یک ملت نگاه کرد (که چه از رهبران و چه از روشنفکران ایرانی به جز ریا و تقیه و دزدی و ظلم چیزی نمی بینیم و بعد به رفتار آن ملت و گفتار آن ملت توجه کرد ( عقاید مسلمانان ایرانی در مورد بهاییها و یهودیها قبل از انقلاب هم خوب نبود ولی حداقل مثلاین روزها به طور عملی اذیتشان نمیکردند و رفتار فاشیستی از خودشان نشان نمیدادند. کدام مسلمان عرب در اسراییل مورد بی احترامی عقیدتی یا و حمله فیزیکی قرار گرفته مگر اینکه اول خودش به کسی حمله کرده و مثلا سنگ انداخته باشد ؟ ) جدیدترین مورد همین خبر جدید است که یک مقام ایرانی در کنفرانسی که دیپلاتهای اروپا هم بوده اند با بیشرمی به یهودیها و یک کتاب مذهبی یهودیها بی احترامی کرده. اگریک غیر مسلمان در مورد قرآن اینها را بگوید آیا خود آقای گنجی فریاد از ظلم کافران مسلمانخوار بر نخواهد آورد؟ از خودش بپرسید مگر یهودیها چکار به مسلمانان کرده اند که سال است یهودیهای ایرانی باید هر روز از همه رسانه ها کشور توهینهایی بدتر ازین بشنوند؟ شاید چون محمد دستور کشتار و غارت و اشغال زمینها سه قبیله یهودی را داده پس ظلم به یهودیها عیبی ندارد.
..دبیرکل سازمان ملل اظهارات محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیس جمهوری ایران را که گسترش مواد مخدر را نتیجه اقدامات "صهیونیست ها" و منبعث از تعالیم تلمود، از متون مذهبی یهودیان، دانسته بود، مغایر مسئولیت و شئون رهبران سیاسی جهان خواند.
آقای رحیمی روز سه شنبه این هفته در سخنرانی در مراسمی به مناسبت روز جهانی مبارزه با مواد مخدر، گفت: "توسعه مواد مخدر و گسترش آن در سطح جهان ریشه در آموزه های نادرست کتاب تلمود دارد که مربوط به صهیونیست ها می باشد."
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران - ایسنا - معاون اول رئیس جمهوری ایران گفت: "در کتاب تلمود آموزش داده می شود که رسیدن به ثروت و به دست آوردن درآمد از هر طریق ممکن، چه مشروع و چه نامشروع، مجاز می باشد که این در حقیقت نقطه آغاز حرکت علیه همه بشریت است."
بقیه اش حرفهایی بدتری هم گفته که متاسفانه رادیو زمانه اصلااشارهای هم به این خبر نکرده.
ارسال کردن دیدگاه جدید