چرا جهرمی در پرونده اختلاس حاشیه امن دارد؟
پنجشنبه, 1391-02-28 15:19
نسخه قابل چاپ
بهروز صمدبیگی
بهروز صمدبیگی - وقتی محمود احمدینژاد در جریان مناظرات انتخاباتی از «آقازاده آقای ناطق» نام برد، کمتر کسی مصطفی ناطق نوری را میشناخت اما داستانها درباره داماد ناطق نوری زیاد بود، دامادی که گفته میشد کسی نیست جز وزیر کار دولت نهم و مدیرعامل وقت بانک صادرات.
اما جهرمیِ متهم به فساد مالی، داماد ناطق نوری نیست. او ورود به عرصه سیاست را با رانندگی آیتالله خلخالی و علی اکبر ناطق نوری شروع کرد تا به این واسطه در ۲۲ سالگی فرماندار آمل و نور شود. دختر یکی از عموزادگان ناطق را هم به همسری انتخاب کرد و هیچ وقت در برابر شایعه داماد علیاکبر ناطق نوری بودن، راه تکذیب را در پیش نگرفت.
علینقی جهرمی که سالها بعد نام سید محمد را برای خود برگزید حالا آنقدر قدرتمند شده که در جریان افشای بزرگترین فساد تاریخ ایران، تنها از مدیرعاملی بانک صادرات کنار رفت و حالا از دفترش برای محمود احمدینژاد پیغام میفرستد که دست اطرافیانت را در این اختلاس بزرگ رو میکنم. سید محمد جهرمی کیست که این چنین شاخ و شانه میکشد و از بازجویی و بازداشت هم در امان است؟
فساد مالی؛ از تبلیغات تلویزیونی تا نصب آسانسور
به تازگی وبسایت جرس مجموعه اسنادی را منتشر کرده است که از دخالت آشکار محمد جهرمی و فرزندش مهدی در جریان اختلاس بزرگ خبر میدهد. یکی از اسناد مربوط به صدور ۵ هزار میلیارد ریال ضمانتنامه بدون مجوز از بانک مرکزی برای دو شرکت «پرتو نسیم ایلیا» و «بسا آپادانا جهان» است.
در این سند آمده: "با حمایت مسوولین بانک صادرات و توصیه برخی افراد صاحب نفوذ در بانک صادارات شعبه کارگر شمالی کد ۹۲۱ مبلغ ۵ هزار میلیارد ریال به صورت ۲۰ فقره ضمانتنامه بانکی هر یک به مبلغ ۲۵۰ میلیارد ریال که میبایست قبل از هر گونه اقدام، مجوز لازم از بانک مرکزی اخذ شود، صادر گردیده است."
بر مبنای این اسناد که بخشهایی لو رفته از تحقیق وزارت امور اقتصادی و دارایی پیرامون قضیه اختلاس و گزارش به دفتر رییس جمهوری است، "موضوع توسط معاون حراست بانک، آقای «محمود رسولخانی» کشف و به آقای «زینبی» مدیر کل حراست بانک اعلام میشود و متقابلا ایشان ناگزیر مراتب را صرفا به آقای دکتر جهرمی منعکس و از اعلام به وزارت اطلاعات خودداری میکند اما در ادامه آقای رسولخانی به بهانههای مختلف پس از کشف این موضوع از معاونت حراست برکنار و فرد مطیع و فاقد تجربهای به نام آقای دهقانی جایگزین ایشان میشود."
عنوان شده که مهدی جهرمی به عنوان واسطه بین بانک و شرکتهای تبلیغاتی ایفای نقش میکرده و چون قراردادهای تبلیغاتی کاملا محرمانه است، منافع به دست آمده از این راه «غیر قابل تصور» ارزیابی شده است.
همین طور تصریح میشود که فردی به نام «اسدی افشار»، محافظ محمد جهرمی و رییس انتظامات این بانک از جمله افرادی بوده که صدور این ضمانتنامههای بدون مجوز را پیگیری کرده است.
بخشی از این اسناد هم بر دستداشتن برادر و فرزند محمد جهرمی مدیرعامل سابق بانک صادرات تصریح
دارد: "برادر مدیرعامل بانک در کشورهای قطر و مالزی به عنوان وکیل و نماینده تامالاختیار مدیر عامل در مراودات مالی و بانکی همچون خرید طلا حضور داشته و فاز اول خرید طلا معادل ۱۵۰ میلیارد ریال بوده که مبلغ مذکور در اختیار ایشان قرار گرفته است و مراتب فوق بعضا با هماهنگی آقای سید مهدی جهرمی پسر مدیرعامل صورت میپذیرد."
نقش مهدی جهرمی حتی به طور دقیقتر مورد اشاره قرار گرفته است: "حضور آشکار و پنهان ایشان در بسیاری از ادارات و قسمتهای بانک مشاهده میگردید به گونهای که ایشان راسا به برخی از ادارات همچون ادارات اعتبارت بررسی طرحها، روابط عمومی، تدارکات و ساختمان بینالملل و ارض ارتباط (داشته) و با سوءاستفاده از نام پدر خود، دستورات صریح همراه با تهدید و فشار به مراکز مذکور اعلام مینمود."
همچنین عنوان شده که مهدی جهرمی به عنوان واسطه بین بانک و شرکتهای تبلیغاتی ایفای نقش میکرده و چون قراردادهای تبلیغاتی کاملا محرمانه است، منافع به دست آمده از این راه «غیر قابل تصور» ارزیابی شده است.
فرزند مدیر عامل سابق حتی در عقد قرارداد نصب آسانسورهای ساختمان مرکزی بانک اعمال نفوذ و فشار کرده و در فقرههایی دیگر یک میلیارد تومان به مسعود ده نمکی، کارگردان جنجالی حامی حکومت و پنج میلیارد تومان به تیم فوتبال شاهین بوشهر کمک مالی کرده است.
ایجاد شرکتهای صوری هم یکی از شگردهای خانواده جهرمی در جریان اختلاس بزرگ بوده است. شرکتهای متعدد از جمله «سپهر تهران، سپهر هشتم و سپهر اصفهان» به ریاست هیات مدیره محمد جهرمی تاسیس شده بوده و برای زد و بندهای مالی مورد استفاده قرار میگرفت.
وبسایت جرس مجموعه اسنادی را منتشر کرده است که از دخالت آشکار محمد جهرمی و فرزندش مهدی در جریان اختلاس بزرگ خبر میدهد. یکی از اسناد مربوط به صدور ۵ هزار میلیارد ریال ضمانتنامه بدون مجوز از بانک مرکزی برای دو شرکت «پرتو نسیم ایلیا» و «بسا آپادانا جهان» است.
این اسناد افشا کرده که در تهران شرکتی به نام «سپهر تهران» با مدیرعاملی شخصی به نام «خواجه دوانی» تاسیس شده بوده و این شرکت تعدادی از زمینهای مرغوب و گران قیمت شمال تهران را به قیمت حداقلی به شرکت واگذار کرده و سپس از طریق لابی و نفوذ خود اقدام به تغییر کاربری و اخذ مجوز کرده و در نهابت با فروش آن منافع قابل توجهی کسب کرده است.
این سند تصریح کرده که اگر چه مالکیت شرکتها متعلق به بانک است اما چون شرکت از این رهگذر سود بیشماری کسب میکند، پاداش تخصیص یافته به اعضای هیات مدیره و مدیرعامل غیر قابل پیشبینی است.
پسر جا پای پدر گذاشت
مهدی جهرمی مهرماه سال گذشته بازداشت و سپس با قرار وثیقه آزاد شد. پدرش اما از این قید و بندها برکنار ماند. او پیش از این نیز پلههای سیاست را قدرتمندانه طی کرده بود. این دو شباهتهای زیادی با یکدیگر دارند و اطرافیانشان به اتفاق روی یک ویژگی مشترک پدر و پسر تاکید میکنند: جاهطلبی فراوان.
محمد جهرمی که هیچگاه پایاننامه دکترایش را ارائه نداده، از سوی مجلسیان با تشکیک در مدرک لیسانس و فوق لیسانس مواجه شد و مهدی نیز سالها پس از اینکه در نیمه راه دبیرستان، تحصیل حوزه علمیه را برگزیند، مدرک دیپلم خود را دریافت کرد. تحصیل حوزوی او هم به دلیل آنچه مشکلات اخلاقی روایت میشود، ناتمام ماند.
مهدی هیچوقت سمت دولتی نگرفت. اما پدر وی در ۲۲ سالگی به فرمانداری آمل و سپس نور رسید. جهرمی خیلی زود از فرمانداری به استانداری چندین استان کشور رسید و مراتب پیشرفت را به سرعت طی کرد. او زمانی که سخنگوی شورای نگهبان بود، محمود احمدینژاد را در سمت فرمانداری خوی میدید. سالها بعد مصطفی تاجزاده ادعا کرد که احمدینژاد از سوی جهرمی ماموریت داشت تا در انتخابات دخالت کند.
با ریاست جمهوری احمدینژاد، جهرمی به وزارت کار و امور اجتماعی رسید و مهدی، یار نزدیک و پشتپرده پدر شد. اداره تشکیلات پدر برای آماده شدن در کارزار انتخابات ریاستجمهوری را هم مهدی برعهده داشت و با اعتماد به نفس، نام سایت و شعار انتخاباتی پدر را «پدیده ایران» انتخاب کرد.
جهرمی قدرتمندترین و شاید یکی از ناسازگارترین وزرای دولت نهم بود. او در پی آنکه طرح بنگاههای زودبازدهاش شکست خورد و میلیاردها به هدر داد با طهماسب مظاهری رییس بانک مرکزی بر سر سیاست انقباضی دچار اختلاف شد و از وزیر خواست مظاهری را برکنار کند اما زورش نرسید تا زمانی که علنا خواستار آن شد که رییس دولت هر دوی آنها را برکنار کند.
او چندی بعد اعلام کرد که بعد از خداحافظی با وزارت و انصراف از حضور در انتخاباتی که هدفش را چند قطبی کردن فضا اعلام کرده بود، هیچ تماسی با احمدینژاد نداشته است. اما به ناگاه به مدیرعاملی بانک صادرات رسید تا فعالیتهای اقتصادی فرزندش مهدی هم گسترش پیدا کند.
جهرمی پسر که اداره چندین کارخانه را به طورغیرمستقیم برعهده دارد، رسما خود را صادرکننده روغن زیتون معرفی میکند اما انحصار فعالیتهای تبلیغاتی بانک صادرات را در دست داشت و فعالیتهای دیگری که در اسناد لو رفته به آنها اشاره شده است. با این آگهیها ناگهان هواداران جهرمی در مطبوعات هم فراوان شده بودند، به خصوص که گفته میشد مهدی جهرمی در ایجاد مقدمات برای دریافت وام از بانک، بسیار موثر بود.
احمدینژاد از او میترسد؟
حالا که دولت احمدینژاد و شخص اسفندیار رحیممشایی در اختلاس بزرگ مقصر شناخته میشوند، چند باری انگشت اتهام را به سوی محمد جهرمی گرفتهاند اما هربار جواب تند و تیزی دریافت کردهاند. در آخرین مورد آنها جهرمی تلویحا احمدینژاد را بیبصیرت خطاب کرده و گفته است: «آقای رییسجمهوری هم که با عصبانیت مطالبی را بیان میکند بیشتر ناشی از این است که نگران رو شدن دست بعضی از اطرافیانش در این فساد است که بنده به عنوان وظیفه خود در مبارزه با این فساد، این موضوعات را در اختیار مراجع ذیصلاح قضایی و اطلاعاتی گذاشتهام.»
پرونده فساد بانکی به دادگاه کشیده شده و متهمان در هر جلسه دادگاه عنوان میکنند که تنها مجری اوامر بودند. خاوری، در کاناداست و جهرمی مدعی و امیدوار در دفتر کار تهرانش. چه چیز مانع از رویارویی نهایی احمدینژاد و جهرمی میشود؟ آیا فرماندار پیشین خوی از سخنگوی سابق شورای نگهبان همچنان حساب میبرد؟
توضیح : تصاویری که در کنار سوتیترها منتشر شده، بخشهای یکی از اسناد یاد شده در گزارش است.
باند مافيايي مانند زالو به اموال مردم ايران دست انداخته و تا ذره آخر را تاراج نکند ول نميکند.
جهرمی دروغ گوی فراموشکاری است در جلسه کمسیون اقتصادی مجلس موضوع و قول قرارهای خود را پا مه افرید پیان کرد
رهبر را ببین ایران را بچاپ!؟
من هم یک اختلاس بزرگ دیگر را که در بانک صادرات توسط علی نقی جهرمی ( قدیمی ) یا دکتر سید محمد جهرمی ( جدید ) انجام شد و یک پارچ اب هم بالایش خورد برای شما بگویم . در زمان جهرمی حسابی اختراع شد به اسم سپرده طلا فقط در بانک صادرات که مردم به صورت گسترده از ان استقبال کردند میلیاردها تومان پول به حساب بانک صادرات ریخته شد . مردم یک حساب باز می کردند و پول مردم به تومان واریز می شد و 1% در اول و 3% در اخر کارمزد بانک صادرات بود و در مرکزی که برای همین سپرده طلا در دبی ایجاد کرده بودند به نرخ روز تومان در بازار ایران تبدیل به دلار می شد و دلار به دبی حواله می شد و برای مردم به قیمت روز جهانی طلای فیزیکی خریده می شد تا هم قضیه شرعی ان حفظ شود وهم اگر طلا یک دفعه گران یا ارزان شد بانک و مردم ضرر نکنند . این قراردادها 6 ماهه بود و فکر کنم یک سال ادامه داشت . در مدت تحریمها که ارزش ریال سقوط کرد و طلا در بازار ایران چند برابر شد برای اختلاسی که می خواست جهرمی انجام دهد گفتند حساب سپرده طلا بانک صادرات مسدود شد و هزاران مشتری بیایند ریال بی ارزش شده خود را بگیرند . و عده زیادی شکایت کردند و طلای فیزیکی گران شده خود را خواستند ولی جهرمی برای اختلاس خود زیر بار نرفت و حق هزاران مشتری بدبخت را خورد . و جهرمی ان طلاهای فیزیکی مردم را به ایران اورد و به قیمت روز چند برابر در بازار فروخت و میلیاردها اختلاس کرد که با پیگیریهای زیاد من نه تنها طلای فیزیکی به من ندادند بلکه گفتند اگر پیگیری کنی تو را میکشیم .
حكم شرعي سپرده طلا بانك صادرات متن استفتا و پاسخ دفتر آيت الله سيستاني : اگر بانک در مقابل پولى که ميدهید طلا بخرد که هر وقت بخواهید بتوانید از بانک طلا تحويل بگیرید اين قرارداد بلا مانع خواهد بود.
ارسال کردن دیدگاه جدید