بازی با آتش
دوشنبه, 1390-12-29 04:34
نسخه قابل چاپ
سیاست خارجی ایران در سال ۱۳۹۰؛
مهدی تاجیک
تحریم و ترور و جنگ، تبدیل به واژههایی آشنا و روزمره در خبرهای مربوط به ایران شده است. خبرهایی که تضاد فزاینده جامعه جهانی با جمهوری اسلامی را بازتاب میدهد و مارش جنگ را در فاصلهای نهچنداندور، از عرشه ناوهای مستقر در خلیج فارس و پایگاههای نظامی کشورهای همسایه به گوش میرساند.
برآیند تحولات سیاست خارجی ایران در سال گذشته را میتوان با ملاحظه شدت تحریمها و قوت یافتن خطر بروز جنگ تجزیهوتحلیل کرد. وضعیتی که در صورت استمرار نه فقط آتش جنگ را در ایران بلکه در منطقه شعله ور خواهد ساخت.
ت مثل تحریم
تصاویر فروشگاههایی که قفسههای آن توسط شهروندان هراسان خالی شده بود، صفهای طولانی خرید و فروش ارزهای خارجی در حوالی میدان فردوسی تهران، خبرهای هشدار دهنده درباره تعطیلی واحدهای تولیدی و تشویش قحطی قریب الوقوع، همگی از عوارض تحریمهای جامعه جهانی علیه برنامه هستهای ایران در سال جاری بود.
سالی که تحریم وارد بخشهای استراتژیک اقتصاد ایران شد و علاوه بر بانکها و موسسههای مالی به صنایع نفت و گاز و پتروشیمی تسری یافت و قلب اقتصاد وابسته به نفت جمهوری اسلامی را هدف گرفت.
در سال نود، تحریم وارد بخشهای استراتژیک اقتصاد ایران شد و علاوه بر بانکها و موسسههای مالی به صنایع نفت و گاز و پتروشیمی تسری یافت و قلب اقتصاد وابسته به نفت جمهوری اسلامی را هدف گرفت
نوسانهای اقتصادی متعاقب اعمال این تحریمها بهحدی بود که "محمود بهمنی" رییس بانک مرکزی روز یکشنبه (21 آذر) گفت شرایط کشور شبیه "شعب ابی طالب"-وضعیت محاصره اقتصادی- شده است. او چندی بعد مورد عتاب "آیت الله خامنهای" رهبر جمهوری اسلامی قرار گرفت که معتقد بود کشور در ثبات اقتصادی است و تحریمها اثری بر اقتصاد نگداشته است.
گذشته از اظهار نظرهای رسمی آنچه در اتمسفر سیاسی و اجتماعی ایران قابل رویت است، تشویش و نگرانی عمومی نسبت به اثرات تحریمها بر معیشت روزمره شهروندان است. شهروندانی که کوچکتر شدن سفرههای خود را به چشم میبینند و مضیقههای روزافزون اقتصادی را درک میکنند.
قدرتهای غربی میگویند که اگر مذاکره با جمهوری اسلامی به نتیچهای نرسد این تحریمها بازهم افزایش پیدا خواهد کرد. از آنجا که مقامهای تهران هیچ نشانه امیدوارکنندهای مبنی بر تمایل به تجدید نظر در برنامههای هستهای خود بروز ندادهاند، بنابراین باید انتظار افزایش تحریمها در سال آینده داشت.
تحریمهایی که احتمالا مهمترین هدف آن، ایجاد مانع علیه جمهوری اسلامی برای فروش نفت به مشتریانش خواهد بود. این اتفاق گرچه بالارفتن قیمت نفت و در نتیجه فشار اقتصادی به غرب را در پی دارد اما حیات اقتصادی ایران را نیز دستخوش تلاطم خواهد کرد.
عقربههای ساعتِ جنگ
هشدارها و اخطارها درباره بروز جنگ با ایران شاید در نگاه اول از جنس بلوفهای دیپلماتیک به قصد امتیازگیری به حساب آید اما ظاهرا این بار داستان متفاوت است. ایده جنگ با ایران یک بلوف نیست.
اسراییلیها دارند روی تاکتیکهای نظامیشان برای جنگ احتمالی کار میکنند و آمریکاییها هنوز مرددند که در صورت بروز جنگ باید چه تدبیری اتخاذ کنند. هنوز مشخص نیست که چه میزان زمان تا بروز جنگ باقی مانده است.
روزنامه واشنگتن پست در روز جمعه (۱۴ بهمن) به نقل از "لئون پانته ا" وزیر دفاع آمریکا نوشته بود که اسراییل احتمالا در بهار سال ۱۳۹۱ به ایران حمله خواهد کرد. پانتها البته این اظهارنظر منسوب به خود را تکذیب کرد اما نشانههای دیگری نیز وجود دارد که نشان میدهد اسراییل برای آغاز درگیری با ایران بیتابی میکند.
نخست وزیر اسراییل در دیدار روز با رییس جمهوری آمریکا بهصراحت گفت که اسراییل زمان زیادی صبر نخواهد کرد و بر اساس منافع خود تصمیمگیری می کند. این سخن نوعی دهنکجی به کاخ سفید است که در شرایط کنونی حامی حمله به ایران نیست
"بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر این کشور در دیدار روز دوشنبه (۱۵ اسفند) خود با "باراک اوباما" رییس جمهوری آمریکا بهصراحت گفت که اسراییل زمان زیادی صبر نخواهد کرد و بر اساس منافع خود تصمیمگیری می کند.
این سخن نوعی دهنکجی به کاخ سفید است که در شرایط کنونی حامی حمله به ایران نیست. آمریکاییها میگویند که باید به دیپلماسی فرصت بیشتری داد و منتظر ماند تا تحریمها اثرات خود را بر حیات اقتصادی ایران بگذارد و مقامهای جمهوری اسلامی را به تجدید نظر در سیاستهایشان وادارد. آخرین گزارشها حاکی از این است که آمریکا توانسته است اسراییل را برای تاخیر در حمله به ایران متقاعد کند.
روزنامه "معاریو" چاپ اسراییل روز پنجشنبه (۱۸ اسفند) نوشته بود که تل آویو پذیرفته در ازای دریافت تسلیحات نظامی مدرن برای مدتی حمله به ایران را عقب بیاندازد.
این میتواند یک خبر نسبتا خوب باشد اما باید در نظر گرفت که بمبها و تسلیحاتی که اسراییل از آمریکا خریداری میکند، احتمالا در جنگ با ایران کاربرد خواهد داشت. جنگی که در حال حاضر فقط زمان آن کمی به عقب افتاده است.
سرنخ هایی برای ترور
سالهاست که در لیست سیاه وزارت امورخارجه ایالات متحده از ایران به عنوان بزرگترین حامی تروریسم در جهان یاد میشود.
در سالی که گذشت بر سیاهه اتهامهای ایران افزوده شد و ایران نیز در عوض، آمریکا، اسراییل و سایر سرویسهای اطلاعاتی غرب را به انجام اقدامهای تروریستی متهم کرد.
مهمترین مورد از ادعاهای آمریکا درباره فعالیتهای تروریستی ایران در ۱۹ مهر طرح شد و این کشور اعلام کرد که دو متهم به نامهای "منصور ارباب سیر" و "غلام شکوری" و از اعضای تحت هدایت سپاه قدس با طریق پرداخت پول به قاچاقچیان مواد مخدر قصد داشتهاند "عادل الجبیر"، سفیر عربستان درآمریکا را ترور کنند. به گفته مقامهای آمریکایی، نیروی قدس سپاه پاسداران برای انجام این عملیات در آمریکا مبلغ ۱۰۰ هزار دلار به حساب یک عضو کارتل مواد مخدر مکزیک فرستاده که وی مامور مخفی مواد مخدر آمریکا بوده است.
بر اساس ادعای آنها، این مبلغ بخشی از پیشپرداخت یکونیم میلیون دلاری ایران برای هدف قرار دادن سفیر عربستان بوده است.
در سالی که گذشت بر سیاهه اتهامهای ایران افزوده شد و ایران نیز در عوض، آمریکا، اسراییل و سایر سرویسهای اطلاعاتی غرب را به انجام اقدامهای تروریستی متهم کرد
مقامهای ایران این ادعا را به شدت رد کردند اما اتهام چنان سنگین بود که نه فقط به تنشها میان تهران-واشنگتن دامن زد بلکه بر روابط تیره تهران و ریاض سایهای گسترهتر از اختلاف افکند.
سه ماه بعد یعنی در ۲۱ دی ماه انفجار یک بمب دستی باعث مرگ "مصطفی احمدی روشن" معاون بازرگانی سایت هستهای نطنز شد. او پس از سوار شدن بر اتومبیل شخصی خود مورد حمله تروریستی قرار گرفت.
مقامهای ایران بلافاصله انگشت اتهام را به سمت آمریکا، انگلیس و اسراییل نشانه رفتند. آمریکا و انگلیس به شدت این اتهام را رد کرده اما اسراییل درباره آن سکوت کرد. یک روز بعد از این ترور،برخی تندروها در ایران مانند "حسین شریعمتداری" مدیرمسوول روزنامه کیهان خواهان مقابلهبهمثل ایران در حمله به اهداف اسراییلی شدند.
یک مقام امنیتی هم به خبرگزاری نیمه دولتی "فارس" گفت که "پاسخ ایران فرامرزی و فرا منطقهای است و از این راهبرد تبعیت میکند که هیچ کدام از آمران و مباشران این پروژهها هرگز در هیچ نقطهای نباید احساس امنیت کنند".
کمتر از یک ماه بعد، عملیاتی تروریستی در گرجستان، هند و تایلند علیه اهداف اسراییلی صورت گرفت. مقامهای جمهوری آذربایجان هم مدعی شدند که یک گروه تروریستی وابسته به ایران را که قصد حمله علیه اهداف اسراییل را داشته است دستگیر کردهاند. ایران اتهام دست داشتن در این ترورها را رد کرد ولی مقامهای تایلند و آذربایجان از بازداشت ایرانیانی خبر دادند که به گفته آنها در عملیات تروریستی مشارکت داشتهاند.
این تنشها تا همین جای کار بر روابط ایران و همسایگانش تاثیر گذاشته است و انتظار میرود که در آینده این تنشها بازهم بیشتر شود.
انزوا در میان همسایگان
جمهوری اسلامی دارد تنهاتر میشود. تنها متحد استراتژیکاش در منطقه یعنی رژیم بعث "بشار اسد" در آستانه سقوط قرار گرفته است و از دست رفتن این رژیم به معنای کاهش حوزه نفوذ منطقهای ایران خواهد بود. روابط تهران با گروه فلسطینی حماس که کنترل غزه را در دست دارد نیز شکرآب شده است.
حماس از مخالفان دولت بشار اسد حمایت کرده و سران آن گفتهاند که دیگر مانند سابق انتظار حمایت از تهران را ندارند. ترکیه نیز بر سر بحران سوریه با ایران اختلافهایی جدی پیدا کرده است. دولت "رجب طیب اردوغان" اکنون بزرگترین حامی مخالفان رژیم اسد است و ابایی ندارد از اینکه به صراحت اسد را به واگذاری قدرت فرابخواند.
روابط تهران با گروه فلسطینی حماس که کنترل غزه را در دست دارد نیز شکرآب شده است. حماس از مخالفان دولت بشار اسد حمایت کرده و سران آن گفتهاند که دیگر مانند سابق انتظار حمایت از تهران را ندارند
این کشور همچنین سپر ضد موشکی ناتو را در خاک خود پذیرا شده که هدف از آن مقابله با حملههای موشکی احتمالی ایران است.
این اقدام ترکیه یک نوع دهنکجی آشکار به مقامهای جمهوری اسلامی محسوب میشود. وضعیت در میان همسایگان جنوبی ایران نیز تعریفی ندارد. بحرین و کویت در سالی که گذشت به تنشها با ایران ادامه دادند و مدعی بازداشت گروههای جاسوسی وابسته به جمهوری اسلامی در خاک خود شدند.
امارات به تحریمهای جامعه جهانی علیه برنامه هستهای ایران پیوست و دردسرهای تهران برای ورود کالاهای مورد نیازش را دو چندان کرد. روابط با افغانستان و پاکستان هم مانند گذشته سابق کجدارومریز باقی مانده است.
ایران با دولت "حامد کرزای" روابط نسبتا خوبی دارد اما همچنان متهم است که نیروهای طالبان را برای برخورد با نیروهای ناتو تجهیز میکند و به مقامهای دولتی کابل نیز برای ایستادن در مقابل دولت کرزای رشوه میدهد.
روابط با اسلامآباد هم متاثر از فعالیت گروه تروریستی "جندالله" در خاک پاکستان است و تهران هنوز نتوانسته است این همسایه شرقیاش را به برخورد شدید با این گروه متقاعد کند.
انتظار میرود که تنشهای کنونی تهران با همسایگانش در سال آینده نیز امتداد یابد. نشانهها حاکی است که فرارسیدن تحریمهای سختتر به افت بیش از پیش موقعیت ایران در منطقه میانجاد اما آنچه میتواند کل معادلات را به هم بزند، به صدا درآمدن ناقوسهای جنگ است.
در چنین وضعیتی روابط ایران با همسایگانش دستخوش تلاطمی تمام عیار خواهد شد. ایران هشدار داده که در این صورت منافع آمریکا و اسراییل را در کشورهای منطقه مورد حمله قرار خواهد داد. این یعنی که باید انتظار بدترین سناریوها را هم داشت.
راستش اگر جنگی در گیرد اولین کسانی که پا به فرار خواهند گذاشت همین اخوندها خواهند بود که ریش های کذب و ریا را میتراشند و با کت و شلوار و کراوات در میان مردم خواهند امد. اما امید این بود که جامعه جهانی و غرب از همان اول با این رژیم ددمنش روابط تجاری و حتی سیاسی بر قرار نمیکرد و حالا که صجبت از چنگ است ای کاش این حرکت برای کمک به زدودن خفقان سیاسی و اجتماعی باشد نه زدودن اثار جرم هسته ای.
به هر حال از بلوفهای ایران نباید ترسید چه مردم ایران هم اکنون اماده یک تلنگور یا ترقه هستند تا بیرون بریزند و این رژیم خونخوار را ساقط کنند. این را از روحیه مردم میتوان به اسانی دید. درست مثل دوسال قبل از انقلاب 57.
ارسال کردن دیدگاه جدید