خانه | گوی‌سياست

ریزش و رویش‌های سیاسی در سال ۱۳۹۰

دوشنبه, 1390-12-29 04:26
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
اشکان پارسا

 آرایش نیروهای سیاسی ایران ثبات چندانی ندارد و ریزش‌ها و رویش‌ها در میان حامیان و مخالفان حکومت تبدیل به یک روند مستمر شده است. ریزش و شکاف هم در میان حامیان و هم در میان مخالفان مشخص است. بسیاری از وفاداران به "محمود احمدی‌نژاد" در طول سال گذشته از او فاصله گرفتند و به کمپ هواداران "آیت الله خامنه‌ای" رهبر جمهوری اسلامی پیوستند.

 

پیدایی دو قطبی خامنه ای-احمدی‌نژاد پیامد معارضه و ستیز دو طیف حامیان حکومت برای تقسیم منابع محدود قدرت است که گرچه کمی دیرهنگام، اما سرانجام علنی شد.

 

مخالفان حکومت هم از ریزش مصون نبودند. توان بسیج اجتماعی آن‌ها در خلاء حضور میرحسین موسوی و مهدی کروبی تقلیل پیدا کرد و اختلاف‌های درونی‌شان افزایش یافت. مشارکت محمد خاتمی در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی نیز به شکاف‌ها میان آنان دامن زد و آینده‌ای نامعلوم را پیش رویشان گذاشت.

 

انتظار می‌رود که شکاف در میان مخالفان عوارض‌اش را در تحولات سیاسی سال آینده آشکار‌تر کند. دو جریان حامی و مخالف جمهوری اسلامی رویش‌هایی نیز داشته‌اند. گروهی از حامیان پیشین احمدی‌نژاد که اکنون به کمپ هواداران رهبری پیوسته‌اند در صدد تقویت توان تشکیلاتی برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ هستند.

 

گروهی از حامیان پیشین احمدی‌نژاد که اکنون به کمپ هواداران رهبری پیوسته‌اند در صدد تقویت توان تشکیلاتی برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲هستند
 
در میان مخالفان حکومت هم موضع کسانی تقویت شده که از اصلاحات درون نظام فاصله گرفته و به کمپ هواداران اصلاحات ساختاری پیوسته‌اند.
 
گروهی از هواداران محمد خاتمی که از رای او در انتخابات ریاست جمهوری دل‌زده‌اند اکنون بر حمایت از مواضع میرحسین موسوی و مهدی کروبی تاکید می‌کنند. این قطب احتمالا نبض بازی را در جریان بحث‌های مربوط به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ به دست خواهد گرفت.
 
البته نباید از یاد برد که متغیرهای غیرقابل پیش بینی همیشه در تحولات سیاسی ایران تعیین کننده بوده و آرایش نیروهای سیاسی معمولا به حدی سیال است که می‌تواند گروهی از هواداران متعصب یک گروه را در سال بعد به دشمنان سرسخت‌‌ همان گروه بدل کند.
 
سهم مجلس در صف‌بندی حامیان حکومت
 
خودی‌های نظام جمهوری اسلامی با یکدیگر مسابقه دادند و برندگانش بخت نشستن بر کرسی‌های مجلس شورای اسلامی را پیدا کردند. معترضان در این میدان حاضر نشدند.
 
آن‌ها انتخابات نهمین دوره مجلس را فاقد کمترین معیارهای دموکراتیک دانسته و در نتیجه تصمیم به عدم مشارکت در آن گرفتند. مجموعه‌ای وسیع از گروه‌های هوادار تغییر، اعم از احزاب محروم از فعالیت نظیر "سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی"، "جبهه مشارکت ایران اسلامی"، "نهضت آزادی ایران"، "ملی- مذهبی‌ها"، "جبهه ملی ایران"، زندانیان سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ و "شورای هماهنگی راه سبز امید" موضعی نسبتا واحد درباره انتخابات مجلس اتخاذ کردند.
 
"میرحسین موسوی" و "مهدی کروبی" چهره‌های ارشد معترض حکومت که از ۲۵ بهمن ماه سال ۱۳۸۹ در حبس خانگی هستند نیز در پیام‌هایی این انتخابات را فرمایشی خواندند. رقابت میان گروه‌های هوادار حکومت در چنین فضایی شکل گرفت. آن‌ها از میانه تابستان به صف بندی‌های انتخاباتی خود سروسامان دادند. دو گرایش عمده در این جناح حول دو مجموعه موازی به نام‌های "جبهه متحد اصولگرایان" و "جبهه پایداری انقلاب اسلامی" گردآمدند.
 
هدایت جبهه متحد را "محمدرضا مهدوی کنی" رییس مجلس خبرگان رهبری به عهده گرفت و "محمد تقی مصباح یزدی" هم متولی جبهه پایداری شد. هر دو این گرایش‌ها بر سر تابعیت از "آیت الله خامنه‌ای" رهبر جمهوری اسلامی توافق دارند اما جبهه پایداری در واقع بخش تندرو‌تر حامیان حکومت را تشکیل می‌دهد.
 
علاوه بر این دو گرایش، عمده مجموعه از ائتلاف‌های اقماری با نام‌هایی چون "صدای ملت"، "جبهه ایستادگی"، "جبهه بصیرت و بیداری" و "ائتلاف بزرگ اصولگرایان" در نزدیکی انتخابات وارد صحنه شدند. این گروه‌ها در موعد رقابت‌های انتخاباتی با چاشنی افشاگری و جنگ روانی-رسانه‌ای، عملکردهای یکدیگر را مورد حمله قرار دادند.
 
نتایج اعلام شده انتخابات توسط وزارت کشور حاکی از این است که جبهه متحد اصولگرایان که از آن‌ها به عنوان محافظه کاران سنتی یاد می‌شود توانسته‌اند اکثریت کرسی‌های مجلس را از آن خود کنند. مجموعه‌ای ۱۱۰ نفره از نیرو‌ها نیز به مجلس راه یافته‌اند که خود را مستقل می‌نامند و مشخص نیست که به کدام یک از گرایش‌های عمده محافظه کاران نزدیکی بیشتری دارند. این انتخابات البته هنوز به طور کامل پایان نیافته است.
 
با توجه به نتایجی که تاکنون اعلام شده است، انتظار می‌رود که مجلس آینده نیز ترکیب و شکل و شمایلی شبیه مجلس فعلی پیدا کند با این تفاوت که وزن نیروهای اقلیت موسوم به اصلاح‌طلبان در آن کمتر است و هواداران دولت احمدی‌نژاد نیز در آن ریزش کرده‌اند
 
تاکنون تکلیف ۲۲۰ کرسی از ۲۹۰ کرسی مجلس روشن شده و دور دوم آن قرار است در هفته اول اردیبهشت ماه برگزار شود. گروه‌های معترض در آن دور از انتخابات نیز شرکت نخواهند کرد.
 
از نگاه آن‌ها مجلسی که در یک فرآیند فرمایشی تاسیس شود امکان قانون گذاری مستقلانه و نظارت بر قوای دیگر را نخواهد داشت. با توجه به نتایجی که تاکنون اعلام شده است، انتظار می‌رود که مجلس آینده نیز ترکیب و شکل و شمایلی شبیه مجلس فعلی پیدا کند با این تفاوت که وزن نیروهای اقلیت موسوم به اصلاح طلبان در آن کمتر است و هواداران دولت احمدی‌نژاد نیز در آن ریزش کرده‌اند.
 
این مجلس ممکن است احمدی‌نژاد را در سال آخر ریاست‌اش بر دولت دچار دردسرهای جدی کند اما این احتمال نیز دور از ذهن نیست که آیت الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی از مجلس بخواهد که سربه‌سر احمدی‌نژاد نگذارند و اجازه دهند که دور دوم ریاست جمهوری او بی‌درد سر پایان یابد.
 
سال  سرنوشتِ احمدی نژاد
 
آیا احمدی‌نژاد ضعیف‌تر شده است؟ آیا او در حال از دست دادن پایگاه‌های خود در ساخت قدرت جمهوری اسلامی است؟ آیا او توان بسیج نیروهای حامی خود را از دست داده است؟ سوالهایی از این دست در طول سال گذشته ذهن بسیاری از تحلیلگران مسائل ایران را به خود مشغول کرد.
 
بلافاصله بعد از تعطیلات نوروز بود که احمدی‌نژاد به واسط اختلاف با آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی به مدت ۱۱ روز از رفتن به دفتر کار خود امتناع کرد. او می‌خواست که "حیدر مصلحی" وزیر اطلاعات را برکنار کند اما رهبری این تصمیم را نپذیرفت و مصلحی را در جایگاه خود ابقا کرد.
 
پس از آن تنش‌های زیرپوستی میان احمدی‌نژاد و آیت الله خامنه‌ای عیان شد و صف‌بندی‌های تازه را در ساخت قدرت ایجاد کند.
 
حامیان حکومت به دو گرایش عمده یعنی حامیان رهبری و حامیان دولت تقسیم شدند و این حامیان دولت بودند که زیر ضرب افشاگری، بازداشت و تهدید به بازداشت از سوی حکومت قرار گرفتند. برخی از محافظه کاران منتقد احمدی‌نژاد نیز فرصت را مناسب دیدند و او را بابت آنچه ناکارآمدی دولت در حل بحران‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی می‌دانستند مورد سرزنش قرار دادند.طرح سوال از احمدی‌نژاد توسط "علی مطهری" نماینده مجلس تهران در چنین فضایی شکل گرفت.
 
سال آینده آخرین سال کاری احمدی نژاد است و وی در میان نهادهای قدرت واقعی نظیر سپاه پاسداران و بازار دیگر چنان نفوذی ندارد که بتواند نزدیکان خود را برای دور آینده ریاست جمهوری بسیج کند
 
او مجموعه‌ای مشتمل بر ۱۰ سوال را تهیه کرد که علاوه بر سوال پیرامون عدم تبعیت احمدی‌نژاد از رهبر جمهوری اسلامی درباره حکم ابقای وزیر اطلاعات شامل محورهای چون "اجرا نشدن قانون تسهیلات ارزی برای متروی تهران و کلان‌شهر‌ها، ابهام درباره آمار اشتغال، اجرای نشدن قانون هدفمندکردن یارانه‌ها در بخش تولید، سخنان احمدی‌نژاد درباره در رأس امور نبودن مجلس، معرفی غیرمعمول وزیر ورزش و جوانان به مجلس، چگونگی هزینه‌شدن بودجه فرهنگی، عزل تحقیر‌آمیز منوچهر متکی از وزارت خارجه، همکاری نکردن دولت برای اجرای قانون عفاف و حجاب و ترویج نظریه مکتب ایرانی" می‌شد.
 
هیات رییس مجلس شورای اسلامی چند بار برای اعلام وصل طرح سوال از احمدی‌نژاد تاخیر کرد و مدعی شد که امضاهای طرح از حد نصاب افتاده است اما سرانجام در ۳۱ آذرماه این طرح اعلام وصول شد.
 
پس از آن نوبت نمایندگان احمدی‌نژاد بود که به کمیسیون‌های مجلس بروند و درباره محورهای مورد سوال پاسخ دهند. پاسخ‌های آنان نتوانست اعضای منتقد مجلس را متقاعد کند و در نتیجه روز ۲۴ اسفند احمدی‌نژاد خود به صحن علنی آمد.
 
او در زمانی نزدیک ۴۰ دقیقه با کنایه و شوخی به سوالات پاسخ داد و لحن و ادبیات‌اش به گونه‌ای بود که گویی هیچ‌یک از این سوالات را جدی نگرفته است. احمدی‌نژاد گفت که سوالات طرح شده سخت نبوده و او حاضر بوده سوالات بهتری را در اختیار طراحان بگذارد.
 
این مواجهه احمدی‌نژاد با واکنش برخی اعضای مجلس شورای اسلامی همراه شد که خود را در مقابل رییس جمهوری تحقیر شده حس کردند. آن‌ها انتظار داشتند که با سوالات خود، احمدی‌نژاد را در تنگنا قرار دهند اما او عملا نمایندگان را با شوخی‌هایش دست انداخت و هیچ تقصیری را نیز متوجه خود ندانست.
 
این مواجهه را شاید بتوان به معنی اعتمادبه‌نفس بالای احمدی‌نژاد و احساس قدرت او در ساخت سیاسی ایران تلقی کرد اما روی دیگر سکه تاثیری است که رفتار او بر صف‌بندی‌های آینده سیاسی در ایران می‌گذارد.
 
سال آینده آخرین سال کاری او است و وی در میان نهادهای قدرت واقعی نظیر سپاه پاسداران و بازار دیگر چنان نفوذی ندارد که بتواند نزدیکان خود را برای دور آینده ریاست جمهوری بسیج کند. انتخابات مجلس نهم نیز نشان داد که او برخلاف اعتمادبه‌نفس بالایش نتوانسته حامیان خود را در شکلی قابل ملاحظه روانه مجلس سازد.
 
شکاف میان اپوزسیون
 
حالا دیگر تردیدی نیست که حصر خانگی چهره‌های ارشد مخالف حکومت یعنی میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی، بر بسیج اجتماعی اپوزسیون تاثیری جدی داشته است.
 
شورای هماهنگی راه سبز امید که اردشیر امیرارجمند مشاور میرحسین موسوی سخنگوی آن است، به دلایل مختلف از جمله نامعلوم بودن اعضای آن نتوانسته اعتماد چندانی را میان گروه‌های اپوزسیون برانگیزد.
 
حصر خانگی چهره‌های ارشد مخالف حکومت یعنی میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی، بر بسیج اجتماعی اپوزسیون تأثیری جدی داشته است. شورای هماهنگی راه سبز امید نتوانسته اعتماد چندانی را میان گروه‌های اپوزسیون برانگیزد
 

امیرارجمند می‌گوید که اسامی اعضای این شورا به دلایل امنیتی افشا نمی‌شود اما این ادعا از سوی برخی دیگر از گروه‌های اپوزسیون موجه و مقبول نیست. شورای هماهنگی راه سبز امید از زمان تاسیس‌اش در بهمن ۱۳۸۹ تاکنون فراخوان‌هایی را برای اعتراض و بیانیه‌هایی را برای محکومیت اقدام‌های جمهوری اسلامی درباره نقض حقوق بشر و سیاست‌های خارجی‌اش داده است.

 

در داخل کشور نیز بن بست سیاسی کماکان به قوت خود باقی است و احزاب عمده اصلاح‌طلبان نظیر جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین به دلیل حکم‌های قضایی امکان فعالیت ندارند.

 

برخی سران آن کماکان در حال سپری کردن حبس خود هستند و برخی دیگر نیز با قید وثیقه آزاد شده‌اند. در این فضا، اصلاح‌طلبان میانه‌رو نظیر "محمد خاتمی" به ایده‌هایی برای آشتی ملی و رفع بن بست معتقدند اما امید آن‌ها تاکنون راه ‌به‌ جایی نبرده است. خاتمی سال گذشته "آزادی زندانیان سیاسی، آزادی فعالیت احزاب و رسانه‌ها و برگزاری انتخابات آزاد و سالم" را به عنوان پیش شرط اصلاح‌طلبان برای شرکت در انتخابات مجلس طرح کرد اما برخلاف برآورده نشدن هیچ کدام از این شرط‌ها، خود به تنهایی در یک حوزه اخذ رای در شهر دماوند به پای صندوق رای رفت.

 

این اقدام او هوادارانش را شوکه کرد و به اختلاف میان گروه‌های ناراضی از وضع موجود دامن زد. خاتمی پس از مواجهه با واکنش‌های شدید هوادارانش در توضیحی اعلام کرد که برای باز نگه داشتن روزنه‌های اصلاح‌طلبی در انتخابات مجلس شرکت کرده است.

 

او تصریح کرد که اعتراض‌های خود را در چارچوب نظام جمهوری اسلامی دنبال می‌کند. تاثیر آنی این اظهارات، ایجاد گسلی میان دو طیف از معترضان حکومت بوده است. کسانی که به چارچوب‌های نظام سیاسی جمهوری اسلامی وفادارند و کسانی که از اصلاحات ساختاری طرفداری می‌کنند در دو سوی این گسل قرار دارند.

 

دوری یا نزدیکی آن‌ها به یکدیگر تابعی از شرایط دست‌خوش تغییر سیاسی در ایران خواهد بود. اگر حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی در سال آینده ادامه یابد، احتمال بروز اختلاف های بیشتر میان این دو گرایش وجود دارد اما اگر رهبران مخالفان، آزادی عملی بیشتری برای ارتباط با هواداران خود پیدا کنند، شانس همسویی و همگرایی در میان آنان بیشتر می‌شود. با این حال نمی‌توان امید چندانی به آزادی موسوی و کروبی داشت.

 

چشم انداز سیاسی ایران حکایت از استمرار نقش آفرینی رادیکال‌های محافظه‌کار دارد و در این وضعیت امکان آشتی ملی و مصالحه با مخالفان، به نظر بسیار دور از ذهن می‌رسد.

Share this
Share/Save/Bookmark

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما