خاکسپاری پيکر رضا هدیصابر در محاصره نيروهای امنيتی برگزار شد
پيکر رضا هدیصابر امروز در ميان محاصره مأموران امنيتی با تأخير چند ساعته به خاک سپرده شد.
به گزارش تارنمای کلمه مراسم تشييع و خاکسپاری پيکر هدیصابر، روزنامهنگار و فعال ملی ـ مذهبی زندانی که قرار بود ساعت هفت و ۳۰ دقيقه بامداد امروز برگزار شود، با جلوگيری مأموران امنيتی ظهر امروز در «محاصره کامل خانواده و تشييعکنندگان» برگزار شد.
کلمه گزارش داد: «در ساعت حدود ۱۲ بعد از ظهر خانواده پس از ساعتها انتظار در ميان حضور سنگين و پرتعداد نيروهای امنيتی و نظامی و آزار و اذيت کلامی آنان مراسم تدفين اين روزنامهنگار را در قطعه ۱۰۰ بهشت زهرای تهران رديف ۱۶۵ آغاز کردند.»
اين گزارش افزوده است که نماز ميت هدیصابر پشت غسالخانه بهشت زهرای تهران، «تحت محاصره کامل نيروهای امنيتی و همراه با حجم انبوه دوربينهای آنان خوانده و اين فعال ملی ـ مذهبی به خاک سپرده شد.
رضا هدیصابر، روز شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۰ و پس از ۱۰ روز اعتصاب غذا در بيمارستان مدرس تهران درگذشت.
مقامات قضائی ايران هنوز در باره چگونگی مرگ رضا هدیصابر سکوت کردهاند اما برخی از سايتهای نزديک به حکومت آن را «مرگ طبيعی» عنوان کردهاند
خانواده آقای هدیصابر به منابع خبری گفتهاند ساعت چهار صبح روز جمعه ۲۰ خرداد، وی دچار درد شدید شده اما مسئولان زندان دستکم دو ساعت در انتقال وی به بيمارستان تأخير کردهاند.
به گفته خانواده آقای هدیصابر، اين تأخير باعث مرگ رضا هدیصابر شده است.
آنها همچنين گفتهاند که به دليل «تأخير در انتقال آقای صابر به بيمارستان و مخفی نگهداشتن خبر درگذشت وی» شکايتی را نزد قاضی کشيک که به بيمارستان مدرس مراجعه کرده، ارائه کردهاند.
روز گذشته سازمان گزارشگران بدون مرز نیز طی اطلاعيهای مقامات رسمی جمهوری اسلامی ايران را «مسئول» مرگ هدیصابر خواند.
اين سازمان مدافع حقوق روزنامهنگاران در جهان ضمن اعلام «نهايت تأثر و تأسف خود از مرگ هدیصابر روزنامهنگار و روشنفکر ايرانی» نوشته است که مقامات ايرانی را به دو دليل مسئول مرگ اين فعال ملی ـ مذهبی میداند «نخست به دليل دستگيری خودسرانه اين روزنامهنگار و سپس عدم کمکرسانی پزشکی به موقع و مناسب.»
گزارشگران بدون مرز با اعلام اينکه از «اقدامات دادخواهانه» خانواده هدیصابر پشتيبانی میکند، گفته است که «همه حقايق در باره قتلهای پیدرپی روزنامهنگاران و زندانيان سياسی بايد روشن شود.»
مقامات قضائی ايران هنوز در باره چگونگی مرگ رضا هدیصابر سکوت کردهاند اما برخی از سايتهای نزديک به حکومت آن را «مرگ طبيعی» عنوان کردهاند.
هدیصابر دو بار در سالهای ١٣٧٩، ۱۳۸۲ و آخرين بار نيز در روز ١٢ مردادماه ١٣٨٩ بازداشت شده بود.
اين عضو هيأت تحريريه مجله توقیفشده «ايران فردا» از تاریخ ١٢ خرداد در اعتراض به «قتل هاله سحابی» دست به اعتصاب غذا زده بود. پزشکان متخصص علت مرگ وی را ناشی از عوارض اعتصاب غذا دانستند.
دوباره ناظر بازتولید فرهنگ شهید ساز و قربانی پرور هستیم. شاید مرحوم رضا هدی صابرِ و هاله سحابی که اهل صلح و اصلاح بودند قصد نفی فیزیکی و قربانی شدن در وجودشان موج نمی زد. حتی اگر بر صلابت شخصیت و حس ایثار بعضی از افراد نمی توان تردیدی داشت و اشکارا متوجه حس بیشتر مسئولیت پذیری و حتی رنج و شعور ذاتی انها شد ولی خوب است در نظر گرفته شود که جنبش سبز یک حرکت عمومی است که بدنه اصلی آن را مردمان شهرنشین عادی ایران تشکیل می دهند. مردمی که به یمن دانش عمومی به شیوه مدیریت غیر انسانی کشور اعتراض دارند. قرار نیست و نباید حتی یک قطره خون هم بابت درخواست و اعتراض ساده انسانی خود بدهند. خوب است که با عقل جمعی بهترین راهکارهای تغییر شرائط را تدارک دید ولی مسیر قهرمان پروری و نخبه گرایی و صفاتی نظیر « از جان گذشتگی» و « تقوای بی حد و حصر» نتیجه ای جز گرفتن اعترافِ ضعف و زبونی از شهرنشین عادی ایرانی ندارد. ما قهرمان نیستیم. ما خوب است به فرهنگِ درخواست های بدیهی و اولیه انسانی تکیه کنیم و انبوه میلیونی انسان های عادی را پشتوانه درخواست های انسانی خود بنامیم
از رادیو زمانه متشکرم که " ارسال کردن دیدگاه جدید"را برای خوانندگان قرار داده اید. متاسفانه پیک ایران این امکان را از خوانندگان گرفت اگر چه که همیشه این گونه امکان میتواند مورد سو استفاده رژیم قرار گیرد. به نظرم جای بسی تاسف است که هنوز در ایران ما قادر نیستیم با انسجام و برنامه این حکومت را به چالش بکشیم . آنچه مسلم است از دست دادن افرادی نظیر هدا صابر و هاله سحابی و کلیه عزیزان ایرانی ازابتدای انقلاب تا کنون و از هر ایده و مسلکی است. تجارب دو سال اخیر حاکی است عمل غافل گیری نظام خونخوار را همواره به عقب نشینی وادار کرده و هر غافلگیری تعداد بیشتری را بصورت فعال به میدان آورده و فشار را از عزیزان زندانی کم کرده است این ممارست بدون تردید کار این نظام را به آخر میکشد . چرا ما باید اعلام کنیم و به میدان بیائم . به میدان بیایم غافلگیر کنیم و بشدت پشتیبانی کرده و اعلام کنیم و این نمیشود مگر با برنامه ریزی طوری که تا گفته شد ف همه بدانند فرحزاد. با امید پیروزی و به امید حفاظت از تک تک عزیزان مبارز.
باید هزینه سرکوب را برای این رژیم بالا ببریم و همواره این نیروی سرکوب را یا در خماری یا تحت فشار بگذریم تا برروی سر انگشانتان پا یش فرو ریزد. ما این همه تحصیلکرده نا رازی و بی تفاوت داریم چرا باید با این بی فکری آنها را بسیجی کنیم.چرا آنها را برای کتک خوردن باید به خیابان دعوت کنیم .
ارسال کردن دیدگاه جدید