«گزارشگر ويژه سازمان ملل هر چه سريعتر انتخاب و به ايران اعزام شود»
شيرين عبادی و چهار سازمان مدافع حقوق بشر، با انتشار بيانيه تازهای خواستار انتخاب و اعزام هر چه سريعتر گزارشگر ويژه سازمان ملل به ايران شدند.
اين بيانيه که افزون بر نام شيرين عبادی، بنده جايزه صلح نوبل، اسامی کمپين بينالمللی حقوق بشر در ايران، فدراسيون بينالمللی جامعههای حقوق بشر، جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران و گزارشگران بدون مرز را بر پای خود دارد، در آستانه دومين سالگرد اعتراضات گسترده پس از دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری در ايران منتشر شده است.
امضاکنندگان اين بيانيه تأکيد کردهاند که وضعيت حقوق بشر در ايران «روزبهروز وخيمتر میشود» و به همين خاطر روند انتخاب و اعزام گزارشگر ويژه سازمان ملل به ايران میبايست هرچه سريعتر انجام شود.
اين بيانيه با اظهار اينکه «قوه قضائيه ايران مستقل نيست و رئيس آن از سوی رهبر جمهوری اسلامی برگزيده میشود»، به نقل از شيرين عبادی آورده است: «با توجه به وخامت وضعيت دستگاه قضائی مردم ايران از اجرای عدالت نااميد شدهاند. شهروندان ايرانی ديگر حاضر نيستند در محاکم قضائی طرح شکايت کنند. زندانيان سياسی و خانوادههای آنها در اعتراض به بیاعتنايی دستگاه قضائی دادستان تهران را تحريم کردهاند. آنها رسمأ اعلام کردهاند که از اين پس هيچ درخواستی از مقامات قضائی نخواهند کرد. جامعه جهانی وظيفه دارد در امر عدالت به مردم ايران کمک کند.»
شيرين عبادی: شهروندان ايرانی ديگر حاضر نيستند در محاکم قضائی طرح شکايت کنند. زندانيان سياسی و خانوادههای آنها در اعتراض به بیاعتنايی دستگاه قضائی دادستان تهران را تحريم کردهاند
بيانيه مدافعان حقوق بشر با اشاره به گسترش «بازداشتهای خودسرانه» و ادامه زندانی کردن شهروندان و شکنجه و اعدام در سراسر ايران، به مرگ هاله سحابی در مراسم تشييع پيکر پدرش، عزتالله سحابی پرداخته و تأکيد کرده است که وی «بنا بر اطلاعات موثق شاهدان حاضر در صحنه، بر اثر ضربههای وارده» درگذشته است.
آنها نوشتهاند: «تا اين لحظه مقامات رسمی جمهوری اسلامی هيچ اقدامی برای بررسی چگونگی مرگ وی انجام ندادهاند.»
هاله سحابی، فعال اجتماعی و عضو «مادران صلح»، از زندانيان سياسی ايران بود که در ۱۴ مردادماه ۸۸ بازداشت شد و پس از مدتی به اتهام «اقدام عليه امنيت ملی» به تحمل دو سال زندان و پرداخت جريمه نقدی محکوم گشت. وی در آخرين روزهای زندگیاش موفق شده بود برای ديدار با پدر بيمارش از زندان مرخصی بگيرد.
خانم سحابی روز چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ درگذشت و پيکرش با اصرار مأموران امنيتی شامگاه همان روز در ميان تدابير امنيتی در لواسان دفن شد.
مدافعان حقوق بشر گفتهاند «هاله سحابی تنها زنی نيست که قربانی خشونت و عدم مجازات مرتکبان آن شده است. طی سه دهه میتوان از صدها زن کشتهشده در خيابانها و يا در زندانها ياد کرد.»
آنها به درگذشت زهرا کاظمی، روزنامهنگار و عکاس ايرانیتبار کانادايی در هشت سال پيش اشاره کرده و نوشتهاند وی نيز در زندان اوين «از سوی مقامات رسمی قضائی» مورد ضربوشتم قرار گرفت؛ در اثر ضربه مغزی چندی بعد در بيمارستان درگذشت و پيکرش هر چه سريعتر در شيراز به خاک سپرده شد.
پديده نهادينهشدن مصونيت از مجازات يکی از اصلیترين علل گسترش خشونت و ارتکاب جنايات فاجعهآميزی همچون قتل هاله سحابی و استمرار نظام شکنجه و بدرفتاری ظالمانه و غير انسانی در زندانها و بازداشتهای خودسرانه در ايران است
آنها از روند ناعادلانه قضائی اين پرونده گفته و به نقش سعيد مرتضوی، دادستان سابق عمومی و انقلاب تهران که در بازجويی زهرا کاظمی شرکت داشته و به گفته شاهدان در ضربوشتم وی دخالت مستقيم داشته است، اشاره کردهاند.
شيرين عبادی و چهار سازمان مدافع حقوق بشر آنگاه به سرنوشت محمد سيفزاده و نسرين ستوده، وکلای زهرا کاظمی و هاله سحابی که هر دو به زندانهای طولانیمدت ٩ سال و ۱۱ سال محکوم شدهاند؛ پرداختهاند.
آنها نوشتهاند: «ما سازمانهای مدافع حقوق بشر بر اين باوريم که پديده نهادينهشدن مصونيت از مجازات يکی از اصلیترين علل گسترش خشونت و ارتکاب جنايات فاجعهآميزی همچون قتل هاله سحابی و استمرار نظام شکنجه و بدرفتاری ظالمانه و غير انسانی در زندانها و بازداشتهای خودسرانه در ايران است.»
آنها در پايان نوشتهاند: «ما میخواهيم که گزارشگر ويژه هر چه سريعتر انتخاب شده و به ايران اعزام شود. ما از هماکنون آمادگی خود را برای همکاری با وی در ارائهی اسناد و مدارک و معرفی شاهدان عينی موارد نقض فاحش حقوق بشر در ايران اعلام میکنيم.»
در روز چهارم فروردين ۱۳۹۰، اعضای شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو به تعيين گزارشگر ويژه برای بررسی وضعيت حقوق بشر در ايران رأی مثبت دادند.
دو هفته پيش احمد شهيد، وزير خارجه سابق مالديو، روبرتو توسکانو، سفير سابق ايتاليا در ايران و امين مدنی، وکيل حقوق بشر سودانی، با رأی اعضای شورای مشورتی شواری حقوق بشر بهعنوان سه کانديدای نهايی احراز سمت گزارشگر ويژه حقوق بشر برای ايران تعيين شدند.
قرار است شورای حقوق بشر سازمان ملل در روزهای ۱۶ و ۱۷ ماه ژوئن، طی يک جلسه اداری، يکی از اين سه کانديد معرفی شده را به عنوان گزارشگر ويژه حقوق بشر در مورد ايران برگزيند.
امریکا نیاز به خوراک تبلیغاتی برای اعمال سیاستهای غیر انسانی خود به دولت ایران را دارد.لذا طرفداران حقوق بشر امریکائی مجبور به جنب و جوش این چنینی شده اند.
ایا می شود از تحریمهای غیر قانونی علیه مردم ایران، به بهانه های واهی توسط استعمارگران به سرکردگی امریکا را صحیح دانست وحمایت کرد و مدعی مدافع حقوق بشر هم بود؟
ایا عدم تامین سوخت هواپیماهای مسافربری هم با فعالیت هسته ای در ارتباط است؟چه کسانی جهت بازدید از عزیزان خود به اروپا و امریکا میروند؟چند درصد این مهاجرین طرفدار ج.ا.ا. هستند؟
قبول بفرمائید که مسئولین جمهوری اسلامی حق دارند که به ایرانی بودن شما مدعیان دافاع ازحقوق بشر شک کنند و سیاسیون به سلامت سیاسی شما شک دارند و عجیب است که شمایان هم همچون اخوندها اشکالات خود را نمی بینید و نصایح انسان دوستان واقعی را هم نمی پذیرید.
این اقایان و خانمهای مدعی حقوق بشر هنوز نمیدانند که امنیت سیاسی،اجتماعی و اقتصادی اولین حق بشر است که امریکا و سازمان ملل تحت نفوذش انرا از هه انسانها در کره زمن سلب نموده اند.
ایجاد پایگاه موشکی در لهستان و تهدد روسها،ایجاد پایگاه در کره جنوبی و تهدید امنیت چینی ها،ایجاد پایگاه در ژاپن و جزائر ان و تهدید امنیت روسها،چینیان و مردم کره شمالی و ویتنام و و و و اشغال فلسطین توسط صهیونیستها و حمایت کامل امریکا و روپائیان از ادمکشان صهیونیست و حمایت کامل سازمان ملل و و و و....
کدام حقوق دان عاقل میتواند در کنار دولتمردان کنونی در کره زمین سخن از حقو بشر کند؟
زمانی که رژیمی دشمن مردم خودش هست و با جنایت و غارت حکومت میکنه، این وظیفه جهان متمدن هست که به یاری مردم اون کشور بپا خیزند مخصوصا وقتی اون رژیم برای کسب بمب اتمی و تهدید صلح جهانی نیز بقول رئیس جمهور رژیم "بی ترمز و بدون دنده عقب" شتاب گرفته باشه
خطاب به نظر دهنده فوق
دوست گرامی از کدام جامعه متمدن سخن می گوئید؟
مگر این جامعه متمدن نبود که توسط شاه ایرانیان را سرکوب می کرد و از ارتش ایران برای کشتن فلسطینان به نفع خود سوء استفاده می نمود؟ مگر حسنی مبارک مبارزان خود را نکشت، زندانی و شکنجه و تجاوز جنسی نکرد؟ مگر در بحرین سرکرده جامعه متمدن (امریکا)همه کاره نیست؟ در پاکستان چه؟ا فغانستان و عراق را نام نمی برم.در افریقا چه؟ایا همین جامعه متمدن نیست که خون مردم افریقا را می مکد؟ در امریکای لاتین و جنوبی چه؟
اما در لیبی فورا دست به کار شده و پریروز هم اقای اوباما و خانم مرکل بین خود تقسیم کار نموده اند که پس از کشتن قذافی دیکتاتور،جامعه متمدن چگونه امور را به نفع خویش اداره کنند.چرا؟
هم وطن گرامی، سرمایه داران دنبال منافع شانند و استعمارگران تضمین کننده منافع انان و امریکا پلیس و باجگیر است.به عبارت دیگر امریکائیان شریک دزد و رفیق کاروانند.ضمنا اگر توجه کرده باشید خانم مرکل مدال صلح امریکائی را از اوباما گرفت که ایشان از تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی حمایت نکنند و کشتار فلسطینیان توسط صهیونیستها را چون گذشته مقابله با تروریسم تلقی نمایند و با بهانه مخالفت با تروریسم جنایت صهیونیستها را توجیه کند،در صورتی که تروریستهای پزاک کرد ....زیر نظر ٣ سازمان اطلاعاتی المان،سیا و موساد تعلیم نظامی،جهت بمب گذاری و ترور مقامات ایرانی را می بینند.
جایزه نوبل خانم عبادی هم به خاطر در خدمت گرفتن وی،جهت ایران هراسی و اسلام هراسی بود ....
موطن ایرانیان نیاز به حمایت اجنبی ندارند.انان باید سر نخ مبارزه را متحدا بگیرند و باهم حرکتی مردمی و مسالمت امیز زیر پرچم ایران (فقط یک پرچم)جهت احقاق حقوق حقه خویش بنمایند.فرصت طلبی،زیاده خواهی،افراط گری و توسل به خشونت،تا به امروز نتیجه نداده است و به نظر کلیه سیاسون دلسوز،بعد از این هم نتیجه ای نخواهد داد.ضمنا وجود فعالان چپی با تفکر قرن گذشته یکی از مشکلات اصلی جامعه سیاسی ایران است و تا زمانی که این رفقا اصرار بر انقلابات خلقی و سوسیالیستی دارند،بعید است که بتوان با انان جهت برقراری مردم سالاری هم گام شد.
جهت رفع سوء تفاهم برای رفقا عرض میکنم:احزاب سوسیالیست و کمونیست در همین جوامع متمدن (اروپاو امریکا و ژاپن و استرالیا)در حال حاضر سخنی از ایجاد مجدد دولت خلقی و دمکراتیک و سوسیالیستی نمیکنند.چرا؟ایا رفقا چپ ایرانی درک درست تری از سوسیالیزم و کمونیزم دارند و یا باز هم میخواهند مثل گذشته مقلد باشند و لجوجانه اشتباهات رفقا در روسیه و چین و کوبا و اروپای شرقی را تکرار نمایند؟
مردم ایران صلح دوست و عدالت خواه هستند و هرگز پیرو ادیان و بینشهای برابری خواه که همه یکسان باشند نخواهند شد و هرگز هیچ جامعه ای قادر به ایجاد برابری هم نخواهد بود.کمی فکر کنید و به خود پاسخی صادقانه بدهید،کدام ایرانی عاقل حاظر میشود برای یک جامعه سوسیالیسی تخیلی انقلاب کند؟
ارسال کردن دیدگاه جدید