آيتالله جوادی آملی: منشور حقوق بشر هيچ پايه علمی ندارد
يکی از مراجع دينی شيعه گفت منشور جهانی حقوق بشر سازمان ملل غيرعلمی است.
به گزارش خبرگزاری مهر، آيتالله عبدالله جوادی آملی گفت: «سازمان ملل چند مادهای به نام حقوق بشر دارد که مواد آن هيچ پايگاه علمی ندارد.»
وی افزود: «در تدوين قوانين سه عنصر لازم است که شامل مواد قانونی، مبانی قانونی و منابع قانونی است. قانونی که در کشور ما وجود دارد، مواد قانونی آن را مجلس شورای اسلامی وضع میکند، مدرک علمی اين مواد، مبانی قانونی است که در قانون اساسی آمده است و مبانی و اصول قانون اساسی از منبع قرآن و عترت نشأت گرفته است.»
اين مرجع دينی ادامه داد: «مواد قانونی حقوق بشر را از مبانی (عدالت، استقلال، آزادی و...) میگيرند، اما اينکه اين مبانی را از چه منابعی میگيرند، دستشان خالی است. يعنی عدالت و استقلال و... که مبانی هستند را از رسوم و آداب و عادات و سنن ملتها میگيرند و اگر رسوم و آداب ملتها با هم فرق میکند، مبانی و منابع آنها هم فرق میکند.»
آيتالله جوادی آملی: راه تدوين حقوق بشر، راه علمی نيست مگر اينکه فطرت را به وسيله وحی احيا کنند
آيتالله جوادی آملی تأکيد نمود: «آنها از منابع مختلف میخواهند مبنای مشترک در بياورند و از مبنای مشترک می خواهند مواد در بياورند، که اين هيچ راه علمی ندارد مگر اينکه مواد را از مبانی علمی و آن مبانی را از منابع مشترک بگيرند. منابع مشترک اين است که ما فطرت داريم، ولی آنها که فطرت را دفن کردند و به صورت طبيعت درآوردند.»
وی گفت: «راه تدوين حقوق بشر، راه علمی نيست مگر اينکه فطرت را به وسيله وحی احيا کنند.»
در همين حال جوادی آملی بر ضرورت اسلامی شدن علوم دانشگاهی تأکيد نمود و گفت: «آنچه که الان در دانشگاه تدريس میشود، لاشه علم است نه خود علم، و اين علم مرده نمیتواند دانشگاه را اسلامی کند.»
مقامات جمهوری اسلامی ايران بارها با استدلال اينکه «حقوق بشر نسبی و فرهنگی» است و «با اصول و مبانی اسلام منافات دارد» به مخالفت با منشور جهانی حقوق بشر پرداختهاند.
محمدجواد لاريجانی، دبير ستاد حقوق بشر قوه قضائيه ايران در آبانماه سال گذشته در نيويورک گفت جمهوری اسلامی ايران حقوق بشر را «مسئلهای کاملأ فرهنگی» میداند و معتقد است «همه کشورهای دنيا با فرهنگهای مختلف خود بايد در اين فرايند حضور فعال داشته باشند.»
جواد لاريجانی افزود از آنجايی که مسلمانان از جمعيت بالايی برخوردارند «بايد فرهنگ اصيل و عميق اسلامی» در اين زمينه «نقشآفرينی جدی» داشته باشد.
وی که برای جلوگيری از تصويب پيشنويس پيشنهادی سازمان ملل در محکوميت نقض حقوق بشر توسط دولت ايران به نيويورک رفته بود به مخالفت کشورهای غربی با حکم سنگسار اشاره کرد و گفت: «اگر غربیها معتقدند سنگسار حکم خشنی است، خشوت بحثی کاملأ فرهنگی است، خشونت در تمدن غربی مفهوم بههم ريختهای دارد.»
شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و نهادهای مدافع حقوق بشر در ايران و جهان بارها، بهويژه پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری در اين کشور، جمهوری اسلامی را متهم به نقض مستمر حقوق بشر کردهاند اما دولت ايران همواره اين واکنشها را بخشی از «توطئه غرب» دانسته است.
حالا که نوبت به بی محتوا کردن علم به میان آمده است ما حرفهای آقای آملی را قبول می کنیم به شرطی که ایشان هم خود را متعهد به پذیرش شرایط علمی نمایند که مورد قبول همه ی دانشمندان است . و اگر بر خلاف حرفهای ایشان در آمد نتایج علمی را بپذیرند ؟ کار علم تجزیه و تحلیل و کشف قوانین حاکم بر ماده است زیرا قوانین علمی هم تکرار پذیرند و هم اثبات پذیر . یعنی صحت درستی آنها تنها با آزمایشات مکرر قابل اثبات است بعضی از قوانین علمی نیز ممکن است ابطال پذیر باشند . یعنی آقای آملی یکی از شرایط مهمی را که باید بپذیرند ابطال پذیری ست و آیا ایشان حاضرند قوانین اسلامی که مورد ادعای ایشان علمی است و منشاء وحی الهی دارند را با متد ابطال پذیری و یا آزمایشات مکرر آنرا مردود اعلام کنند ؟ و چیزهایی مانند خدا که ماوراء الطبیعه هستند و برای علم غیر قابل بررسی تنها آنرا یک فرضیهع قلمداد کنند ؟ اگر ایشان چنین می پندارند ما هم حاضریم در این مشاجرات علمی ایشان را یاری کنیم .
ایشان به طور قطع و یقین نمیداند اصلا علم چیست و چه لزومی دارد که چیزی علمی باشد. آیت الله اش که اینقدر بی خبر و جاهل است از حجه الاسلام و ثقه الاسلامش چه انتظاری دارید؟
dow with u
باسلام و در جواب این آیت الشیطان
فرموده ایدکه: «سازمان ملل چند مادهای به نام حقوق بشر دارد که مواد آن هيچ پايگاه علمی ندارد.»
اولا اینکه قوانین سازمان ملل و یا قوانین هر کشوری که بر مبنای مردم سالاری است بر اساس تجربات بشر در قرون اخیر است و همانطورکه میدانید این قوانین جدید به دلایلی که شما هم ممکن است بدانید از قوانین آسمانی ،که شما دارید سنگش را به سینه میزنید، به کلی فاصله گرفته است.
دوم ایکنه قوانین آسمانی که شما مد نظر دارید در واقع از اذهان محدود و گاه پریشان چند تا فقیه نشات میگیرد که با نه تنها مبنایی ندارد بلکه با وزش بادی جهتش عوض میشود و گاه عبور گازی از سوراخی ستون آن را به هم میریزد! جناب آیت الش... ، مگر یکی از احکام الهی شما بر پاداشتن نماز نیست!؟ مگر یکی ازقوانین الهی نمیگوید که "الصلوه عمود الدین"؟ مگر در رساله فقها نمی خوانیم که قبل از نماز باید وضو گرفت؟ مگر در همین فوانین به اصطلاح الهی شما که در رساله هایتان نوشته است یکی از مبطلات نماز گوز دادن نیست!؟ پس می بینید که این قوانین آسمانی شما به گافی بند است و مهم تر اینکه همین گاف ناقابل ستون آنرا ناپایدار میکند.
جناب آیت الش... فرموده ایدکه مبانی قوانین جدید آداب ورسوم و سنن ملت هاست و اگر آنها با هم فرق کنند نمیتوان آنها را عمومیت داد. بلی درست است اما مین قوانین و آداب و رسوم به اصطلاح الهی شما هم از اعراب بادیه نشیننشات میگیرد. مثلا همین حجاب یا چادر درواقع برای پوشاندن صورت در هنگام طوفانهای شن در عربستان بوده که تقریبا هر روز اتفاق افتاده و می افتد. حالا شما آنرا گرفته اید و در ایران تبدیل به یک قانون الهی کرده اید.
به خدا اگرشما ها حرف نزنید خیلی سنگین تر هستید چون مبنای حرف شما همان تروشان نیمکره های جنوبی عده ای روانپریش است که به هیچوجه اجازه بروز نظر مخالف را بر نمی تابد و تا زمانیکه شما بر آسمانی بودن این اراجیف اصرار دارید مردک هم شما ها را انکار خواهند کرد. شما ها سه اصل ساده اسلام راستین را وحدت و رسالت و بازگشت به خود است را این چنین لوث کرده اید که باید نسل های آینده سالها آنرا بشوید تا مبانی ساده و آزاد اندیش اسلام را پیدا کند.
به امید بیداری شما
اینکه به دلیل (نسبی بودن فرهنگها نمیتوان مقررات و قوانینی وضع نمود که تمامی انسانهای روی زمین را در برگیرد و لذا تدوین قوانین بین المللی مستلزم در نظر گرفتن فرهگهای متفاوت و جهان بینی های مختلف آنان می باشد) نظریه ای است که سوفسطاییان قبل از میلاد به آن اشاره کرده و چنین اعتقادی نیز داشتند. هرچند ظاهر قضیه منطقی به نظر میرسد در اصل اما سفسطه است به دو دلیل: 1- آنکه نظریه مثل و یا صور افلاطون در همان موقع این نظریه را رد می کرد . 2- اتفاقات عجیب و غریب تاریخ ، جنگهای جهانی و در رأس آنها جنگ دوم ثابت کرد که چنین نیست .
آیا فرهنگ آلمانی ایجاب به قتل عام ، جنگ افروزی و نسل کشی میکرد؟ یا دیوانه ای با نام هیتلر که خود را وصی و وکیل آلمانها میدانست مسبب آنهمه کشتار بود؟ اگر دنیا با در نظر گرفتن فرهنگ نسل کشی آلمانها بخواهد قانون اساسی بشریت را تدوین کند چه باید بکند؟ چرا این فرهنگ طی کمتر از 50 سال به تمامی معنی از بین رفت؟
مسئله ای دیگر که در صحبتهای آیت ا... جوادی عاملی مطرح است منابع این مبانی قانونی است. باید گفت زمانی که انسانها خرد پرسشگر را جایگزین عقل اطاعت پیشه کرده اند دیگر نیازی به جستجوی منابع احساس نمی کنند. آیا همین منابع نبودند که هزار سال پس از ارسطو تا زمان دانشمند بزرگ ایران زمین محمد ذکریای رازی، علت غایی را جایگزین علتهای عقلانی قرار داده و موجبات درجا زدن علمی انسانها را برای قرنها فراهم آوردند و زمانی که رازی بحث خردگرایی را پیش کشید چه بر سر او آوردند و تاریخ نیز سکوت مرگباری را در مورد این دانشمند بزرگ تجربه کرد فقط به این علت ساده که می گفت اگر احکام دین موافق عقل است که در این صورت وجود عقل، انسانها را از دین بی نیاز می سازد و اگر مخالف عقل است که خود عقل آنها را باطل مینماید.
لذا دیدگاه حضرت آیت ا... جوادی عاملی با توجه به اینکه ایشان متخصص در امور دین هستند کاملأ طبیعی است. اما اشخاصی که نوع عینک آنها بی طرفی است باید توجه داشته باشند که قوانین حقوق بشر خواه ناخواه مجبور به در نظر گرفتن فرهنگ های متفاوت است و به عبارت درست تر، تنها غربی ها نبودند که احتیاجات روانی بشر را کشف کرده اند بلکه تأثیر کورش بزرگ خود گویای تدوین مقررات این جایگاه با توجه به تفکر و ایده های تراویده از خرد جمعی است چه، بعضی از این قوانین حتی مطابق با برخی مقررات اسلام نیز هست. کسی که حرفهایی برای بهبود قوانین حقوق بشر داشته باشد میتواند ارائه دهد و مطمئن باشد که خریدار دارد اما انسانهای قرن بیست و یکمی را نمی توان به پذیرش قوانین هزاران سال پیش مجبور ساخت. چرا که انسانهای امروزی بیشتر ترجیح میدهند علم منطق را به عنوان چراغ راهنما در تاریکیها استفاده کنند.
موفق باشید
با سلام.
حافظ می فرمایند
....
نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس
ملالت علما هم ز علم بی عمل است
...
شاد باشید.
مقام معظم رهبری یا علی گویان از مادر خارج میشود برای ایشان جایگاه علمی دارد ولی حقوق بشر جایگاه علمی ندارد.
اگر مبنای علمی را قبول کنیم، کلیه مطالبی که ایشان و امثال ایشان در رسالاتشان مینویسند و روایات و خوابهائی کهدیگران دیده و بعد به عنوان یک شهود عینی آورده شده و به آن استناد میشود و چه بسا با این استدلال ها جان انسانهائی هم گرفته شده و میشود، هم باید پایه علمی داشته باشد(که ندارد).
حالا اصلا بحث علمی بودن پایه و اساس منشور حقوق بشر را قبول ندارید، لااقل انسان که هستنید و بر پایه کرامات انسانی و عقل ( اگر آنرا هم رد نکنند) یک سری قوانین نهادینه شده که کل مجموعه انسانی بدان اعتقاد داشته و به آن احترام میگذارند( که امثال ایشان آنرا قبول ندارند).
قانون متمدن رحمت اسلامی:
ماده 300 قانون مجازات اسلامی ؛ بخش دیات
خونبهای قتل زن مسلمان ، خواه این قتل عمدی باشد و خواه غیر عمدی ، پنجاه شتر است.
ماده 435 قانون مجازات اسلامی
خونبهای قطع بیضه چپ یک مرد مسلمان 66 شتر است و خونبهای قطع بیضه راست 34 شتر.
خونبهای قطع هر دو بیضه صد شتر است.
تبصره – فرقی در این حکم میان بیضه جوان و بیضه پیر و کودک و بالغ و عنین و سالم نیست.
مستند شرعی – علت تفاوت خونبها میان بیضه چپ و راست :
روایت عبد الـله بن سنان از حضرت امام جعفر صادق است که فرمود " به بیضه چپ دو ثلث دیه کامل تعلق می گیرد ، زیرا بچه از بیضه چپ به وجود می آید."
خمینی
كسيكه زوجه اى كمتر از نه سال دارد وطى او براى وى جايز نيست چه اينكه زوجه دائمى باشد، و چه منقطع ، و اما ساير كام گيريها از قبيل لمس بشهوت و آغوش گرفتن و تفخيذ اشكال ندارد هر چند شيرخواره باشد، و اگر قبل از نه سال او را وطى كند اگر افضاء نكرده باشد بغير از گناه چيزى بر او نيست ، و اگر كرده باشد يعنى مجراى بول و مجراى حيض او را يكى كرده باشد و يا مجراى حيض و غائط او را يكى كرده باشد تا ابد وطى او بر وى حرام مى شود، لكن در صورت دوم حكم بنابر احتياط است و در هر حال بنا بر اقوى بخاطر افضاء از همسرى او بيرون نمى شود در نتيجه همه احكام زوجيت بر او مترتب مى شود يعنى او از شوهرش و شوهرش از او ارث مى برد، و نمى تواند پنجمين زن دائم بگيرد و ازدواجش با خواهر آن زن بر او حرام است و همچنين ساير احكام ، و بر او واجب است مادامى كه آن زنده است مخارجش را بپردازد. هر چند طلاقش داده باشد، بلكه هر چند كه آن زن بعد از طلاق شوهرى ديگرى انتخاب كرده باشد كه بنابر احتياط بايد افضا كننده نفقه او را بدهد، بلكه اين حكم خالى از قوت نيست ، و نيز بر او واجب است ديه افضا را كه ديه قتل است بآن زن بپردازد اگر آن زن آزاد است نصف ديه مرد را با مهريه ايكه معين شده و بخاطر عقد دخول بگردنش آمده به او بدهد، و اگر بعد از تمام شدن نه سال با او جماع كند و او را افضاء نمايد حرام ابدى نمى شود و ديه بگردنش نمى آيد، لكن نزديكتر به احتياط آن است كه مادامى كه آن زن زنده است نفقه اش را بدهد هر چند كه بنا بر اقوى واجب نيست .
اعلامیه حقوق بشر همه اش حرف بی ربط است
صحفه نور جلد 4صفحه 402
تحریرالوسیله خمینی، ج1 ، نجاسات :
دهم از نجاسات كافر است و كافر كسى است كه متدين بدينى غيراسلام باشد و يا اگر اسلام اختيار كرده و منتسب به آن شده يكى از ضروريات اسلام را با اينكه مى داند از ضروريات است منكر باشد بطوريكه برگشت انكارش نسبت به آن ضرورى به انكار رسالت و يا تكذيب رسول خدا صلى الله عليه وآله و يا تنقيص شريعت مطهره آنجناب باشد و يا از او گفتار و كردارى سر بزند كه اقتضاى كفر او را داشته باشد و در كافر فرقى نيست مرتد و كافر اصلى چه حربى و چه ذمى و اما ناصبى ها كه با امام اميرالمؤ منين عليه السلام دشمنى مى كنند و بآنجناب ناسزا مى گويند و خوارج كه خدايتعالى هر دو طائفه را لعنت كند بدون ترديد نجسند چه اينكه چيزى ازضروريات اسلام را انكار داشته باشند و برگشت انكارشان به انكار رسالت باشد يا نه و اما غالى ها كه درباره امام اميرالمؤ منين عليه السلام غلو نموده (آنجناب را العياذ بالله خدا مى دانند) اگر اين غلوشان مستلزم انكار الوهيت خدايتعالى و مستلزم انكار توحيد و يگانگى خدايتعالى و يا نبوت رسولخدا صلى الله عليه وآله باشد آنها نيز كافرند و گرنه حكم بكفرشان نمى شود.
غير از دوازده امامى ها از ساير فرقه هاى شيعه اگر از آنان گفتار و رفتارى كه حاكى از دشمنى آنان نسبت به ساير ائمه باشد سرنزند پاكند و اما اگر چنين چيزى از آنها بظهور برسد آنها نيز مانند ساير ناصبى ها نجسند.
براى اهل كتاب و كسانيكه در حكم اهل كتابند جائز نيست در شهرها و قراء و قصبات مسلمين معبد بسازند، يهوديان بيعه و مسيحيان كليسا و صومعه و بت پرستان بتكده و آتش پرستان آتشكده و صاحبان مذهب ديگر عبادتگاه خاص خود را بنا كنند، و اگر كردند بر والى مسلمين واجب است آنها را خراب كند.
ايستادن و توقف و عبور از يك درب مسجد بطرف درب ديگر و حتى داخل شدن در مسجد براى جلب طعام يا چيز ديگر براى كافر جائز نيست
هر بنائى كه اهل ذمه بخواهند درست كنند نبايد بلندتر از بناهاى اطراف كه ملك مسلمين است بوده باشد
واجب است خراب كردن و از بين بردن بناهائيكه اهل كتاب بعنوان عبادتگاه براى خود ساخته اند، و همانطور كه احداث آن حرام است خراب نكردن و ابقاء آنچه كه آنان احداث كرده اند نيز حرام است ، و بر واليان مسلمين هر چند كه سلاطين جور باشند واجب است اهل كتاب را از احداث بناهاى كذائى منع كنند و اگر بنا كرده اند از بين ببرند، مخصوصا معابدى كه همه مى بينند چه مفاسد بزرگ سياسى و دينى و چه خطر عظيمى از داخل آنها به درون جامعه هاى اسلامى راه مى يابد و چگونه جوانان مسلمان را بسوى فساد مى كشانند.
217 - بـچـه كـافـر (بالذاته نجس است و) به تبعيت در دو مورد پاك مى شود ( 1 ) كافرى كه مسلمان شود طفل او در پاكى تابع اوست . و همچنين اگر جد طفل يا مادر يا جده او مسلمان شوند , ولى حكم به طهارت در اين مورد مشروط به آن اسـت كـه بـچـه همراه آن تازه مسلمان و در كفالت او باشد و همچنين كافرى نزديكتر از او همراه آن بچه نباشد.
( 2 ) طفل كافرى كه بدست مسلمانى اسير گردد , و پدر يا يكى از اجداد او همراه نباشد , در اين دو مورد پاكى طفل به تابعيت مشروط به اين است كه طفل در صورت مميز بودن اظهار كفر ننمايد.
دیه زنان و غلامان نصف دیه مرد آزاد است و دیه کافر در شرع ساقط است
مانع اول ارث كفر است بهر قسمى كه باشد. در اقسام كفر فرقى نيست بين اينكه اصلى باشد (مثل اينكه پدرى يهودى مسلمان شود و بميرد كه فرزند يهودى او از او ارث نمى برد) و يا ارتدادى (مثل اينكه مسلمان زاده اى به يكى از اقسام كفر مرتد شود كه او از پدر مسلمانش ارث نمى برد)، بنابراين از ورثه چنين مرده اى تنها مسلمانان ارث مى برند هر چند كه در مرتبه دوم يا سوم باشند و ورثه كافرش ارث نمى برند هر چند از مرتبه اول باشند، و اگر وارث مسلمانى از رتبه اول و دوم نداشته باشد نه وارث نسبى و نه سببى ارث او به امام عليه السلام مى رسد نه بفرزند كافرش .
اگر كافرى بميرد و اولادى كافر و نيز برادرزاده ها و يا خواهرزاده هايى مسلمان داشته باشد ارث وى به برادرزاده ها و خواهرزاده ها مى رسد نه به اولاد خود او.
اصل حکم حجاب از ضروریات است و منكر آن منکر ضروری را دارد و منکر ضروری محکوم به کفر است مگر اینکه معلوم باشد كه منکر خدا یا رسول نیست.
- نـيم خورده سگ و خوك و كافر غير كتابى بلكه كتابى نيز بنابر احتياط مستحب نجس , و خوردن آن حرام است .
و نيم خورده حيوانات حرام گوشت پاك , و خوردن آن نسبت به غير گربه مكروه مى باشد.
http://www.balagh.net/persian/feqh/resaleh/07/02.htm
- تمام بدن كافر حتى مو و ناخن و رطوبتهاى او نجس است .
خوب حرف حساب جواب نداره چرا ناراحت میشین؟منشوری که در بابل کشف شده،به زبانی عیلامی حک شده و ترجمه اش به هیچ جه تضمین نشده،تعلق آن نسبت به کورش ابدا قابل تایید نیست،چه اعتباری دارد؟یک باستان شناس انگلیسی یک غلطی کرد و گفت (احتمالا)مربوط به کورش است،ایرانیها هم قاپیدند و هوچیگری را به حد اعلا رساندند که واویلاااااااا اولین منشور حقوق بشر متعلق به کورش بوده،کجایید که ما ایرانیها متمدن و با فرهنگ بوده ایم و خودمان خبر نداریم.هه هه ههکسی نیست بپرسد تجاوز،جنایت و اشغال سرزمین دیگران و سپس منشور حقوق بشر صادر کردن یعنی چه؟
ارسال کردن دیدگاه جدید