خانه | فرهنگ،‌ هنر و ادبيات | روایت زمانه

جمهورى اسلامى و کشش به همجنس‌‌بازی

دوشنبه, 1391-06-06 22:25
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
گزارش زندگى ما- شماره ٨٣
شهرنوش پارسی‌پور

شهرنوش پارسی‌پور - در گزارش‌ها مى‌آید که طرح جداسازى دانشگاه‌هاى ایران به‌شدت در دست اقدام است. ظاهراً بناست که دیگر زنان و مردان در دانشگاه در کنار یکدیگر درس نخوانند. ظاهراً در بعضى از رشته‌هاى فنى و مهندسى دختران از مجموعه حذف شده‌اند و در بعضى از رشته‌ها مردان نمى‌توانند شرکت کنند. پس به‌زودى دانشگاه هاى ایران تفکیک جنسیتى خواهند شد.

اکنون این پرسش پیش مى‌آید که چه کسانى این به اصطلاح عملیات‌ را انجام مى‌دهند. من البته فکر مى‌کنم که این نه کار همجنس‌گرایان، بلکه نتیجه عمل همجنس‌بازان است. سیستم سنتى جامعه ایران متکى بر جداسازى دو جنس است. بر طبق این سیستم زنان صرفاً و صرفاً به درد کلفتى در خانه و باردارى مى‌خورند. بقیه امور البته در دست مردان است، و از جمله این امور باید از مسائل جنسى نام برد.

 

 

رقم کثیرى از اشعار عاشقانه پارسى اشعارى‌ست که مردى براى مردى سروده است. این فقط شاعران نبوده‌اند که براى همجنس‌شان شعر سروده‌اند، بلکه جامعه در کلیت خود تابعى از این معنا بوده است. مردان هرگاه نیاز جسمانى داشته‌اند با یکدیگر روابطى برقرار کرده‌اند. این به این معنى نیست که همجنس‌گرایان ایرانى چنین خواسته‌اند، بلکه سیستم، پسران را به‌زور وادار به عمل جنسى مى‌کند. این بدبختى از مدرسه‌هاى حوزه‌هاى علمیه آغاز مى‌شود. پسربچه‌گان باهوش و فقیر در سرتاسر کشور براى آموزش دیدن در این مدارس جمع‌آورى مى‌شوند. آنان ضمن تحصیل در زمینه مذهب، به‌عنوان ابزار جنسى هم در خدمت آخوند‌ها قرار مى‌گیرند.

 

عین همین وضعیت در تمامى زمینه‌ها در ایران برقرار بوده است. صاحبان اصناف و حرف و کسبه پسربچه‌ها را به عنوان کارآموز به خدمت مى‌گرفتند. سوءاستفاده جنسى از این پسر‌ها یک روش بسیار رایج و دائمى بوده است.

 

شهرنوش پارسی‌پور: دسته حرامزاده‌ترى که آخوند‌ها باشند ظاهراً ریش و سبیل خود را به طرف پائین شانه مى‌کردند، اما در مدارس حوزه‌هاى علمیه بیشترین سوءاستفاده جنسى را از پسران به عمل مى‌آوردند.

در آئین مهر که آئینى یکسره مردانه است، یکى از مقامات هفتگانه «عروس» یا «نامزد» نام دارد. معنى این اصطلاح به‌خوبى روشن است. کاملاً روشن است که دسته‌اى از مردان و پسران درون این سیستم از نظر جنسى مورد بهره‌بردارى رسمى قرار مى‌گرفتند. این سیستم چنان جا افتاده است که هنگامى که رضا‌شاه به زنان امکان داد که در مدارس درس بخوانند و بى‌حجاب باشند آخوند‌ها دیوانه شدند، چون انجام این‌کار تمام این نظم سنتى را به هم مى‌ریخت. بر طبق این نظم وظایف جنسى زن بر عهده مردان و یا دقیق‌تر بگوئیم پسربچه‌هایى قرار مى‌گرفته که در گرمابه و گلستان به دنبال این حضرات بودند. زنان فقط به درد یک کار مى‌خوردند و آن تولید مثل بوده است که انجام آن از دست پسربچه‌ها برنمى‌آید. پس زنان هرچه بى‌سواد‌تر و عقب‌مانده‌تر باشند بیشتر به درد سیستم اسلامى ایران مى‌خورند. هدف همیشه این بوده تا زنان را از هر نوع بارقه شعور دور نگه دارند و بدین ترتیب فرصتى فراهم مى‌شود که مردان و پسران با یکدیگر زندگى کنند و ارتباط برقرار کنند.
 

کار در عصر قاجار به‌قدرى افتضاح بوده که زنان پشت لب خود را با مداد سیاه مى‌کردند تا پسرانه به‌نظر برسند. عکس‌هاى زیادى از مردان این دوران وجود دارد که سبیل‌هاى خود را به طرف بالا تاب داده‌اند. اینان مردانى هستند که یکسره پسرباز هستند. در برخى دیگر از عکس‌ها یک طرف سبیل مردان به طرف بالا تاب داده شده و طرف دیگر پائین است. این دسته، هم به پسر و هم به زن گرایش دارند. دسته حرامزاده‌ترى که آخوند‌ها باشند ظاهراً ریش و سبیل خود را به طرف پائین شانه مى‌کردند، اما در مدارس حوزه‌هاى علمیه بیشترین سوءاستفاده جنسى را از پسران به عمل مى‌آوردند.
 

اینک در این عصر و زمان زنان آزاد به میدان آمده‌اند و وارد میدان کار و تحصیل شده‌اند. سیستم باستانى مرد با مرد احساس نگرانى و عدم امنیت مى‌کند. این سیستم در تمامى اجزایش داراى قانونمندى‌ست. این آقاى سیاستمدار و یا این آقاى آخوند با شمارى پسر ارتباط دارد. او این پسر‌ها را همانند کبوتر خانگى تربیت مى‌کند و این پسر‌ها به ابزارهاى کار در خدمت او در سیستم اجتماعى تبدیل مى‌شوند. چنین است که دار و دسته‌هاى این سیاستمدار و آن آخوند شکل مى‌گیرند. این زنان ریش‌دار پشت سر مرادشان مى‌دوند و از او حمایت مى‌کنند و در ازاى انجام این‌کار به صدارت و وزارت مى‌رسند یا نماینده مجلس مى‌شوند.

 

به طورى که مى‌بینید اگر زنان که خارج از این سیستم هستند داخل این سیستم بشوند کار‌ها به هم مى‌ریزند. زن سخنگو و صاحب نیروى کار آموزش‌دیده آخوند و سیاستمدار «امردباز» را کلافه مى‌کند. پس بهترین روش این است که زن را حذف کنند، منتها در این مقطع از زمان حذف زنان امکان ندارد، چون آن‌ها در دسته‌هاى میلیونى به خیابان ریختند و دنبال آقایشان خمینى فریاد سر دادند. بعد ناگهان جهت عوض کردند و جذب گروه‌هاى مختلف سیاسى شدند، و سپس با تمام قوا وارد میدان کار شدند. پس حذف آن‌ها میسر نیست، اما خنثى کردنشان امکان‌پذیر است. باید به آن‌ها تلقین کرد که ابزار جنسى معینى هستند و فقط به درد مادر شدن مى‌خورند. باید به آن‌ها تلقین کرد که سردمزاجى فضیلتى براى یک زن است و باید به آن‌ها تلقین کرد که ایجاد هر نوع ارتباط با مردان بد است. در عین حال دور نگه داشتن زنان و مردان در سن ازدواج نیز کار سودمندى براى جمهورى اسلامى‌ست، چرا که بهترین روش به‌دست آوردن برده از میان مردان این است که آن‌ها را از حوزه نفوذ زنانه دور نگه دارند. اگر دختر و پسر یا زن و مردى به طور طبیعى در دانشگاه با هم آشنا گشته و قصد ازدواج کنند از سیستم آخوندى خارج مى‌شوند و استقلال پیدا مى‌کنند. باید همه کار‌ها را طورى ترتیب داد که به هر طرف مى‌چرخى آخوند را ببینى.

 

اخیراً شنیده‌ام که مردم در محضر‌ها ازدواج مى‌کنند چون از دعوت آخوند‌ها به مجلس عقد خود احتراز دارند. آن‌ها معمولاً زن یا مرد خوش‌نامى را براى عقد کردن فرزندانشان دعوت مى‌کنند، اما البته مجبورند براى انجام تشریفات رسمى عقد به محضر بروند. حالا با این سیستم جداسازى زن و مرد در دانشگاه آخوند امیدوار است یک گام به این رؤیا که در تمامى زمینه‌ها او رابط زن و مرد باشد نزدیک شود.
 

من به پدران و مادران ایرانى جداً توصیه مى‌کنم مراقب فرزندانشان در مدارس باشند. در زمان شاه آموزگاران سال‌هاى نخست ابتدایى پسر‌ها، خانم‌ها بودند و بچه‌ها آن‌ها را دوست مى‌داشتند. حالا گویا در سیستم آخوندى مردان پسرباز را به عنوان معلم بچه‌هاى کوچک تعیین کرده‌اند، قطعاً به این دلیل که پسران را امرد کنند و در آینده نزدیک از آن‌ها بردگان جنسى بسازند که در هر زمینه مورد استفاده آن‌ها قرار گیرند. جداسازى سیستم دانشگاهى و تفکیک دو جنس گام کثیف‌ترى برداشتن در جهت این هدف است. رؤیاى در دست داشتن افسار انسان‌هاى اخته به آرزوى ذهنى آخوند‌ها تبدیل شده است.
 

یکى از مردان جمهورى اسلامى را به خاطر مى‌آورم که زمانى هم‌کلاس من بود. او در طى یک سخنرانى دائم تذکر مى‌داد که در سیستم اسلامى ارتباط میان دو مرد مجاز است. البته منظورش از دو مرد رابطه دو همجنس‌گرا نبود، بلکه همین چیزى را که من نوشتم تبلیغ مى‌کرد. یعنى بچه‌بازى. این پدر و مادر‌ها هستند که مى‌توانند داغ این نوع روابط را به دل آخوند‌ها بگذارند. به پسرانتان بیاموزید که اگر معلم‌ها و آخوندهاى مدارسشان قصد سوءاستفاده از آن‌ها را دارند فوراً شما را در جریان بگذارند. این سیستم کثیف ارتباطى چند هزار ساله باید به پایان برسد، و این سیستم به پایان نمى‌رسد مگر اینکه زنان وارد میدان کار در تمامى زمینه‌ها بشوند و کنار مردانشان قرار بگیرند.
 

 

در همین زمینه:

مجموعه "با خانم نویسنده" در رادیو زمانه

برنامه‌های رادیویی شهرنوش پارسی‌پور در رادیو زمانه
وب‌سایت شهرنوش پارسی‌پور

Share this
Share/Save/Bookmark

فکر نمی کنید این مقاله و این عنوان به همحنسگرا هراسی در ایران دامن می زند؟ واقعا اصطلاخات بهتری نظیر "پدوفیل"(بچه باز یا کودک آزار) مفهوم را بهتر نمی رساند؟ یا نویسنده نیز در دل همجنسگرا ستیز است؟

يكى از دوستان مذهبى من كه صاحب چند فرزند پسرى بود و بسيار مقيد به اسلام برايم تعريف مى كرد كه پسرش در يكى از مدارس معروف اسلامى در بالاى شهر تهران درس مى خواند كه البته از اسم ان معذورم اما بسيار معروف است و هيچ خانواده اى در ان ثبت نام نمى شود مگر انكه همه زنان ان خانواده چادرى باشند. او مى گفت درس عربى پسرش ضعيف بود و از معلم عربى خوده فرزندش درخواست كرد كه به طور خصوصى به او در خانه تدريس بكند و البته اقا قبول كردند و هر بار كه به منزل مى امدند مادر بيچاره به دليل اطمينان زياد به مدرسه و معلمين اسلامى انها را در اتاق پسرش تنها مى گذاشته و ميوه و چاى را در همان بدو شروع درس به انها تعارف مى كرده. بعد از چند جلسه درس پسرش با ناراحتى به مادرش كه دوست من باشد خواهش مى كند كه اين اقا ديگر نياد و او نيازى به درس عربى ندارد. اما بعد ديدن جديت پسر ١٣ ساله اش با كلى التماس كه چرا ناراحتى توضيح مى دهد كه در موقع درس اين اقا دستش را روى ران هاى او مى گذاشته و ان را مى مالانده. كه البته دوست من توضيح بيشترى دوست نداشت بده اما مى گفت بايد اين اقا را مى ديدى او قارى قران است و همه روى او بسيار حساب مى كنند. دوست من با هزار بهانه از ورود او جلو گيرى كرد اما هيچوقت جرات نكرد كه به مدرسه گزارش بدهد و البته اقاى معلم داراى همسر و فرزند هم بودند.

در تایید صحبت شما به نظر دو تن از علمای اسلام (آخوندها) توجه کنیم:

چه معنا دارد زن درس بخواند. این اشاعه فاحشه خانه ها است و صرف وجوه متبرکه روضه خوانی و وجوه زیارات برای افتتاح مدارس تربیت نسوان و دبستان دوشیزگان مخالف اسلام است
شیخ فضل الله نوری

دانشگاه رفتن خانم ها از بدبختی هاست
آیت الله جنتی

تفکیک سازی جنسیتی راهی به همجنسبازی ندارد؛ تنها درگیری و عطش روابط دو جنس مخالف را بیشتر می کند، که خواست فضای سیاسی ایران از جانب حاکمیت است. فضای تفکیک شده فقط از جنبه ی فساد قابل بررسی است، اگر اینطور بود فضای حاکم بر کشور حداقل برای همجنسگرایان مطلوب می شد، در صورتی که چنین نیست، و در چنین جامعه ایی که مذهب تا فیها خالدون مردم نفوذ دارد، مردسالاری به وجود آمده همجنسگرائی را به شدت توبیخ می کند، حال که در یک جامعه ی آزاد و مدرن چنین نیست و طبیعت خود بر اساس سیر تکاملی خود، افراد را به قشرهای همجنسگرا، دوجنسگرا و دگرحنسگرا تقسیم می کند.
وقتی فساد در زمینه های مختلف در کشور وجود دارد، فساد اخلاقی نیز شامل می شود؛ همونطور که مثلاً بیشترین فساد مالی و اقتصادی در قشر حاکمیت است، پس دور از انتظار نیست که بیشترین فساد اخلاقی نیز مربوط به این افراد یا خانواده های آنان باشد.
درضمن، با توجه به اوضاع وخیم همجسنگرایان در ایران و هوموفوبیای موجود که نظیرش در هیچ جای دنیا وجود ندارد، از رادیو زمانه می خواهیم در انتخاب و نشر مقالات خود در این مورد خاص و موارد این چنینی، نهایت دقت و حساسیت را داشته باشد.

مقاله بسیار توهین امیزی بود. رادیو زمانه هر واژه توهین امیزی نسبت به این خانم را از مجموعه نظرات حذف می کند اما به ایشان اجازه می دهد با هر لحنی که دوست دارد درباره طیف وسیعی از ایرانیان سخن بگوید. ایشان مجازند زشت ترین واژه ها و تحلیل ها را درباره دیگران بکار ببرند اما هیچ کس نباید پاسخ مناسبی به ایشان بدهد. سال ها پیش از بابک احمدی پرسیده شد که چرا به بعضی نفد ها یی که به او می شود پاسخ نمی دهد گفت : آنها به من فحش داده اند و من فحش دادن بلد نیستم . پاسخ مناسب به این متن را رادیو زمانه سانسور خواهد کرد.

***هموفوبیا از تک تک نوشته های ایشان بلند شده. انتشار چنین مطالب **ی مایه ی سقوط رادیو زمانه از جایگاهی است که به عنوان یک رسانه ی متفاوت و معتقد به برابری و حقوق اقلیت ها کسب کرده است

با درود بر شما خانم پارسی پور
این مسئله یکی از معزلات اصلی جامعه ایران است و باید بشتر به آن پرداخت

اسلام به جنگ خدا ميرود؛ خدا برای من طبيعت است و قانون طبيعت قانون خداست!بدنی که به آب احتياج دارد در گرمای 55درجه از صبح تا شب بايد دوام بياورد برای روزه. غريزۀ جنسی لازمۀ بقای نسل است وطبيعت ميخواهد که زن مانند گل و مرد مانند زنبورباشد. اين دين برای مردان مانند فيلمهای X درست شده و زن وجودش ناخواسته است. اين دين جامعه را به خطر مياندازد. باز همجنسگرائی از اين خطر ميکاهد.حسين بروجردی مينويسد که يکی از ياران امام آيت اللهی را فيلمبرداری ميکنند در خال همجنسبازي! نويسنده قلو نميکند !

در جوابگاه دانشجويان ميشنيديم که پسران ايرانی تازه از ايران بيرون آمده به دختران حمله کردند, برای من تفاوت رفتاری و انسانی بين جوانان ايران و غيره ايرانی بود! اين چه جامعۀ وحشتناکيست که اين دين برای ما درست کرده؟ در همين خوابگاه پسره ويتنامی مورده تجاوز يک افغان قرار گرفت.در جامعۀ افغان براحتی ميتوان بچه بازی را در آن ديد.آری اسلام عزيز غريزۀ حيوانی را گاهی ميکوبد و گاهی پرورش ميدهد.اگر زنان وجود خود را به اين جامعه تحميل نميتوانند بکنند از زادو ولد خودداری کنند.زنان هم مسئولند. در هر جامعه ای روسپيخانه ها مانند درمانگاه و بيمارستان لازمند تا از فشار روحی ناشی از خواسته هاي جنسی کاشت، در اين جامعه لچک سره زنان ميکنند و ارضاع شدن مرد را به گوشه ای از لچک ميسپارند.کشورهای اسلامی خطرناکترين مکان برايکودکان و زنان است!
مادرم برايم داستانی تعريف ميکرد: دختری دوست خود را دعوت ميکند و با هم در 1 رختخواب ميخوابند.پدره دختر، دوست دخترش را در سمت چپ نشان ميکند، شب بر ميخيزد و به دختره سمت چپی تجاوز ميکند که دختره خودش باشد! بچه هاجای خود را در رختخواب عوض کرده بودند. مادرم وقتی اين داستان را تعريف ميکرد ما مطمئن بوديم که پدر قصد آزار دخترش را نداشته! اين پدره متجاوز قصد آزاره کودکی دگر را داشته! در جامعۀ ايران سکوت مبرم در مورده کودک آزاری و تجاوز وجود دارد! همين دين تظاهر و ريست که نسل ايرانی را ضعيف کرده! ما انسانهای ضعيفی هستيم! ازدواج با همخون، انتخاب دختر بدون غريزه آميزش، همجنسگرائی و تجاوز پدر و برادر در درون خانواده!
دين حملۀ انتحاری برای زندگی ارزشی قائل نيست!

فکر می کنم یه کم توی متنتون اغراق شده.

نوشته خانم پارسي پور تا حدودي اغراق آميز به نظر ميايد، گمان نميكنم كه آش تا اين حد كه ايشان ميفرمايند شور باشد.

از خانم پارسی پور واقعا بعیده چنین مقاله و ادبیانی! استنتاجات کلی و بی دلیل و با ادبیات سخیف!
منکر فساد و سوء استفاده های جنسی در محیطهای مذهبی نیستم اما روش مفاله غیر علمی و پر از مغالطه است.

روابط جنسی طلبه ها و دست درازی به انهایی که بر و رویی دارند در حوزه های علمیه سابقه ای طولانی دارد.

مقاله ای کاملا علمی بود. مخصوصا با استفاده از عباراتی همچون حرامزاده.

یک سوال: چرا در غرب که تفکیک جنسیتی ندارند، در منازل به فرزندانشان تجاوز می شود؟ آمارهای ارائه شده توسط دولتهای غربی مخصوصا کانادا و امریکا گویای این امر است.

نگارنده از سویی تاریخ این پدیده را به دوران ماقبل قاجار می رساند و از سوی دیگر عنان نوشته اش را "جمهورى اسلامى و کشش به همجنس‌‌بازی" انتخاب می کند. گویی در دوران قاجار هم جمهوری اسلامی وجود داشته است.

البته از خانم پارسی پور که در اسطوره ی گیلگمش، میان انکیدو و گیلگمش رابطه ی همجنس بازی را کشف می کند اصلا بعید نیست.

خواجه نظام الملک در سیاستنامه دررباره سلطان محمود می نویسد: انگشت گرد جهان كرده بود و قرمطي ميجست.
خانم پارسی پور هم انگشت گرد ادبیات و جهان کرده است و همجنس باز می جوید.
و انچه یافت نشود را بر می سازد.

لااقل آخوندهای مسلمان قبح بچه بازی را در تئوری قبول دارند. کشیش های مسیحی را بگو که نه در تئوری و نه در عمل قبحی برای بچه بازی قائل نیستند. کاتولیک ها که ار بیخ ازدواج کشیش ها را منع کرده اند تا یکسره راه برای بچه بازی فقط باز باشد. رسوایی های اخیر در آمریکا و ایرلند هنوز فراموش نشده اند.

از خانم پارسی پور این مطالب سخیف و سبک و حتی استفاده از عکسی که چندی پیش در فیس بوک برای شوخی با روحانیون پخش شده بود بعید بود!! از کجا می گویید تفکیک جنسیتی به همجنسگرایی می انجامد؟ در جوامع غربی که این تفکیک ها نیست خیل عظیم همجنسگرایان از کجا آمده اند؟ من مخالف تفکیک جنسیتی ام اما مطالب شما کمکی به درک جامعه از قبح آن نمی کند.

کگخ شما فیلمی که اخوند یه بچه را داره میکنه ندیئید.
فکر کنم تو ارشیو ایمیلهام لتشه فقط نمی دونم چط.ری براتون داونلود کنم. و تا ببینید که این اخوند چط.ری عمامه اشو میزاره زیر زتنوی یپسر کوپک بسیجی و بعد تف میزنه و پسره را ترتیب میده.
این اخوندا ما را خیلی تحقیر کردن باید سرنگونشان کرد

خانوم پارسی پور "حرام زاده" یعنی چی که شما دراینجا به عنوان یک نوع توهین ازش استفاده کردین.."پسرباز " خطاب کردن فردی عمق عمل زشت فرد رو نشون نمیده و احساس سرخوردگی به کودک آزار دیده میدهد..درستش"پدوفیل" یا" کودک آزار جنسی" میباشد...شما متاسفانه مرد بودن را با عمل جنسی فرد درهم آمیختید و مدام همجنسگرایانی را که در عمل جنسی مفعول میباشند"امرد" و همجنسگرایانی که در عمل جنسی فاعل باشند را"مرد" خطاب میکنید.. همجنسگرایی و همجنسبازی را انقدر از هم تفکیک نکنید.."همجنسباز" لفظی توهین آمیز است نسبت به " همجنسگرایان"..همانطور که ممکن است فردی دگرجنسگرا به دگرجنسگرایی دیگر "مردباز" و یا " زن باز" بگویید..همجنسگرا ستیزی چنان در این نوشته ی شما موج میزند که نمیتوان به ش "همجنسگراستیزی پنهان" گفت..*****

خانوم پارسی پور "حرام زاده" یعنی چی که شما دراینجا به عنوان یک نوع توهین ازش استفاده کردین.."پسرباز " خطاب کردن فردی عمق عمل زشت فرد رو نشون نمیده و احساس سرخوردگی به کودک آزار دیده میدهد..درستش"پدوفیل" یا" کودک آزار جنسی" میباشد...شما متاسفانه مرد بودن را با عمل جنسی فرد درهم آمیختید و مدام همجنسگرایانی را که در عمل جنسی مفعول میباشند"امرد" و همجنسگرایانی که در عمل جنسی فاعل باشند را"مرد" خطاب میکنید.. همجنسگرایی و همجنسبازی را انقدر از هم تفکیک نکنید.."همجنسباز" لفظی توهین آمیز است نسبت به " همجنسگرایان"..همانطور که ممکن است فردی دگرجنسگرا به دگرجنسگرایی دیگر "مردباز" و یا " زن باز" بگویید..همجنسگرا ستیزی چنان در این نوشته ی شما موج میزند که نمیتوان به ش "همجنسگراستیزی پنهان" گفت..برای رادیو زمانه متاسفم که درجایی که میتوان اطلاعاتی درست و بحث هایی علمی و روشنگر در زمینه هموسکشوالیته را طرح کرد,به سبک نشریات زرد برای جلب مخاطب بیشتر هرگونه نوشته ی بی سر و ته ای را در سایتش قرار میدهد و البته گویی اهمیتی هم به تبعات اینگونه نوشته های همجنسگراستیزانه نمیدهد..

این آدمها که اینجوری هستن همجنسباز هستن نه هنجنسگرا

ضمن احترام به سرکار خانم پارسی پور به نظرم اظهار نظر در مورد مسائل اجتماعی با این کلیت و عمومیت که در مقاله ایشان وجود دارد درست نیست. مرد ایرانی چنین است ... آخوند چنین است... بازاری و کاسب و هنرمند و آخوند و طبیب و معلم و ... همه شاگرد برای سوء استفاده جنسی میگرفتند؟ اسطوره با واقعیت اجتماعی فرق دارد.

چند نکته برای دوستانی که پلیس زبان شده‌اند. این واژه‌های مختلف در توصیف انواع روابط جنسی در زبان فارسی خیلی‌هایش توهین آمیز است. اگر به مردی ک*نی گویند، اگر زنی را بارونی خطاب کنند، همه این‌ها در مقاطع مختلف تاریخی می‌توانسته مفهوم توهن آمیز داشته باشد. حالا اگر کسی همین واژه‌های توهین آمیز را بردارد و به نوعی دیگر استفاده کند، واژگونشان کند، به نوعی مبارزه با این فرهنگ توهین تلقی کردن واژه‌هایی در توصیف روابط همجنس با همجنس است.

واژه آمرد که دوستان را عصبانی کرده، تنها به دلیل تحقیر مسأله زنانگی در وجود مردی که مفعول واقع می‌شود است که توهین آمیز شده است. شما اگر زن بودن مردی را توهین تلقی نکنید (که خانم پارسی‌پور نمی‌کنند)، این توهین نخواهد بود. چه بسا در تاریخ روابط همجنس با همجنس در زمان قاجار مثلا، توهین نبوده است.

آیا می‌خواهید تمام جزئیات توصیفی انواع روابط همجنس با همجنس را به کل نادیده بگیرید و از واژه‌های مثلا مودب فله‌ای استفاده کنید که خیلی خیلی صحیح سیاسی باشید؟ خب پس فردا مثلا به کفترباز‌ها هم بگویید کفترگرا که گرایش ایشان به کفتربازی را نشان دهید.

همه این واژه‌ها به خودی خود هیچ مشکلی ندارند، اگر شما در راستای اهداف ستیز و نفرت از افرادی که وارد رابطه همجنس با همجنس می‌شود از آن‌ها استفاده نکنید.

امضاء: کارمند دون پایه بسیار همجنس باز با گرایش‌های جنسی مختلف

دوستان مخالف با این مقاله باید به تاریخ غیر رسمی ایران در تصدیق این مدعا رجوع کنید. بخصوص در زمان قاجار.

سعی ما بی‌فایده است. نه اولین بار است و اگر معجزه‌ای روی ندهد، نه آخرین بار خواهد بود که خانم پارسی پورحق عشق ورزی همجنس‌گرایان را آگاهانه با لواط یک کاسه می‌کنند. خوشبختانه در باره لزبین‌ها نطر نداده‌اند( قبل‌ها در خاطره‌ای، یک آشنای لزبین خود رابا چماق مردصفتی تکفیر کردند). بارها از ایشان به صور مختلف دعوت شده که از یک نویسنده، در یک ارگان روشنگر توقع مسئولیت هست؛ ولی همواره مرغ ایشان یک‌پاست و از آزادی بیان خود، در سرکوب آزادی «دیگران» استفاده کرده‌اند. ****

این نوشته ریخت و پاشی سفسطه وار اما خوبیش فقط این است که وارد حیطه‌ای شده است که ایرانیان از صحبت کردن ابعاد آن وحشت دارند.

گرایش‌های جنسی‌ انسان‌ها لیبیدل هست. در غرب تمام ابعاد آن در سطح آکادمیک بررسی‌ شده است. این مقاله آدم رو یاد دوران مشروطه میندازد که نخبگان دست اول‌ها با نوشته‌های آتشین علیه همجنس گرایان میخی‌ بر تابوت خود مشروطه کوبیدند که همین تجربه در روسیه هم انقلاب سوسیالیست‌ها رو بست به افسارِ سیبیل خانه قلدری به نام استالین. همین مغلطه فهمی‌‌ها بوده است که موجب جنایات علیه همجنسگرایان شده بود. آلمان هیتلری، فاشیسم......

بودریار در شمردن علت‌های شکست سوسیالیسم میگفت: سوسیالیست‌ها بد از پیروزی یک راست رفتند سراغ همجنسگرایان و حتا ماکسیم گورکی هم با چند مقاله یه آتشین در پراودا آخرین میخ هارو بر تابوت سوسیالیسم کوبید. در حالیکه رقیب (یعنی‌ غرب) تمام تلاشش ایجاد فضای تنفس برای همجنسگرایان بوده و هر گونه حربه همجنسگرا ستیزی را هم مهار کرد.

بودریار موفقیت غرب را در همین امر میبیند. حضور همجنسگرایان هست که ارتباط زن و مرد را در حوزهٔ‌های اجتماعی و کار و عدالت و و تضمین می‌کند نه حضورِ زن.

شرط احترام به زن این نیست که کلشینکف بدن دستشون یا بیل بدن دستش. مجاهدین و گروه‌های مختلف چنین چیزی را تجربه کردن. نتیجه شد یک کدبانو در کجاوه و یک مرد مستببد سبیلو و چند تا حرف مزخرف.

در سراسر جهان تمام گروه‌ها و تشکل‌ها وقتی‌ به قول فوکو جهان را زنانه مردانه می‌بینند یا حتا عکس این که خود فوکو ازش تحت عنوان هتروتوپیا نام میبرد که در فیلین مارکوس در ایران پهلوی یا در مصر انور سادت تجربه شده است. راستی‌ این جوامع زنانه مردانه یا عکس (هتروتوپیا) عاقبت به کجا رسیدند؟

از دمشون هم خود پوسیدن و هم جامعه تحت سلطه یا قدرتشون.

برگردیم به دوارن مشروطه که متأثّر از نشنال سوسیالیسم آلمان و اروپا با حمله به همجنسگرایان و ایجاد فضاهای مثل فیلم‌های هندی از هترسکسولیسم راه به جای نبردند.

ارزش اجتماع انسانی‌ دیگر تولید نیست که زن را برای جنس و ارزش تلقی‌ کند. کاملا بلعکس، حیوانات هم تولید میکنند.

مشکل زن ایرانی‌ این است که هم می‌خواهد زن باشد که اینجا زن بودن همون قید تولید هست و هم می‌خواد ارزش باشد که چنین امری در جا نه برابری می‌خواهد معکوس کند.

در جوامع مدرن زن بودن ارزش نیست. با قبول چنین امری و نزدیک شدن در این راستا به اصل ارزش که زن و مرد را:

-از جنسیت تهی می‌کند

-سن کودک را نسبت به بالغ تفکیک می‌کند

- فردیت در چشم قانون اصل ارزش میشود

- تکالیف و وظایف پدر بودن و مادر بودن هم نه برای ارزش پدر بودن یا مادر بودن بلکه مسئولیت برای فرزند و کودکان و تفکیک این دو حوزهٔ یعنی‌ "مسئولیت" به نسبت معضلات اجتماعی

-پدر یا مادر بودن یک کیف و لاف و لوف و اینها نیست. این بحث بسیار حساسی هم هست چرا که ایرانیان به مدرنیته نرسیدند که شکل معضل و گره‌های ذهنی‌ در باب این بحث باز شود.

- نکته‌ای که بودریار اشاره کرده است یک نکتهٔ بسیار ظریف و کلیدی هست. این اشاره به زبان انسان هست. جاییکه وقتی‌ زبان درگیره دو جداره مسننس مذکّر، زن مرد، بانو آقا، پدر مادر حرکت کند جامعه را سریعاً یا به بربریت سوق می‌دهد یا انحطاط.

-اینجاست که حضور همجنسگرایان در کریدر‌های فکری و زبان و ادبیات جامعه را وادار به گفتمان دواری و نه گفتمان جنسی‌ می‌کند.

-تلقی حتا پدر‌مادر هم یک گفتمان جنسیست.

خسته نباشید

امکان دارد که منابع مورد استفاده تان در این نوشتار را ذکر نمایید؟ آنچه نگاشته اید بیشتر به ساخته و پرداخته های ذهنی و شنیده هایتان می ماند تا نوشتاری براساس شواهد مستند با منابعی محکم

بانو پارسی‌پور با آنکه مخالف جمهوری اسلامی و آخوندی‌گری و این‌ها هستم، باید بگویم این نوشته‌تان از بدترین نوشته‌هایتان بود. بی‌معنا، بی‌سر و ته، بی‌نتیجه. احساسی، پر از خشم، نامستند.

شما خود نام نوشتار را به انگلیسی بخواهید بنویسید چه می‌شود؟ برای واژه «همجنسباز» می‌خواهید چه بیاورید؟ یعنی نمی‌شد به جای به‌کارگیری واژه‌ای با آن بار زشت و بد که معادلی در انگلیسی ندارد، می‌نوشتید «جمهوری اسلامی و کشش به تجاوز جنسی به مردان»؟

نویسنده گرامی، شما شاید از بهترین نویسندگان و تحلیل‌نویسان ادبی‌ای باشید که تاکنون نوشته‌هایشان را خوانده‌ام. اما با توجه به دیگر نوشته‌ای از شما در نقد اثر یکی از همجنسگرایان، باید بگویم بی‌گمان اطلاعات کافی درباره نقدنویسی درباره دگرباشی را دارا نیستید. با احترام

در جامعههای مسلمان فقط مردان هستند که سنگ اسلام را به سينه ميزنند.فقط مردان هستند که اين دين را برای جامعه اشان ميخواهند.زنان درزيره سايۀ ديکتاتورها باز خوشبختترند. اسلام زن را موجودی مانند سگ ميداند و مردان که هميشه از بلوغ فکری زنان ترسيدند ايشان را با اين دين به همان سگ دره خانه تبديل کرده اند.زنانی که عبوس و بی قيافه هستند با پوشش رو از عبوس بودن خود ميکاهند.اسلام برای ايشان خوب است.وقتي امام ميگويد دست زدن به نوراد 7 ماهه حلال است آبا نويسنده قلو ميکند؟اين دين ک#رهای مقدس که جنايت مقدس ميکنند. ح. محمد 9 زن داشت، اين آقا عدالت را رعايت ميکرد و ****.حسادت و احساس زن را نميشناخت.بيشتر جنايات زنان بخاطره بوالهوسی و بی وفائی مردان است.**** مرام ما به پائينتره بيشتر اهميت ميده تا مغز! همين مرام باعث فروپاشی مليونها کانون خانواده شده! زنان در برابر تمايل مردان به کودکان و کودکانشان چه نقشی دارند؟ من فکر ميکنم در اجتماع ما مشکل مردان نيستنبلکه زنان هستن!***.همجنسگرائی شايد فراری از اين انسانهای ذليل است که متولد ميشوند ، ميزايند و ميميرند! در خانواده های ايرانی خواهر و برادر تنها نميمانند، مبادا برادر به خواهر تجاوز کند! چه بيشرمانه برادر را نگاه ميکنيم. همجنسگرائی شايد طبيعی باشد ولی دست زدن به پسر بچه ها جنايت است. در افغانستان، به پسر ميگويند بَچَه، در يوتيوب ميتوانيد فيلمهائی ببينيد که مردان بچه بازي ميکند.در فرهنگ عاميانه ايران ضرب المثلی هست: آخوند مرا پند ميدادخودش ميرفت... من به ايمان مسلمانها شک دارم! در يهوديت خدا آنچنان تقدير شده که عرق شرم بر پيشانی منه مسامان مينشيند!

الحق که عچب استدلالات بی پایه و غیر علمی!
کسی منکر وجود انواع و اقسام گرایشات و عمل جنسی بین مردان در ایران به ویژه در شرایط مختلف نیست، ولی اینگونه از واقعیت های تاریخی در اینجا و آنجا، کل ملت را به دسته های کلی تقسیم کردن و همه را به یک چوب راندن، نه صحیح است و نه علمی! مقاله بسیار سخیفی بود که هیچ ربطی هم به نتیجه ای که از آن مقصود نظر نویسنده بود نداشت!
همانگونه که چند سال پیش قاضی دادگاهی به نحوه لباس پوشیدن دختر در منزل به عنوان دلیل برای مورد تجاوز قرار گرفتن توسط پدرش استناد می کرد، از قرار خانم پارسی پور نیز به دلیل سرخوردگی یا بغض بسیار از مسایل دیگر خلط مبحث کرده اند و بی پشتوانه همه چیز را از دریچه نه چندان واقعی و سالم خود دیده اند.
اگر نویسنده غیر از خانم پارسی پور بود، می گفتم شاید مثل مدونا و لیدی گاگا و حتی محمود خودمان قصد دارد با اعمال و گفتار عجیب و غریب که مرغ پخته را به خنده وا می دارد، نام خود را مطرح و شهرتی دست و پا کند، حالا از هر نوع که می خواهد باشد، شما میتوانید با گرفتن نوبل و یا با پوشیدن لباس از گوشت گاو و یا سکس روی صحنه کنسرت زنده و یا نوشتن چنین لاطائلاتی مشهور خاص و عام شوید!

در حال حاضر مشغول خواندن سفرنامه ی یک جهانگرد معروف فرانسوی هستم. او هم در مشاهداتش از نقاط مختلف ایران بارها به این موضوع اشاره کرده که چقدر در ایران از پسربچه ها سو استفاده ی جنسی میشه و انگاراینکار در این مملکت امری طبیعیست. باورکنید که ما ایرانیان از خیلی جهات بسیار طرز تفکر غیرانسانی ای داریم. خودمان را گول نزنیم

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما