چگونه چیزها رنگ گرفتند
شهرنوش پارسیپور - در بخش نخست در باب اساطیر آفریقا به این نتیجه رسیدیم که ارتباط پیچیدهای میان مردمان آفریقا و حیوانات منطقه وجود دارد. در عین حال شکلگیری خورشید و ماه را نیز شناختیم. همچنین دیدیم که آفریقائیان برای آخوندک احترام ویژهای قائل بودند. اینک به این نگاه میکنیم که چگونه چیزها رنگ گرفتند.
آخوندک مقدس برای خیلی از آهوها عسل آورد، و بر حسب نوع عسل حیوانات از یکدیگز متمایز شدند. آخوندک از حاشیه بالایی رنگینکمان عسل خودش را به حیوانات تقدیم میکند. آخوندک برای نخستین اِلان، که نوعی گوزن است، عسل را، هم به عنوان خوراک و هم به عنوان مایه آرامش آورد. هنگامی که او در غروبی دلانگیز "الان" را ملاقات کرد مقداری از عسل را با آب مخلوط کرده و با این معحون نقاطی از بدن حیوان عظیمی را که آفریده بود و دچار لرزش بود مالش داد. بچه گوزن رنگی زرد و قهوهای داشت، چرا که آخوندک با عسل تیرهرنگ زنبور او را تغذیه میکرد. آخوندک برای "گمباک" عسل روشن میآورد و در نتیجه این نوع گوزن سفید است. به گوزن نر شانه سرخرنگ زنبورهای جوان را میداد؛ پس در نتیجه گوزنهای نر آفریقای مرکزی و غربی قهوهای رنگ هستند، و آنهایی که در جنوب زندگی میکنند سرخرنگ هستند. عسل قهوهای در عین حال به خورد "کواگگا" ی تیرهپوست داده میشد که از خانواده گور اسب بود، و اکنون نسلش منقرض شده. "اسپرینگ بوک»"ها در مجموع پوست سرخ-قهوهای دارند، علتش این است که آنها نیز همانند گوزن نر عسل زنبورهای جوان را خوردهاند.
در این میان، بر طبق نظر سانها در میان رنگهای رنگینکمان، زرد در بالای سرخ ظاهر میشود، علتش این است که آخوندک زرد در بالای سرخ- قهوهای نیایش، "کواممانگا-آ" قرار گرفته. در این مورد باید گفت گرچه آخوندک زرد توصیف شده اما بیشتر حشرات سبز یا قهوهای هستند تا بتوانند در میان شاخ و برگها پنهان شده و به طور نامرئی به انتظار صید بنشینند. اما نوعی عجیب از گونههای آفریقایی آخوندک وجود دارد که بالهای سبز-زرد دارد که هنگامی که بالهایش را میگشاید شبیه به چشم میشود. خود رنگینکمان را نیز گاهی "کواممانگا-آ" مینامند.
شهرنوش پارسیپور - قربانگاههای آمما عبارت است از سنگی عمودی که با گل شکل یک تخم مرغ را پیدا کرده است. "آمما" به معنای "محکم نگه داشتن و در جای خود مستقر بودن" است، و اگر کسی نام را تکرار کند به ابقاء و پایداری جهان یاری میرساند.
اکنون بببینیم زمین چگونه درست شده است. در فرهنگهای آفریقایی رمز عظیم اینکه چگونه در آغاز زمان آسمان، زمین و اقیانوس پدیدار شدند، با نخستین روزهای قبیله پیوستگی پیدا میکند. مردمان یوروبا در نیجریه اساطیر بسیار گستردهای در باب آفرینش جهان و قلمرو یوروبا دارند، که با روایتهای متفاوتی، تصویرهای اعضای معبد ارواح وخدایان خود را به شرح مینشینند. در یک اسطوره مهم، "اولودوماره" یا "اولوردون"، خدای بزرگ آسمان در تخت خود در آسمان نشسته بود و هنگامی که به پائین نگاه کرد دید چیزی جز اقیانوسی عظیم به چشم نمیخورد. او دو پسرش "اوبتالا" و "اودودووا" را فراخواند، و به آنها یک کیسه، یک مرغ و یک آفتابپرست داد، و آنان را به پائین، به دنیا فرستاد. او همینطور که پسرها پائین میآمدند یک درخت عظیم نخل را پائین فرستاد که در میان آبها قرار گرفت، و هنگامی که برادران فرود آمدند روی شاخههای این درخت قرار گرفتند. همین که روی درخت مستقر شدند اوباتالا پوست درخت را کند و از شیره آن یک شراب قوی درست کرد. او بهزودی مست شد و به خواب رفت. در این حال اودودووا از درخت پائین آمده و کیسهای را که پدرش داده بود گشود. او در کیسه شن را کشف کرد و شنها را روی سطح سنگین آب ریخت. سپس آفتابپرست را روی شنها رها کرد. حیوان همانطور که همیشه راه میرود با گامهای آهسته روی شنها به راه افتاد. زمین محکم شد. اودودووا با دقت به درون کیسه نگاه کرد و در عمق آن خاک تیرهرنگی پیدا کرد که آن را روی شنها ریخت. او مرغ را روی آن قرار داد و این حیوان زمین را خراش داده و به آن نوک زد، و زمین پهناور و گسترده شد، وبه شکل قاره آفریقا درآمد.
یوروبا آفریده شد تا فرمان براند. در روایت دیگری با صراحت بیشتری شرح داده میشود چرا قلمرو یوروبا باید قدرت خود را بر دیگران اعمال کند. اولودوماره در قلمرو آسمانی خود هفت شاهزاده را آفرید، سپس به آنها یک جوجه، بیست میله آهنی، کیسههایی پر از صدف، مهره و جسم (یا جوهر) اسرارآمیزی داد که در پارچهای پیچیده شده بود. او آنها را به پائین، به جهان گسیل داشت و یکبار دیگر درخت نخل عظیمی را پائین فرستاد که آنها روی آن فرود آمدند. شش شاهزاده بزرگتر اولووو، اونی سابه، اورانگون، اونی، آجرو و آلاکه تو هر چه را که از غنائم آسمان ارزشمندتر دیدند برداشتند و شاهزاده جوانتر، یعنی اوران مییان را با جوجه، میلههای آهنی و جوهر پیچیده در پارچه تنها گذاشتند. سپس آنها او را ترک کرده و به آسمان بازگشتند. اوران مییان پارچه را گشود و در درون آن گرد سیاهرنگی را پیدا کرد و آن را روی آبهای زیر درخت ریخت و جوجه بیدرنگ پائین پرید و با پنجه زد روی آن و در دور رفتن زمین را درست کرد. هنگامی که او را مییان در روی زمین مستقر شد شش شاهزاده دوباره ظاهر شدند و سهم خود را از جهان جدید طلب کردند، اما اوران مییان با نشان دادن میلههای آهنی که آنها را به سلاحهای ترسناکی تبدیل کرده بود، از انجام اینکار امتناع کرد. شش شاهزاده در برابر او سر تعظیم فرود آوردند، و اوران مییان با بزرگواری قطعه کوچکی زمین در اختیار هر یک از آنها گذاشت تا بر آن فرمانروایی کنند، اما با این شرط که نوادگان آنها برای همیشه تابع نوادگان او باشند. بدین ترتیب اوران مییان در این روایت، نخستین پادشاه یوروبا است که قبیله را در نخستین روزهای تاریخی به اقتدار میرساند. در بعضی از سنتها او را به نام اورانبان میشناسند و گفته میشود که همانند آرتور، شاه بریتانیا همچنان زنده، اما در خواب است، تا زمانی که بزرگترین مشکل برای یوروبا پیش بیاید، که در این صورت برای دفاع از آنها از خواب برخواهد خاست.
از نظر مردمان آفریقا شکل جهان به اشیائی همانند کدو قلیانی و تخم مرغ و ابزارهای روزمره زندگی شبیه است. مردم قبیله فون که در قرن هفدهم قلمرو داهومی (یعنی بنین جدید در آفریقای جنوبی) را بهوجود آوردند، جهان را شبیه یک کالاباش شکافته میدیدند، که میوه گردیست که از پوست سخت آن برای نگهداری آب و دانه استفاده میکنند. قبیله فون عادت داشتند تصویر یک کالاباش را که به صورت افقی بریده شده برای شرح عالم به کار گیرند: نیمه بالایی شامل آسمان، خورشید و ماه و نیمه زیرین پر از آب است. آنها میگفتند زمین مسطح و در آبهایی که نیمه زیرین را پر کرده غوطهور است. به همین دلیل هنگامی که مردم زمین را حفر میکنند لاجرم به آب میرسند. بخش بالایی جهان بر نیمه زیرین تکیه دارد و دو نیمه در افق، جایی که دریا و آسمان به هم میرسند، ملاقات میکنند و این مکان زیباییست که مردم هر قدر با قایق به دوردستتر بروند هرگز به آنجا نخواهند رسید. آفریننده در پایان جهان مار مقدس را دور کالاباش مستقر خواهد کرد تا با حلقههایش دو نیمه را به یکدیگر متصل کند. در بعضی از روایتها مار آسمانی که آید و-هوه دو نام دارد در زیر زمین دراز کشیده تا از غرق شدن آن جلوگیری کند.
قبیله دوگون در مالی معتقد هستند که آمما، آفریننده به شکل یک تخم مرغ درآمد؛ و بر طبق یکی از اسطورهها، او جهان را به همین شکل، در مقام همتا (دوقلو)ی خود آفرید. در درون تخم مرغ چهار بخش عناصر قرار دارد و تقسیمبندیهای بخشها چهار جهت فضا هستند. قربانگاههای آمما عبارت است از سنگی عمودی که با گل شکل یک تخم مرغ را پیدا کرده است. "آمما" به معنای "محکم نگه داشتن و در جای خود مستقر بودن" است، و اگر کسی نام را تکرار کند به ابقاء و پایداری جهان یاری میرساند.
در همین زمینه:
::برنامه های رادیویی شهرنوش پارسیپور در رادیو زمانه::
ارسال کردن دیدگاه جدید